اخبار داغ

روایت زندگی رزمنده جهاد گری که شهید مدافع حرم شد

پدر شهید سعید مسافر: اگر مدافعان حرم نبودند، به جای سوریه، باید در تهران می جنگیدیم

پدر شهید سعید مسافر: اگر مدافعان حرم نبودند، به جای سوریه، باید در تهران می جنگیدیم
صبوری این پدر ستودنی بود. چطور می شود از پاره تن این گونه راحت گذشت و با خوشحالی از پر کشیدنش سخن راند؟ آیا غیر از این است که ایمان قوی این بزرگ مرد، هر لحظه به قلب داغدیده اش این نوید را می دهد که : وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ…
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛  به نقل از ۸۰۰۰ قهرمان،  با سری بلند و سینه ای ستبر از سعیدش حرف می زد. استکان چای را در میان دو دستش گرفته بود و لابلای حرف هایش گاهی خیره می ماند. شاید به یاد خاطرات پسر شهیدش می افتاد. گاه گاهی بغض را در کلامش می شد حس کرد، اما  دائما یک جمله را تکرار می کرد: من خوشحالم از شهادت سعید، راضیم به رضای خدا.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, ۸۰۰۰ قهرمان,

حاج آقا کمی از خصوصیات آقا سعید برایمان بگویید.

, حاج آقا کمی از خصوصیات آقا سعید برایمان بگویید.,

سعید از این کارها خوشش نمی آمد. مطمئنم دوست ندارد الان درباره اش مصاحبه کنم. چون به شدت ماخوذ به حیا بود. دنبال دیده شدن نبود. اما خدا به خوبی او را دید. به قول قدیمی ها بزرگ تر کوچکتری را خوب درک می کرد. همان احترامی که برای اقوام درجه یک اش قائل بود به مردم محل و دوستان و آشنایان هم میگذاشت. متانت و وقار سعید نیاز به تعریف و تمجید ندارد.

,

چطور شد که عازم سوریه شد؟

, چطور شد که عازم سوریه شد؟,

اولین بار بهمن ماه سال ۹۳ به سوریه رفت. آن هم به صورت داوطلب. آمده بود برای خداحافظی گفت عازم ماموریتم. گفتم کجا ؟ گفت همین دورو بر. انقدر اصرار کردم تا گفت که به سوریه می رود. اوایل رفتنش خیلی دلهره داشتم اما نمی توانستم خوشحالی خودم را از بلوغ فکری سعید پنهان کنم.

,

شنیده ها حاکی از این است که ایشان در مبارزه با پژاک هم ید طولایی داشتند.

, شنیده ها حاکی از این است که ایشان در مبارزه با پژاک هم ید طولایی داشتند.,

بله سعید مدت ها در جبهه شمال غرب بود و در عملیات های خاص شرکت می کرد. هم رزمنده بود و هم جهادگر. من ۲۹ سال هست که مفتخرم به خدمت در سپاه. اما سعید د رهمین طول هشت ساله سابقه کاری اش از من هم پیشی گرفت. مدت حضورش در سوریه  با تمام سی سال خدمت من  برابری می کند. خوشا به سعادتش.

,

رابطه تان با هم چطور بود؟

, رابطه تان با هم چطور بود؟,

من هرگز نمی فکر نمی کردم ولی اش هستم. ما انقدر به هم نزدیک بودیم که می توانم بگویم بیشتر رفیق بودیم، برادر بودیم با هم تا پدر و فرزند. من از او خیلی چیزها یاد گرفتم.

,

چگونه خبر شهادتش را به شما دادند؟

, چگونه خبر شهادتش را به شما دادند؟,

من روز چهاردهم فروردین بود که برای فوتبال به سالن رفتم. با سوالات عجیب و غریب دوستان مواجه شدم. جویای احوالات سعید بودند. نیم ساعت از بازی که گذشت  از چهره ها خواندم که اتفاقی افتاده. همه می دانستند و من بی اطلاع بودم. ساعت دوی همان شب به من گفتند سعید مجروح شده. تا صبح خوابم نمی برد. حدس می زدم برای سعید اتفاقی افتاده باشد تا اینکه صبح فردا به من اطلاع دادند که شهید شده. وقتی خبر را شنیدم هیچ تغییری در چهره ام حاصل نشد. گفتم خدارا شکر. سعید به آرزویش رسید و امانت خدارا به او برگرداندم. از آن روز به بعد قوت قلبم بیشتر شد، صبوریم بیشتر شد و حس می کنم خداوند به من عنایت ویژه ای برای صبر بر این اتفاق کرده است.

,

خیلی ها معترضند که چه لزومی دارد فرزندان این مرزو بوم در خارج از کشور به شهادت برسند. نظر شما چیست؟

, خیلی ها معترضند که چه لزومی دارد فرزندان این مرزو بوم در خارج از کشور به شهادت برسند. نظر شما چیست؟,

تا کسی شرایط جنگ را درک نکرده باشد نمی تواند معنای جهاد مدافعان حرم را درک کند. اگر امثال سعید من و شهید طاهر نیاها و سیرت نیاها و کوچک زاده ها نبودند، به جای سوریه اکنون باید در تهران می جنگیدیم. وقتی سعید برای اولین بار می خواست عازم سوریه شود خودم هم از او همین سوال را کردم که سعید جان چرا تو باید بروی ؟گفت الان جنگ، بر سر اسلام و قرآن است. تکفیری ها به هیچ کس رحم نمی کنند. حرم اهل بیت ناموس ما شیعیان است و نمی توانم در برابرش بی تفاوت باشم.

,

در آستانه برگزاری کنگره ملی شهدای گیلان هستیم. تاثیر چنین مراسماتی را بر فرهنگ عمومی جامعه چگونه ارزیابی می کنید؟

, در آستانه برگزاری کنگره ملی شهدای گیلان هستیم. تاثیر چنین مراسماتی را بر فرهنگ عمومی جامعه چگونه ارزیابی می کنید؟,

فرهنگ اسلامی – ایرانی ما با شهدا زنده است، باید آنان را به جامعه فهماند. شیوه زندگی شان را، علت جهادشان را عقایدشان را، باید به نسل کنونی و بعدی تفهیم کرد. ما از صدراسلام تا کنون فرهنگ شهادت را زنده نگاه داشته ایم و این راه تداوم دارد.

,

صبوری این پدر ستودنی بود. چطور می شود از پاره تن این گونه راحت گذشت و با خوشحالی از پر کشیدنش سخن راند؟ آیا غیر از این است که ایمان قوی این بزرگ مرد، هر لحظه به قلب داغدیده اش این نوید را می دهد که : وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ…

,

تنظیم: بهاره مقدم

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه