پاسخ به شبهه رضا پهلوی درباره نماز : مگر خدا عرب است که عربی نماز بخوانم + دانلود
در این گزارش به شبهه رضا پهلوی مبنی بر چرایی اقامه نماز با زبان عربی ، ثابت بودن قیمت قوطی کبریت در دوران هویدا و وعده آب و برق مجانی از سوی امام خمینی (ره) خواهیم پرداخت….[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از ”ره به ری” : در این گزارش قصد داریم به سه شبهه و دروغ ضد انقلاب بپردازیم .
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, ”ره به ری”,دروغ ها و شبهاتی که در این سالها به دلیل عدم روشنگری و نا اگاهی باور پذیر شده بود.
,اول قصد داریم شبهه های را مرور کنیم که رضا خان برای مقابله با اسلام مطرح کرده بود.
,شبهه ای که همین روزها نیز ، در ذهن خیلی از افراد شکل می گیرد.
,رضا خان فردی بی دین و “لا مذهب” بود که برای این بی دینی و “لامذهبی ” استدلال هم داشت.
,وی بر این باور بود که : مگر خدا عرب است که من عربی نماز بخوانم / وی در خصوص روزه نیز می گفت : اگر زمانی که انسان گشنه می شود غذا نخورد ، بیمار می شود. همین تفکرات باعث شد که به مرور رضا خان برای همیشه قید دین را زده و به دین ایرانی روی اورد و بگوید : “اسلام دین و آیین عربهای بیابانگرد است و قبل از این که عربها خداشناس شوند، ایرانیها خداشناس بوده و پیامبر خودشان را داشتهاند.” (پهلوی، تاجالملوک؛ پیشین، ص ۲۴۱)
,در پاسخ به این شبهه باید گفت : پاسخ نخست
,فرض کنید اسلام اجازه داده بود نماز به زبان غیر عربی خوانده شود، تصور کردهاید که چه مشکلاتی برای مسلمانان پیش میآمد؟توجه کنید که اسلام خواسته است مسلمانان سراسر جهان به صورت یک ملت و امت واحد زندگی کنند، به ویژه از نظر سیاسی و اقتصادی، یک واحد بزرگ سیاسی و اقتصادی در سراسر جهان باشند تا بتوانند استقلال، عزت و اصالت خود را حفظ کنند.
,با توجه به این که وحدت، از ارکان امت اسلامی است، باید عواملی برای تقویت پیوند میان مسلمانان پیش بینی شود. یکی از این عوامل یک رنگ بودن و یک جور بودن در برخی از عبادات، از جمله « نماز » است که اصلیترین عبادت مسلمانان است.
,خوب دقت کنید: اگر قرار شود مثلاً در مساجد انگلستان، مردم به زبان انگلیسی نماز بخوانند و در ایران به زبان فارسی و در ترکیه به زبان ترکی و در مساجد حجاز به زبان عربی، یک مسلمان اهل انگلیس یا ایران هنگامی که به حجاز مسافرت میکند و به یکی از مساجد وارد میشود خود را کاملاً غریبه احساس میکند. حتی در کشورهایی که اهالی آن دارای گویشهای مختلفی هستند و یا لهجههای متفاوتی برای یک زبان وجود دارد، باز این مشکل وجود خواهد داشت.
,یا هنگامیکه یک مسلمان عرب زبان به ایران یا ترکیه بیاید و به مساجد برود، هیچ آشنایی با قرائت آنان ندارد و نمیتواند در جماعت آنان شرکت جوید.
,هم چنین است اذان نماز. هدف از اذان، اعلام وقت نماز است. اگر قرار باشد اذان به غیر عربی باشد، چنانچه یک مسلمان عرب زبان انگلیسی زبان مثلاى به ایران مسافرت کند و بخواهد بداند مسجد کجاست و آیا وقت نماز شده است یا نه، اگر اذان به زبان فارسی گفته شود، تشخیص نخواهد داد که آیا این اذان است که خوانده شد یا آواز. در حالی که همین آشنایی لفظی با نماز و اذان سبب میشود که هر مسلمانی به هر یک از ممالک اسلامی برود بتواند در مساجد شرکت کند و نماز بخواند. اذان و نماز برای او همان مفهومی را دارد که در کشور خود دارد. از طرفی این نماز یکسان و به یک زبان مشترک، سبب میشود مسلمان در کشورهای اسلامی دیگر احساس غریب نکند بلکه با سایر مسلمانان احساس اشتراک، برادری و وحدت داشته باشد.
,,
پاسخ دوم
,علاوه بر مطلب بالا، مسئله نماز جماعت و نماز جمعه است. امام نماز را به چه زبانی بخواند تا برای ما مومنین مفهوم باشد؟ به زبان عربی، ترکی، فارسی، انگلیسی و یا … یا در مراسم بزرگ حج چه باید کرد؟ هر سال صدها هزار نفر مسلمان در ایام حج واجب، در مکه و مدینه دور هم جمع میشوند. آن جا نمازها را به چه زبانی بخوانند؟
,الان هنگامی که در مسجدالحرام نماز جماعت خوانده میشود همه مسلمانان، امام مأموم، به یک شیوه نماز میخوانند. اگر این هماهنگی نباشد، آیا فلسفه حج که تحقق وحدت و یکپارچگی اسلامی است تحقق خواهد یافت؟
,بنابراین بهتر است نماز و اذان واقامه که اعلام عمومی برای نماز است به یک زبان عمومی اسلامی باشد که همه آن را بفهمند و این زبان، خود بخود زبان قرآن، یعنی عربی خواهد بود.
,قبول داریم که بهتر است نماز به زبان عربی خوانده شود و مسلمانان باید آن را فراگیرند. اما همه مسلمانان نمیتوانند معنای جملات نماز را یاد بگیرند. نمازگزاری که نماز میخواند ولی معنای جملههایی را که میگوید نمیداند، نمازش ناقص است. میتوان گفت؛ نمازش بدون روح و حالت نیایش است.
,حل این مشکل به این نیست که احیاناً گفته شود: هر مسلمانی نماز را به زبان خود بخواند. این جور که حل مشکل کردن، کار انسانهای تنبل و کم کار است. ما در دورهای زندگی میکنیم که بسیاری از کودکان و نوجوانان دنیا دست کم با یک زبان خارجی آشنا هستند و این موضوع،یکی از نشانههای رشد و از عوامل پیشرفت هر ملت به شمار میآید. در همین کشور ما دانشاموزان از سال اول راهنمایی شروع به یادگیری دو زبان خارجی (انگلیسی و عربی) میکنند. چه اشکالی دارد که بچههای مسلمان، سی تا چهل جمله عربی بدانند به طوری که در برخورد با یک مسلمان دیگر، به اندازه سی چهل جمله، زبان مشترک داشته باشند و این انگیزهای بشود تا همه مسلمانان به اندازه تفاهم با همدیگر زبان عربی را یاد بگیرند؟
,جملههای نماز با اذان و اقامه، مجموعاً ۲۹ جمله کوتاه است، و بدون اذان و اقامه ۲۰ جمله است. یاد گرفتن ۲۰ یا ۲۹ جمله عربی با معنی روشن آن، برای هر کس که علاقه داشته باشد، کار سادهای خواهد بود.
,,
ساواری در مقدمه ترجمه قرآن به زبان فرانسوی مینویسد:
,« قرآن دارای تأثیری خاص و جاذبهای ویژه است که مانند آن برای هیچ یک از کتابها نیست.»
,بنابراین اگر مشکل معادل گزاری برای معانی بلند قرآن که در نماز قرائت میشود به گونهای قابل حل باشد، اما لطافت و زیبایی آسمانی قرآن با هیچ ترجمه بشری فراچنگ آمدنی نیست.
,اکنون از باب حسن ختام و شیرینی کلام خاطره استاد محمد جواد شریعت با مرحوم آیت الله حاج آقا رحیم ارباب اصفهانی را در رابطه با راز عربی بودن نماز تقدیم خوانندگان میکنیم:
,سال یکهزار و سیصد و سی و دو شمسی بود من و عدهای از جوانان پرشور آن روزگار، پس از تبادل نظر و مشاجره، به این نتیجه رسیده بودیم که چه دلیلی دارد نماز را به عربی بخوانیم؟چرا نماز را به زبان فارسی نخوانیم؟عاقبت تصمیم گرفتیم نماز را به زبان فارسی بخوانیم و همین کار را هم کردیم. والدین کم کم از این موضوع آگاهی یافتند و به فکر چاره افتادند، آنها پس از تبادل نظر با یکدیگر، تصمیم گرفتند با نصیحت، ما را نزد یکی از روحانیان آن زمان بردند. آن روحانی وقتی فهمید ما به زبان فارسی نماز میخوانیم، به شیوهای اهانت آمیز نجس و کافرمان خواند. این عمل او ما را در کارمان راسختر ومصرتر ساهت. عاقبت یکی از پدران، والدین دیگر افراد را به این فکر انداخت که ما را به محضر حضرت آیت الله حاج رحیم ارباب ببرندو این فکر مورد تأیید قرار گرفت. آنها نزد نزد حضرت ارباب شتافتند و موضوع را با وی در میان نهادند، او دستور داد در وقتی معین ما را خدمتش رهنمون شوند.
,در روز موعود ما را که تقریباً پانزده نفر بودیم، به محضر مبارک ایشان بردند، در همان لحظه اول، چهره نورانی و خندان وی ما را مجذوب ساخت؛ آن بزرگمرد را غیر از دیگران یافتیم و دانستیم که با شخصیتی استثنایی روبرو هستیم. آقا در آغاز، دستور پذیرایی از همه ما را صادر فرمودند. سپس به والدین ما فرمودند: شما که به فارسی نماز نمی خوانید، فعلاً تشریف ببرید و ما را با فرزندانتان تنها بگذارید. وقتی آنها رفتند، به ما فرمود: بهتر است شما یکی یکی خودتان را معرفی کنید و بگویید در چه سطح تحصیلی و چه رشتهای درس میخوانید، آنگاه به تناسب رشته و کلاس ما پرسشهای عملی مطرح کرد و از درسهایی مانند جبر و مثلثات و فیزیک و شیمی و علوم طبیعی مسائلی پرسیدکه پاسخ اغلب آنها از توان ما بیرون بود. هرکس از عهده پاسخ بر نمیآمد، با اظهار لطف وی و پاسخ درست پرسش روبرو میشد.
,پس از آن که همه ما را خلع سلاح کرد، فرمودند: والدین شما نگران شدهاند که شما نمازتان را به فارسی میخوانید، آن ها نمیدانند من کسانی را میشناسم که نعوذبالله اصلاًنماز نمیخوانند، شما جوانان پاک اعتقادی هستید که هم اهل دین هستید و هم اهل همت، من در جوانی میخواستم مثل شما نماز را به فارسی بخوانم؛ ولی مشکلاتی پیش آمد که نتوانستم. اکنون شما به خواسته دوران جوانیام جامع عمل پوشانیدهاید، آفرین به همت شما، در آن روزگار، نخستین مشکل من ترجمه صحیح سوره حمد بود که لابد شما آن را حل کردهاید.
,اکنون یکی از شما که از دیگران مسلطتر است، بگوید بسم الله الرحم الرحیم را چگونه ترجمه کرده است. یکی از ما به عادت دانشآموزان دستش را بالا گرفت و برای پاسخ دادن داوطلب شد، آقا با لبخند فرمود: خوب شد طرف مباحثه ما یک نفر است، زیرا من از عهده پانزده جوان نیرومند بر نمیآمدم. بعد به آن جوان فرمود: خوب بفرمایید بسم الله را چگونه ترجمه کردید؟
,آن جوان گفت: طبق عادت جاری به نام خداوند بخشنده مهربان. حضرت ارباب لبخند زد و فرمود: گمان نکنم ترجمه درست بسم الله چنین باشد.
,در مورد «بسم» ترجمه «به نام » عیبی ندارد. اما « الله » قابل ترجمه نیست؛ زیرا اسم علم (خاص) خدا است و اسم خاص را نمیتوان ترجمه کرد؛ مثلاً اگر اسم کسی «حسن » باشد، نمیتوان به آن گفت «زیبا». ترجمه «حسن» زیباست؛ اما اگر به آقای حسن بگوییم آقای زیبا، خوشش نمیآید. کلمه الله اسم خاصی است که مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق میکنند. نمیتوان «الله» را ترجمه کرد، باید همان را به کار برد.
,خوب «رحمن» را چگونه ترجمه کردهاید؟ رفیق ما پاسخ داد: بخشنده. حضرت ارباب فرمود: این ترجمه بد نیست، ولی کامل نیست؛ زیرا «رحمن» یکی از صفات خداست که مشمول رحمت و بخشندگی او را میرساند و این شمول در کلمه بخشنده نیست؛ «رحمن» یعنی خدای که در این دنیا هم بر مؤمن و هم بر کافر میکند و همه را در کنف لطف و بخشندگی خود قرار میدهد و نعمت رزق و سلامت جسم و مانند آن اعطا میفرماید. در هر حال، ترجمه بخشنده برای «رحمن» در حد کمال ترجمه نیست.
,خوب، «رحیم» را چطور ترجمه کردهاید؟ رفیق ما جواب داد: «مهربان». حضرت آیت الله ارباب فرمود: اگر مقصودتان از رحیم من بود چون نام وی رحیم بود بدم نمیآید «مهربان» ترجمه کنید؛ اما چون رحیم کلمه ای قرآنی و نام پروردگار است، باید درست معنا شود. اگر آن را «بخشاینده » ترجمه کرده بودید، راهی به دهی میبرد؛ زیرا رحیم یعنی خدایی که در آن دنیا گناهان مؤمنان را عفو میکند. پس آنچه در ترجمه «بسم الله» آوردهاید، بد نست؛ ولی کامل نیست و اشتباهاتی دارد.
,من هم در دوران جوانی چنین قصدی داشتم، اما به همیم مشکلات برخوردم و از خواندن نماز فترسی منصرف شدم. تازه این فقط آیه اول سوره حمد است، اگر به دیگر آیات بپردازیم موضوع خیلی پیچیده تر می شود. اما من معتقدم شما اگر باز هم به این امر اصرار دارید، دست از نماز خواندن فارسی برندارید؛ زیرا خواندنش از نخواندن نماز به طور کلی بهتر است.
,در این جا، همگی شرمنده و منفعل و شکست خورده از وی عذر خواهی کردیم و قول دادیم، ضمن خواندن نماز به عربی، نمازهای گذشته را اعاده کنیم. ایشان فرمود: من نگفتم به عربی نماز بخوانید، هر طور دلتان میخواهد بخوانید. من فقط مشکلات این کار را برای شما شرح دادم. ما همه عاجزانه از وی طلب بخشایش و از کار خود اظهار پشیمانی کردیم. حضرت آیت الله ارباب، با تعارف میوه و شیرینی مجلس را به پایان برد. ما همگی دست مبارکش را بوسیدیم و در حالی که ما را بدرقه میکرد، خداحافظی کردیم. بعد نمازها را اعاده کردیم و از کار جاهلانه خود دست برداشتیم.
,دورغ دوم
,دروغ بزرگی که در سال ۱۳۸۵ به بعد به مرور به صورت گسترده در جامعه عنوان شد این بود : در دوران هویدا قیمت قوطی کبریت ثابت بوده و تغییر نکرده است.
,ماجرا از انجا شروغ می شود که گویا
,امیرعباس هویدا در برابر قاضی دادگاه انقلاب و مردم و در دفاع از خود “یک قوطی کبریت را برداشته و می گوید: روزی که من بر سر کار آمدم، این کبریت یک قران بود و روزی هم که سمتم را واگذار می کردم، هنوز هم، با همان یک قران قابل خریداری بود.” می گویند، ادعای هویدا در آن روزهای پرتلاطم انقلاب، مورد تمسخر مردم قرارگرفته و تنها سال ها پس از آن مردم پی به عظمت و اهمیّت خدمت هویدا(!) برده اند.
,با نگاهی به آمار بانک جهانی، درمی یابیم نرخ تورم در سال آخر نخست وزیری هویدا به ۲۷% رسید و میانگین قیمت ها نسبت به ابتدای نخست وزیری هویدا بیش از ۷برابر شده بودند و معلوم نیست این افسانۀ قوطی کبریتی هویدا(!) بر چه اساسی این چنین درطول این سالیان بازتعریف می شده و از کجا سردرآورده است؟!!
,به بیان دیگر، اساساً از زمان نخست وزیری امیرعباس هویدا بود که اقتصاد نفتی در ایران منجر به بیماری هلندی و تورم غیرقابل کنترل ناشی از آن شد و فجایع اقتصادی سریالی ای را به وجود آورد که هنوز هم پس از گذشت حدود ۴ دهه از آن، گریبان اقتصاد کشورمان را رها نکرده و تاثیرات منفی بی کفایتی و بی تدبیریِ مدیریتی آشکارِ هویدا و دیگر رجال فاسد حکومت پهلوی، به روشنی بر وضعیت اقتصادی امروز کشورمان پیداست.
,
افزایش نرخ تورم اقتصادی در ایران در فاصله زمانی سال های ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۷ ؛ نخست وزیری امیرعباس هویدا
(این نمودار توسط سهیل جاننثاری تهیه شده است)
, ,
,
چنانچه در جدول بالا می بینیم، در فاصلۀ ۱۲سالۀ مابین سال های ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۷ که امیرعباس هویدا سکان مدیریّت سیاسی، اقتصادی ایران را به عهده داشت، نرخ تورم از حدود ۲واحد به چیزی د نزدیک به ۱۵ واحد افزایش یافته که تقریباً به معنای افزایش ۷برابریست.
,با مقایسۀ وضعیت اقتصادی و نرخ تورم دوران ۱۲سالۀ نخست وزیری هویدا با بازۀ زمانی ۱۲سالۀ اخیر، یعنی از سال ۲۰۰۰ تا پایان ۲۰۱۲ که به دلیل افزایش تحریم های خارجی و مدیریّت نادرست اقتصاد، با افزایش شدید نرخ تورم، بالارفتن قیمت کالاهای اساسی و پایین آمدن ارزش پول روبرو شدیم، پی به وضعیت نامساعد اقتصادی کشورمان در دوران نخست وزیری هویدا و بی پایه بودن ادعای معروف او در دادگاه می بریم.
,

, بنابر این آمار، درحالی که به طور میانگین در دولت نهم و دهم، نرخ تورم تقرییاً ۲برابر افزایش یافته، در عرض ۲سال انتهایی دولت دهم این محور با شیب بسیار تندی به ۳ برابر خود افزایش یافته است. با مقایسۀ این وضعیت با دوران نخست وزیری هویدا در می یابیم چنین افزایش تورمی در دوران هویدا به شکل خطرناک تری، به وقوع پیوسته و همین میزان افزایش ۳ برابری تورم، تنها ظرف بازۀ زمانی یک ساله(یک سال پایانی نخست وزیری هویدا) صورت گرفته و طبیعتاً تاثیرات به مراتب مخرب تری را برجای گذارده است.
,بر اساس آمار بانک جهانی، تورم در سال آخر هویدا به ۲۷% رسید و میانگین قیمت ها نسبت به ابتدای نخست وزیری هویدا بیش از ۷ برابر شده بود.
,
, با این اوصاف، برخلاف باور عمومی که می پندارد، وضعیت اقتصادی ایران در دوران پهلوی وضعیتی مساعد و روبه پیشرفت بوده، اوضاعی به مراتب نابه سامان تر از بدترین دوران اقتصادی تاریخ جمهوری اسلامی بوده است و ادعای عجیب غریب هویدا مبنی بر ثبات قیمت ها در طول ۱۳ سال نخست وزیری اش، ادعای سراسر کذب و توخالی است.
,دروغ سوم
,دروغ دیگر وعده آب و گاز و برق مجانی در سخنرانی امام خمینی (ره) است . در همین خصوص چند خط زیر را بخوانید تا از ماجرابهتر اطلاع یابید.
,البته برای دشمنان امام فرقی نمیکند که این سخنرانی مربوط به ۱۲ بهمن باشد یا ۱۲ اسفند. آنها با استناد به این سخنرانی و عدم تحقق چنین وعدهای، میخواهند اینگونه وانمود بکنند که امام خمینی و یا انقلاب، مردم را فریب دادهاند و یا با چنین وعدههایی انقلاب را پیش بردهاند و یا اینکه این قبیل وعدهها فاقد پشتوانه علمی و کارشناسی و به دور از واقعیت بوده است! متاسفانه در نوشتههای ضدانقلاب انواع و اقسام توهین و اهانت و فحاشی را علیه امام میبینیم. در مقابل، دوستان امام و انقلاب و حتی برخی مسئولان رسمی کشور هم گاهی ضمن تایید این مساله، به زعم خود سعی کردهاند با توجیهات مختلف از امام و انقلاب دفاع کنند! گویا اینها هم باور کردهاند که امام چنین وعدهای را به مردم داده است! مثلا آقای علیرضا محجوب نماینده مجلس گفته است:«حضرت امام خمینی (ره) پس از پیروزی انقلاب اسلامی اعلام کردند آب و برق برای مردم رایگان است، اما پس از آن کارشناسان اعلام کردند که اجرای این موضوع تنها برای افراد کف جامعه امکانپذیر است.» این اظهارات موافق و مخالف در حالی صورت میگیرد که مراجعه به اسناد انقلاب و آرشیو مطبوعات آن روز، نشان میدهد که شخص دیگری غیر از امام برای اولین بار این وعده را به مردم داده است! در حقیقت مطلب امروز من هم افشای این دروغ سی ساله و بیان یک واقعیت پنهان است. ابتدا به عبارت امام توجه کنید: «علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را میخواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی شما را میخواهیم مرفه کنیم. شما به معنویات احتیاج دارید، معنویات ما را اینها بردند. دلخوش نباشید که تنها مسکن میسازیم ، آب و برق را برای طبقه مستمند مجانی میکنیم اتوبوس را برای طبقه مستمند مجانی میکنیم دلخوش به این مقدار نباشید معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدهیم. شما را به مقام انسانیت میرسانیم. اینها شما را منحط کردند؛ این قدر دنیا را پیش شما جلوه دادند که خیال کردید همه چیز این است.» همان طوری که اشاره شد این سخنرانی مربوط است به روز شنبه دوازدهم اسفند ۱۳۵۷. از این عبارات مشخص میشود که حتما شخصی غیر از امام این دلخوشی مادی را برای مردم به وجود آورده است! با مرور اخبار روزهای قبل از سخنرانی امام، این شخص نامعلوم و این حقیقت پنهان مشخص میشود. کیهان ۸ اسفند ۱۳۵۷ / سخنگوی دولت : «برای کم در آمدها؛ آب و برق مجانی میشود!» سخنگوی دولت کسی نیست جز آقای عباس امیرانتظام! به عبارت دیگر لایحهی آب و برق مجانی را اولین بار دولت موقت مهندس بازرگان تصویب کرد و وعدهی آنرا هم به مردم داد و امام خمینی چند روز بعد، این وعدهی دولت موقت را تصحیح و تکمیل کردند!
در حقیقت امام به خاطر این که مبادا این قبیل وعدههای دولتی، انقلاب اسلامی را به انقلابی صرفا مادی و با اهدافی مادی تبدیل کند، مصوبه دولت موقت را اینچنین تصحیح میکند که دلخوش به این نباشید که آب و برق مجانی میشود! امام بزرگوار ما توضیح میدهد که انقلاب اسلامی علاوه بر اینکه وظیفه دارد به فکر رفاه مادی مردم باشد، دنبال رفاه و سعادت معنوی آدمها هم هست. چرا که انقلاب اسلامی بیشتر از آنکه مادی باشد، انقلابی معنوی برای گستتن بندهای اسارت و بردگی ناشی از استبداد و استعمار و استحمار بود. پس در سخنان امام خمینی وعدهای وجود ندارد. ایشان با توجه به احتمال تغییر ذائقه مردم و تحریف معنا و مفهوم و آرمان انقلاب، هدف اصلی انقلاب را برای مردم و شاید هم برای دولت موقت تبیین کردند. فراموش نکنیم که دولت مهندس بازرگان و اعضای کابینه و شخص آن مرحوم، خودشان را آدمهایی متخصص و روشنفکر میدانستند که توانایی حل مشکلات مردم را دارند. آنها گاهی به صراحت و گاهی هم با ایما و اشاره، روحانیون و رهبران انقلاب را به سنتی بودن و بیسواد بودن متهم میکردند! به هرحال خوب یا بد، جدای از اینکه موافق این وعده باشیم یا مخالف آن و اصلا هر تفسیری که برای وعده آب و برق مجانی داشته باشیم، این دولت بازرگان بود که اولین بار این لایحه را تصویب کرد و خبر این وعدهی تاریخی را هم شخص آقای امیرانتظام یعنی سخنگوی دولت موقت و معاون نخست وزیر وقت در اختیار مطبوعات قرار داد! پس اگر به زعم ضدانقلاب، وعدهی دروغی داده شده و یا وعدهای غیرکارشناسی به مردم داده شده، چرا کسی از بازرگان و دولت موقت اسم نمیبرد؟! عدم اشاره ضدانقلاب و حتی دوستان انقلاب در سی سال گذشته به این حقیقت مهم و پنهان، جالب و عجیب است. اگر عبارت «آب و برق مجانی» را در اینترنت جستجو کنید، صدها و شاید هزاران سایت و وبلاگ و کلیپ و فیلم اهانت آمیز علیه امام خمینی پیدا میکنید که همه آنها بدون کمترین اشارهای به این مصوبه دولت بازرگان، فقط و فقط به امام خمینی اهانت میکنند! اما کسی نمیگوید که سخنان امام، در حقیقت اشاره به وعده دولت بازرگان بوده است! امروز که به مدد آرشیو کیهان، مشخص شده است اولین بار این وعده را دولت موقت به نخست وزیری مهندس بازرگان به مردم داده و خبر آن را هم شخص عباس امیرانتظام در اختیار مطبوعات قرار داده، آیا دروغگویان و هتاکان، به این حقیقت اعتراف میکنند؟ البته احتمالا، حالا که همه چیز ثابت شده، باز هم باید منتظر سوالات و شبهات جدید باشیم! ماجرای گاو بنی اسرائیل را که یادتان هست!؟
البته برای دشمنان امام فرقی نمیکند که این سخنرانی مربوط به ۱۲ بهمن باشد یا ۱۲ اسفند. آنها با استناد به این سخنرانی و عدم تحقق چنین وعدهای، میخواهند اینگونه وانمود بکنند که امام خمینی و یا انقلاب، مردم را فریب دادهاند و یا با چنین وعدههایی انقلاب را پیش بردهاند و یا اینکه این قبیل وعدهها فاقد پشتوانه علمی و کارشناسی و به دور از واقعیت بوده است! متاسفانه در نوشتههای ضدانقلاب انواع و اقسام توهین و اهانت و فحاشی را علیه امام میبینیم. در مقابل، دوستان امام و انقلاب و حتی برخی مسئولان رسمی کشور هم گاهی ضمن تایید این مساله، به زعم خود سعی کردهاند با توجیهات مختلف از امام و انقلاب دفاع کنند! گویا اینها هم باور کردهاند که امام چنین وعدهای را به مردم داده است! مثلا آقای علیرضا محجوب نماینده مجلس گفته است:«حضرت امام خمینی (ره) پس از پیروزی انقلاب اسلامی اعلام کردند آب و برق برای مردم رایگان است، اما پس از آن کارشناسان اعلام کردند که اجرای این موضوع تنها برای افراد کف جامعه امکانپذیر است.» این اظهارات موافق و مخالف در حالی صورت میگیرد که مراجعه به اسناد انقلاب و آرشیو مطبوعات آن روز، نشان میدهد که شخص دیگری غیر از امام برای اولین بار این وعده را به مردم داده است! در حقیقت مطلب امروز من هم افشای این دروغ سی ساله و بیان یک واقعیت پنهان است. ابتدا به عبارت امام توجه کنید: «علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را میخواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی شما را میخواهیم مرفه کنیم. شما به معنویات احتیاج دارید، معنویات ما را اینها بردند. دلخوش نباشید که تنها مسکن میسازیم ، آب و برق را برای طبقه مستمند مجانی میکنیم اتوبوس را برای طبقه مستمند مجانی میکنیم دلخوش به این مقدار نباشید معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدهیم. شما را به مقام انسانیت میرسانیم. اینها شما را منحط کردند؛ این قدر دنیا را پیش شما جلوه دادند که خیال کردید همه چیز این است.» همان طوری که اشاره شد این سخنرانی مربوط است به روز شنبه دوازدهم اسفند ۱۳۵۷. از این عبارات مشخص میشود که حتما شخصی غیر از امام این دلخوشی مادی را برای مردم به وجود آورده است! با مرور اخبار روزهای قبل از سخنرانی امام، این شخص نامعلوم و این حقیقت پنهان مشخص میشود. کیهان ۸ اسفند ۱۳۵۷ / سخنگوی دولت : «برای کم در آمدها؛ آب و برق مجانی میشود!» سخنگوی دولت کسی نیست جز آقای عباس امیرانتظام! به عبارت دیگر لایحهی آب و برق مجانی را اولین بار دولت موقت مهندس بازرگان تصویب کرد و وعدهی آنرا هم به مردم داد و امام خمینی چند روز بعد، این وعدهی دولت موقت را تصحیح و تکمیل کردند!
,در حقیقت امام به خاطر این که مبادا این قبیل وعدههای دولتی، انقلاب اسلامی را به انقلابی صرفا مادی و با اهدافی مادی تبدیل کند، مصوبه دولت موقت را اینچنین تصحیح میکند که دلخوش به این نباشید که آب و برق مجانی میشود! امام بزرگوار ما توضیح میدهد که انقلاب اسلامی علاوه بر اینکه وظیفه دارد به فکر رفاه مادی مردم باشد، دنبال رفاه و سعادت معنوی آدمها هم هست. چرا که انقلاب اسلامی بیشتر از آنکه مادی باشد، انقلابی معنوی برای گستتن بندهای اسارت و بردگی ناشی از استبداد و استعمار و استحمار بود. پس در سخنان امام خمینی وعدهای وجود ندارد. ایشان با توجه به احتمال تغییر ذائقه مردم و تحریف معنا و مفهوم و آرمان انقلاب، هدف اصلی انقلاب را برای مردم و شاید هم برای دولت موقت تبیین کردند. فراموش نکنیم که دولت مهندس بازرگان و اعضای کابینه و شخص آن مرحوم، خودشان را آدمهایی متخصص و روشنفکر میدانستند که توانایی حل مشکلات مردم را دارند. آنها گاهی به صراحت و گاهی هم با ایما و اشاره، روحانیون و رهبران انقلاب را به سنتی بودن و بیسواد بودن متهم میکردند! به هرحال خوب یا بد، جدای از اینکه موافق این وعده باشیم یا مخالف آن و اصلا هر تفسیری که برای وعده آب و برق مجانی داشته باشیم، این دولت بازرگان بود که اولین بار این لایحه را تصویب کرد و خبر این وعدهی تاریخی را هم شخص آقای امیرانتظام یعنی سخنگوی دولت موقت و معاون نخست وزیر وقت در اختیار مطبوعات قرار داد! پس اگر به زعم ضدانقلاب، وعدهی دروغی داده شده و یا وعدهای غیرکارشناسی به مردم داده شده، چرا کسی از بازرگان و دولت موقت اسم نمیبرد؟! عدم اشاره ضدانقلاب و حتی دوستان انقلاب در سی سال گذشته به این حقیقت مهم و پنهان، جالب و عجیب است. اگر عبارت «آب و برق مجانی» را در اینترنت جستجو کنید، صدها و شاید هزاران سایت و وبلاگ و کلیپ و فیلم اهانت آمیز علیه امام خمینی پیدا میکنید که همه آنها بدون کمترین اشارهای به این مصوبه دولت بازرگان، فقط و فقط به امام خمینی اهانت میکنند! اما کسی نمیگوید که سخنان امام، در حقیقت اشاره به وعده دولت بازرگان بوده است! امروز که به مدد آرشیو کیهان، مشخص شده است اولین بار این وعده را دولت موقت به نخست وزیری مهندس بازرگان به مردم داده و خبر آن را هم شخص عباس امیرانتظام در اختیار مطبوعات قرار داده، آیا دروغگویان و هتاکان، به این حقیقت اعتراف میکنند؟ البته احتمالا، حالا که همه چیز ثابت شده، باز هم باید منتظر سوالات و شبهات جدید باشیم! ماجرای گاو بنی اسرائیل را که یادتان هست!؟
,عکسها رو ذخیره کنین و در اندازه بزرگ مشاهده کنین!
,متن کامل سخنرانی امام در ۱۲ بهمن ۵۷، انعکاس آن در ۱۴ بهمن در روزنامه کیهان
,

, متن سخنرانی امام در مدرسه فیضیّه در ۱۲ اسفند۵۷،قسمت فلش خورده همان مورد تحریفی است
,

, قسمت فلش خورده عکس بالا را را برش زدم تا بهتر ببینید و بخوانید
,

, دانلود MP3 قسمتی از سخنرانی امام خمینی در نقد صحبت سخنگوی دولت موقّت، امیر عبّاس انتظام. تاریخ سخنرانی امام: ۱۲ اسفند ۵۷ در مدرسه فیضیه، با حجم ۲۹۲ کیلوبایت از پیوست زیر دانلود کنید:
,امام خمینی و نقد کلام امیر عبّاس انتظام.mp3
, امام خمینی و نقد کلام امیر عبّاس انتظام.mp3,مطلب این عنوان را در قالب فایل PDF و با حجم نزدیک به یک مگابایت از طریق پیوست زیر دانلود کنید:
,ماجرای وعده آب و برق مجانی در اول انقلاب!.pdf
, ماجرای وعده آب و برق مجانی در اول انقلاب!.pdf,انتهای پیام/ش
]
ارسال دیدگاه