اخبار داغ

عید نوروز «جه‌ژنی نو روژ» در میان کُردها

عید نوروز «جه‌ژنی نو روژ» در میان کُردها
در چگونگی و چرایی به وجود آمدن عید نوروز آن‌چه در فرهنگ شفاهی و اسطوره‌های قوم کُرد آمده، به داستان «که‌ی موورس» (کیومرث) و جدال‌اش با هریمن مربوط می‌شود.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از نوای آبیدر، عید نوروز، یکی از کهن‌ترین اعیاد ملی ایرانیان به شمار می‌رود که از زمان باستان تا کنون هر ساله برگزار شده و تا کنون ادامه داشته است.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, نوای آبیدر،,

ملت کُرد نیز در هر کجای جهان که هستند این عید را فرخنده شمرده و به پاس‌داشت آن، هر ساله با شکوهی بی‌مانند رسم‌ها و آیین‌های آن را اجرا نموده و عزیز داشته‌اند.


در چگونگی و چرایی به وجود آمدن این عید در کتاب‌های تاریخی و نیز پژوهش‌های مردم‌شناسی، نظرات متفاوت و گاه مغایری ابراز شده که پرداختن به آن در این گفتار نمی گنجد. اما آن‌چه در فرهنگ شفاهی و اسطوره‌های قوم کُرد آمده، به داستان «که‌ی موورس» (کیومرث) و جدال‌اش با هریمن مربوط می‌شود.


که‌ی موورس که از نژاد کُرد بوده از همان ابتدای پادشاهی‌اش، اهریمن نامی با وی به دشمنی پرداخته و مدعی پادشاهی تاریکی و سیاهی بر دنیا شده است.

 

که‌ی موورس در کوهستان‌های «رواندز» با اهریمن به جنگ می‌پردازد و در همان آغاز پیکار به سپاهیانش فرمان می‌دهد که در صورت پیروزی بر لشکر اهریمن، بر ستیغ کوه‌ها و بالای تپه‌ها و گردنه‌ها، برج‌هایی از آتش برافروزند تا هم نشانی بر اعلام پیروزی باشد و هم فرمانی بر بازگشت سپاه از جبهه‌ها نزد وی.

 

سرانجام پیکار با اهریمن به پیروزی سپاه که‌ی‌ موورس پایان می‌یابد. آتش‌ها بر بالای کوه‌ها زبانه می‌کشد و تابش شعله‌ها، پیروزی حق بر باطل و شکست اهریمن را به آگاهی عامه می‌رساند.

 

روز پیروزی بر اهریمن ده روز پیش از موقع نوروز کنونی بوده است. پادشاه فرمان می‌دهد نه تنها آن روز بل‌که نه شبانه روز پس از آن را نیز همراه با افروختن آتش به جشن و سرور بپردازند. به همین دلیل این عید را «جه‌ژنی نو روژ» (عید نه روز) نامیده‌اند.


در افسانه‌ای دیگر، پیروزی کاوه‌ی آهنگر بر ضحاک و بر تخت نشاندن فریدون مبنای عید نوروز قرار گرفته است. بر طبق این افسانه، سال‌ها پس از «کی‌مورس»، ضحاک نامی از اورشلیم به سوی کردستان روی می‌آورد و این سرزمین را اشغال می‌نماید.

 

او که بر دوش خود دو مار حمل می‌کند، دستور به ظلم و ستم می‌دهد و مردم کُرد مدت زمانی زیر بار طاقت‌فرسایی فرامین اهریمنی او شانه خم می‌کنند.

 

تا این‌که کاوه‌ی آهنگر با عزمی مردانه و به یاری گروهی از ستمدیگان رادمرد تصمیم به کشتن ضحاک می‌نمایند.

 

پس از رایزنی‌ها و اندیشه نمودن‌ها، شب «جه‌ژنی نو روژ» (جشن نه روز) را برای این کار مهم برمی‌گزینند. زیرا بنا بر رسم قدیمی و به جا مانده از «که‌ی مورس» مردم این شب را جشن گرفته و آتش می‌افروختند و طبعاً ضحاک ماردوش و اطرافیانش در لهو لعب غوطه‌ورند.

 

در سپیده‌دم صبح کاوه و یاران‌اش به مرکز ضحاک هجوم می‌برند و آهنگر کُرد با چکش آهنگری‌اش بر فرق ضحام می‌کوبد و نقش زمین‌اش می‌کند.

 

آن‌گاه ستمدیدگان پیروز، روی به سوی اقامتگاه شاهزاده‌ای از تبار پاک کُرد آریایی به نام فریدون پسر آبتین می‌نمایند و او را به پادشاهی برمی‌گزینند.

 

پس از این واقعه مردم بعد سال‌ها ظلم و ستم ضحاک، باز رسم دیرین «کی‌موورس» را را زنده می‌نمایند و مدت بیست شبانه روز آتش روشن می‌نمایند و به شادی و سرور می‌پرازند.

رسم‌ها و آیین‌های نوروز در کردستان


سمنی (سبزه)


به پیروی از سنت پیشینیان، مردم کردستان تقریباً یک ماه قبل از نوروز، مقدمات تهیه سبزه که در زبان کردی سمنی خوانده می‌شود، می پردازند.

 

گندم، نخود، عدس و کنجد از جمله غلاتی هستند که از آنها سمنی می‌سازند. این اقلام را در سینی و ظرف‌های مسی می‌ریزند و روی آنها را با پارچه‌ای پوشیده و آب آریخته و جلوی آفتاب می‌گذارند تا جوانه بزند.

 

گاهی هم مخصوصاً برای سمنی کنجد، پارچه‌ای را به دور بطری یا کوزه‌ای سفالی پیچیده و کنجد را روی آن می‌پاشند و آب می‌ریزند تا بدین ترتیب بطری یا آب‌خوری‌های گلی سمنی داشته باشیم.

 

از این بطری‌ها و آب‌خوری‌های سفالی به جای گلابدان نیز استفاده می‌شود تا در روز عید مورد استفاده واقع گردند. غالباً روبان‌های دو سه سانتیمتری قرمز رنگ به دور ظرف سمنی می‌پیچند و قطعه‌های کوچی از همین پارچه را به صورت پولک‌هایی بریده، وسط آنها را سوراخ کرده و از انتهای برگ‌های مختلف سبزه می‌گذرانند.

 

در برخی نقاط دایره‌ی کوچکی از وسط سینی یا بشقاب سبزه را خالی می‌گذراند و در موقع تهیه سمنی دانه‌های خیس شده را در آ» محل نمی‌ریزند. این محل را به گلابدان اختصاص می‌دهند و در روز عید از آن به دست و روی مهمانان گلاب می‌ریزند.

مقدمات پیش از عید


خرید و خانه‌تکانی از جمله مقدمات و پیش‌واز عید است. در شهرها و روستاهای کردستان یک ماه قبل از عید نوروز هر خانواده‌ای به بازار رفته و برای اهالی خانه پارچه و کفش می‌خرید. پارچه‌ها به خیاط داده می‌شود تا بتواند لباس‌های نو را تا عید تحویل دهد.

 

تقریباً ده روز قبل از عید نیز دیگر خرید‌ها مانند روغن، برنج، گوشت، تخم مرغ برای رنگ کردن، شیرینی، ‌میوه، آجیل و ... خریداری می‌شود.

 

هم‌چنین درهمین ایام است که خانم‌ها، شروع به خانه‌تکانی می‌نمایند و از سرتاپای منزل را تمیز و مرتب می‌نمایند.

 

لوازم آتش‌بازی برای «کوله چوارشه‌مه» (چهارشنبه سوری) و شد عید نیز در همین روزها تهیه می‌شود.

کوله چوارشه‌مه (چهارشنبه سوری)


این رسم در سنندج «چوارشه‌مه کوله» و در منطقه مکری «قوله چوارشه‌مه» نامیده می‌شود. از مهم‌ترین و رایج‌ترین رسم‌های مربوط به چهارشنبه سوری در کردستان، بیرون رفتن مردم از خانه‌ است. در این روز اگر هوا مساعد باشد مردم دسته دسته، به صوی دشت و صحرا می‌روند.

 

در روستاها زنان با خود قیچی‌ای همراه می‌برند تا چند تار مو از سر بچه‌های خود قیچی کرده و دور بیاندازند. تا با این کار درد‌ها و ناراحتی‌های آنان را در سال جدید دور انداخته باشند.

 

هم‌چنین رسم بر این بوده است که هنگام برگشتن تعدادی سنگریزه (معمولاً چهار عدد) جمع نموده و در حال حرکت آنهها را از روی شانه‌های خود به پشت سر پرتاب نمایند.


در برخی دیگر از روستاها،‌گروهی از مدرم پیش از طلوع آفتاب به کنار جوی‌های آب روان،‌یا رودخانه‌ها و چشمه‌ها می‌روند و به آب نگاه کرده و آن را به فال نیک می‌گیرند.

 

آنها کوزه‌ای سفالی و تازه را که آن آن موقع ابی درون آن نریخته‌اند را با خود به کنار چشمه می‌اونرد و بعد از آن‌که آن را پر آب نمودند سه بار از روی آن می‌پرند.

 

سپس ناخن‌ها و چند تار موی سر را قیچی کرده و در آب چشمه یا رودخانه می‌ریزند. پس از آنجام این کارها زنان اندکی سرمه به چشم کشیده و کوزه‌های پر آب را به روستا برده تا بین مردم تقسیم نمیاند.

 

از دیگر رسم‌ها در این صبح زود، عوض کردن بعض از لباس‌ها در کنارچشمه و شستن دست و صورت در آن است. در عوض نمودن لباس‌ها باید یک تکه از لباس‌های جدید قرمز رنگ باشد.

 


در سنندج تا چند سال پیش خانم‌های شهر به دباغ‌خانه می‌رفتند. و مقداری از آب بدبوی آن را به دست و صورت و گردن خود می‌مالیدند.

 

و حتی مقداری از آب را به خانه آورده و در گوشه و کنار اتاق‌ها و راهروها می‌ریختند. اعتقاد بر آن بوده که کثیفی و پلیدی جز با کثیفی و پلیدی نمی‌رود. و به دین ترتیب از ورود ناراحتی‌ها،‌پلیدی‌ها و ناخوشی‌ها به سال جدید جلوگیری می‌نمودند.


از دیگر رسم‌های چهارشنبه سوری افروختن آتش می‌باشد. در سنندج قدیم،‌آتش افروختن در این شب رسم نبوده اما در بسیاری از مناطق کردستان،‌ جوانان و کودکان بوته‌های خار و هیزم را جمع‌آوری نموده و در پشت بام یا حیاط و کوچه روی هم می‌ریختند. پس از تاریک شدن هوا آتش‌ها افروخته می‌شد و مرم از روی آن می‌پریدند.


در بیجار و روستاهای آن، مردم کمی اسپند نیز در آتش ریخته و پابه پای سوختن اسپند،‌مقداری پیاز، چند جفت جوراب کهنه و ظروف شکسته را از خانه بیرون می‌اندازند. در سنندج نیز یک جاروی کهنه که در زبان کردی «گزکه کوته‌ره» خوانده می‌شود را آتش زده و داخل کوزه‌ای سفالی و شکسته می‌اندازند و مقداری اسپند در آن می‌ریزند.

 

سپس یک یک افراد خانواده ار روی آن می‌پرند. پس از سوختن جارو و خاموش شدن آن، کوزه را به جلوی درب حیاط برده و جولی خانه به زمین انداخته و می‌شکنند.


فالگوش نیز از دیگر رسم‌های چهارشنبه سوری در کردستان است. پا به پای تاریک شدن هوا، دختران و پسران، به آرامی و به طوری که دیگران متوجه هدف آنها نشوند به در خانه‌های همسایه‌ها می‌روند و به سخنان آنها گوش می‌دهند.

 

اگر در میان گفته‌ها جملات و کلماتی شنیده شده که دال تأیید نیت شنونده‌ها باشد آن را به فال نیک گرفته و اگر نبود فال بد بوده است. این کار تا سه بار در سه خانه‌ انجام می‌پذیرد تا آن فرد نتیجه فال خود را بداند.

 

در سنندج فالگوش بیشتر برای بهبودی بیمار انجام می‌شود. یکی از آشنایان بیمار به در خانه‌ی همسایه‌ها رفته و اگر کلمه‌ یا جمله‌ای که دلالت بر بهبودی و شفای بیمار باشد را به فال نیک می‌گیرد.


د رکنار تمامی رسم‌های مربوط به چهارشنبه سوری و نوروز، که تنها بخشی از آنها در اینجا ذکر شد، «هه‌لپه‌رکی» (رقص محلی کردستان) حضور چشم‌گیری داشته، و اقشار مردم در هر سن و جنسی دست در دست یکدیگر به شادی و سور می‌پردازند.

رنگ کردن تخم‌مرغ


در آخرین روزهای سال کهنه، مردم کردستان شروع به خرید تخم مرغ جهت پختن و رنگ نمودن آن می‌نمایند.

 

هر خانواده‌ای بنا به تعداد جمعیت خود، و کسانی که قرار است بهشان تخم مرغ داده شود، از یک تغار (30 عدد) تا چند تغار خریداری می‌شود. پودرهای رنگ‌های مختلف را در نعلبکی‌های جداگانه ریخته و مقداری آب بر آن می‌افزایند.

 

سپس مقداری پنبه را بر چوب کبریت مانند کلاک پیچیده و برای هر رنگ یکی فراهم می‌شود. پس از پختن تخم مرغ‌ها با چوپ پنبه‌ها روی تخم مرغ‌ها نقش‌های مختلف زده می‌شود.

 

هم‌چنین هر کسی برای عزیزی که دارد و یا مناسبتی مثل ازدواج اگر پیش آمده باشد نوشته‌ای می‌نویسد.مثل فلانی عزیزم نوروزت مبارک، یا فلانی عزیز پیوندتان در نوروز مبارک. که در ایام دید و بازدید عید به فرد مورد نظر داده می‌شد.

 

در برخی از خانواده‌ها به دلیل اینکه ممکن بود این رنگ‌ها به داخل تخم مرغ نفوذ کند از رنگ‌های طبیعی استفاده می‌کردند. به این صورت که تخم مرغ را با مقداری پوست پیاز می‌جوشاندند تا تخم‌مرغ‌های گلی رنگ به دست آید.

 

گاهی به جای پوست پیاز از مقداری کاه و اندکی زاج استفاده می‌نمودند که تخم مرغ‌ها زرد یا نارنجی می‌شد. یکی دیگر از شیوه‌های رنگ کردن تخم مرغ‌ها جوشاندن آن با مقداری برگ خشک مو می‌باشد که تخم مرغ‌های قهوه‌ای رنگ بدست می‌آید.

 

در برخی از مناطق کردستان برای زینت بیشتر تخم مرغ نوروزی، یک رشته نخ را از وسط یا از جهات مختلف به دور هز یک از تخم مرغ های خام می پیچیدند ا پس از جوشاندند آنها، محل نخ به صورت خصوص سفید رنگ بر روی پوست تخم مرغ باقی بماند.

 

روش دیگر آن که هر یک از تخم مرغ ها را در قطعه ی کوچکی از یک پارچه منقش و زیبا می پیچیدند و آنها را در آب می جوشاندند. با این کار رنگها و گل های الوان پارچه بر روی تخم مرغ نقش می بندد و آن را جلوه ای خاص می بخشد.


از دیگر مراسمی نوروز که به تخم مرغ مربوط می شود مسابقه «هیلکه شکینی» (تخم مرغ بازی) است. این بازی از چند روز قبل از عید تا چند روز بعد از عید در میان مردم ادامه دارد.

 

بازی به دو شیوه انجام می شود. یکی آنکه یکی از دو طرف تخم مرغی را جوری در دست می گیرد که انگشتان اش به دور آن حلقه شده و تنها یکی از دو سر آن مشخص باشد.

 

طرف دیگر بازی با تخم مرغ دیگری که در دست دارد به آن ضربه می زند. اگر تخم مرغ اولی بشکند (ترک بردارد) باید آن را به طرف مقابل تقدیم نماید در غیر این صورت قضیه برعکس است.

 

در روش دیگر دو نفر تعداد مساوی تخم مرغ را در یک ردیف می چینند و هر بار یکی از اول و یکی از آخر بر می دارند و مطابق روش اول به هم می زنند و تخم مرغ های شکسته را کنار می گذارند.

 

در نهایت آن کسی که تخم مرغ هایش دیرتر تمام شده باشد پیروز میدان بوده و تمامی تخم مرغ های شکسته ازآن او خواهد شد و پول تمامی تخم مرغ ها را طرف مقابل باید بپردازد.
 
روز عرفه (علفه)


روز قبل از عید را در کرستان عرفه می نامند. عرفه یا در واقع علفه، کی از روسم باستانی می باشد که در آن مردم به قبرستان ها هرفته و یاد درگذشتگان خود را گرامی می دارند.

 

در این روز مردم با طبق های خرما و یا در برخی مناطق با پخت کلوچه های محلی بر سر مزار عزیزان خود می روند تا یاد آنهایی که دیگر در میانشان نیستند را زنده نگاه دارند.

 

این رسم که از جشن باستانی فروردگان (بازگشت فروهرهای مردگان) به یادگار مانده است تا چند سال پیش در شهر قروه و روستاهای اطراف آن شکل دیگری از این مراسم وجود داشت.

 

در این روستاهای این شهرستان شب آخرین جمعه سال مراسم ویژه ای برگزار می شود. به این ترتیب که هر خانواده برای بعد ازظهر پنج شنبه و شب آخرین جمعه، مقداری نان روغنی تهیه می نماید.

 

بعد از ظهر پنج شنبه، هر مردی به نمایندگی خانواده ی خودمقدار چهار یا پنج عدد از نانهای روغنی را در دستمالی پیچیده و به سوی امامزاده، یا مکان متبرکه و یا گورستان روستا حرکت می نماید. به تدریج مردان روستا گرد می آیند و نان های روغنی را که به خود آورده اند در یک جا جمع آوری می شود.

 

آنگاه دلاکی از میان جمع برخواسته و در حالیکه لنگی به صورت پیش بند بسته است، مقداری از نان ها را در لای پیش بند می ریزد و بین حاضران تقسیم می کند.

 

این کار را چند بار انجام می دهد تا نان های جمع آوری شده پایان پذیرد. سپس افرادی که در این جلسه همگانی حضور یافته اند در محوطه ای مسطح یا در ایوان محل امامزاده، دایره وار می نشینند.

 

در این لحظه بزرگ آبدی با صدای بلند می گوید: «فاتحه». همگی سوره مبارکه فاتحه را می خوانند سپس انتخاباتی برگزار می شود که در آن چوپان، گاوبان، دشتبان، باغبان، میرآب، حمامی، سلمانی و نجار برای یک سال مشخص می شوند. بعد از فصل جمع آوری محصولات هر خانواده ای موظف است مقداری از محصول خود را به هر یک از این افراد تقدیم نمیاد.

طبق کشی


در کردستان رسم بر این است که هنگام عید خوانچه هایی برای عروس های نامزد شده و یا به خانه ی شوهر رفته فرستاده می شود.

 

معمولا سه تا چهار خوانچه فرستاده می شود هر چند گاهی تعداد این خوانچه ها به دوازده تا هم می رسید.

 

محتوای خوانچه ها عبارتند از طلاجات خریداری شده توسط داماد که باید به نامزد خود هدیه دهد، پارچه های گران بهای رنگارنگ و زیبا، جوراب، دستمال های تزئینی، عطر، انواع غذاها و پلو خورشت های متنوع، شربت، ماهی نوروزی، سمنو، شیرینی، آجیل، انواع میوه مخصوصاً سیب سرخ که نشانی از مهر و محبت است، تخم مرغ های رنگ شده و بسیاری از هدایای مختلف. این خوانچه ها بر سر طبق کش های مخصوص  در بعد از ظهر آخرین روز سال به خانواده ی عروس یا نامزد برده می شود. این هدایا را در کردستان «نوروزانه» می نامند.

شب عید


تا شب عید، مردم لباس های نو خود را از خیاطی ها گرفته، خانه تکانی نموده و وسایل آتش بازی شب عید را فراهم نموده اند.

 

خوار و بار نوروزی خریداری شده و انواع میوه و خشکبار و آجیل جهت پذیرایی از مهمان فراهم آمده است. مردها و پسربچه ها از سلمانی برگشته اند و خانم ها حنا به دست گرفته اند.

 

تدارکات عید جملگی فراهم شده و مردم کردستان آماده ی پیشواز از نوروز هستند.


با تاریک شدن هوا، آتش ها روشن می شود و صدای انفجار ترقه و کوزی از هر خانه و کوچه ای به گوش می رسد. از جمله ی وسایل آتش بازی «نارنجک»، «فیشکه شیته»، «حاجی حه و ته قه»، «شمچه ی ماوزر» و «فیشک» می شود.


در شب عید خانواده هایی که عزادار هستند آتش روشن نمی نمایند. در شهر قروه رسم بر آن است که دیگر همسایه ها به پشت بام خانواده عزادار رفته و آتش روشن می نمایند و در روز عید نیز غذای نهار را که معمولاً پلو خورشت می باشد را به خانه ی همسایه ی عزادار می برند.


در دورانی که هنوز روستاها برق‌کشی نشده بود در برخی از روستاها در شب عید، اهالی، تعدادی فتیله‌ی پنبه‌ای را به روغن آغشته نموده و در گوشه و کنار اتاق و دیگر نقاط خانه آتش زده و روشن می‌کردند و دین ترتیب فروغ آتش نوروزی را در درون خانه نیز می‌تاباندند. بعد‌ها به جای فتیله‌ی پنبه‌ای از شمع استفاده شد و با ورود برق به این روستاها این رسم نیز فراموش شد.


در گذشته در برخی از روستاها نیز پس از فرونشستن شعله‌های آتش، دانه‌هایی از اخگر نوروزی را از روزئه‌های طویله، به منظور تبرک و تیمن پایین می‌اندازند، و این کار را در ازدیاد دام‌ةا و مصون ماندن آنها از بیماری مؤثر می‌دانند.

 

همین اخگر‌ها به داخل راهرو، اتاق و انبار منازل می‌اندازند و معتقدند که این کار در تحکیم بیش از پیش محبت و صفا و مهربانی در این افراد خانواده نقشی مؤثر دارد.


شام شب عید در اکثر نقاط کردستان حلوا می باشد. هم چنان که ایرانیان باستان شروع سال نو را با خوردن شکر و عسل شروع می کردند مردم کردستان نیز با خوردن حلوا، سال جدید را به کام خود شیرین می سازند.


از جمله دیگر رسم های شب عید در روستاهای کردستان آویختن شال از روزنه یا لب بم هاست.

شال انداختن


در پایان مراسم آتش بازی، کودکان و جوانان روستایی در یک یا چند دسته به دور هم جمع می شوند، و از هر دسته یک نفر، شالی را که بر لباس کُردی خود دارد را باز نموده و از لب بام یا «روچن» خانه ها پایین می فرستد. در معماری قدیم روستاها، روچن روزنه ای بوده که بر سقف خانه ها تعبیه می شده است.

 

امروزه این رسم بر لب بام خانه ها انجام می پذیرد. کودکان شال لباس کردی را که «پشتوین» نیز می نامند از روزنه ها یا لب مام ها پایین می فرستند و با صدای بلند آواز زیر را می خوانند:


هه لاوه و مه لاوه، کورتان ببی به زاوا، شتیکمان بو بخهنه ناو تاوا
(شال) آویخته و آویزان (است)، پسرتان داماد باد، چیزی برای ما در تابه بیندازید


و یا می گویند:


هه تری و مه ته ری، شتیکمان بو بخه نه بن چه په ری


اعضای خانواده نیز به شنیدن این آواها مقداری خرما، کشمش، سنجد، بادام، گردو و نظایر اینها را در گوشه ای از شال می ریزند و انتهای آن را گره می زنند. آنچه داخل شال گذاشته می شود «ناوشالانه» می نامند.

 

بچه ها هم شال را بالا کشیده و محتویات آن را داخل زنبیل یا کیسه ای ریخته و سراغ خانه ی بعدی می روند. در نهایت نیز هر آنچه را بدست آورده اند بین خود تقسیم می کنند.

 

برخی از کودکان روستایی در شب نوروز، مستقیماً به درب خانه ها می روند و با خواندن جمله های یاد شده هدیه نوروزی می خواهند.

 

در بعضی خانه ها، در جمله «مورتان ببی به زوا» (پسرتان داماد باد) به جای اسم عام «کور» (پسر)، نام خاص پسر صاحب خانه را قرار می دهند و بدین شیوه توجه وی را در زمینه دادن هدیه بیشتر و بهتر جلب می نمیاند.


در حومه بیجار غیر از انواع هدیه هایی که بدان ها اشاره شد، گاهی جوراب پشمی که از صنایع دستی محلی است به انتهای شال می بندند و خطاب به صاحبان آن می گویند: «ئه ل کیشه خودا مراگه د به ی» (بالا بکش خدا مرادت بدهد)


از طرف دیگر گروه جوانان روستاها، پس از صرف شام این کار را با شیوه ی دیگری انجام می دهند. بدین ترتیب که ظرفی بزگ و فلزی را با رشته های طناب طوری می بندند که به مانند کفه ی ترازو درآید.

 

سپس فانوسی روشن را در وسط ظرف می گذارند و در اطرافش آینه، سرمه دان، شانه و مقداری گندم قرار می دهند. محتویات این ظرف به ویژه چراغ، وجه امتیازی است بین کودکان و جوانان؛ چه صاحبخانه بدین ترتیب متوجه می شود که طالبان هدیه نوروزی از جوانان هستند نه خردسالان؛ بنابراین لازم می داند که در دان هیده ها، مزیتی برای انان قائل شود. ظرف مذکرو به آرامی از لبه ی بام پایین فرستاده می شود و جمع جوانان ندا سر می دهند که :


«بیسانی سه وز و ساوا، کورتان ببی به زاوا، شتیکمان بو بخه نه بن تاوا»
بوستانتان سبز و تازه باد، پسرتان داماد باد، چیزی برای ما در تابه بیندازید.


زنان و دختران در صورت تمایل، با شانه ای که در داخل ظرف است یک یا دو بار موی سرا را در برابر آینه و در روشنایی فانوس شانه می زنند، و احتمالاً اندکی از سرمه به گوشه چشم یا ابرو می کشند.

 

سپس هدیه نوروزی را که معمولاً مهمتر و بهتر از هدایای کودکان است، بر محتویات ظرف می افزایند. جوانان بلافاصله طناب را بالا کشیده و به سوی پشت بام دیگری می روند.


در برخی از روستاها، به جای یک ظرف، دو ظرف را به چند رشته طناب می بندند و به صورت ترازویی در می آورند. محتویات یکی از کفه های این ترازو همان چیزهایی است که بدان ها اشاره شد.

 

در کفه ی دیگر، مقداری سبزی، سنجد، نان و نمک می گذارند، سپس آن را به آرامی از لب بامها آویزان می نمایند. در هر خانه، پس از رو به رو شدن با این ترازوی مخصوص، کمی از نان را می خورند و اندکی از نمک را به زبان می زنند. آنگاه ضمن نگاهی به آینه، محتویات یکی از کفه های ترازو را بر وسایل موجود در کفه ی دیگر می افزایند و در کفه ی خالی هدیه های نوروزی قرار می دهند.


لازم به ذکر است در مراسم فروهشتن شال، هدیه دهندگان نباید در باره نام صاحبان شال ها و مشخصات اجرا کنندگان این برنامه سوال کنند، یا در شناختن آنان اصرار ورزند. در برخی از نقاط اگر جوانی که دارای نامزد است، از روزنه یا لب بام منزل نامزدش، شال فرو آویزد و شناخته شود، خانواده ی نامزد، پیراهنی به شاول وی می بندند.

عید نوروز


  در کردستان، انداختن سفره‌ی هفت سین رسم نیست، مگر در برخی از شهرها مانند سنندج و بیجار. ظاهراً در ایران باستان نیز سفره‌ی هفت سین وجود نداشته و بر طبق نوشته‌های ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه، هفت صنف ار غلات بوده که بر هفت استوانه می‌کاشتند و از روییندن این غلات، به خوبی و بدی زراعت و حاصل سالیانه حدس می زدند.


بهرحال امروزه در برخی از خانواده‌ها سفره‌ی هفت سین از لزومات نوروز می‌باشد و هم‌چنان که اشاره شد در سنندج نمود بیشتری دارد.

 

در سال‌های گذشته برای سفره‌ی هفت سین ابتدا آبنه‌ای قدی و تمام سنگ را به دیوار اتاف تکیه می‌دادند و در دو طرف آینه لعل‌های بلور که با شمع روشن می شد قرار می‌دادند. امروزه از آینه‌های کوچکتر و معمولی استفاده می‌شود.

 

سفره‌ی نسبتاً کوچی روی زمین پهن می‌شود و بر روی سفره، سینی و بشقاب‌های سمنی (سبزه) که توارهای قرمز به دور آنها پیچیده شده، تخم مرغ‌های رنگ شده، تنگ ماهی قرمز، شیرینی، تنگ‌های بورین شربت و قرآن کریم می‌گذارند.

 

امروزه‌ هفت سین را کامل می‌نمایند و سکه و سرکه و سنجد و سیر و سیب و سماق را نیز بر روی سفره قرار می‌دهند. در هنگام تحویل سال بزرگ خانواده و دیگر اعضای خانواده دور سفره جمع شده و منتظر تحویل سال می‌شود.

 

پدر یا بزرگتر خانواده چند آیه ای از قرآن کریم را می‌خواند و برای اعضای خانواده دعای خیر می‌نماید. به محض اعلام تحویل سال همه خانواده کف زده و با شادی و شعف دست و صورت پدر و مادر را و بزرگتر‌ها را می‌بوسند و عید را تبریک می‌گویند.

 

در برخی از نقاط کردستان رسم بر این است که هنگام تحویل سال خانم‌ها طلاها و جواهراتشان را در دست می‌گرفتند تا بلکه سال جدید پر از نعمت و فراوانی برایشان باشد. بع از ورود تلویزیون نیز رسم بر آن شد که هنگام تحویل سال و اعلام آن از تلویزیون، بچه‌ها اسکناس‌های عیدی شان را به طرف تلویزیون می انداختند.


در سنندج رسم بر آن بوده است که بچه‌ها «نوروزنامه»‌هایی را که قبلاً آمده کرده بودند را در صبح روز عید به والدین خود می‌دادند تا عیدی دریافت نمایند.

 

نوروزنامه عبارت است از یک کاغذ تمییز و بزرگ که بر بالای آن اشکال سماور، قلیان، بشقاب‌های سمنو، ظرف‌های تخم مرغ،‌ شیرینی و ماهی کشیده می‌شود.

 

در زیر این موارد ذکر شده چهار ستون خط کشی شده که بالا ی ستون‌ها هلالی مانند چهار پنجره می کشند و در میان این ستون‌ها خط کشی می کنند که فاطله آن جای نیم بیت شعر است. اشعار را بچه‌ها خود می‌سرایند و کل صفحه را نیز با مداد زنگی رنگ می‌نمایند.


پس از دادن عیدی‌ها، دید و بازدید شروع می‌شد و رسم بر آن است که کوچکتر‌ها به خانه بزرگ‌تر ها رفته و عید را تبریک می‌گویند. خانواده‌هایی هم که عزادار می‌باشد در اولویت بوده و مردم به خانه‌شان رفته و تسلیت می‌گویند.


اهالی کردستان اغلب در روستاها، در این روز رو رقص و شادی پرداخته و دست در دست یکدیگر همگام با سبز شدن طبیعت، هه‌لپه‌رکی می‌کنند. مردها، زن‌ها و کودکان لباس‌ها و کفش‌های نو خود را پوشیده و سرخوش از طبیعت و هوای بی‌نظیر کردستان از نوروز باستانی لذت می‌برند.


غذای روز عید نیز پلو و خورشت می‌باشد. نوع خورشت در هر خوانده‌ای متفاوت می‌باشد و اصراری بر پخت نمودن یک نوع مشخص از آن نیست.


از جمله رسم‌هایی که در کردستان هنگام نوروز برگزار می‌شود «کوسه» و «میرمیرین» است که در ادامه به هر کدام از آنها پرداخته می‌شود.

کوسه نوروز


در مناطق مختلف از کردستان کوسه یا «کوسه‌وه‌وی» (کوسه گردی، کوسه برنشین) دو دو موقع برگزار می‌شود. در مناطقی مانند بیجار و برخی از جاهای دیگر در اواسط زمستان، و در مناطقی مانند بانه و برخی شهرستان‌های دیگر در هنگام نوروز. کوسه فردی از اهالی روستاست (معمولاً شبان روستا) که قیافه و هیئتی غیر عادی و در عین حال مضحک به خود می‌دهد.

 

در هنگام عید کوسه، لباس‌های زیادی را روی هم پوشیده و پالتوی بلندی را روی آن می‌اندازد؛ شاخ‌هایی از چوب یا داس برای خود درست کرده، و ریشی از پنبه یا پشم و سبیل درازی از موی می سازد.

 

برای اجرای مراسم نقش زن کوسه را نیز یکی دیگر از جوانان روستا بر عهده گرفته که او نیز لباس زنانه‌ی کردی پوشیده و سرخاب سفیداب می‌نماید.

 

کوسه و زنش‌ به همراه جمع جوانان در داخل روستا شروع به گشت زنی می‌کنند و در حالات جدی و شوخی با هم به مناظره می‌پردازند و با بدیه‌گویی و نکته‌پردازی‌های مضحک و حرکات خنده‌دار موجب شادی و خنده‌ی مردم می‌شوند. کوسه به هر خانه‌ای که وارد می‌شود به استقبالش شتافته و هدایایی به مناسبت نوروز منند انواع خشکبار و گاهی روغن و کرده و تخم مرغ بهش می‌دهند.


کودکان روستاها نیز این برنامه را جداگانه ترتیب می‌دهند. یکی از آنها شلوار کردی مردی چاق و بلند قامت را می‌شود، به طوری که تا انتهای گردن و زیرچانه‌اش برسد.

 

آنگاه صورتش را آرد می‌مالند، و دو جاروی دراز هم‌چون دو شاخ بلند در طرفین سرش قرار داده، با طنابی به دور سرش می پیچند و آنها را سفت و محکم می‌بندند. کوسه پس از آماده شدن عصایی در دست گرفته و همراه با دیگر بچه ها با شادی و رقص به درخانه‌های مردم رفته و طلب هدیه نوروزی می‌نمایند.

میرمیرین یا میرنوروزی


میرمیرین یکی از رسم‌های ویژه‌ی است که از دیرینه دوران، در میان کردها رواج عام داشته است. این رسم بیشتر در زمانی رواج داشت که روستاها به شیوه‌ی خان و رعتیتی اداره‌ می‌شد. امروزه مراسم میرمیرین یا میرنوروزی متأسفانه دیگر برگزار نمی‌شود.

 

«میر» که از میان عامه مردم شهر یا روستا انتخاب می‌شد، وظایف سنگین و دشواری بر عهده داشته است.

 

مهمتر از همه با شروع حکومت‌اش حق هر گونه خندیدن یا تبسم از وی سلب می‌شد. چه وظیفه‌ی همگان این رود که در صورت مشاهده کمترین خنده با تبسم از «میر»،‌ وی را از این مقام خلع کرده، و با خشونت تمام از مسند میرنوروزی طرد می‌نمودند. میر نوروزی معمولاً از میان افرادی انتخاب می‌شد که بسیار خونسرد، شوخ‌طبع، نکته پرداز، بدیه‌گویی و در عین حال جدی و مصصم بودند.

 

بزرگان شهر یا روستا امکانات لازم را برای حکومت میر فراهم می‌نمودند و لبسا‌های گوناگون و شمشیر و خنجر و دیگر وسایل را برای وی و یارانش فراهم می‌نمودند. اعضای حکومت میر عبارتند بودند از:


وزیر دست راست که اجرای اوامر عادی و معمولی را برعهده داشت.


وزیر دست چپ که مأمور اجرای دستورهای غیرعادی و مضحک بود.


میرزا که سمت منشی گری میر را داشت.


مرد گوپال زیوین که همواره کوپالی سیمین در دست داشته و فرمانهای امیر را به دیگران ابلاغ می‌کرده است.


وشکه رِن که لباسی از پوست پشمی حیوانات می‌پوشیده و زنگوله‌های متعدد به آن می‌بسته است. این شخص با طنزها و شوخی‌های گوناگون موجبات خنده دیگران را فراهم می‌ساخته، و جز «میر» همه را به باد شوخی و مسخره می‌گرفته است.


خدمتگزاران و خنجر زنان که لباس ممخصوص و قرمزی می‌پوشیده‌اند.


هم‌چنین نوازندگان و رامشگران محلی نیز در دستگاه میرنوروزی حضور داشته‌اند.


میر و یارانش طی روز‌های حکومت خود، همراه نگهبانان و دسته‌های مختلف مردم در کوچه و بازار و اماکن عمومی‌شهرها به گردش می‌پرداخته و فرمان‌های گوناگون صادر می‌کردند و باعث خنده و سرگرم شدن اهالی شهر را فراهم می‌آوردند.مردم هم سعی می‌کردن میر را به خنده بیاندازند تا از مسند قدرت پایین‌اش کشند.


معمولاً میر در اواخر حکومت خود اگر هنوز نخندیده باشد، بدون اطلاع دیگران فرار کرده و خود را در گوشه‌ای قایم می‌نماید و یا به خانه‌ی یکی از بزرگان شهر پناه برده و از دست افرادی که در این مورد مورد شوخی و استهزاء قرار داده پنهان می‌شود.

سیزده‌بدر


در کردستان نیز به مانند دیگر نقاط ایران، مردم از صبح زود روز سیزده به دشت و کوه تفرجگاه‌ها می‌روند.

 

در کردستان مردم از روز دوازدهم برنامه‌ی بیرون رفتن خود را تنظیم نموده و تهیه خوارکی و دیگر وسایل را به انجام رسانده‌اند. صبح روز سیزده، خانواده‌های فامیل به صورت جمعی یا هر خانواده‌ جداگانه راهی باغ‌ها، کوه‌پایه‌ها و به طور کلی به آغوش سرسبز طبیعت کردستان می‌روند.

 

در برخی از نقاط رامشگران مردم را همراهی کرده و مجلس هه‌لپرکی برپا می‌شود و یا انکه خود خانواده‌ها دستگاه پخشی با خود برده و با صدای موسیقی اصیل کردی دست به اجرای رقص زیبای کردی می‌زنند.


غذایی که بیشترین طرفدار را در روز سیزده دارد گوشت کبابی است. گوشت‌ها را که از روز قبل در پیاز و آبلیمو ادویه‌جات خوابنده‌اند و ذغالی که همراه آورده‌اند آماده‌ی کباب می‌نمیاند.


گره زدن گیاه و شاخه‌درختان بوسیله دختران دم‌بخت هر چند قبلاً در کردستان رسم نبوده،‌اما امروزه روز انجام می‌گیرد. تفریج و رقص و شادی مردم تا هنگام غروب ادامه یافته و پس از جمع نمودن وسایل و راهی شدن به سوی خانه، زنان و دختران خانواده سبزه‌هایی را که پیش از نوروز در ظرف‌های گوناگون تهیه کرده‌اند، را به دامن چمن‌زار و یا کنار جوی‌ها و کوه‌پایه‌ها می‌اندازند.

 

ویا اگر کنار رودخانه باشد آن را به آب می‌سپارند. هم‌چنین هر فردی سیزده عدد سنگریزه را جمع نموده و در حالیکه رو به سوی شهر یا روستا دارد آن را از روی شانه‌های خود به پشت سر پرتاب کرده و معتقدند که بدین ترتیب طومار نحوست روز سیزده را درهم پیچند.

کردستان به دلیل تنوع فرهنگی بسیار زیادی که در آن وجود دارد و تیره‌ها و طایفه‌های گوناگون کرد در آن سکونت گزیده‌اند،‌از لحاظ آیین‌ها و رسم‌های مختلف دارای تنوع غنای چشم‌گیری می‌باشد.

 

در این نوشتار کوتاه تنها به اختصار به برخی از آنها اشاره شد زیرا برای شرح تمامی رسم‌ها و آیین‌های نوروزی در همه‌ی کردستان،‌ احتیاج کتاب گفتار مفصلی است که در این مقال نمی‌گنجد.

 

لازم به ذکر است عید نوروز در تاریخ 27/12/86  با شماره ثبت یک در لیست آثار معنوی کشور به ثبت ملی رسیده و هم‌چنین نوروز به نام ایران و چند کشور همسایه از طرف سازمان علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد با عنوان میراث معنوی جهانی در سال 2009 به شماره ثبت 00282 به ثبت جهانی رسیده است.


جه‌ژنه جه‌ژنه پیروزه جه‌ژنی نوروزه
و بقیه شعز از ماموستا پیره میرد

 

انتهای پیام/پ

,

ملت کُرد نیز در هر کجای جهان که هستند این عید را فرخنده شمرده و به پاس‌داشت آن، هر ساله با شکوهی بی‌مانند رسم‌ها و آیین‌های آن را اجرا نموده و عزیز داشته‌اند.

,


در چگونگی و چرایی به وجود آمدن این عید در کتاب‌های تاریخی و نیز پژوهش‌های مردم‌شناسی، نظرات متفاوت و گاه مغایری ابراز شده که پرداختن به آن در این گفتار نمی گنجد. اما آن‌چه در فرهنگ شفاهی و اسطوره‌های قوم کُرد آمده، به داستان «که‌ی موورس» (کیومرث) و جدال‌اش با هریمن مربوط می‌شود.

,
,


که‌ی موورس که از نژاد کُرد بوده از همان ابتدای پادشاهی‌اش، اهریمن نامی با وی به دشمنی پرداخته و مدعی پادشاهی تاریکی و سیاهی بر دنیا شده است.

,
,

 

,

که‌ی موورس در کوهستان‌های «رواندز» با اهریمن به جنگ می‌پردازد و در همان آغاز پیکار به سپاهیانش فرمان می‌دهد که در صورت پیروزی بر لشکر اهریمن، بر ستیغ کوه‌ها و بالای تپه‌ها و گردنه‌ها، برج‌هایی از آتش برافروزند تا هم نشانی بر اعلام پیروزی باشد و هم فرمانی بر بازگشت سپاه از جبهه‌ها نزد وی.

,

 

,

سرانجام پیکار با اهریمن به پیروزی سپاه که‌ی‌ موورس پایان می‌یابد. آتش‌ها بر بالای کوه‌ها زبانه می‌کشد و تابش شعله‌ها، پیروزی حق بر باطل و شکست اهریمن را به آگاهی عامه می‌رساند.

,

 

,

روز پیروزی بر اهریمن ده روز پیش از موقع نوروز کنونی بوده است. پادشاه فرمان می‌دهد نه تنها آن روز بل‌که نه شبانه روز پس از آن را نیز همراه با افروختن آتش به جشن و سرور بپردازند. به همین دلیل این عید را «جه‌ژنی نو روژ» (عید نه روز) نامیده‌اند.

,


در افسانه‌ای دیگر، پیروزی کاوه‌ی آهنگر بر ضحاک و بر تخت نشاندن فریدون مبنای عید نوروز قرار گرفته است. بر طبق این افسانه، سال‌ها پس از «کی‌مورس»، ضحاک نامی از اورشلیم به سوی کردستان روی می‌آورد و این سرزمین را اشغال می‌نماید.

,
,

 

,

او که بر دوش خود دو مار حمل می‌کند، دستور به ظلم و ستم می‌دهد و مردم کُرد مدت زمانی زیر بار طاقت‌فرسایی فرامین اهریمنی او شانه خم می‌کنند.

,

 

,

تا این‌که کاوه‌ی آهنگر با عزمی مردانه و به یاری گروهی از ستمدیگان رادمرد تصمیم به کشتن ضحاک می‌نمایند.

,

 

,

پس از رایزنی‌ها و اندیشه نمودن‌ها، شب «جه‌ژنی نو روژ» (جشن نه روز) را برای این کار مهم برمی‌گزینند. زیرا بنا بر رسم قدیمی و به جا مانده از «که‌ی مورس» مردم این شب را جشن گرفته و آتش می‌افروختند و طبعاً ضحاک ماردوش و اطرافیانش در لهو لعب غوطه‌ورند.

,

 

,

در سپیده‌دم صبح کاوه و یاران‌اش به مرکز ضحاک هجوم می‌برند و آهنگر کُرد با چکش آهنگری‌اش بر فرق ضحام می‌کوبد و نقش زمین‌اش می‌کند.

,

 

,

آن‌گاه ستمدیدگان پیروز، روی به سوی اقامتگاه شاهزاده‌ای از تبار پاک کُرد آریایی به نام فریدون پسر آبتین می‌نمایند و او را به پادشاهی برمی‌گزینند.

,

 

,

پس از این واقعه مردم بعد سال‌ها ظلم و ستم ضحاک، باز رسم دیرین «کی‌موورس» را را زنده می‌نمایند و مدت بیست شبانه روز آتش روشن می‌نمایند و به شادی و سرور می‌پرازند.

رسم‌ها و آیین‌های نوروز در کردستان

,
,
,


سمنی (سبزه)

,
,


به پیروی از سنت پیشینیان، مردم کردستان تقریباً یک ماه قبل از نوروز، مقدمات تهیه سبزه که در زبان کردی سمنی خوانده می‌شود، می پردازند.

,
,

 

,

گندم، نخود، عدس و کنجد از جمله غلاتی هستند که از آنها سمنی می‌سازند. این اقلام را در سینی و ظرف‌های مسی می‌ریزند و روی آنها را با پارچه‌ای پوشیده و آب آریخته و جلوی آفتاب می‌گذارند تا جوانه بزند.

,

 

,

گاهی هم مخصوصاً برای سمنی کنجد، پارچه‌ای را به دور بطری یا کوزه‌ای سفالی پیچیده و کنجد را روی آن می‌پاشند و آب می‌ریزند تا بدین ترتیب بطری یا آب‌خوری‌های گلی سمنی داشته باشیم.

,

 

,

از این بطری‌ها و آب‌خوری‌های سفالی به جای گلابدان نیز استفاده می‌شود تا در روز عید مورد استفاده واقع گردند. غالباً روبان‌های دو سه سانتیمتری قرمز رنگ به دور ظرف سمنی می‌پیچند و قطعه‌های کوچی از همین پارچه را به صورت پولک‌هایی بریده، وسط آنها را سوراخ کرده و از انتهای برگ‌های مختلف سبزه می‌گذرانند.

,

 

,

در برخی نقاط دایره‌ی کوچکی از وسط سینی یا بشقاب سبزه را خالی می‌گذراند و در موقع تهیه سمنی دانه‌های خیس شده را در آ» محل نمی‌ریزند. این محل را به گلابدان اختصاص می‌دهند و در روز عید از آن به دست و روی مهمانان گلاب می‌ریزند.

مقدمات پیش از عید

,
,
,


خرید و خانه‌تکانی از جمله مقدمات و پیش‌واز عید است. در شهرها و روستاهای کردستان یک ماه قبل از عید نوروز هر خانواده‌ای به بازار رفته و برای اهالی خانه پارچه و کفش می‌خرید. پارچه‌ها به خیاط داده می‌شود تا بتواند لباس‌های نو را تا عید تحویل دهد.

,
,

 

,

تقریباً ده روز قبل از عید نیز دیگر خرید‌ها مانند روغن، برنج، گوشت، تخم مرغ برای رنگ کردن، شیرینی، ‌میوه، آجیل و ... خریداری می‌شود.

,

 

,

هم‌چنین درهمین ایام است که خانم‌ها، شروع به خانه‌تکانی می‌نمایند و از سرتاپای منزل را تمیز و مرتب می‌نمایند.

,

 

,

لوازم آتش‌بازی برای «کوله چوارشه‌مه» (چهارشنبه سوری) و شد عید نیز در همین روزها تهیه می‌شود.

کوله چوارشه‌مه (چهارشنبه سوری)

,
,
,


این رسم در سنندج «چوارشه‌مه کوله» و در منطقه مکری «قوله چوارشه‌مه» نامیده می‌شود. از مهم‌ترین و رایج‌ترین رسم‌های مربوط به چهارشنبه سوری در کردستان، بیرون رفتن مردم از خانه‌ است. در این روز اگر هوا مساعد باشد مردم دسته دسته، به صوی دشت و صحرا می‌روند.

,
,

 

,

در روستاها زنان با خود قیچی‌ای همراه می‌برند تا چند تار مو از سر بچه‌های خود قیچی کرده و دور بیاندازند. تا با این کار درد‌ها و ناراحتی‌های آنان را در سال جدید دور انداخته باشند.

,

 

,

هم‌چنین رسم بر این بوده است که هنگام برگشتن تعدادی سنگریزه (معمولاً چهار عدد) جمع نموده و در حال حرکت آنهها را از روی شانه‌های خود به پشت سر پرتاب نمایند.

,


در برخی دیگر از روستاها،‌گروهی از مدرم پیش از طلوع آفتاب به کنار جوی‌های آب روان،‌یا رودخانه‌ها و چشمه‌ها می‌روند و به آب نگاه کرده و آن را به فال نیک می‌گیرند.

,
,

 

,

آنها کوزه‌ای سفالی و تازه را که آن آن موقع ابی درون آن نریخته‌اند را با خود به کنار چشمه می‌اونرد و بعد از آن‌که آن را پر آب نمودند سه بار از روی آن می‌پرند.

,

 

,

سپس ناخن‌ها و چند تار موی سر را قیچی کرده و در آب چشمه یا رودخانه می‌ریزند. پس از آنجام این کارها زنان اندکی سرمه به چشم کشیده و کوزه‌های پر آب را به روستا برده تا بین مردم تقسیم نمیاند.

,

 

,

از دیگر رسم‌ها در این صبح زود، عوض کردن بعض از لباس‌ها در کنارچشمه و شستن دست و صورت در آن است. در عوض نمودن لباس‌ها باید یک تکه از لباس‌های جدید قرمز رنگ باشد.

,

 

,


در سنندج تا چند سال پیش خانم‌های شهر به دباغ‌خانه می‌رفتند. و مقداری از آب بدبوی آن را به دست و صورت و گردن خود می‌مالیدند.

,
,

 

,

و حتی مقداری از آب را به خانه آورده و در گوشه و کنار اتاق‌ها و راهروها می‌ریختند. اعتقاد بر آن بوده که کثیفی و پلیدی جز با کثیفی و پلیدی نمی‌رود. و به دین ترتیب از ورود ناراحتی‌ها،‌پلیدی‌ها و ناخوشی‌ها به سال جدید جلوگیری می‌نمودند.

,


از دیگر رسم‌های چهارشنبه سوری افروختن آتش می‌باشد. در سنندج قدیم،‌آتش افروختن در این شب رسم نبوده اما در بسیاری از مناطق کردستان،‌ جوانان و کودکان بوته‌های خار و هیزم را جمع‌آوری نموده و در پشت بام یا حیاط و کوچه روی هم می‌ریختند. پس از تاریک شدن هوا آتش‌ها افروخته می‌شد و مرم از روی آن می‌پریدند.

,
,


در بیجار و روستاهای آن، مردم کمی اسپند نیز در آتش ریخته و پابه پای سوختن اسپند،‌مقداری پیاز، چند جفت جوراب کهنه و ظروف شکسته را از خانه بیرون می‌اندازند. در سنندج نیز یک جاروی کهنه که در زبان کردی «گزکه کوته‌ره» خوانده می‌شود را آتش زده و داخل کوزه‌ای سفالی و شکسته می‌اندازند و مقداری اسپند در آن می‌ریزند.

,
,

 

,

سپس یک یک افراد خانواده ار روی آن می‌پرند. پس از سوختن جارو و خاموش شدن آن، کوزه را به جلوی درب حیاط برده و جولی خانه به زمین انداخته و می‌شکنند.

,


فالگوش نیز از دیگر رسم‌های چهارشنبه سوری در کردستان است. پا به پای تاریک شدن هوا، دختران و پسران، به آرامی و به طوری که دیگران متوجه هدف آنها نشوند به در خانه‌های همسایه‌ها می‌روند و به سخنان آنها گوش می‌دهند.

,
,

 

,

اگر در میان گفته‌ها جملات و کلماتی شنیده شده که دال تأیید نیت شنونده‌ها باشد آن را به فال نیک گرفته و اگر نبود فال بد بوده است. این کار تا سه بار در سه خانه‌ انجام می‌پذیرد تا آن فرد نتیجه فال خود را بداند.

,

 

,

در سنندج فالگوش بیشتر برای بهبودی بیمار انجام می‌شود. یکی از آشنایان بیمار به در خانه‌ی همسایه‌ها رفته و اگر کلمه‌ یا جمله‌ای که دلالت بر بهبودی و شفای بیمار باشد را به فال نیک می‌گیرد.

,


د رکنار تمامی رسم‌های مربوط به چهارشنبه سوری و نوروز، که تنها بخشی از آنها در اینجا ذکر شد، «هه‌لپه‌رکی» (رقص محلی کردستان) حضور چشم‌گیری داشته، و اقشار مردم در هر سن و جنسی دست در دست یکدیگر به شادی و سور می‌پردازند.

رنگ کردن تخم‌مرغ

,
,
,
,


در آخرین روزهای سال کهنه، مردم کردستان شروع به خرید تخم مرغ جهت پختن و رنگ نمودن آن می‌نمایند.

,
,

 

,

هر خانواده‌ای بنا به تعداد جمعیت خود، و کسانی که قرار است بهشان تخم مرغ داده شود، از یک تغار (30 عدد) تا چند تغار خریداری می‌شود. پودرهای رنگ‌های مختلف را در نعلبکی‌های جداگانه ریخته و مقداری آب بر آن می‌افزایند.

,

 

,

سپس مقداری پنبه را بر چوب کبریت مانند کلاک پیچیده و برای هر رنگ یکی فراهم می‌شود. پس از پختن تخم مرغ‌ها با چوپ پنبه‌ها روی تخم مرغ‌ها نقش‌های مختلف زده می‌شود.

,

 

,

هم‌چنین هر کسی برای عزیزی که دارد و یا مناسبتی مثل ازدواج اگر پیش آمده باشد نوشته‌ای می‌نویسد.مثل فلانی عزیزم نوروزت مبارک، یا فلانی عزیز پیوندتان در نوروز مبارک. که در ایام دید و بازدید عید به فرد مورد نظر داده می‌شد.

,

 

,

در برخی از خانواده‌ها به دلیل اینکه ممکن بود این رنگ‌ها به داخل تخم مرغ نفوذ کند از رنگ‌های طبیعی استفاده می‌کردند. به این صورت که تخم مرغ را با مقداری پوست پیاز می‌جوشاندند تا تخم‌مرغ‌های گلی رنگ به دست آید.

,

 

,

گاهی به جای پوست پیاز از مقداری کاه و اندکی زاج استفاده می‌نمودند که تخم مرغ‌ها زرد یا نارنجی می‌شد. یکی دیگر از شیوه‌های رنگ کردن تخم مرغ‌ها جوشاندن آن با مقداری برگ خشک مو می‌باشد که تخم مرغ‌های قهوه‌ای رنگ بدست می‌آید.

,

 

,

در برخی از مناطق کردستان برای زینت بیشتر تخم مرغ نوروزی، یک رشته نخ را از وسط یا از جهات مختلف به دور هز یک از تخم مرغ های خام می پیچیدند ا پس از جوشاندند آنها، محل نخ به صورت خصوص سفید رنگ بر روی پوست تخم مرغ باقی بماند.

,

 

,

روش دیگر آن که هر یک از تخم مرغ ها را در قطعه ی کوچکی از یک پارچه منقش و زیبا می پیچیدند و آنها را در آب می جوشاندند. با این کار رنگها و گل های الوان پارچه بر روی تخم مرغ نقش می بندد و آن را جلوه ای خاص می بخشد.

,


از دیگر مراسمی نوروز که به تخم مرغ مربوط می شود مسابقه «هیلکه شکینی» (تخم مرغ بازی) است. این بازی از چند روز قبل از عید تا چند روز بعد از عید در میان مردم ادامه دارد.

,
,

 

,

بازی به دو شیوه انجام می شود. یکی آنکه یکی از دو طرف تخم مرغی را جوری در دست می گیرد که انگشتان اش به دور آن حلقه شده و تنها یکی از دو سر آن مشخص باشد.

,

 

,

طرف دیگر بازی با تخم مرغ دیگری که در دست دارد به آن ضربه می زند. اگر تخم مرغ اولی بشکند (ترک بردارد) باید آن را به طرف مقابل تقدیم نماید در غیر این صورت قضیه برعکس است.

,

 

,

در روش دیگر دو نفر تعداد مساوی تخم مرغ را در یک ردیف می چینند و هر بار یکی از اول و یکی از آخر بر می دارند و مطابق روش اول به هم می زنند و تخم مرغ های شکسته را کنار می گذارند.

,

 

,

در نهایت آن کسی که تخم مرغ هایش دیرتر تمام شده باشد پیروز میدان بوده و تمامی تخم مرغ های شکسته ازآن او خواهد شد و پول تمامی تخم مرغ ها را طرف مقابل باید بپردازد.
 
روز عرفه (علفه)

,
,
,


روز قبل از عید را در کرستان عرفه می نامند. عرفه یا در واقع علفه، کی از روسم باستانی می باشد که در آن مردم به قبرستان ها هرفته و یاد درگذشتگان خود را گرامی می دارند.

,
,

 

,

در این روز مردم با طبق های خرما و یا در برخی مناطق با پخت کلوچه های محلی بر سر مزار عزیزان خود می روند تا یاد آنهایی که دیگر در میانشان نیستند را زنده نگاه دارند.

,

 

,

این رسم که از جشن باستانی فروردگان (بازگشت فروهرهای مردگان) به یادگار مانده است تا چند سال پیش در شهر قروه و روستاهای اطراف آن شکل دیگری از این مراسم وجود داشت.

,

 

,

در این روستاهای این شهرستان شب آخرین جمعه سال مراسم ویژه ای برگزار می شود. به این ترتیب که هر خانواده برای بعد ازظهر پنج شنبه و شب آخرین جمعه، مقداری نان روغنی تهیه می نماید.

,

 

,

بعد از ظهر پنج شنبه، هر مردی به نمایندگی خانواده ی خودمقدار چهار یا پنج عدد از نانهای روغنی را در دستمالی پیچیده و به سوی امامزاده، یا مکان متبرکه و یا گورستان روستا حرکت می نماید. به تدریج مردان روستا گرد می آیند و نان های روغنی را که به خود آورده اند در یک جا جمع آوری می شود.

,

 

,

آنگاه دلاکی از میان جمع برخواسته و در حالیکه لنگی به صورت پیش بند بسته است، مقداری از نان ها را در لای پیش بند می ریزد و بین حاضران تقسیم می کند.

,

 

,

این کار را چند بار انجام می دهد تا نان های جمع آوری شده پایان پذیرد. سپس افرادی که در این جلسه همگانی حضور یافته اند در محوطه ای مسطح یا در ایوان محل امامزاده، دایره وار می نشینند.

,

 

,

در این لحظه بزرگ آبدی با صدای بلند می گوید: «فاتحه». همگی سوره مبارکه فاتحه را می خوانند سپس انتخاباتی برگزار می شود که در آن چوپان، گاوبان، دشتبان، باغبان، میرآب، حمامی، سلمانی و نجار برای یک سال مشخص می شوند. بعد از فصل جمع آوری محصولات هر خانواده ای موظف است مقداری از محصول خود را به هر یک از این افراد تقدیم نمیاد.

طبق کشی

,
,
,


در کردستان رسم بر این است که هنگام عید خوانچه هایی برای عروس های نامزد شده و یا به خانه ی شوهر رفته فرستاده می شود.

,
,

 

,

معمولا سه تا چهار خوانچه فرستاده می شود هر چند گاهی تعداد این خوانچه ها به دوازده تا هم می رسید.

,

 

,

محتوای خوانچه ها عبارتند از طلاجات خریداری شده توسط داماد که باید به نامزد خود هدیه دهد، پارچه های گران بهای رنگارنگ و زیبا، جوراب، دستمال های تزئینی، عطر، انواع غذاها و پلو خورشت های متنوع، شربت، ماهی نوروزی، سمنو، شیرینی، آجیل، انواع میوه مخصوصاً سیب سرخ که نشانی از مهر و محبت است، تخم مرغ های رنگ شده و بسیاری از هدایای مختلف. این خوانچه ها بر سر طبق کش های مخصوص  در بعد از ظهر آخرین روز سال به خانواده ی عروس یا نامزد برده می شود. این هدایا را در کردستان «نوروزانه» می نامند.

شب عید

,
,
,


تا شب عید، مردم لباس های نو خود را از خیاطی ها گرفته، خانه تکانی نموده و وسایل آتش بازی شب عید را فراهم نموده اند.

,
,

 

,

خوار و بار نوروزی خریداری شده و انواع میوه و خشکبار و آجیل جهت پذیرایی از مهمان فراهم آمده است. مردها و پسربچه ها از سلمانی برگشته اند و خانم ها حنا به دست گرفته اند.

,

 

,

تدارکات عید جملگی فراهم شده و مردم کردستان آماده ی پیشواز از نوروز هستند.

,


با تاریک شدن هوا، آتش ها روشن می شود و صدای انفجار ترقه و کوزی از هر خانه و کوچه ای به گوش می رسد. از جمله ی وسایل آتش بازی «نارنجک»، «فیشکه شیته»، «حاجی حه و ته قه»، «شمچه ی ماوزر» و «فیشک» می شود.

,
,


در شب عید خانواده هایی که عزادار هستند آتش روشن نمی نمایند. در شهر قروه رسم بر آن است که دیگر همسایه ها به پشت بام خانواده عزادار رفته و آتش روشن می نمایند و در روز عید نیز غذای نهار را که معمولاً پلو خورشت می باشد را به خانه ی همسایه ی عزادار می برند.

,
,


در دورانی که هنوز روستاها برق‌کشی نشده بود در برخی از روستاها در شب عید، اهالی، تعدادی فتیله‌ی پنبه‌ای را به روغن آغشته نموده و در گوشه و کنار اتاق و دیگر نقاط خانه آتش زده و روشن می‌کردند و دین ترتیب فروغ آتش نوروزی را در درون خانه نیز می‌تاباندند. بعد‌ها به جای فتیله‌ی پنبه‌ای از شمع استفاده شد و با ورود برق به این روستاها این رسم نیز فراموش شد.

,
,


در گذشته در برخی از روستاها نیز پس از فرونشستن شعله‌های آتش، دانه‌هایی از اخگر نوروزی را از روزئه‌های طویله، به منظور تبرک و تیمن پایین می‌اندازند، و این کار را در ازدیاد دام‌ةا و مصون ماندن آنها از بیماری مؤثر می‌دانند.

,
,

 

,

همین اخگر‌ها به داخل راهرو، اتاق و انبار منازل می‌اندازند و معتقدند که این کار در تحکیم بیش از پیش محبت و صفا و مهربانی در این افراد خانواده نقشی مؤثر دارد.

,


شام شب عید در اکثر نقاط کردستان حلوا می باشد. هم چنان که ایرانیان باستان شروع سال نو را با خوردن شکر و عسل شروع می کردند مردم کردستان نیز با خوردن حلوا، سال جدید را به کام خود شیرین می سازند.

,
,


از جمله دیگر رسم های شب عید در روستاهای کردستان آویختن شال از روزنه یا لب بم هاست.

شال انداختن

,
,
,
,


در پایان مراسم آتش بازی، کودکان و جوانان روستایی در یک یا چند دسته به دور هم جمع می شوند، و از هر دسته یک نفر، شالی را که بر لباس کُردی خود دارد را باز نموده و از لب بام یا «روچن» خانه ها پایین می فرستد. در معماری قدیم روستاها، روچن روزنه ای بوده که بر سقف خانه ها تعبیه می شده است.

,
,

 

,

امروزه این رسم بر لب بام خانه ها انجام می پذیرد. کودکان شال لباس کردی را که «پشتوین» نیز می نامند از روزنه ها یا لب مام ها پایین می فرستند و با صدای بلند آواز زیر را می خوانند:

,


هه لاوه و مه لاوه، کورتان ببی به زاوا، شتیکمان بو بخهنه ناو تاوا
(شال) آویخته و آویزان (است)، پسرتان داماد باد، چیزی برای ما در تابه بیندازید

,
,
,


و یا می گویند:

,
,


هه تری و مه ته ری، شتیکمان بو بخه نه بن چه په ری

,
,


اعضای خانواده نیز به شنیدن این آواها مقداری خرما، کشمش، سنجد، بادام، گردو و نظایر اینها را در گوشه ای از شال می ریزند و انتهای آن را گره می زنند. آنچه داخل شال گذاشته می شود «ناوشالانه» می نامند.

,
,

 

,

بچه ها هم شال را بالا کشیده و محتویات آن را داخل زنبیل یا کیسه ای ریخته و سراغ خانه ی بعدی می روند. در نهایت نیز هر آنچه را بدست آورده اند بین خود تقسیم می کنند.

,

 

,

برخی از کودکان روستایی در شب نوروز، مستقیماً به درب خانه ها می روند و با خواندن جمله های یاد شده هدیه نوروزی می خواهند.

,

 

,

در بعضی خانه ها، در جمله «مورتان ببی به زوا» (پسرتان داماد باد) به جای اسم عام «کور» (پسر)، نام خاص پسر صاحب خانه را قرار می دهند و بدین شیوه توجه وی را در زمینه دادن هدیه بیشتر و بهتر جلب می نمیاند.

,


در حومه بیجار غیر از انواع هدیه هایی که بدان ها اشاره شد، گاهی جوراب پشمی که از صنایع دستی محلی است به انتهای شال می بندند و خطاب به صاحبان آن می گویند: «ئه ل کیشه خودا مراگه د به ی» (بالا بکش خدا مرادت بدهد)

,
,


از طرف دیگر گروه جوانان روستاها، پس از صرف شام این کار را با شیوه ی دیگری انجام می دهند. بدین ترتیب که ظرفی بزگ و فلزی را با رشته های طناب طوری می بندند که به مانند کفه ی ترازو درآید.

,
,

 

,

سپس فانوسی روشن را در وسط ظرف می گذارند و در اطرافش آینه، سرمه دان، شانه و مقداری گندم قرار می دهند. محتویات این ظرف به ویژه چراغ، وجه امتیازی است بین کودکان و جوانان؛ چه صاحبخانه بدین ترتیب متوجه می شود که طالبان هدیه نوروزی از جوانان هستند نه خردسالان؛ بنابراین لازم می داند که در دان هیده ها، مزیتی برای انان قائل شود. ظرف مذکرو به آرامی از لبه ی بام پایین فرستاده می شود و جمع جوانان ندا سر می دهند که :

,


«بیسانی سه وز و ساوا، کورتان ببی به زاوا، شتیکمان بو بخه نه بن تاوا»
بوستانتان سبز و تازه باد، پسرتان داماد باد، چیزی برای ما در تابه بیندازید.

,
,
,


زنان و دختران در صورت تمایل، با شانه ای که در داخل ظرف است یک یا دو بار موی سرا را در برابر آینه و در روشنایی فانوس شانه می زنند، و احتمالاً اندکی از سرمه به گوشه چشم یا ابرو می کشند.

,
,

 

,

سپس هدیه نوروزی را که معمولاً مهمتر و بهتر از هدایای کودکان است، بر محتویات ظرف می افزایند. جوانان بلافاصله طناب را بالا کشیده و به سوی پشت بام دیگری می روند.

,


در برخی از روستاها، به جای یک ظرف، دو ظرف را به چند رشته طناب می بندند و به صورت ترازویی در می آورند. محتویات یکی از کفه های این ترازو همان چیزهایی است که بدان ها اشاره شد.

,
,

 

,

در کفه ی دیگر، مقداری سبزی، سنجد، نان و نمک می گذارند، سپس آن را به آرامی از لب بامها آویزان می نمایند. در هر خانه، پس از رو به رو شدن با این ترازوی مخصوص، کمی از نان را می خورند و اندکی از نمک را به زبان می زنند. آنگاه ضمن نگاهی به آینه، محتویات یکی از کفه های ترازو را بر وسایل موجود در کفه ی دیگر می افزایند و در کفه ی خالی هدیه های نوروزی قرار می دهند.

,


لازم به ذکر است در مراسم فروهشتن شال، هدیه دهندگان نباید در باره نام صاحبان شال ها و مشخصات اجرا کنندگان این برنامه سوال کنند، یا در شناختن آنان اصرار ورزند. در برخی از نقاط اگر جوانی که دارای نامزد است، از روزنه یا لب بام منزل نامزدش، شال فرو آویزد و شناخته شود، خانواده ی نامزد، پیراهنی به شاول وی می بندند.

عید نوروز

,
,
,
,


  در کردستان، انداختن سفره‌ی هفت سین رسم نیست، مگر در برخی از شهرها مانند سنندج و بیجار. ظاهراً در ایران باستان نیز سفره‌ی هفت سین وجود نداشته و بر طبق نوشته‌های ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه، هفت صنف ار غلات بوده که بر هفت استوانه می‌کاشتند و از روییندن این غلات، به خوبی و بدی زراعت و حاصل سالیانه حدس می زدند.

,
,


بهرحال امروزه در برخی از خانواده‌ها سفره‌ی هفت سین از لزومات نوروز می‌باشد و هم‌چنان که اشاره شد در سنندج نمود بیشتری دارد.

,
,

 

,

در سال‌های گذشته برای سفره‌ی هفت سین ابتدا آبنه‌ای قدی و تمام سنگ را به دیوار اتاف تکیه می‌دادند و در دو طرف آینه لعل‌های بلور که با شمع روشن می شد قرار می‌دادند. امروزه از آینه‌های کوچکتر و معمولی استفاده می‌شود.

,

 

,

سفره‌ی نسبتاً کوچی روی زمین پهن می‌شود و بر روی سفره، سینی و بشقاب‌های سمنی (سبزه) که توارهای قرمز به دور آنها پیچیده شده، تخم مرغ‌های رنگ شده، تنگ ماهی قرمز، شیرینی، تنگ‌های بورین شربت و قرآن کریم می‌گذارند.

,

 

,

امروزه‌ هفت سین را کامل می‌نمایند و سکه و سرکه و سنجد و سیر و سیب و سماق را نیز بر روی سفره قرار می‌دهند. در هنگام تحویل سال بزرگ خانواده و دیگر اعضای خانواده دور سفره جمع شده و منتظر تحویل سال می‌شود.

,

 

,

پدر یا بزرگتر خانواده چند آیه ای از قرآن کریم را می‌خواند و برای اعضای خانواده دعای خیر می‌نماید. به محض اعلام تحویل سال همه خانواده کف زده و با شادی و شعف دست و صورت پدر و مادر را و بزرگتر‌ها را می‌بوسند و عید را تبریک می‌گویند.

,

 

,

در برخی از نقاط کردستان رسم بر این است که هنگام تحویل سال خانم‌ها طلاها و جواهراتشان را در دست می‌گرفتند تا بلکه سال جدید پر از نعمت و فراوانی برایشان باشد. بع از ورود تلویزیون نیز رسم بر آن شد که هنگام تحویل سال و اعلام آن از تلویزیون، بچه‌ها اسکناس‌های عیدی شان را به طرف تلویزیون می انداختند.

,


در سنندج رسم بر آن بوده است که بچه‌ها «نوروزنامه»‌هایی را که قبلاً آمده کرده بودند را در صبح روز عید به والدین خود می‌دادند تا عیدی دریافت نمایند.

,
,

 

,

نوروزنامه عبارت است از یک کاغذ تمییز و بزرگ که بر بالای آن اشکال سماور، قلیان، بشقاب‌های سمنو، ظرف‌های تخم مرغ،‌ شیرینی و ماهی کشیده می‌شود.

,

 

,

در زیر این موارد ذکر شده چهار ستون خط کشی شده که بالا ی ستون‌ها هلالی مانند چهار پنجره می کشند و در میان این ستون‌ها خط کشی می کنند که فاطله آن جای نیم بیت شعر است. اشعار را بچه‌ها خود می‌سرایند و کل صفحه را نیز با مداد زنگی رنگ می‌نمایند.

,


پس از دادن عیدی‌ها، دید و بازدید شروع می‌شد و رسم بر آن است که کوچکتر‌ها به خانه بزرگ‌تر ها رفته و عید را تبریک می‌گویند. خانواده‌هایی هم که عزادار می‌باشد در اولویت بوده و مردم به خانه‌شان رفته و تسلیت می‌گویند.

,
,


اهالی کردستان اغلب در روستاها، در این روز رو رقص و شادی پرداخته و دست در دست یکدیگر همگام با سبز شدن طبیعت، هه‌لپه‌رکی می‌کنند. مردها، زن‌ها و کودکان لباس‌ها و کفش‌های نو خود را پوشیده و سرخوش از طبیعت و هوای بی‌نظیر کردستان از نوروز باستانی لذت می‌برند.

,
,


غذای روز عید نیز پلو و خورشت می‌باشد. نوع خورشت در هر خوانده‌ای متفاوت می‌باشد و اصراری بر پخت نمودن یک نوع مشخص از آن نیست.

,
,


از جمله رسم‌هایی که در کردستان هنگام نوروز برگزار می‌شود «کوسه» و «میرمیرین» است که در ادامه به هر کدام از آنها پرداخته می‌شود.

کوسه نوروز

,
,
,
,


در مناطق مختلف از کردستان کوسه یا «کوسه‌وه‌وی» (کوسه گردی، کوسه برنشین) دو دو موقع برگزار می‌شود. در مناطقی مانند بیجار و برخی از جاهای دیگر در اواسط زمستان، و در مناطقی مانند بانه و برخی شهرستان‌های دیگر در هنگام نوروز. کوسه فردی از اهالی روستاست (معمولاً شبان روستا) که قیافه و هیئتی غیر عادی و در عین حال مضحک به خود می‌دهد.

,
,

 

,

در هنگام عید کوسه، لباس‌های زیادی را روی هم پوشیده و پالتوی بلندی را روی آن می‌اندازد؛ شاخ‌هایی از چوب یا داس برای خود درست کرده، و ریشی از پنبه یا پشم و سبیل درازی از موی می سازد.

,

 

,

برای اجرای مراسم نقش زن کوسه را نیز یکی دیگر از جوانان روستا بر عهده گرفته که او نیز لباس زنانه‌ی کردی پوشیده و سرخاب سفیداب می‌نماید.

,

 

,

کوسه و زنش‌ به همراه جمع جوانان در داخل روستا شروع به گشت زنی می‌کنند و در حالات جدی و شوخی با هم به مناظره می‌پردازند و با بدیه‌گویی و نکته‌پردازی‌های مضحک و حرکات خنده‌دار موجب شادی و خنده‌ی مردم می‌شوند. کوسه به هر خانه‌ای که وارد می‌شود به استقبالش شتافته و هدایایی به مناسبت نوروز منند انواع خشکبار و گاهی روغن و کرده و تخم مرغ بهش می‌دهند.

,


کودکان روستاها نیز این برنامه را جداگانه ترتیب می‌دهند. یکی از آنها شلوار کردی مردی چاق و بلند قامت را می‌شود، به طوری که تا انتهای گردن و زیرچانه‌اش برسد.

,
,

 

,

آنگاه صورتش را آرد می‌مالند، و دو جاروی دراز هم‌چون دو شاخ بلند در طرفین سرش قرار داده، با طنابی به دور سرش می پیچند و آنها را سفت و محکم می‌بندند. کوسه پس از آماده شدن عصایی در دست گرفته و همراه با دیگر بچه ها با شادی و رقص به درخانه‌های مردم رفته و طلب هدیه نوروزی می‌نمایند.

میرمیرین یا میرنوروزی

,
,
,


میرمیرین یکی از رسم‌های ویژه‌ی است که از دیرینه دوران، در میان کردها رواج عام داشته است. این رسم بیشتر در زمانی رواج داشت که روستاها به شیوه‌ی خان و رعتیتی اداره‌ می‌شد. امروزه مراسم میرمیرین یا میرنوروزی متأسفانه دیگر برگزار نمی‌شود.

,
,

 

,

«میر» که از میان عامه مردم شهر یا روستا انتخاب می‌شد، وظایف سنگین و دشواری بر عهده داشته است.

,

 

,

مهمتر از همه با شروع حکومت‌اش حق هر گونه خندیدن یا تبسم از وی سلب می‌شد. چه وظیفه‌ی همگان این رود که در صورت مشاهده کمترین خنده با تبسم از «میر»،‌ وی را از این مقام خلع کرده، و با خشونت تمام از مسند میرنوروزی طرد می‌نمودند. میر نوروزی معمولاً از میان افرادی انتخاب می‌شد که بسیار خونسرد، شوخ‌طبع، نکته پرداز، بدیه‌گویی و در عین حال جدی و مصصم بودند.

,

 

,

بزرگان شهر یا روستا امکانات لازم را برای حکومت میر فراهم می‌نمودند و لبسا‌های گوناگون و شمشیر و خنجر و دیگر وسایل را برای وی و یارانش فراهم می‌نمودند. اعضای حکومت میر عبارتند بودند از:

,


وزیر دست راست که اجرای اوامر عادی و معمولی را برعهده داشت.

,
,


وزیر دست چپ که مأمور اجرای دستورهای غیرعادی و مضحک بود.

,
,


میرزا که سمت منشی گری میر را داشت.

,
,


مرد گوپال زیوین که همواره کوپالی سیمین در دست داشته و فرمانهای امیر را به دیگران ابلاغ می‌کرده است.

,
,


وشکه رِن که لباسی از پوست پشمی حیوانات می‌پوشیده و زنگوله‌های متعدد به آن می‌بسته است. این شخص با طنزها و شوخی‌های گوناگون موجبات خنده دیگران را فراهم می‌ساخته، و جز «میر» همه را به باد شوخی و مسخره می‌گرفته است.

,
,


خدمتگزاران و خنجر زنان که لباس ممخصوص و قرمزی می‌پوشیده‌اند.

,
,


هم‌چنین نوازندگان و رامشگران محلی نیز در دستگاه میرنوروزی حضور داشته‌اند.

,
,


میر و یارانش طی روز‌های حکومت خود، همراه نگهبانان و دسته‌های مختلف مردم در کوچه و بازار و اماکن عمومی‌شهرها به گردش می‌پرداخته و فرمان‌های گوناگون صادر می‌کردند و باعث خنده و سرگرم شدن اهالی شهر را فراهم می‌آوردند.مردم هم سعی می‌کردن میر را به خنده بیاندازند تا از مسند قدرت پایین‌اش کشند.

,
,


معمولاً میر در اواخر حکومت خود اگر هنوز نخندیده باشد، بدون اطلاع دیگران فرار کرده و خود را در گوشه‌ای قایم می‌نماید و یا به خانه‌ی یکی از بزرگان شهر پناه برده و از دست افرادی که در این مورد مورد شوخی و استهزاء قرار داده پنهان می‌شود.

سیزده‌بدر

,
,
,
,


در کردستان نیز به مانند دیگر نقاط ایران، مردم از صبح زود روز سیزده به دشت و کوه تفرجگاه‌ها می‌روند.

,
,

 

,

در کردستان مردم از روز دوازدهم برنامه‌ی بیرون رفتن خود را تنظیم نموده و تهیه خوارکی و دیگر وسایل را به انجام رسانده‌اند. صبح روز سیزده، خانواده‌های فامیل به صورت جمعی یا هر خانواده‌ جداگانه راهی باغ‌ها، کوه‌پایه‌ها و به طور کلی به آغوش سرسبز طبیعت کردستان می‌روند.

,

 

,

در برخی از نقاط رامشگران مردم را همراهی کرده و مجلس هه‌لپرکی برپا می‌شود و یا انکه خود خانواده‌ها دستگاه پخشی با خود برده و با صدای موسیقی اصیل کردی دست به اجرای رقص زیبای کردی می‌زنند.

,


غذایی که بیشترین طرفدار را در روز سیزده دارد گوشت کبابی است. گوشت‌ها را که از روز قبل در پیاز و آبلیمو ادویه‌جات خوابنده‌اند و ذغالی که همراه آورده‌اند آماده‌ی کباب می‌نمیاند.

,
,


گره زدن گیاه و شاخه‌درختان بوسیله دختران دم‌بخت هر چند قبلاً در کردستان رسم نبوده،‌اما امروزه روز انجام می‌گیرد. تفریج و رقص و شادی مردم تا هنگام غروب ادامه یافته و پس از جمع نمودن وسایل و راهی شدن به سوی خانه، زنان و دختران خانواده سبزه‌هایی را که پیش از نوروز در ظرف‌های گوناگون تهیه کرده‌اند، را به دامن چمن‌زار و یا کنار جوی‌ها و کوه‌پایه‌ها می‌اندازند.

,
,

 

,

ویا اگر کنار رودخانه باشد آن را به آب می‌سپارند. هم‌چنین هر فردی سیزده عدد سنگریزه را جمع نموده و در حالیکه رو به سوی شهر یا روستا دارد آن را از روی شانه‌های خود به پشت سر پرتاب کرده و معتقدند که بدین ترتیب طومار نحوست روز سیزده را درهم پیچند.

کردستان به دلیل تنوع فرهنگی بسیار زیادی که در آن وجود دارد و تیره‌ها و طایفه‌های گوناگون کرد در آن سکونت گزیده‌اند،‌از لحاظ آیین‌ها و رسم‌های مختلف دارای تنوع غنای چشم‌گیری می‌باشد.

,
,
,

 

,

در این نوشتار کوتاه تنها به اختصار به برخی از آنها اشاره شد زیرا برای شرح تمامی رسم‌ها و آیین‌های نوروزی در همه‌ی کردستان،‌ احتیاج کتاب گفتار مفصلی است که در این مقال نمی‌گنجد.

,

 

,

لازم به ذکر است عید نوروز در تاریخ 27/12/86  با شماره ثبت یک در لیست آثار معنوی کشور به ثبت ملی رسیده و هم‌چنین نوروز به نام ایران و چند کشور همسایه از طرف سازمان علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد با عنوان میراث معنوی جهانی در سال 2009 به شماره ثبت 00282 به ثبت جهانی رسیده است.

,


جه‌ژنه جه‌ژنه پیروزه جه‌ژنی نوروزه
و بقیه شعز از ماموستا پیره میرد

,
,
,

 

,

انتهای پیام/پ

,

 

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه