اخبار داغ

شانسی که به نام شماست؛

گنجی که کُنج روستا پیدا شده است

گنجی که کُنج روستا پیدا شده است
یک روش که در سال های 92 و 93 مطرح بوده است به نظر با گذشت زمان یکبار دیگر برای کلاهبردران را به فکر انداخته تا از این روش استفاده کنند.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ صاحب نیوز؛ در میان انبوهی از پیام های تبلیغاتی که همه تلاش می کنند از آن فرار کنند برخی پیام ها توجه انسان را جلب می کند، اما یکی از این پیام که برای برخی ارسال می شود این پیام است، که البته از یک خط شخصی ارسال می شود.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, صاحب نیوز,

 

,

, ,

 

,

این پیام که در ظاهراً از طرف یک شخص ساده و کم سواد ارسال شده توجه را جلب می کند، سادگی متن پیام و نوع نوشتن که شاید تداعی یک انسان کم سواد است وقتی کمی با طمع همراه شود، انسان را وسوسه می کند. برخی با این شماره تماس می گیرند در ادامه به مکالمه با شخص پیام دهنده گوش دهید:

,
 
,
, ,
 
,
 
,

آری این شخص روستایی دو مجسمه ای تاریخی  و تعدادی سکه پیدا کرده است و ادعا می کند که با استخاره قرآن به شماره که پیام را برای او ارسال کرده، رسیده است.

چندین تماس از طرف خبرنگار ما انجام شد که با سادگی در بیان شخص، انسان به صحت ماجرا خوش بینی پیدا می کند، حال کافی است کمی انسان طمع کند و فکرهای یک شبه پولدار شدن به سراغش بیاید. شاید برای شما جالب باشد که ادامه این ماجرا به چه صورت خواهد بود؟ این سناریوی جالب در ادامه به روایت یکی از کسانی است که این جریان را دنبال کرده است:

«بله همان طور که برای شما هم این پیام آمده است، من هم این پیام را دریافت کردم و وقتی دیدم متن پیام خیلی ساده است از روی کنجکاوی به آن تماس گرفتم؛ البته این اتفاق چند سال پیش افتاده است و فکر نمی کردم هنوز هم ادامه داشته باشد. بعد از چندین تماس مجاب شدم که در یک سفر هم که تفریحی باشد و هم از نزدیک مشاهده کنم از این رو با او قرار گذاشتم؛  با فردی که با من تماس گرفته بود  در یک شهر قرار گذاشتیم وقتی به آن شهر رسیدم، دلایلی را عنوان کرد که نمی تواند سر قرار حاضر شود و روستایی را نام برد که برای دیدنش به آنجا برویم، بنابرین به به یک روستا رفتم و بعد هم دوباره گفت سر گله است و ما به یک منطقه در بیرون از روستا در شرایطی دیگر که کمی هم ترسیده بودم با دو نفر که بسیار لباس ساده پوشیده بودند و گوسفند هم داشتند رو به رو شدم.

این دو چوپان کیسه خاکی با خود آورده بودند، شخصی که در تماس با ما حرف می زد جلوتر آمد و شخص دوم که می گفت برادرش است با کیسه کمی دورتر ایستاده بود. بعد از گپ و گفتی بردارش را صدا زد که سکه ها و مجسمه را نشان ما دهد و او هم به ما نزدیک شد اما با ترس و لرز قسمت کوچکی از در کیسه را باز کرد و فوری بست. ما از این شاکی شدیم که این چه نوع نشان دادنی است، آن شخصی که با ما در تماس بود به سمت شخص دیگر که در نقش برادر بود رفت و به زبان محلی حرف هایی زدند که البته کمی با داد و بیداد هم همراه بود و در آخر کیسه را گرفت به نزد ما آورد.

ما که در حساب خود زرنگی کرده بودیم و یکی از دوستان که سر رشته ای در این کار را داشت را به همراه آورده بودیم خیلی سریع شروع  کردیم که سکه ها و مجسمه ها را ببینیم که البته خاکی هم بود. حدود یک دقیقه ای کیسه در دست ما بود که ناگهان شخص دوم که برادر آن کسی که با ما در تماس بود دوید و کیسه را برداشت، شخصی که با ما در تماس بود خواست از او بگیرد که بین آن ها دعوا شد و کیسه را برداشت و با دویدن از ما دور شد.

بعد از آن ما گفتیم که می خواهیم یکی از سکه ها را برای تست ببریم که شخصی که با ما در تماس بود تلاش کرد از او سکه ها را بگیرد و حتی زد و خوردی بین آن ها هم شکل گرفت، خلاصه این که شخصی که با ما در تماس بود گفت برادرش ترسیده و می گوید به شماها اعتماد ندارد و در نهایت بدون اینکه ما چیزی دست ما را بگیرد برگشتیم.

در راه با دوستانی که رفته بودیم مشورت کردیم همه سادگی و این رفتار را دیده بودیم تا حدودی داستان را باور کردیم، فردای آن روز دوباره تماس ها شروع شد و ادامه پیدا کرد و بعد از تماس های مکرر و حتی سوال و جواب های زیادی که انجام دادیم حتی در مورد اینکه از کجا پیدا کرده هم پرسیدیم و جواب را با کسانی که اطلاع داشتند مطرح کردیم که آن ها این احتمال را تایید کردند. خلاصه بعد از مدتی قبول کردیم و پول قابل توجه ای نقد با خود بردیم و دو مجسمه و سکه ها را گرفتیم اما بعداً فهمیدیم همه تقلبی بوده است و ما گول خورده بودیم»

این روش که در سال های 92 و 93 مطرح بوده است به نظر با گذشت زمان یکبار دیگر برای کلاهبردران را به فکر انداخته تا از این روش استفاده کنند. بهتر است جدای از این که باید ساز و کاری برای مقابله با چنین کلاهبرداری هایی باشد، مردم بیشتر دقت کنند و به همین راحتی فریب این کلاهبرداران را نخورند؛ حتی برای یک بار و برای امتحان… .

انتهای پیام/

, , , ,
, ,
00:00
,
 
,
00:00
,
, ,

 

,

برای افزایش یا کاهش صدا از کلیدهای بالا و پایین استفاده کنید.

, برای افزایش یا کاهش صدا از کلیدهای بالا و پایین استفاده کنید.,

آری این شخص روستایی دو مجسمه ای تاریخی  و تعدادی سکه پیدا کرده است و ادعا می کند که با استخاره قرآن به شماره که پیام را برای او ارسال کرده، رسیده است.

,

چندین تماس از طرف خبرنگار ما انجام شد که با سادگی در بیان شخص، انسان به صحت ماجرا خوش بینی پیدا می کند، حال کافی است کمی انسان طمع کند و فکرهای یک شبه پولدار شدن به سراغش بیاید. شاید برای شما جالب باشد که ادامه این ماجرا به چه صورت خواهد بود؟ این سناریوی جالب در ادامه به روایت یکی از کسانی است که این جریان را دنبال کرده است:

,

«بله همان طور که برای شما هم این پیام آمده است، من هم این پیام را دریافت کردم و وقتی دیدم متن پیام خیلی ساده است از روی کنجکاوی به آن تماس گرفتم؛ البته این اتفاق چند سال پیش افتاده است و فکر نمی کردم هنوز هم ادامه داشته باشد. بعد از چندین تماس مجاب شدم که در یک سفر هم که تفریحی باشد و هم از نزدیک مشاهده کنم از این رو با او قرار گذاشتم؛  با فردی که با من تماس گرفته بود  در یک شهر قرار گذاشتیم وقتی به آن شهر رسیدم، دلایلی را عنوان کرد که نمی تواند سر قرار حاضر شود و روستایی را نام برد که برای دیدنش به آنجا برویم، بنابرین به به یک روستا رفتم و بعد هم دوباره گفت سر گله است و ما به یک منطقه در بیرون از روستا در شرایطی دیگر که کمی هم ترسیده بودم با دو نفر که بسیار لباس ساده پوشیده بودند و گوسفند هم داشتند رو به رو شدم.

,

این دو چوپان کیسه خاکی با خود آورده بودند، شخصی که در تماس با ما حرف می زد جلوتر آمد و شخص دوم که می گفت برادرش است با کیسه کمی دورتر ایستاده بود. بعد از گپ و گفتی بردارش را صدا زد که سکه ها و مجسمه را نشان ما دهد و او هم به ما نزدیک شد اما با ترس و لرز قسمت کوچکی از در کیسه را باز کرد و فوری بست. ما از این شاکی شدیم که این چه نوع نشان دادنی است، آن شخصی که با ما در تماس بود به سمت شخص دیگر که در نقش برادر بود رفت و به زبان محلی حرف هایی زدند که البته کمی با داد و بیداد هم همراه بود و در آخر کیسه را گرفت به نزد ما آورد.

,

ما که در حساب خود زرنگی کرده بودیم و یکی از دوستان که سر رشته ای در این کار را داشت را به همراه آورده بودیم خیلی سریع شروع  کردیم که سکه ها و مجسمه ها را ببینیم که البته خاکی هم بود. حدود یک دقیقه ای کیسه در دست ما بود که ناگهان شخص دوم که برادر آن کسی که با ما در تماس بود دوید و کیسه را برداشت، شخصی که با ما در تماس بود خواست از او بگیرد که بین آن ها دعوا شد و کیسه را برداشت و با دویدن از ما دور شد.

,

بعد از آن ما گفتیم که می خواهیم یکی از سکه ها را برای تست ببریم که شخصی که با ما در تماس بود تلاش کرد از او سکه ها را بگیرد و حتی زد و خوردی بین آن ها هم شکل گرفت، خلاصه این که شخصی که با ما در تماس بود گفت برادرش ترسیده و می گوید به شماها اعتماد ندارد و در نهایت بدون اینکه ما چیزی دست ما را بگیرد برگشتیم.

,

در راه با دوستانی که رفته بودیم مشورت کردیم همه سادگی و این رفتار را دیده بودیم تا حدودی داستان را باور کردیم، فردای آن روز دوباره تماس ها شروع شد و ادامه پیدا کرد و بعد از تماس های مکرر و حتی سوال و جواب های زیادی که انجام دادیم حتی در مورد اینکه از کجا پیدا کرده هم پرسیدیم و جواب را با کسانی که اطلاع داشتند مطرح کردیم که آن ها این احتمال را تایید کردند. خلاصه بعد از مدتی قبول کردیم و پول قابل توجه ای نقد با خود بردیم و دو مجسمه و سکه ها را گرفتیم اما بعداً فهمیدیم همه تقلبی بوده است و ما گول خورده بودیم»

,

این روش که در سال های 92 و 93 مطرح بوده است به نظر با گذشت زمان یکبار دیگر برای کلاهبردران را به فکر انداخته تا از این روش استفاده کنند. بهتر است جدای از این که باید ساز و کاری برای مقابله با چنین کلاهبرداری هایی باشد، مردم بیشتر دقت کنند و به همین راحتی فریب این کلاهبرداران را نخورند؛ حتی برای یک بار و برای امتحان… .

,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه