عشق بافی برای مدافعان زینبی
زنان غیرتمند قزوین که تا چندی پیش برای رزمندگان دفاع مقدس لباسهای گرم میبافتند، این بار برای مدافعان حریم زینب(س) البسهای از جنس عشق زینب(س) به حسین(ع) میبافند.
[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صبح قزوین؛مثل هر روز در همان مسیر همیشگی به سمت فلکه مادر میرفتم که بیلبوردی بزرگ با طرحی از حرم حضرت زینب(س) توجهم را جلب کرد.
,
شبکه اطلاع رسانی راه دانا,
صبح قزوین,
بر روی بیلبورد با خط درشتی نوشته شده بود:"کلاهی میبافم برای برادر مدافعم".
ناخودآگاه صحنههایی از فیلمهای مستند زمان جنگ در ذهنم مرور شد.
خانمهایی که در ستادهای پشتیبانی در حال بافتنن لباسهای گرم و زمستانی برای رزمندگان دفاع مقدس بودند.
حرفهای مادربزرگ در ذهنم زنده شد که خاطراتش از ستادهای پشتیبانی همین بافتنیها و خیاطیها برای رزمندگان بود.
و یاد خاطراتی از دوست مادربزرگ افتادم.
فاطمه سلطان سبحانی فرد، مادر شهدای عابدی، بانوی خوش صحبتی است که ما بارها به بهانه شنیدن خاطراتش از ایام جنگ و خاطرات پسران شهیدش میهمانش بودیم.
شهید رضا عابدی را خیلیها در قزوین به واسطه فعالیتهایش از ایام انقلاب میشناختند.
بانو سبحانی فرد در سالهایی که پسرش در نبرد حق و باطل بود، هزاران کلاه و بیش از 600 پیراهن برای رزمندگان بافته بود.
همه این خاطرات را میتوانستم مانند یک فیلم تصور کنم.
شهید رضا عابدی مادر را به ادامه بافتن تشویق میکرد و با آرمهایی که خود برای لباسها طراحی کرده بود، با همکاری مادر لباسهای رزمندگان را مزین به آرم الله میکرد.
مادر شهید عابدی برایم گفته بود که بارها لباسها را نذر سلامتی پسرش و سایر رزمندگان میکرد و بعد از اتمام به ستاد پشتیبانی سپاه تحویل میداد.
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
بانو سبحانی فرد میگفت:"آن زمان من مربی بافتنی بودم و شاگردهای زیادی داشتم، خودم به شاگردانم کاموا میدادم و از آنها میخواستم که برای رزمندگان لباس ببافند".
رضا عابدی در سال 63 در عملیات بدر به شهادت رسید اما مادر دست از بافتن برای رزمندگان نکشید.
از سال گذشته هم به پیشنهاد یکی از اقوام باز هم به سراغ ماشین بافتنی رفته و این بار برای جوانانی که فرسنگها دورتر برای اسلام و برای حفظ حریم حضرت زینب(س) میجنگیدند، کلاه و لباس گرم میبافد.
ده دقیقهای بود که در مقابل بیلبورد "پویش مردمی بافتنی برای مدافعان حرم" میخکوب مانده بودم و داشتم زندگی مادر شهید عابدی را مرور میکردم.
تصمیم گرفتم هرجور شده از این پویش با خبر شوم، با چند تماس توانستم شماره برگزار کننده این همایش دو روزه را پیدا کنم.
بعد از چند بوق ممتد صدای بانویی پاسخگوی تماس من بود:
_الو، بفرمایید.
_الو، سلام، خانم سقری زاد؟
_سلام، بله بفرمایید.
_ببخشید من برای همایش دو روزه بافتنی برای مدافعین حرم تماس گرفتم، میخواستم اطلاعات بیشتری از همایش داشته باشم.
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
زهرا سقری زاد، خواهر شهید، همسر جانباز و دختر جانباز بود، یعنی درد کشیده جنگ بود.
با چند سوال متوجه شدم که از یک ماه پیش به پیشنهاد دخترجوانش و با همکاری جمعی از بانوان، یک پویش خودجوش کاملا مردمی ایجاد کردهاند تا بتوانند از راه دور کمک و دلگرمی برای مدافعان حرم حضرت زینب(س) باشند.
سقری زاد به من گفت که 5 شنبه و جمعه، 29 و 30 مهر از 9 صبح در حسینیه امامزاده حسین(ع) همه خانمهایی که بافتنی بلدند، دور هم جمع میشوند تا طی دو روز، شاید هم بیشتر، برای مدافعان حرم لباسهای گرم ببافند.
این خواهر شهید برایم توضیح داد:" از همسران شهدای مدافع حرم قزوین برای حضور در این پویش دعوت کردهایم تا انگیزه بانوان بافنده بیشتر شود".
سقری زاد گفت که اختتامیه این همایش، جمعه بعد از نماز مغرب و عشا با حضور مسئولان برگزار میشود.
بعد از چند دقیقه مکالمه و اطلاع از جزئیات همایش از ایشان تشکر و خداحافظی کردم.
داشتم اسم افرادی که میتوانستند به این پویش کمک کنند در ذهنم مرور میکردم که با تماس بانو سقری زاد به خودم آمدم.
سقری زاد گفت که در همایش مهدکودک حسینی برپاست و خواهرانی که بچه کوچک دارند میتوانند با خیال راحت فرزندان خود را به این مهد بسپرند.
بعد از تماس سقری زاد، اسامی افراد بیشتری به ذهنم آمد که میتوانستند همراه این پویش باشند.
تصمیم گرفتم برای سلامتی مدافعان حرم چند کاموا نذر کنم، شاید من هم بتوانم در جهاد آنان سهمی داشته باشم.
انتهای پیام/
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
]
به اشتراک گذاری این مطلب!
ارسال دیدگاه