با وجود اشراف کافی بر حاشیه نشینی و فرصتها و تهدیدهای ناشی از آن، کماکان این مناطق شهری جایی در بین تصمیمات کلان شهری ندارند.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از آناج، نمیدانم کدام خط و کدام نگاه آنها را همچون تافتهای جدا بافته از شهر جدا میکند؛ نه شهری مینامندشان و نه روستایی.، نه عشایر و نه قبیله. همچون پرندهای که پر پروازشان را قیچی کرده باشی نه یارای رهایی دارند و نه طاقت دوام، محکوم به زنده نگه داشتن خود در برزخی خود ساختهاند.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, آناج,ارزشهایشان ترکیبی است به ظاهر نامتجانس از دلسردیهای شهری و وابستگیهای عمیق روستایی؛ همین تعارض در روابط اجتماعی به نوبهی خود دردی دیگر بر مشکلاتشان افزوده و بستری نو برای بروز برخی از آسیبها و بزهها فراهم کرده است.
نه اینکه ضد ارزشهای این مناطق بسیار پررنگتر و تاریکتر از جرایم شهرنشینان باشد؛ بلکه ساختار و ماهیت این مناطق به لحاظ اجتماعی و اقتصادی از گستردگی و شدت خاصی برخوردار است.
طبق مشاهدات و مطالعات بسیاری که از آسیبهای اجتماعی حاشیه نشینی به عمل آمده مشخص شده جولان سوداگران مرگ در این مناطق بیش از هر قسمت شهر بوده و برخی از محلهها به صورت دسته جمعی و خانوادگی مراحل مختلفی از قاچاق و توزیع و فروش مواد را انجام میدهند.
با توجه به کثرت نسل جوان در بخشهای حاشیه نشین شهری و شرایط اجتماعی حاکم بر آن باندهای خلاف با سرعت بیشتری تشکیل و گسترهای به مراتب بزرگتر از مناطق حاشیهای را در بر میگیرد. سطح همکاری اعضای محلههای حاشیهای بسیار چشمگیر بوده و این همبستگی حتی در انجام و سرپوش گذاشتن بر بزههای مختلف به چشم میآید. از سوی دیگر حاشیهنشینان در استقبال از افراد غریبه بسیار منفعل بوده و همین موضوع امکان شناسایی و برخورد با باندهای خلاف مستقر درآن را با مشکل مواجه میکند. به تعبیر دیگر مناطق حاشیه نشین جولانگاه اقلیتی خلاف کار شده که نه تنها منطقهی حاشیه بلکه کل یک شهر را آلوده کرده است.
همچنین پژوهشهای مختلف نشان میدهد جمعیت فعال مناطق حاشیهای عمدتا یا بیکار بوده و یا بدون داشتن تحصیلات و مهارت خاص صرفا بدنبال امرار معاش از شغلهای کاذب همچون دستفروشی و یا شغلهای فصلی از قبیل کارگری هستند.
بر اساس این پژوهشها شاغلین این مناطق نیز به صورت عام در بخشهای غیر مولد و غیر رسمی اقتصادی همچون دلالی و مشاغل پست خدماتی اشتغال دارند.
اما از تمام این مباحث که بگذریم حاشیهنشینی نه تنها در ایران بلکه در تمام نقاط دنیا یک خصیصهی بارز و زجرآور دارد بنام "فقر". معضلی که خود بستر بسیاری از آسیبها بوده و در تمام اعصار تمدن بشری از آن تحت عنوان "ام المفاسد" یاد میشود. گاهی این معضل در قالب بزههایی همچون فحشا و دزدی نمود کرده و گاهی همچون میراثی نامیمون نسلهای بعدی حاشیهنشینان را از درس و مدرسه باز داشته است.
بر پایه تحقیقات متعدد میانگین سواد در سکونتهای غیر رسمی شهری بسیار پایینتر از مناطق شهری بوده و نامناسب بودن شرایط مالی و نیاز به نیروی انسانی کودکان برای تامین مخارج خانواده آنها را از مدرسه و تحصیل دور نگه داشته است.
با تمام این اوصاف نباید اکثریت با شرافت اما فقیر این مناطق را فراموش کرد. افرادی که با هزار و یک امید راهی شهرها شدند و به دلایل مختلف که بیشتر آن از نابرابریهای اقتصادی نشأت گرفته به زندگی در حاشیه شهرها محکوم شدند.
افرادی که برخلاف نسل هزارهی فعلی در سایه توجهی هرچند اندک میتوانند به نیروی کاری ارزان و در دسترس مبدل گشته و زمینههای رشد اقتصادی کشور را فراهم کنند.
طبق اذعان مسئولان وزارت راه و شهرسازی محدودهی ناکارمد شهری مساحتی در حدود 130 هزار هکتار از اراضی کشور را در برمیگیرد که در حدود نیمی از آن مربوط به مناطق حاشیهای شهرهاست.
همانطور که پیداست حاشیه نشینان بنا به مشکلات عدیدهای که ذکر شده، حتی به حداقلهای یک زندگی سادهی شهری دسترسی ندارند. این در حالیست که برابر برنامهی ششم توسعه و چشم انداز بیست سالهی 1404 میبایست یک سوم خدمات عمومی در این مناطق مستقر شوند.
شاید بارزترین دلیل بیتوجهی به مقولهی حاشیه نشینی نبود متولی خاص برای اصلاح وضعیت اجتماعی و زیرشاخههای آن است. چراکه تمامی مسوولان از مجلس قانونگذار گرفته تا کوچکترین عضو یک نظام اجرایی تنها به اعلام آمارهای ناامید کننده از رشد حاشیه نشینی و به تبع آن هزار و یک مشکل گریبانگیر ساکنان آن اکتفا کرده و به امید بهبود اوضاع آن در آیندهای مجهول تنها به ابراز تاسف از شرایط پیش رو اکتفا میکنند.
هم اکنون کلانشهرهای مشهد و تبریز به ترتیب با دارا بودن جمعیت حاشیه نشینی افزون بر 900 و 500 هزار نفر، رتبههای اول و دوم پرجمعیتترین حاشیهنشین کشور را به خود اختصاص دادهاند.
همانطور که اشاره شد حاشیه نشینی محصول توسعهی نامتوازن شهری است، توسعهای که چرخهای آن بر دوش جمعیتی فقیر و در سودای زندگی بهتر حمل شد و دست آخر همانها را با بیمهری به حاشیه راند.
اما به عقیدهی کارشناسان میبایست توأمان با تدبیر پیشگیری و راهکار مداوا به مقابله با حاشیه نشینی رفت. مداوا برای افرادی که با حاشیه نشینی و آسیبهای آن دست به گریبان بوده و پیشگیری از مهاجرتهای جدید به این مناطق که علاوه بر افزایش جمعیت راهکارهای طولانی مدت کاهش آسیب و مبارزه با آن را با مشکلات تازهتری مواجه میکند.
راهکارهایی همچون توزیع مناسب زیرساختهای شهری و تسری آن به مناطق حاشیهای از یکسو و ایجاد فرصتهای تحصیلی و شغلی، به طور خلاصه توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی، ساکنان و فرزندان آنان از سوی دیگر از جملهی پیشنهادات مورد توجه صاحب نظران در خصوص مداوای وضعیت فعلی حاشیه نشینی است.
در همین پیوند میتوان با توجه به ظرفیت مناطق روستایی به عنوان خواستگاه بروز حاشیه نشینی و نیز فعال سازی پتانسیلهای پیدا و پنهان آنان و توزیع عادلانه امکانات رفاهی و خدماتی در آن مناطق به تولید ثروت در روستاها پرداخته و میل به سکونت و تمدید استمرار را در روستائیان و فرزندانشان تقویت کرد.
بدین ترتیب میتوان از شکل گیری موج جدید مهاجرت به شهرها پیشگیری و جمعیت حاشیه نشینی فعلی را کنترل کرد.
ارزشهایشان ترکیبی است به ظاهر نامتجانس از دلسردیهای شهری و وابستگیهای عمیق روستایی؛ همین تعارض در روابط اجتماعی به نوبهی خود دردی دیگر بر مشکلاتشان افزوده و بستری نو برای بروز برخی از آسیبها و بزهها فراهم کرده است.
نه اینکه ضد ارزشهای این مناطق بسیار پررنگتر و تاریکتر از جرایم شهرنشینان باشد؛ بلکه ساختار و ماهیت این مناطق به لحاظ اجتماعی و اقتصادی از گستردگی و شدت خاصی برخوردار است.
طبق مشاهدات و مطالعات بسیاری که از آسیبهای اجتماعی حاشیه نشینی به عمل آمده مشخص شده جولان سوداگران مرگ در این مناطق بیش از هر قسمت شهر بوده و برخی از محلهها به صورت دسته جمعی و خانوادگی مراحل مختلفی از قاچاق و توزیع و فروش مواد را انجام میدهند.
با توجه به کثرت نسل جوان در بخشهای حاشیه نشین شهری و شرایط اجتماعی حاکم بر آن باندهای خلاف با سرعت بیشتری تشکیل و گسترهای به مراتب بزرگتر از مناطق حاشیهای را در بر میگیرد. سطح همکاری اعضای محلههای حاشیهای بسیار چشمگیر بوده و این همبستگی حتی در انجام و سرپوش گذاشتن بر بزههای مختلف به چشم میآید. از سوی دیگر حاشیهنشینان در استقبال از افراد غریبه بسیار منفعل بوده و همین موضوع امکان شناسایی و برخورد با باندهای خلاف مستقر درآن را با مشکل مواجه میکند. به تعبیر دیگر مناطق حاشیه نشین جولانگاه اقلیتی خلاف کار شده که نه تنها منطقهی حاشیه بلکه کل یک شهر را آلوده کرده است.
همچنین پژوهشهای مختلف نشان میدهد جمعیت فعال مناطق حاشیهای عمدتا یا بیکار بوده و یا بدون داشتن تحصیلات و مهارت خاص صرفا بدنبال امرار معاش از شغلهای کاذب همچون دستفروشی و یا شغلهای فصلی از قبیل کارگری هستند.
بر اساس این پژوهشها شاغلین این مناطق نیز به صورت عام در بخشهای غیر مولد و غیر رسمی اقتصادی همچون دلالی و مشاغل پست خدماتی اشتغال دارند.
اما از تمام این مباحث که بگذریم حاشیهنشینی نه تنها در ایران بلکه در تمام نقاط دنیا یک خصیصهی بارز و زجرآور دارد بنام "فقر". معضلی که خود بستر بسیاری از آسیبها بوده و در تمام اعصار تمدن بشری از آن تحت عنوان "ام المفاسد" یاد میشود. گاهی این معضل در قالب بزههایی همچون فحشا و دزدی نمود کرده و گاهی همچون میراثی نامیمون نسلهای بعدی حاشیهنشینان را از درس و مدرسه باز داشته است.
بر پایه تحقیقات متعدد میانگین سواد در سکونتهای غیر رسمی شهری بسیار پایینتر از مناطق شهری بوده و نامناسب بودن شرایط مالی و نیاز به نیروی انسانی کودکان برای تامین مخارج خانواده آنها را از مدرسه و تحصیل دور نگه داشته است.
با تمام این اوصاف نباید اکثریت با شرافت اما فقیر این مناطق را فراموش کرد. افرادی که با هزار و یک امید راهی شهرها شدند و به دلایل مختلف که بیشتر آن از نابرابریهای اقتصادی نشأت گرفته به زندگی در حاشیه شهرها محکوم شدند.
افرادی که برخلاف نسل هزارهی فعلی در سایه توجهی هرچند اندک میتوانند به نیروی کاری ارزان و در دسترس مبدل گشته و زمینههای رشد اقتصادی کشور را فراهم کنند.
طبق اذعان مسئولان وزارت راه و شهرسازی محدودهی ناکارمد شهری مساحتی در حدود 130 هزار هکتار از اراضی کشور را در برمیگیرد که در حدود نیمی از آن مربوط به مناطق حاشیهای شهرهاست.
همانطور که پیداست حاشیه نشینان بنا به مشکلات عدیدهای که ذکر شده، حتی به حداقلهای یک زندگی سادهی شهری دسترسی ندارند. این در حالیست که برابر برنامهی ششم توسعه و چشم انداز بیست سالهی 1404 میبایست یک سوم خدمات عمومی در این مناطق مستقر شوند.
شاید بارزترین دلیل بیتوجهی به مقولهی حاشیه نشینی نبود متولی خاص برای اصلاح وضعیت اجتماعی و زیرشاخههای آن است. چراکه تمامی مسوولان از مجلس قانونگذار گرفته تا کوچکترین عضو یک نظام اجرایی تنها به اعلام آمارهای ناامید کننده از رشد حاشیه نشینی و به تبع آن هزار و یک مشکل گریبانگیر ساکنان آن اکتفا کرده و به امید بهبود اوضاع آن در آیندهای مجهول تنها به ابراز تاسف از شرایط پیش رو اکتفا میکنند.
هم اکنون کلانشهرهای مشهد و تبریز به ترتیب با دارا بودن جمعیت حاشیه نشینی افزون بر 900 و 500 هزار نفر، رتبههای اول و دوم پرجمعیتترین حاشیهنشین کشور را به خود اختصاص دادهاند.
همانطور که اشاره شد حاشیه نشینی محصول توسعهی نامتوازن شهری است، توسعهای که چرخهای آن بر دوش جمعیتی فقیر و در سودای زندگی بهتر حمل شد و دست آخر همانها را با بیمهری به حاشیه راند.
اما به عقیدهی کارشناسان میبایست توأمان با تدبیر پیشگیری و راهکار مداوا به مقابله با حاشیه نشینی رفت. مداوا برای افرادی که با حاشیه نشینی و آسیبهای آن دست به گریبان بوده و پیشگیری از مهاجرتهای جدید به این مناطق که علاوه بر افزایش جمعیت راهکارهای طولانی مدت کاهش آسیب و مبارزه با آن را با مشکلات تازهتری مواجه میکند.
راهکارهایی همچون توزیع مناسب زیرساختهای شهری و تسری آن به مناطق حاشیهای از یکسو و ایجاد فرصتهای تحصیلی و شغلی، به طور خلاصه توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی، ساکنان و فرزندان آنان از سوی دیگر از جملهی پیشنهادات مورد توجه صاحب نظران در خصوص مداوای وضعیت فعلی حاشیه نشینی است.
در همین پیوند میتوان با توجه به ظرفیت مناطق روستایی به عنوان خواستگاه بروز حاشیه نشینی و نیز فعال سازی پتانسیلهای پیدا و پنهان آنان و توزیع عادلانه امکانات رفاهی و خدماتی در آن مناطق به تولید ثروت در روستاها پرداخته و میل به سکونت و تمدید استمرار را در روستائیان و فرزندانشان تقویت کرد.
بدین ترتیب میتوان از شکل گیری موج جدید مهاجرت به شهرها پیشگیری و جمعیت حاشیه نشینی فعلی را کنترل کرد.
ارزشهایشان ترکیبی است به ظاهر نامتجانس از دلسردیهای شهری و وابستگیهای عمیق روستایی؛ همین تعارض در روابط اجتماعی به نوبهی خود دردی دیگر بر مشکلاتشان افزوده و بستری نو برای بروز برخی از آسیبها و بزهها فراهم کرده است.
,نه اینکه ضد ارزشهای این مناطق بسیار پررنگتر و تاریکتر از جرایم شهرنشینان باشد؛ بلکه ساختار و ماهیت این مناطق به لحاظ اجتماعی و اقتصادی از گستردگی و شدت خاصی برخوردار است.
,طبق مشاهدات و مطالعات بسیاری که از آسیبهای اجتماعی حاشیه نشینی به عمل آمده مشخص شده جولان سوداگران مرگ در این مناطق بیش از هر قسمت شهر بوده و برخی از محلهها به صورت دسته جمعی و خانوادگی مراحل مختلفی از قاچاق و توزیع و فروش مواد را انجام میدهند.
,با توجه به کثرت نسل جوان در بخشهای حاشیه نشین شهری و شرایط اجتماعی حاکم بر آن باندهای خلاف با سرعت بیشتری تشکیل و گسترهای به مراتب بزرگتر از مناطق حاشیهای را در بر میگیرد. سطح همکاری اعضای محلههای حاشیهای بسیار چشمگیر بوده و این همبستگی حتی در انجام و سرپوش گذاشتن بر بزههای مختلف به چشم میآید. از سوی دیگر حاشیهنشینان در استقبال از افراد غریبه بسیار منفعل بوده و همین موضوع امکان شناسایی و برخورد با باندهای خلاف مستقر درآن را با مشکل مواجه میکند. به تعبیر دیگر مناطق حاشیه نشین جولانگاه اقلیتی خلاف کار شده که نه تنها منطقهی حاشیه بلکه کل یک شهر را آلوده کرده است.
,, , ,
همچنین پژوهشهای مختلف نشان میدهد جمعیت فعال مناطق حاشیهای عمدتا یا بیکار بوده و یا بدون داشتن تحصیلات و مهارت خاص صرفا بدنبال امرار معاش از شغلهای کاذب همچون دستفروشی و یا شغلهای فصلی از قبیل کارگری هستند.
, همچنین پژوهشهای مختلف نشان میدهد جمعیت فعال مناطق حاشیهای عمدتا یا بیکار بوده و یا بدون داشتن تحصیلات و مهارت خاص صرفا بدنبال امرار معاش از شغلهای کاذب همچون دستفروشی و یا شغلهای فصلی از قبیل کارگری هستند.,بر اساس این پژوهشها شاغلین این مناطق نیز به صورت عام در بخشهای غیر مولد و غیر رسمی اقتصادی همچون دلالی و مشاغل پست خدماتی اشتغال دارند.
, بر اساس این پژوهشها شاغلین این مناطق نیز به صورت عام در بخشهای غیر مولد و غیر رسمی اقتصادی همچون دلالی و مشاغل پست خدماتی اشتغال دارند.,اما از تمام این مباحث که بگذریم حاشیهنشینی نه تنها در ایران بلکه در تمام نقاط دنیا یک خصیصهی بارز و زجرآور دارد بنام "فقر". معضلی که خود بستر بسیاری از آسیبها بوده و در تمام اعصار تمدن بشری از آن تحت عنوان "ام المفاسد" یاد میشود. گاهی این معضل در قالب بزههایی همچون فحشا و دزدی نمود کرده و گاهی همچون میراثی نامیمون نسلهای بعدی حاشیهنشینان را از درس و مدرسه باز داشته است.
, اما از تمام این مباحث که بگذریم حاشیهنشینی نه تنها در ایران بلکه در تمام نقاط دنیا یک خصیصهی بارز و زجرآور دارد بنام , ", فقر, ". , معضلی که خود بستر بسیاری از آسیبها بوده و در تمام اعصار تمدن بشری از آن تحت عنوان , ", ام المفاسد, ", یاد میشود. گاهی این معضل در قالب بزههایی همچون فحشا و دزدی نمود کرده و گاهی همچون میراثی نامیمون نسلهای بعدی حاشیهنشینان را از درس و مدرسه باز داشته است.,بر پایه تحقیقات متعدد میانگین سواد در سکونتهای غیر رسمی شهری بسیار پایینتر از مناطق شهری بوده و نامناسب بودن شرایط مالی و نیاز به نیروی انسانی کودکان برای تامین مخارج خانواده آنها را از مدرسه و تحصیل دور نگه داشته است.
, بر پایه تحقیقات متعدد میانگین سواد در سکونتهای غیر رسمی شهری بسیار پایینتر از مناطق شهری بوده و نامناسب بودن شرایط مالی و نیاز به نیروی انسانی کودکان برای تامین مخارج خانواده آنها را از مدرسه و تحصیل دور نگه داشته است.,, ,
با تمام این اوصاف نباید اکثریت با شرافت اما فقیر این مناطق را فراموش کرد. افرادی که با هزار و یک امید راهی شهرها شدند و به دلایل مختلف که بیشتر آن از نابرابریهای اقتصادی نشأت گرفته به زندگی در حاشیه شهرها محکوم شدند.
, با تمام این اوصاف نباید اکثریت با شرافت اما فقیر این مناطق را فراموش کرد. افرادی که با هزار و یک امید راهی شهرها شدند و به دلایل مختلف که بیشتر آن از نابرابریهای اقتصادی نشأت گرفته به زندگی در حاشیه شهرها محکوم شدند.,افرادی که برخلاف نسل هزارهی فعلی در سایه توجهی هرچند اندک میتوانند به نیروی کاری ارزان و در دسترس مبدل گشته و زمینههای رشد اقتصادی کشور را فراهم کنند.
, افرادی که برخلاف نسل هزارهی فعلی در سایه توجهی هرچند اندک میتوانند به نیروی کاری ارزان و در دسترس مبدل گشته و زمینههای رشد اقتصادی کشور را فراهم کنند.,طبق اذعان مسئولان وزارت راه و شهرسازی محدودهی ناکارمد شهری مساحتی در حدود 130 هزار هکتار از اراضی کشور را در برمیگیرد که در حدود نیمی از آن مربوط به مناطق حاشیهای شهرهاست.
, طبق اذعان مسئولان وزارت راه و شهرسازی محدودهی ناکارمد شهری مساحتی در حدود 130 هزار هکتار از اراضی کشور را در برمیگیرد که در حدود نیمی از آن مربوط به مناطق حاشیهای شهرهاست.,همانطور که پیداست حاشیه نشینان بنا به مشکلات عدیدهای که ذکر شده، حتی به حداقلهای یک زندگی سادهی شهری دسترسی ندارند. این در حالیست که برابر برنامهی ششم توسعه و چشم انداز بیست سالهی 1404 میبایست یک سوم خدمات عمومی در این مناطق مستقر شوند.
, همانطور که پیداست حاشیه نشینان بنا به مشکلات عدیدهای که ذکر شده، حتی به حداقلهای یک زندگی سادهی شهری دسترسی ندارند. این در حالیست که برابر برنامهی ششم توسعه و چشم انداز بیست سالهی 1404 میبایست یک سوم خدمات عمومی در این مناطق مستقر شوند. ,شاید بارزترین دلیل بیتوجهی به مقولهی حاشیه نشینی نبود متولی خاص برای اصلاح وضعیت اجتماعی و زیرشاخههای آن است. چراکه تمامی مسوولان از مجلس قانونگذار گرفته تا کوچکترین عضو یک نظام اجرایی تنها به اعلام آمارهای ناامید کننده از رشد حاشیه نشینی و به تبع آن هزار و یک مشکل گریبانگیر ساکنان آن اکتفا کرده و به امید بهبود اوضاع آن در آیندهای مجهول تنها به ابراز تاسف از شرایط پیش رو اکتفا میکنند.
, شاید بارزترین دلیل بیتوجهی به مقولهی حاشیه نشینی نبود متولی خاص برای اصلاح وضعیت اجتماعی و زیرشاخههای آن است. چراکه تمامی مسوولان از مجلس قانونگذار گرفته تا کوچکترین عضو یک نظام اجرایی تنها به اعلام آمارهای ناامید کننده از رشد حاشیه نشینی و به تبع آن هزار و یک مشکل گریبانگیر ساکنان آن اکتفا کرده و به امید بهبود اوضاع آن در آیندهای مجهول تنها به ابراز تاسف از شرایط پیش رو اکتفا میکنند.,, ,
هم اکنون کلانشهرهای مشهد و تبریز به ترتیب با دارا بودن جمعیت حاشیه نشینی افزون بر 900 و 500 هزار نفر، رتبههای اول و دوم پرجمعیتترین حاشیهنشین کشور را به خود اختصاص دادهاند.
, هم اکنون کلانشهرهای مشهد و تبریز به ترتیب با دارا بودن جمعیت حاشیه نشینی افزون بر 900 و 500 هزار نفر، رتبههای اول و دوم پرجمعیتترین حاشیهنشین کشور را به خود اختصاص دادهاند. ,همانطور که اشاره شد حاشیه نشینی محصول توسعهی نامتوازن شهری است، توسعهای که چرخهای آن بر دوش جمعیتی فقیر و در سودای زندگی بهتر حمل شد و دست آخر همانها را با بیمهری به حاشیه راند.
, همانطور که اشاره شد حاشیه نشینی محصول توسعهی نامتوازن شهری است، توسعهای که چرخهای آن بر دوش جمعیتی فقیر و در سودای زندگی بهتر حمل شد و دست آخر همانها را با بیمهری به حاشیه راند.,اما به عقیدهی کارشناسان میبایست توأمان با تدبیر پیشگیری و راهکار مداوا به مقابله با حاشیه نشینی رفت. مداوا برای افرادی که با حاشیه نشینی و آسیبهای آن دست به گریبان بوده و پیشگیری از مهاجرتهای جدید به این مناطق که علاوه بر افزایش جمعیت راهکارهای طولانی مدت کاهش آسیب و مبارزه با آن را با مشکلات تازهتری مواجه میکند.
, اما به عقیدهی کارشناسان میبایست توأمان با تدبیر پیشگیری و راهکار مداوا به مقابله با حاشیه نشینی رفت. مداوا برای افرادی که با حاشیه نشینی و آسیبهای آن دست به گریبان بوده و پیشگیری از مهاجرتهای جدید به این مناطق که علاوه بر افزایش جمعیت راهکارهای طولانی مدت کاهش آسیب و مبارزه با آن را با مشکلات تازهتری مواجه میکند. ,راهکارهایی همچون توزیع مناسب زیرساختهای شهری و تسری آن به مناطق حاشیهای از یکسو و ایجاد فرصتهای تحصیلی و شغلی، به طور خلاصه توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی، ساکنان و فرزندان آنان از سوی دیگر از جملهی پیشنهادات مورد توجه صاحب نظران در خصوص مداوای وضعیت فعلی حاشیه نشینی است.
, راهکارهایی همچون توزیع مناسب زیرساختهای شهری و تسری آن به مناطق حاشیهای از یکسو و ایجاد فرصتهای تحصیلی و شغلی، به طور خلاصه توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی، ساکنان و فرزندان آنان از سوی دیگر از جملهی پیشنهادات مورد توجه صاحب نظران در خصوص مداوای وضعیت فعلی حاشیه نشینی است.,در همین پیوند میتوان با توجه به ظرفیت مناطق روستایی به عنوان خواستگاه بروز حاشیه نشینی و نیز فعال سازی پتانسیلهای پیدا و پنهان آنان و توزیع عادلانه امکانات رفاهی و خدماتی در آن مناطق به تولید ثروت در روستاها پرداخته و میل به سکونت و تمدید استمرار را در روستائیان و فرزندانشان تقویت کرد.
, در همین پیوند میتوان با توجه به ظرفیت مناطق روستایی به عنوان خواستگاه بروز حاشیه نشینی و نیز فعال سازی پتانسیلهای پیدا و پنهان آنان و توزیع عادلانه امکانات رفاهی و خدماتی در آن مناطق به تولید ثروت در روستاها پرداخته و میل به سکونت و تمدید استمرار را در روستائیان و فرزندانشان تقویت کرد.,بدین ترتیب میتوان از شکل گیری موج جدید مهاجرت به شهرها پیشگیری و جمعیت حاشیه نشینی فعلی را کنترل کرد.
, بدین ترتیب میتوان از شکل گیری موج جدید مهاجرت به شهرها پیشگیری و جمعیت حاشیه نشینی فعلی را کنترل کرد. ,انتهای پیام/م
]
ارسال دیدگاه