اخبار داغ

به مناسبت روز بزرگداشت سعدی؛

محبت الهی

محبت الهی
یادداشت پیش رو توسط بهرام اسدی از اساتید شعر و ادب ارومیه و آذربایجان غربی به مناسبت روز بزرگداشت سعدی نگاشته شده است که تقدیم می شود.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از اروم نیوز، شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی بدون شک یکی از شعرای بزرگ مشرق زمین به شمار می آید.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, اروم نیوز,

سعدی حکیم است. بیتهای حکیمانه ی او در هر مصراع از دیوان و هر سطر از گلستان او خودنمایی می کند.

,

سعدی سیاح است. جهان آن روز را از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب پیموده و دیده ها و تجارب خود را در آثارش مترنّم شده است.

,

سعدی عارف است و از عرفان روزگار خود آگاهی دارد. او از چشمه ی عرفان سیراب است.

,

سعدی شاعر زیباییهاست و در آثار خود نمونه های بدیعی را به تصویر کشیده است.

,

سعدی انساندوست است و سجایای انسانی را در زیباترین شکل خود در آثارش جای داده است.

,

سعدی عالِم است و انسانی است که علوم زمان خود را می داند.

,

سعدی انسانی دیندار و مبلّغ اسلام است. آثار او در جای جای خود با آیات قرآن و احادیث پیامبر زینت یافته است.

,

سعدی شخصیتی گسترده دارد. اما اینجانب در این نوشته ی خود، نه دیوان سعدی، نه گلستان و بوستان او، بلکه روی مطلع یکی از غزلیات او مطالبی را خواهم گفت.

,

سعدی در این غزل خود عارفانه سخن می گوید و همانند عرفا جهان را دوست دارد. او همانند زاهدان و عابدان دنیا را طرد نمی کند. به جهان بد نمی گوید و کاینات را مورد مذمت قرار نمی دهد. او به طور ساده دنیا را دوست دارد و علت این دوست داشتن را نیز توضیح می دهد. او می گوید: من جهان را می پسندم. چون جهان عشق خود را از خداوند گرفته است. من عاشق کل کایناتم چون کل جهان از خداوند است.(به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست-عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست)

,

امام علی علیه السلام در روایتی می فرماید: در کارهای دنیا چنان باش که همیشه زنده خواهی ماند و در کارهای آخرت چنان باش که ساعتی بعد خواهی مرد. انسان عارف، کل جهان را دوست دارد. چون کلیت جهان مخلوق خداوند است و خداوند در مخلوقات خود بد و زشت نیافریده. زشتیهایی که به نظر می-رسد از عواملی است که بعداً عارض شده است.

,

زشتیهایی که می بینیم به خداوند برنمی گردد. خداوند حقیقتی یگانه است که تمام کاینات را به تصویر درآورده است.

,

این تفکر و این باور، یک عشق الهی و بسیار والاست و فلسفه ی سعدی نیز به شمار می رود. سعدی نمی¬تواند درد هیچ انسانی را تحمل کند. او نمی خواهد هیچ انسانی را در میان عذاب و آزار ببیند. او یک اومانیست ساده نیست. او عارفی است که عشق انساندوستی اش با عشق والای خداوندی اش گره خورده است.

,

او کل کاینات را دوست دارد و به همه ی جهان عشق می ورزد. در این جهان خوب و بد کنار همند. خادم و خائن با هم به سر می برند. چگونه می شود به همه ی آنها عشق ورزید؟ انسان دوستدارخوبی است. خادم را می پسندد. دوست داشتن بد چگونه است و پسندیدن خائن چه معنی دارد؟

,

همانگونه که قبلاً اشاره شد سعدی مبلّغ اسلام است. او شاعری مسلمان است و قبل از همه اتّکا به پیامبر اسلام دارد. پیامبر اسلام نیز رحمة لالعالمین یعنی رحمت عالمیان است و وجودی که رحمت عالمیان باشد رحمتی است برای همه ی عالم و میان خوب و بد تفاوتی نمی گذارد. همانگونه که باران به عنوان یک رحمت خداوندی موقع نزول خود، میان خوب و بد تفاوت قائل نیست و بر همه به یک گونه می بارد. برف نیز به عنوان یک نعمت خداوندی وقتی از آسمان فرو می ریزد میان خادم و خائن امتیاز نمی گذارد و سرزمینی را که فرو می ریزد به یک نسبت سفید می کند.

,

از این عشق الهی پیامبر اسلام روایتهای گوناگونی نقل شده است. می گویند: یکی از کفار هر روز جهت اذیت پیامبر سر راه ایشان سنگ می انداخت. روزی پیامبر آن سنگها را نمی بیند. علت را جویا می شود. می گویند: آن کافر سنگ انداز بیمار شده و بستری است. پیامبر سر بالین او حاضر و از او عیادت می کند. و عشق به همه ی عالم اینگونه معنی می شود.

,

اگر در جهانی که امروز هستیم انسانها همدیگر را همین اندازه دوست داشته باشند دنیا چه قدر زیبا می شود و عشق چه مقدار جلا می یابد! این همه دشمنیها از بین می روند و جهان به عالمی مملو از صمیمیتها تبدیل می شود.

,

تو انسانی، اشتباه نکن. به سوی انسانیت حرکت کن. صلح و صفا را بیاموز، نه جنگ و اغتشاش را بنده ی شیطان نشو. چون شیطان جنگ و اغتشاش را می داند و نه صلح و صفا را.

,

در پایان غزلی که مطلع آن مورد بحثمان بود همراه ترجمه ی آن آورده می شود.(ترجمه از نویسنده)

,

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

,
,

به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح
تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم از اوست

,
,

نه فلک راست مسلم نه ملک را حاصل
آنچه در سرّ سویدای بنی آدم از اوست

,
,

به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقی است
به ارادت ببرم درد که درمان هم از اوست

,
,

زخم خونینم اگر به نشود به باشد
خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم از اوست

,
,

غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد؟
ساقیا باده بده شادی آن کاین غم از اوست

,
,

پادشاهی و گدایی بر ما یکسان است
که بر این در همه را پشت عبادت خم از اوست

,
,

سعدیا گر بکند سیل فنا خانه ی دل
دل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست.

,
,

ترجمه :

,

   تپه دن دیرناغا بو دونیانی من سئوسم اودور
عالمی سئومیشم اوندان کی بوتون عالم اودور

,
,

صوبحون عیسا نفسین الده غنیمت ساخلا
بو اؤلوشگن اوره گه باخ کی مسیحادم اودور

,
,

نه فلک بللی بیلیر، نه ملکین وار علمی
بو ایشین سیررلری واردی بنی آدم اودور

,
,

گؤزه لیم ساقی اولارسا ایچرم زهری شیرین
گئدرم دردیم ایله، دردیمه چونکی ام اودور

,
,

گؤرمه سه ساغلیغینی قانلی یارام، بو داها خوش
بو یارا خوشدو منه، چون یاراما ملحم اودور

,
,

عارفه شادلیق ایله یوخدو غمین آیریلیغی
ساقیا باده نی وئر، منده کی چون بو غم اودور

,
,

شاهلیق ایله بیزه یوخسوللوغون اولماز فرقی
اونادیر چونکی عبادت، بیزه معبود هم اودور

,
,

سعدیا سئل اوره گین مولکونو ویران قویسا
اوره گین سیخما، بقا مولکون ائدن محکم اودور.

,
,

بهرام اسدی، شاعر، نویسنده، پژوهشگر

,

انتهای پیام/م

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه