شهید احمد اقتداری عیسی آبادی در وصیت نامه اش میگوید: خدا همه را امتحان میکند یکی را با گرسنگی، یکی را با تشنگی، یکی را با مال، یکی را باجان و تو را مادر با گرفتن فرزند امتحان کرده است و انشاء الله آنچنان عمل میکنی که خواست خدا و رسول الله است، مادر بگو « انا لله و انا الیه راجعون».[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از سازمان بسیج جامعه پزشکی، در آستانه هفته دفاع مقدس بخشی دیگر از وصایای شهدای جامعه پزشکی در دوران دفاع مقدس به خانوادههایشان میخوانیم که پیش از شهادت برای خانواده های خود وصیت کردهاند:
محمود حقیقت(امدادگر)
***اگر از مال و دارایی این جانب به شکل رفت و آمد، دید و بازدید و مهمانی برای تمام اقوام و دوستان استفاده شود، رضایت کامل دارم.
حسین سهراب نیا(پزشکیار)
***در مراسم کفن و دفنم زیاد خرج نکنید.
ودود روغنی زنجانیرزمنده(دانشجوی پزشکی)
***اگر برایم گریه کردید، برای عدم استفاده از لذایذ این جهان گریه نکنید، چون لذت سعادت اطاعت از فرمان امام و بیتفاوت نبودن در برابر مسائل جامعه، خیلی بیشتر از این لذایذ است.
حسن خوراکیان(پزشک)
***میدانم که از نبودنم بیتابی نمیکنید، چه من اولین فرزند شهیدتان نبوده و حتماً آخرین هم نخواهم بود زیرا در حقیقت تمام شهدای امروز اسلام فرزندان شمایند و فرقی با من ندارند.
حسن خزر(امدادگر)
*** به بچههای من دروغ نگویید، نگوئید پدرتان به سفر رفته است، یا اینکه به مسافرت رفته است و یا اینکه از سفر برخواهد گشت. امثال این دلداریها را که اغلب به بچهها میدهند،خواهشمندم که شما به بچه ها ندهید، حقیقت را بگوئید: پدرتان بنده خدا بود و اینقدر از خدا خواست و اینقدر نزد خدا گریه کرد تا لیاقت آن را به او بدهد و تا خدا به او اجازه بدهد که در راهی که بزرگان دین و انسانهای واقعی حرکت کردهاند، حرکت کند.
ایلخان رستمی(راننده آمبولانس)
***فرزندانم را طوری تربیت کنید که راهم را ادامه دهند
عزیز اله حیدریرزمنده(دانشجوی پزشکی)
***از پدر و مادرم میخواهم که عزت و شرف اخروی را به تفاخر و زینت ناچیز دنیا ترجیح دهند و در برابر مصائب شکیبا باشند.
حمید حبیبی(امدادگر)
***در صورت رسیدن به فیض شهادت خرج و مخارج اینجانب را جمع کرده و پنهانی خرج ازدواج یک برادر و یک خواهر مسلمان و جوان نمایید.
احمد اقتداری عیسی آبادیفرمانده بسیج منطقه(دانشجوی علوم آزمایشگاهی)
***خدا همه را امتحان می کند یکی با گرسنگی، یکی را با تشنگی، یکی را با مال، یکی را باجان و تو را مادر با گرفتن فرزند امتحان کرده است و انشاء الله آن چنان عمل میکنی که خواست خدا و رسول الله است مادر بگو « انا لله و انا الیه راجعون»
ناصر صالح آبادی(پزشکیار)
***مادرم! برادر کوچکم، مهدی را چنان بپروران که بعدها از روی فرزندان کوچک شهدا خجل نباشد.
ناصر صالح آبادی(پزشکیار)
***مادر جان! آرزو دارم که پس از مرگم خانه را چراغانی کنی و طوری باشی که مردم بگویند «حجلهی عروسی بسته است.»
محسن رئوف شهیری(راننده)
***پدرم از شما تقاضا دارم آنهایی که به این انقلاب و رهبری نق میزنند و همیشه بدگویی میکنند به آنها تذکر بدهید، شاید به راه راست هدایت شوند.
مرتضی زیبایی(پست امداد)
***پدر عزیز و مهربانم،به جبهه آمدهام و تو از جان و دل راضی بودی. سلام به تو ای مادر عزیزم ،که مرا به جبهه رفتن تشویق کردی. از هر دوی شما سپاسگزارم.
فرهاد محمدی صابر(راننده آمبولانس)
***ای همسر عزیز و مهربانم میدانم که در این دوران زندگی بجز سختی و رنج کشیدن چیزی عایدتان نشده است امیدوارم مرا ببخشی.
رمضان محمودی فرشمی (امدادگر)
***ای پدر و مادر و خواهرم و برادرم صبر داشته باشید که باطل فناشدنی است.
موسی کیانی فرد (مسئول بهداری)
همسر عزیزم تنها فرزند گرامیم را تعلیم بده که زیر بار ظالمان ستمگر ، فرصتطلبان، سلطنتطلبان، سازشکاران، منافقان و گروههای منحرف نرود.
حسین شوریده(امدادگر)
***همسر فداکارم، در تربیت علی کوچولومان نهایت تلاش به عمل آورد تا انشاءالله در بزرگی از پاسداران انقلاب اسلامی شود.
اصغر شعبانی(امدادگر)
***پدر اگر من شهید شدم مگذار که اسلحه من روی زمین گذاشته شود، آن را تو بردار و با کفار بجنگ، کجاست طلب کننده و انتقام گیرنده خون شهدای کربلا؟
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه