فقط تصور کنید اگر چنین اتفاقی در یکی از ارگانهای غیردولتی رخ میداد؛ چهها که نمینوشتند و نمیگفتند و نمیبافتند! اما اکنون که حتی مدیرعامل صندوق ذخیره فرهنگیان عزل و بازداشت شده، یک خبر خشک و خالی هم منتشر نمیکنند، چه برسد به تحلیلهای یکجانبه![
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از آناج، اصطلاح «استاندارد دوگانه» را بارها و بارها در ادبیات سیاسی رایج شنیدهایم. ترجمهی زیستشناسانهاش همان زندگی «دوزیستی» است که هم میتوان در خشکی نفس کشید هم در آب. یعنی برای شناخت محیط و بررسی رخدادهای روزانه، دو معیار وجود دارد: معیار اول برای مواقعی است که میتوان با تأیید یک پدیده، به نام و نوایی رسید و معیار دوم، دقیقا برای رد همان پدیده است که از سوی مخالفان و منتقدان مطرح میشود.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, آناج,این موضوع به شدت در تاریخ سیاسی دو سه دههی اخیر تکرار و تولید شده است. مثلا یک زمانی شخصی روی صورت خانمی، اقدام به اسیدپاشی کرد و بعد دادگاه وی را به قصاص محکوم نمود. سپس همهی رسانههای یک جناح خاص، فریاد رحمان و رحیم سر داده و از کسی که زندگیاش را از دست داده بود، مطالبهی بخشش متهم را داشتند. کار به جایی رسید که عادل فردوسیپور هم از آنتن برنامهی نود در جهت کمک به مطالبهی رسانههای آن جناح یاری گرفت و انگار جای متهم و شاکی عوض شده بود؛ همه انتظار داشتند تا آمنه بهرامی، فردی که بر روی صورتش اسید پاشیده بود را ببخشد.
,اما بعدها در اتفاقات مشابه اسیدپاشی اصفهان در مهرماه 93 همان رسانهها با توسل به «استاندارد دوگانه» و مشی دوزیستیِ رسانهای خود، قصاص حداکثری متهمان را مطالبه کرده و انگار یادشان رفته بود که سه سال قبل از آن، چه جنجالی برای بخشیدن متهم اسیدپاشی به پا کرده بودند.
,این فقط یک نمونه از استانداردهای دوگانهای بود که در تاریخ سیاسی ایران شاهدش بودهایم. از این دست مثالها بسیار است. مثلا تا وقتی که پای فرزند عطاءالله مهاجرانی (وزیر فرهنگ دولت اصلاحات) به ماجرای گمشدن دکل نفتی فورچانا باز نشده بود، همهی رسانههای همان جناح خاص، فریاد عدالتخواهی سر داده و دولت وقت را مسئول گمشدن دکل نفتی یادشده میدانستند، اما هنگامی که پای یک آقازادهی همسو با خودشان در میان آمد، به یکباره خیلی راحت از کنار این ماجرا عبور کردند.
,مثلا وقتی رئیسجمهور سابق در سخنرانی سالانه در سازمان ملل متحد شرکت میکرد و با عدم استقبال نمایندگان برخی کشورها مواجه میشد، همان رسانهها وی را به تندمزاجی و خشونتطلبی متهم کرده و آن را به انزوای ایران در جامعهی جهانی گره میزدند. اما وقتی رئیسجمهور کنونی جهت ایراد سخنرانی در سازمان ملل حضور یافت و با صندلیهای خالی مواجه شد، هیچیک از آن رسانهها دم بر نیاوردند...!
,و یا مثلا وقتی پاسپورت ایرانی در اوج تحریمها و ایرانهراسی رتبهی 86 را بین پاسپورتهای کشورهای دنیا کسب میکند، رسانههای جناح خاص، آن رتبه را معلول سیاستهای تنشزا و دشمنساز دولت وقت میدانستند، اما وقتی امروز در دوران پسابرجام و روزگاری که به قول حسن روحانی، کشورهای بزرگ مقابل ایران سر تعظیم فرود آوردهاند، رتبهی پاسپورت ایرانی به عدد 98 میرسد هیچکدام از آن رسانههای دوگانهسوز و دوگانهنویس حرفی نمیزنند.
,حالا کشور در آستانهی خبر تأسفبار بسیار بزرگی قرار گرفته است. فساد مالی 8 هزار میلیارد تومانی در صندوق ذخیره فرهنگیان وزارت آموزش و پرورش رخ داده و همهی رسانههای سبز و بنفش، سر در لاک سفت و سخت «ندیدن» و «نشنیدن» فرو بردهاند. همین رسانهها کارویژهی اصلی خود را برای مدتها به موضوع اختلاس سه هزار میلیاردی صورتگرفته در دولت قبل اختصاص داده بودند، اما اکنون مجددا مغلوب مرام دوگانهنویسی و دوزیستیِ خود شدهاند.
,فقط تصور کنید اگر چنین اتفاقی در یکی از ارگانهای غیردولتی رخ میداد؛ چهها که نمینوشتند و نمیگفتند و نمیبافتند! اما اکنون که حتی مدیرعامل صندوق ذخیره فرهنگیان عزل و بازداشت شده، یک خبر خشک و خالی هم منتشر نمیکنند، چه برسد به تحلیلهای یکجانبه!
,فساد، فساد است؛ چه در دولت هاشمی باشد، چه در دولت خاتمی، چه احمدینژاد و چه روحانی. فساد، فساد است؛ چه در زمان صدارت کرباسچی باشد چه قالیباف. فساد، فساد است؛ چه در کرسنت باشد، چه در آیپیسی، چه در حقوقهای نجومی و چه در صندوق ذخیره فرهنگیان. فساد، فساد است؛ اما از نظر برخی رسانهها، فقط فسادِ مرتبط با جناح رقیب، حکم فساد را دارد.
,انتهای پیام/م
]
ارسال دیدگاه