اخبار داغ

مادر شهید خبرنگار عنبرآبادی:

از پیکر فرزندم تنها سینه اش باقی مانده بود /کارت خبرنگاری؛ هویت فرزند شهیدم بود

از پیکر فرزندم تنها سینه اش باقی مانده بود /کارت خبرنگاری؛ هویت فرزند شهیدم بود
مادر شهید خبرنگار عنبرآبادی گفت : عشق اسماعیل، به عرصه خبر و اطلاع رسانی به مانند عشق رزمندگان در دوران جبهه و جنگ بود، فرزندم بسیار سخت کوش و پرتلاش بود گاهی شب تا صبح را در دفترخبری سپری می کرد تا بتواند گزارش تاثیرگذاری از مشکلات معیشتی مردم بنویسد.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از  راه آرمان ؛ به بهانه روز خبرنگار قصد دیدار با خانواده خبرنگار شهید اسماعیل عمرانی را کردیم لذا راهی خانه مادر وی شدیم بعد از یک ساعت پیاده روی به مقصد رسیده بودیم، زنگ آیفون را زدیم، از آن طرف صدایی مارا به داخل منزل دعوت کرد.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, راه آرمان,

مادرش لب به سخن گشور و گفت : درست (۲۸ شهریور ۱۳۵۹) بود که اسماعیل در شهرستان عنبرآباد از خطه جنوب کرمان چشم به جهان گشود و روشنی چشمان ما شد وخرسند از تولد فرزندی که، امید داشتنیم تا در کودکی عصای پیریمان شود .

,

مادر شهید افزود : سالها گذشت وفرزند مهربان مادر پس از پشت سر گذاشتن دوران کودکی در مدرسه آزادی،پا به دوران نوجوان در مدرسه امام صادق علیه السلام وجوانی در دبیرستان آیت الله خامنه ای گذراند و دیپلم علوم انسانی خود را با نمرات قابل قبولی دریافت کرد .

,

وی ادامه داد : در ابتدای سال ۱۳۸۷ حالا دیگر اسماعیل جوانی رعنا و برومند شده بود و برای تحصیل در رشته علوم سیاسی وارد دانشگاه آزاد اسلامی واحد بافت شد، پس از یک ترم تحصیل در این دانشگاه، انصراف داده و در رشته حسابداری در دانشگاه پیام نور بم مشغول به تحصیل شد. 

,

مادر دفترچه خاطراتی که از اسماعیل دارد را در ذهن خود ورق می زند و خاطرات آن روزها را تعریف می‌کند.

,

« مادر شهید اسماعیل عمرانی »ادامه داد : آن شبی که در شهرستان بم زلزله شد اسماعیل در منزل ما بود، فردای آن روز به محض اطلاع از زلزله برای خبر از وضعیت دوستان و هم کلاسی ها با پدر و یکی از دوستان خود راهی شهرستان بم شد.

,

وی افزود: پدر اسماعیل از ان روز برایمان گفته بود که ؛ اسماعیل بم را خوب می شناخت، برای پیدا کردن دوستان و هم کلاسی هایش بسیار تلاش کرد تا جایی که با دستان زمین را کاوش می کرده و حتی حاضر نشده آب بنوشد، چرا که می ترسید شاید دوستی در زیر آوار زنده باشد و مبادا وقت برای یافتن آن تلف شود.

,

مادر ادامه داد : در سال ۱۳۸۲ برای شرکت در طرح اسکان موقت زلزله زدگان بم، به جهاد دانشگاهی استان کرمان پیوست بعد از اتمام این طرح، از دانشگاه پیام نور انتقالی گرفت به مرکز کرمان رفت و بعد از مدتی از آنجا نیز مجددا انتقالی گرفته و برای ادامه تحصیل به تهران رفت.

,

وی تاکید کرد : اسماعیل بسیار مهربان، دلسوز و مظلوم بود، یادم می آید؛ ماه های رمضان هیچ یک از افراد خانواده را برای آماده کردن سحری بیدار نمی کرد و بدون خوردن سحری روزه می گرفت.

,

مادر شهید بغض خود را فرو برده و گفت : اسماعیل از دوران دبیرستان کم و بیش فعالیت خبری انجام می داد
شهید اسماعیل عمرانی، از سال ۱۳۸۳ فعالیت خبرنگاری خود را از خبرگزاری دانشجویان منطقه کویر آغاز کرد زیرا دغدغه مشکلات مردم را داشت و بسیار پیگیر مشکلات کشاورزان بود.

,
,

وی اذعان کرد : اسماعیل بسیار نگران وضعیت آثار تاریخی و باستانی منطقه بود و با جدیت اخبار این حوزه را پیگیری می کرد.

,

مادر شهیدعمرانی ادامه داد : اسماعیل خیلی در مورد کارش صحبت نمی کرد، بعدها در جریان تقدیر از ایشان، فهمیدیم که در حادثه دلخراش زلزله زرند، قسمتی از راه را با ماشین و مابقی راه را با پای پیاده در گل و لای و زیر باران طی کرده تا بتواند اخبار و تصاویر این حادثه را در خبرگزاری انعکاس دهد.

,

وی ابرازکرد : فرزند شهیدم برای گسترش فعالیت حرفه ای خود به دفتر مرکزی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) به تهران رفت و در (۱۵ آذر) ۱۳۸۴ برای انعکاس اخبار مانور عاشقان ولایت عازم چابهار شد و اسماعیلم در سانحه هواپیمای c- 130 شهید شد.

,

مادر شهید به سختی سخن می گفت ، گویی همین حالا فرزندش را از دست داده است، با بغضی فرو خورده، بیان داشت: خبر شهادت فرزندم را معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی کرمان به پدرش داد.برادرم ، پس از باخبر شدن از شهادت اسماعیل راهی تهران شد، سپس برای تحویل جسد فرزندم به پزشک قانونی مراجعه می کند و در آنجا تنها چیزی که از اسماعیل سالم مانده بود را تحویل گرفت ، سینه فرزندم تنها نقطه سالم بدنش بود و در جیب پیراهنش کارت خبرنگاری او قرار داشت .

,

وی افزود: اسماعیل عاشق اربابش امام حسین علیه السلام بود و همیشه یاد حضرت را در دلش داشت برای همین سینه اسماعیلم که مملو از عشق مولایش بود، سالم ماند ، عشق اسماعیل، به عرصه خبر و اطلاع رسانی به مانند عشق رزمندگان در دوران جبهه و جنگ بود.

,

مادرشهید عمرانی اذعان کرد : فرزندم بسیار سخت کوش و پرتلاش بود گاهی شب تا صبح را در دفتر سپری می کرد تا بتواند گزارش تاثیرگذاری از مشکلات معیشتی مردم بنویسد و از بارزترین خصوصیت اخلاقی اسماعیل، شوخ طبعی شهید بود تا جایی که دوستانش لقب قرص خنده به او داده بودند.

,

وی در پایان خاطر نشان کرد : اسماعیل در مدت زمانی که فعالیت خبرنگاری انجام می داد، چندین لوح تقدیر به پاس کوشش ها و تلاش هایش دریافت کرد لذا سلام مرا به تمامی خبرنگاران و دوستان اسماعیلم برسانید و بگویید که دعای خیرم بدرقه راهتان است .

,

شایان ذکر است ؛ شهید اسماعیل عمرانی به خاطر رسالت خبرنگاری خود برای انجام ماموریت راهی چابهار شد تا دگر بار با مهارت و ظرافت اخبار و تصاویر رزمایش عاشقان ولایت را ثبت و ضبط کند اما این بار خبر آسمانی شدنش، تیتر یک تمامی رسانه ها شد، یاد و خاطره این شهید و سایر شهدای خبرنگار را گرامی می داریم.

,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه