اخبار داغ

فرمانده‌ای که در کنار سردار باقری آسمانی شد

فرمانده‌ای که در کنار سردار باقری آسمانی شد
مسئول طرح و عملیات قرارگاه خاتم (ص) قبل از آغاز عملیات والفجر مقدماتی به همراه شش نفر از فرماندهان در بازدید یکی از محورهای جنوب به سوی معبودش رهسپار شد.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ بهمن سال ۶۱ سربازان امام خمینی (ره) حماسه ایثار را به نمایش گذاشتند. در این روز دست جنایتکار آمریکا از آستین مزدوران صدامی بیرون آمد و چند نفر از سرداران بزرگی همچون حسن باقری، مجید بقایی، مجتبی مومنیان و… را آسمانی کرد. به این امید که رزمندگان را از ادامه مسیر باز دارند و مایوس کنند، اما دریغ که نمی‌دانستند هر پرچمی که از دست توانای سرداری بیفتد سردار دیگری آن را برداشته و به میدان می‌آید.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,

به بهانه سالگرد شهادت این شهدای گرانقدر به مروری از زندگی‌نامه و وصیت‌نامه شهید «مجتبی مومنیان» پرداختیم که در ادامه می‌خوانید:

,

مجتبی مومنیان سال ۱۳۳۹ در یکی از محلات قدیمی شهر اصفهان متولد شد. در دوران طفولیت و نوجوانی با عشق وافری در مجالس روضه و عزاداری سالار شهیدان شرکت می‌کرد و در پرتو همین مجالس بود که عشق به شهادت و رهروی در طریق خونبار اباعبدالله حسین (ع)، کم کم در وجودش جایگزین شد.

,

 

,

مجتبی پس از اخذ دیپلم در رشته اقتصاد، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اصفهان در آمد و علاوه بر فعالیت در محدوده وظایف محوله، ساعات فراغت خود را نیز صرف آموزش عقیدتی – نظامی به نوجوانان می‌کرد.

,

با شروع جنگ تحمیلی مجتبی عاشقانه به سوی جبهه‌های نبرد شتافت و مدتی نیز مسئولیت اعزام نیروهای جبهه‌های جنوب را در پایگاه «منتظران شهادت» به عهده داشت و بر اثر لیاقت و شایستگی فراوان در انجام وظیفه محوله پس از مدتی به عضویت در واحد اطلاعات و عملیات ستاد جنوب دعوت شد.

,

س از اتمام عملیات طریق‌القدس به عنوان مسئول ستاد قرارگاه نصر انجام وظیفه کرد. بعد از مدتی مسئولیت ستاد قرارگاه نجف در غرب کشور به وی واگذار شد و در قرارگاه مرکزی «خاتم‌الانبیاء» در واحد اطلاعات و عملیات به ماموریت خود ادامه داد و سرانجام قبل از آغاز عملیات مقدماتی والفجر به همراه شش نفر از فرماندهان در بازدید یکی از محورهای جنوب به سوی معبودش رهسپار شد.

در فرازی از وصیت‌نامه شهید مومنیان آمده است: به نام او، به نام خدا، که از اویم، برای اویم، هستیم برای اوست، رفتنم برای اوست و بازگشتم برای اوست.

«مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ ۖ. فَمِنهُم مَن قَضیٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ ۖ. وَما بَدَّلوا تَبدیلًا»

بعضی از آن مومنان بزرگ مردانی هستند که به عهد و پیمان که با خدای خود بستند کاملاً وفا کردند بعضی هم بر آن عهد ایستادگی کردند تا در راه او شهید شدند؛ و برخی به انتظار مقاومت کرده و به هیچ وجه عهد خود را تغییر ندادند شهادت هدیه‌ای است گرانبها از جانب خداوند تبارک و تعالی برای بندگان خالص خود که نصیب هر کس نمی‌شود.

انسان باید در راهی سیر کند که سعادتش در آن خط باشد و به الله سوگند من سعادت خویش را نمی‌یابم مگر در پیمودن خط خونین اباعبدالله الحسین (ع) که راه تمامی شهدای انقلاب اسلامی است. جهاد در راه خدا گذشتن از علائق نفسانی و حسینی وارد شدن به حسینی‌گونه شدن است؛ و ببین کجایی و چه کار می‌کنی؟!

آنچه گذشت هیچ است و آنچه خواهد آمد، کو؟ و چه می‌دانیم، که چه خواهد آمد. پس من هستم و اکنون، پس برخیزم و به فکر خویش باشم.

«الیوم عمل بلاحساب و غدا حساب بلاعمل» (امروز میدان کار و فردا بازار مزد است. امروز عمل است، بدون حساب و فردا حساب است بدون عمل) ای دوستان عزیز:

آنگاه که محیط را از همه انسان‌ها خالی می‌بینید، دمی و لحظه‌ای از همه جا قطع نظر کنید و همه محسوسات خود را کنار گذارید و از همه جا ببرید و به سوی خویشتن برگردید و در غلاف وجود خود فرو روید و به دقت بنگرید که گذشته‌ها رفته و آینده‌ام (مجهول‌الحال) است.

با خود زمزمه کنید کنید که چه خواهیم شد و تا کی حیات خواهیم داشت؟ و عاقبت چه مرض و حادثه‌ای به سراغم خواهد آمد؛ و بالاخره چه روزی و با چه کیفیتی این قفس تن خواهد شکست و مرغ محبوس روح پرواز خواهد کرد؟ چه آنکه این مطلب قطعاً مورد شک نیست و بالاخره شدنی است که آیا به کجا و چگونه خواهم رفت.

و اما شما ای پدر و مادرم:

بدانید و مطمئن باشید من امروز در راه جاودانه‌ام گام نهادم که انتهای آن ان‌شاءالله حکومت مستضعفین جهان است. بارها پیش خودم زمزمه کردم که شما برای من زحمت بسیار کشیدید و من هم در آخر نتوانستم زحمات شما را جبران کنم. در حق شما خیلی کوتاهی کردم و دین خود را نسبت به شما به طور صحیح ادا نکردم، ولی می‌دانم که قطعاً به مکانی خواهم رفت که تا نفوس تکمیل و روان‌ها تطهیر نباشند، کسی نمی‌تواند به این منزلگه دسترسی پیدا کند.

پس چه بهتر که این زندگی و دنیای رقت‌بار و پررنج و شکنجه‌زایی موجب غرق در گناه و معصیت رازها و به سوی او، تنها عاشق مومن شتافته یک حرکت و یک سفر آن موقعی معنی و مفهوم پیدا می‌کند که مقصد واقعی در انتظار باشد. زیرا مقصد است که به حرکت و تکاپو معنی و مفهوم می‌دهد. همان طوری که علی (ع) می‌فرماید: (دنیا خانه عبور و آخرت خانه اقامت است) آخرت است که به دنیا معنی می‌دهد برادرم دنیا جای کار و عمل است و آخرت مکان نتیجه‌گیری و حساب پس دادن. در اینجا امکان تغییر سرنوشت از طرف خود انسان به وسیله تغییر، ولی در آخرت نیست.

همه این‌ها به یک طرف، لحظه بعد از مرگ را به خاطر آور که دیگر یارای هیچ نداری و تنها اعمالت گواهت، و شهادت کردارت. پس چه خوب قبل از آنکه مرگ تو را دریابد و هیچ کاری از تو بر نیاید به خویش بازگردی و خود را در ترازوی خویش بسنجی و با خودگرایی وای بر من که تمام عمرم بی‌حاصل، تمام عمرم غرق در گناه، تمام عمرم در پوچی و بیهودگی، بله! به کوله‌باری که برای خودت بسته‌ای نظر کن و ببین چه داری برای جواب. هیچ تمام عمر در پوچی، در پی هواهای نفسانی و شناور در اشتباه وقتی به گذشته‌ای نه چندان دور نظر می‌کنی بسان رها شده‌ای در ظلمت که در نتظار باریک نوری است تا راه یابد، ولی نور از او دور است که دیگر هیچ امید نجاتی ندارد و یا شناوری در دریایی بیکران که هیچ امید رهایی ندارد.

انسان تنها در مقابل مرگ تسلیم است

آیا به انتظار مرگ می‌نشینی تا تو را دریابد؟! هرگز. برادرم بیاندیش شما مرا می‌بخشید از شما جدا می‌خواهم برایم طلب آمرزش کنید. مادرم، بدان که انسان تنها در مقابل مرگ تسلیم است و هیچ کاری از او بر نمی‌آید. پس چه بهتر که این مرگ در راه عشق، در راه آن کس باشد که انسان او را می‌پرستد و به صورت شهادت انسان ملقب بشود، که بزرگترین نام‌ها، شهادت است، چون که شهادت حد نهایی تکامل انسان است بعد از شهادتم افتخار نما که فرزندی در راه اسلام و خدا هدیه کردی و من امیدوارم که شما راه امام عزیزمان را که همان راه انبیا برای رسیدن به لقاءالله است فراموش نکنید.

برادرانم. ای کاش احساس می‌کردید در چه موقعیتی به سر می‌برید. به خدا مسئولید، موظفید که در چنین زمانی قرار گرفته‌اید مبادا در دنیا دل به هواهای نفسانی بسته و پیوستگی خود را به این انقلاب و اسلام جدا و دور سازید.

برادرانم؛ تقوا را فراموش نکنید، اگر با تقوا باشید در این برهه از زندگی پیروزید و قطعاً هم از روی اراده بر هوای نفس خود مسلطید. سعی کنید هر عملی را که انجام می‌دهید فقط خالص برای خدا باشد. کار برای خدا ارزش بسیار دارد.

در خاتمه برایم از تمام اقوام و دوستان حلالیت بطلبید. خداوندا، امام عزیزمان را در پناه آقا امام زمان محفوظ نگهدار، خدایا، رزمندگان اسلام در جبهه‌های حق علیه باطل پیروز و هرچه زودتر آن‌ها را به کربلا حسینی برسان.

پروردگارا انقلاب اسلامی و مسلمین را تا هدف نهایی و تا ظهور مهدی (عج) پیروز و موفق بدار.

والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته

منبع: دفاع پرس

,

س از اتمام عملیات طریق‌القدس به عنوان مسئول ستاد قرارگاه نصر انجام وظیفه کرد. بعد از مدتی مسئولیت ستاد قرارگاه نجف در غرب کشور به وی واگذار شد و در قرارگاه مرکزی «خاتم‌الانبیاء» در واحد اطلاعات و عملیات به ماموریت خود ادامه داد و سرانجام قبل از آغاز عملیات مقدماتی والفجر به همراه شش نفر از فرماندهان در بازدید یکی از محورهای جنوب به سوی معبودش رهسپار شد.

,

در فرازی از وصیت‌نامه شهید مومنیان آمده است: به نام او، به نام خدا، که از اویم، برای اویم، هستیم برای اوست، رفتنم برای اوست و بازگشتم برای اوست.

,

«مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ ۖ. فَمِنهُم مَن قَضیٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ ۖ. وَما بَدَّلوا تَبدیلًا»

,

بعضی از آن مومنان بزرگ مردانی هستند که به عهد و پیمان که با خدای خود بستند کاملاً وفا کردند بعضی هم بر آن عهد ایستادگی کردند تا در راه او شهید شدند؛ و برخی به انتظار مقاومت کرده و به هیچ وجه عهد خود را تغییر ندادند شهادت هدیه‌ای است گرانبها از جانب خداوند تبارک و تعالی برای بندگان خالص خود که نصیب هر کس نمی‌شود.

,

انسان باید در راهی سیر کند که سعادتش در آن خط باشد و به الله سوگند من سعادت خویش را نمی‌یابم مگر در پیمودن خط خونین اباعبدالله الحسین (ع) که راه تمامی شهدای انقلاب اسلامی است. جهاد در راه خدا گذشتن از علائق نفسانی و حسینی وارد شدن به حسینی‌گونه شدن است؛ و ببین کجایی و چه کار می‌کنی؟!

,

آنچه گذشت هیچ است و آنچه خواهد آمد، کو؟ و چه می‌دانیم، که چه خواهد آمد. پس من هستم و اکنون، پس برخیزم و به فکر خویش باشم.

,

«الیوم عمل بلاحساب و غدا حساب بلاعمل» (امروز میدان کار و فردا بازار مزد است. امروز عمل است، بدون حساب و فردا حساب است بدون عمل) ای دوستان عزیز:

,

آنگاه که محیط را از همه انسان‌ها خالی می‌بینید، دمی و لحظه‌ای از همه جا قطع نظر کنید و همه محسوسات خود را کنار گذارید و از همه جا ببرید و به سوی خویشتن برگردید و در غلاف وجود خود فرو روید و به دقت بنگرید که گذشته‌ها رفته و آینده‌ام (مجهول‌الحال) است.

,

با خود زمزمه کنید کنید که چه خواهیم شد و تا کی حیات خواهیم داشت؟ و عاقبت چه مرض و حادثه‌ای به سراغم خواهد آمد؛ و بالاخره چه روزی و با چه کیفیتی این قفس تن خواهد شکست و مرغ محبوس روح پرواز خواهد کرد؟ چه آنکه این مطلب قطعاً مورد شک نیست و بالاخره شدنی است که آیا به کجا و چگونه خواهم رفت.

,

و اما شما ای پدر و مادرم:

,

بدانید و مطمئن باشید من امروز در راه جاودانه‌ام گام نهادم که انتهای آن ان‌شاءالله حکومت مستضعفین جهان است. بارها پیش خودم زمزمه کردم که شما برای من زحمت بسیار کشیدید و من هم در آخر نتوانستم زحمات شما را جبران کنم. در حق شما خیلی کوتاهی کردم و دین خود را نسبت به شما به طور صحیح ادا نکردم، ولی می‌دانم که قطعاً به مکانی خواهم رفت که تا نفوس تکمیل و روان‌ها تطهیر نباشند، کسی نمی‌تواند به این منزلگه دسترسی پیدا کند.

,

پس چه بهتر که این زندگی و دنیای رقت‌بار و پررنج و شکنجه‌زایی موجب غرق در گناه و معصیت رازها و به سوی او، تنها عاشق مومن شتافته یک حرکت و یک سفر آن موقعی معنی و مفهوم پیدا می‌کند که مقصد واقعی در انتظار باشد. زیرا مقصد است که به حرکت و تکاپو معنی و مفهوم می‌دهد. همان طوری که علی (ع) می‌فرماید: (دنیا خانه عبور و آخرت خانه اقامت است) آخرت است که به دنیا معنی می‌دهد برادرم دنیا جای کار و عمل است و آخرت مکان نتیجه‌گیری و حساب پس دادن. در اینجا امکان تغییر سرنوشت از طرف خود انسان به وسیله تغییر، ولی در آخرت نیست.

,

همه این‌ها به یک طرف، لحظه بعد از مرگ را به خاطر آور که دیگر یارای هیچ نداری و تنها اعمالت گواهت، و شهادت کردارت. پس چه خوب قبل از آنکه مرگ تو را دریابد و هیچ کاری از تو بر نیاید به خویش بازگردی و خود را در ترازوی خویش بسنجی و با خودگرایی وای بر من که تمام عمرم بی‌حاصل، تمام عمرم غرق در گناه، تمام عمرم در پوچی و بیهودگی، بله! به کوله‌باری که برای خودت بسته‌ای نظر کن و ببین چه داری برای جواب. هیچ تمام عمر در پوچی، در پی هواهای نفسانی و شناور در اشتباه وقتی به گذشته‌ای نه چندان دور نظر می‌کنی بسان رها شده‌ای در ظلمت که در نتظار باریک نوری است تا راه یابد، ولی نور از او دور است که دیگر هیچ امید نجاتی ندارد و یا شناوری در دریایی بیکران که هیچ امید رهایی ندارد.

,

انسان تنها در مقابل مرگ تسلیم است

,

آیا به انتظار مرگ می‌نشینی تا تو را دریابد؟! هرگز. برادرم بیاندیش شما مرا می‌بخشید از شما جدا می‌خواهم برایم طلب آمرزش کنید. مادرم، بدان که انسان تنها در مقابل مرگ تسلیم است و هیچ کاری از او بر نمی‌آید. پس چه بهتر که این مرگ در راه عشق، در راه آن کس باشد که انسان او را می‌پرستد و به صورت شهادت انسان ملقب بشود، که بزرگترین نام‌ها، شهادت است، چون که شهادت حد نهایی تکامل انسان است بعد از شهادتم افتخار نما که فرزندی در راه اسلام و خدا هدیه کردی و من امیدوارم که شما راه امام عزیزمان را که همان راه انبیا برای رسیدن به لقاءالله است فراموش نکنید.

,

برادرانم. ای کاش احساس می‌کردید در چه موقعیتی به سر می‌برید. به خدا مسئولید، موظفید که در چنین زمانی قرار گرفته‌اید مبادا در دنیا دل به هواهای نفسانی بسته و پیوستگی خود را به این انقلاب و اسلام جدا و دور سازید.

,

برادرانم؛ تقوا را فراموش نکنید، اگر با تقوا باشید در این برهه از زندگی پیروزید و قطعاً هم از روی اراده بر هوای نفس خود مسلطید. سعی کنید هر عملی را که انجام می‌دهید فقط خالص برای خدا باشد. کار برای خدا ارزش بسیار دارد.

,

در خاتمه برایم از تمام اقوام و دوستان حلالیت بطلبید. خداوندا، امام عزیزمان را در پناه آقا امام زمان محفوظ نگهدار، خدایا، رزمندگان اسلام در جبهه‌های حق علیه باطل پیروز و هرچه زودتر آن‌ها را به کربلا حسینی برسان.

,

پروردگارا انقلاب اسلامی و مسلمین را تا هدف نهایی و تا ظهور مهدی (عج) پیروز و موفق بدار.

,

والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته

,

منبع: دفاع پرس

,
انتهای پیام/
]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه