اخبار داغ

اصلاحات در مسیر فرار از پاسخ گویی؛

تخریب و تهدید؛ پیش نیاز حربه «مشارکت مشروط» اصلاحات/ بازی با رأی مردم برای تحقق منافع حزبی

تخریب و تهدید؛ پیش نیاز حربه «مشارکت مشروط» اصلاحات/ بازی با رأی مردم برای تحقق منافع حزبی
پر واضح است که استراتژی جریان اصلاحات یعنی همان «مشارکت مشروط»، چند پیش نیاز دارد. یکی هجمه ی تبلیغاتی و رسانه ای و دیگری تلاش افراد منتسب به این جریان در راستای فشار بر نهاد ها و ارکان های رسمی انتخابات در کشور. آنچه که باید مورد بررسی و توجه قرار گیرد ابتدا مسئله تخریب و دیگر مسئله تهدید نظام توسط این جریان سیاسی است.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از دیارآفتاب؛ چند ماهی است که علی رغم چالش های اقتصادی برآمده از ضعفِ تدبیر مدیران داخلی و فشار تحریم های خارجی و فعل و انفعالات و اتفاقات داخلی و حوزه بین المللی اما بحث انتخابات یکی از داغ ترین موضوعات کشور بوده است. انتخاباتی که در آن جریانات سیاسی به خط شده اند تا بتوانند حداکثر کرسی های مجلس را برای خود کنند چرا که پیروزی خود در انتخابات ۱۴۰۰ را در گرو پیروزی شان در مجلس یازدهم می دانند.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, دیارآفتاب, دیارآفتاب,

در این میان تلاش جریان اصلاحات از مدت ها پیش آغاز شده است؛ جریانی که با توجه به در اختیار داشتن مجلس، دولت و حتی شوراهای شهر، آنچنان دستاورد و عملکرد قابل توجهی طی ۶ سال گذشته نداشته و در حال حاضر در این وضعیت بغرنج عملکردی خود، به دنبال راهکاری در جهت اقناع مردم برای اعتماد دوباره به خودش است.

نگاهی به سخنان برخی از تئورسین ها و حتی برخی از شخصیت های این جریان نشان می دهد که اصلاحات در مواجهه با انتخابات پیش رو قصد جبران گذشته و ارائه راهکارها و برنامه هایی در جهت رفع مشکلات قبل را ندارد و همچون دوره های گذشته سعی دارد با راهکارهای سیاسی اهداف خود را پیش ببرد. درهمین راستا طی ماه های گذشته چهار راه را برای خود متصور شدند که «مشارکت مشروط»، «حضور بی قید و شرط در انتخابات»، «سکوت در انتخابات» و «خروج از انتخابات» مجموعه ای از راهکارهای این جریان بود؛ البته باید گفت که از همان ابتدا نیز مشخص بود که راهکار مشارکت مشروط حربه ی اصلاحات در این دوره از انتخابات است.

در طول عمر جریان اصلاحات به کارگیری روش های تنش آفرین و به دور از منافع ملی، جزء اصلی ترین راهکارهای این جریان، برای نجات خود از شرایط موجود بوده و این جریان سعی کرده است با راهکارهایی مانند عبور از انتخابات و تحریم آن، یا مشروط کردن مشارکت در انتخابات، ارکان نظام اسلامی را در جهت پیاده سازی خواسته های خود تحت فشار بگذارند. به نوعی این جریان نه تنها در شرایط انتخاباتی بلکه در شرایطی که قدرت را در اختیار دارد نیز سعی می کند با راهکارهای تنش آفرین خود را در نقش اپوزوسیون نشان دهد و ناگهان در دوگانه اصلاحات- برانداز دچار به هم ریختگی های درون حزبی گردد و  در ادامه همین مسئله ضربه سنگینی به منافع ملی وارد سازد که نمونه آن را در مجلس ششم می توان دید.

سعید حجاریان یکی از تئورسین های این جریان در مصاحبه ای با روزنامه سازندگی در خصوص استراتژی اصلاحات در این انتخابات می گوید: «واضح است، استراتژی حضور بی قید و شرط، مردم و اصلاح‌طلبان را به کلی از یکدیگر جدا می‌کند. اکنون مردم به جریان‌های سیاسی بی‌اعتماد هستند و هر نوع لغزش و اشتباه تاکتیکی و استراتژیک به مثابه مرگ یک جریان است. امروز برخی از مردم می‌گویند شما گفتید به روحانی رأی بدهید تا شرایط بسامان شود اما این طور نشد فلذا دیگر با طناب شما به چاه نمی‌رویم. پس اگر گفتار انتخاباتی تولید می‌کنیم باید مبتنی بر تحلیل‌های دقیق باشد نه صرفا هراس‌افکنی و انتخاب بین بد و بدتر و بدترین. استراتژی «سکوت در انتخابات» یا «عبور مقطعی از انتخابات» ما را ضربه‌پذیر خواهد کرد زیرا ممکن است عده‌ای حتی در مرکز اصلاحات رأی دهند و این به شکنندگی می‌انجامد و هسته سخت قدرت قادر است این افتراق را به هر طریق که مایل است، ترجمه کند! از این جهت، شاید عبور مقطعی از انتخابات رویکرد مناسبی باشد اما نیاز به ترویج آن نیست؛ اگر شرایط فراهم نشد، با ذکر دلایل از خیر انتخابات می‌گذریم، همین! اما «عبور از انتخابات» استراتژی دقیقی نیست زیرا حکم به پایان پروژه اصلاحی سیاست‌محور می‌دهد. در پایان باید گفت خاتمی و هر کسی دیگر باید با وسواس بیشتری استراتژی‌شان را انتخاب کنند و آبروی خود را خرج هر کس و هر نوع انتخاباتی نکنند تا سرمایه اصلاحات هدر نرود.»

نگاهی به صحبت های حجاریان چند نکته را روشن می سازد؛ ابتدا اینکه اصلاحات خود نیز به عدم اعتماد مردم به آنها واقف است ولی باز هم سعی دارد این اشتباه را مرتکب شود و اقناع عمومی را به فعالیت های سیاسی و تبلیغاتی علیه ساختارهای قانونی کشور بسپارد. از طرفی دیگر حربه تحریم انتخابات که در دوره نهم مجلس شورای اسلامی نیز به کار گرفته شد هم طنابی پوسیده است چرا که در همان سال نیز شخصیت های مرکزی اصلاحات با بی توجهی به این تحریم در انتخابات شرکت کردند و تفرقه درون حزبی این جریان به خوبی نمایان شد، که به احتمال منظور حجاریان از اینکه« ممکن است عده‌ای حتی در مرکز اصلاحات رأی دهند و این به شکنندگی می‌انجامد و هسته سخت قدرت قادر است این افتراق را به هر طریق که مایل است، ترجمه کند!» همین خاطره و تجربه ی تلخ باشد.

تمام بررسی های حال حاضر نشان می دهد که اصلاحات وارد بازی مشارکت مشروط شده است همان موضوعی که باز هم حجاریان طی یادداشتی در ابتدای سال این گونه به آن اشاره کرد و نوشت: «اصلاح‌طلبی باید موضع خود در برابر انتخابات را به‌صراحت و با جزئیات کامل اعلام کند. در کوتاه‌مدت، شاید عقلانی‌ترین راهبرد را بتوان در «مشارکت مشروط»‌ جست، از فرصت انتخابات استفاده کرد، ولی چنانچه شروط مطرح شده برآورده نشد، باید عطای انتخابات را به لقایش بخشید.» همچنین رئیس دولت اصلاحات طی سخنانی از اصلاحات طلبان و معترضین به وضع موجود خواسته بود که از خود گذشتگی کنند و در انتخابات شرکت کنند اما در تکمیل برای ایجاد فضا در جهت به کارگیری مشارکت مشروط گفته بود که البته اصلاح طلبان نمی توانند به هر قیمتی وارد انتخابات شوند.

پر واضح است که استراتژی جریان اصلاحات یعنی همان «مشارکت مشروط»، چند پیش نیاز دارد. یکی هجمه ی تبلیغاتی و رسانه ای و دیگری تلاش افراد منتسب به این جریان در راستای فشار بر نهاد ها و ارکان های رسمی انتخابات در کشور. نگاهی به رسانه های اصلاح طلب در یک ماه گذشته به خوبی این مسئله را به نمایش می گذارد که چگونه بی پروا سعی بر تخریب یکی از اصلی ترین ارکان نظام اسلامی دارند که امام (ره) در مورد آن فرمودند: «هر کس رای شورای نگهبان را نپذیرد مفسد فی الارض است».

البته نمی توان گفت که مسیر انتقاد بر نهاد یا ارگانی بسته شود اما آنچه که باید مورد بررسی و توجه قرار گیرد ابتدا مسئله تخریب و دیگر مسئله تهدید نظام توسط یک جریان سیاسی است. جریان اصلاحات در تلاش است شورای نگهبانی را تخریب کند که خود از این مسیر چندین دوره از انتخابات ریاست جمهوری و چندین دوره از انتخابات مجلس را در اختیار گرفته است. اما آن چه که مشهود است هر بار پس از پایان دوره مسئولیت جریان اصلاحات، فضای سیاسی کشور باید این التهاب و تنش آفرینی را تجربه کند چرا که جریان اصلاحات خوب می داند که در حالت عادی به دلیل عدم موفقیت در عملی ساختن وعده های خود و ضعف عملکردی، توانایی اقناع افکار عمومی را ندارد و مجبور است که متوسل به هیجان آفرینی های سیاسی و اجتماعی شود تا شاید هم افکار عمومی را در فضایی غبار آلود راضی کند و هم اینکه با استفاده از فشارهای سیاسی، ارکان بی طرف و غیر سیاسی را هم جهت و همراه با امیال سیاسی خود کنند.

از طرفی این جریان در تلاش است تا رایِ بخشی از جامعه را در گروگان خود داشته باشد و با استفاده از حربه های رسانه ای با این تعداد رای بازی کند. روزی آنها را به میدان بیاورد و روز دیگر با آن نظام را تهدید به عدم مشارکت کند که البته سابقه تاریخی نشان داده است که این نوع حربه ها نمی تواند عملکرد ضعیف یک جریان را پوشش دهد.

باید گفت جریان اصلاحات در این میان اهمیتی برای منافع ملی قائل نیست و با تمام قدرتِ توپخانه های رسانه ای خود، شروع به تخریب های متعدد می کند و حتی قانون اساسی را آن طور که خود صلاح می داند به تفسیر می نشیند و اگر نیاز باشد حتی دست به تحریف تاریخ نیز خواهند زد. به تعبیری دیگر اصلاحات منافع ملی را در چارچوب منافع حزبی اش تعریف می کند و منافع حزبی محیط بر منافع ملی است.

دراین میان گویا عده ای در تلاشند که از راه تخریب و ایفای نقش اپوزوسیون برای خود اعتبار و عملکرد جذب کنند. نگاهی به صحبت های رئیس جمهوری که خود برآمده از همین سیستم انتخاباتی است نشان از این دارد که او نیز در تلاش است تا از این فرصت استفاده کرده و با بیان جملاتی تنش آفرین یا نقش لیدر را بازی کند و یا اینکه به هرشکلی خود را در چارچوب یاران اصلاحاتی اش قرار دهد و ضعف عملکردی خود و مجلس همراهش را پشت همه این سخنان پنهان سازد.

بنظر می رسد جریان اصلاحات به جای تلف کردن وقت برای جریان سازی سیاسی اگر به چرایی عدم توفیقش در ۶ سال گذشته، علی رغم اینکه همه ارکان اجرایی و قانون گذاری را در اختیار داشتند، بپردازند موفقیت بیشتری نصیبشان خواهد شد وگرنه این چنین اقدام آنها در عقب جلو کردن های سیاسی بر شاکله حزبی خودشان ضربه وارد خواهد ساخت؛ همانطور که برای برخی از جریانات سیاسی ابتدای انقلاب این اتفاق رخ داد.

انتهای پیام/

,

در این میان تلاش جریان اصلاحات از مدت ها پیش آغاز شده است؛ جریانی که با توجه به در اختیار داشتن مجلس، دولت و حتی شوراهای شهر، آنچنان دستاورد و عملکرد قابل توجهی طی ۶ سال گذشته نداشته و در حال حاضر در این وضعیت بغرنج عملکردی خود، به دنبال راهکاری در جهت اقناع مردم برای اعتماد دوباره به خودش است.

,

نگاهی به سخنان برخی از تئورسین ها و حتی برخی از شخصیت های این جریان نشان می دهد که اصلاحات در مواجهه با انتخابات پیش رو قصد جبران گذشته و ارائه راهکارها و برنامه هایی در جهت رفع مشکلات قبل را ندارد و همچون دوره های گذشته سعی دارد با راهکارهای سیاسی اهداف خود را پیش ببرد. درهمین راستا طی ماه های گذشته چهار راه را برای خود متصور شدند که «مشارکت مشروط»، «حضور بی قید و شرط در انتخابات»، «سکوت در انتخابات» و «خروج از انتخابات» مجموعه ای از راهکارهای این جریان بود؛ البته باید گفت که از همان ابتدا نیز مشخص بود که راهکار مشارکت مشروط حربه ی اصلاحات در این دوره از انتخابات است.

,

در طول عمر جریان اصلاحات به کارگیری روش های تنش آفرین و به دور از منافع ملی، جزء اصلی ترین راهکارهای این جریان، برای نجات خود از شرایط موجود بوده و این جریان سعی کرده است با راهکارهایی مانند عبور از انتخابات و تحریم آن، یا مشروط کردن مشارکت در انتخابات، ارکان نظام اسلامی را در جهت پیاده سازی خواسته های خود تحت فشار بگذارند. به نوعی این جریان نه تنها در شرایط انتخاباتی بلکه در شرایطی که قدرت را در اختیار دارد نیز سعی می کند با راهکارهای تنش آفرین خود را در نقش اپوزوسیون نشان دهد و ناگهان در دوگانه اصلاحات- برانداز دچار به هم ریختگی های درون حزبی گردد و  در ادامه همین مسئله ضربه سنگینی به منافع ملی وارد سازد که نمونه آن را در مجلس ششم می توان دید.

,

سعید حجاریان یکی از تئورسین های این جریان در مصاحبه ای با روزنامه سازندگی در خصوص استراتژی اصلاحات در این انتخابات می گوید: «واضح است، استراتژی حضور بی قید و شرط، مردم و اصلاح‌طلبان را به کلی از یکدیگر جدا می‌کند. اکنون مردم به جریان‌های سیاسی بی‌اعتماد هستند و هر نوع لغزش و اشتباه تاکتیکی و استراتژیک به مثابه مرگ یک جریان است. امروز برخی از مردم می‌گویند شما گفتید به روحانی رأی بدهید تا شرایط بسامان شود اما این طور نشد فلذا دیگر با طناب شما به چاه نمی‌رویم. پس اگر گفتار انتخاباتی تولید می‌کنیم باید مبتنی بر تحلیل‌های دقیق باشد نه صرفا هراس‌افکنی و انتخاب بین بد و بدتر و بدترین. استراتژی «سکوت در انتخابات» یا «عبور مقطعی از انتخابات» ما را ضربه‌پذیر خواهد کرد زیرا ممکن است عده‌ای حتی در مرکز اصلاحات رأی دهند و این به شکنندگی می‌انجامد و هسته سخت قدرت قادر است این افتراق را به هر طریق که مایل است، ترجمه کند! از این جهت، شاید عبور مقطعی از انتخابات رویکرد مناسبی باشد اما نیاز به ترویج آن نیست؛ اگر شرایط فراهم نشد، با ذکر دلایل از خیر انتخابات می‌گذریم، همین! اما «عبور از انتخابات» استراتژی دقیقی نیست زیرا حکم به پایان پروژه اصلاحی سیاست‌محور می‌دهد. در پایان باید گفت خاتمی و هر کسی دیگر باید با وسواس بیشتری استراتژی‌شان را انتخاب کنند و آبروی خود را خرج هر کس و هر نوع انتخاباتی نکنند تا سرمایه اصلاحات هدر نرود.»

, .,

نگاهی به صحبت های حجاریان چند نکته را روشن می سازد؛ ابتدا اینکه اصلاحات خود نیز به عدم اعتماد مردم به آنها واقف است ولی باز هم سعی دارد این اشتباه را مرتکب شود و اقناع عمومی را به فعالیت های سیاسی و تبلیغاتی علیه ساختارهای قانونی کشور بسپارد. از طرفی دیگر حربه تحریم انتخابات که در دوره نهم مجلس شورای اسلامی نیز به کار گرفته شد هم طنابی پوسیده است چرا که در همان سال نیز شخصیت های مرکزی اصلاحات با بی توجهی به این تحریم در انتخابات شرکت کردند و تفرقه درون حزبی این جریان به خوبی نمایان شد، که به احتمال منظور حجاریان از اینکه« ممکن است عده‌ای حتی در مرکز اصلاحات رأی دهند و این به شکنندگی می‌انجامد و هسته سخت قدرت قادر است این افتراق را به هر طریق که مایل است، ترجمه کند!» همین خاطره و تجربه ی تلخ باشد.

,

تمام بررسی های حال حاضر نشان می دهد که اصلاحات وارد بازی مشارکت مشروط شده است همان موضوعی که باز هم حجاریان طی یادداشتی در ابتدای سال این گونه به آن اشاره کرد و نوشت: «اصلاح‌طلبی باید موضع خود در برابر انتخابات را به‌صراحت و با جزئیات کامل اعلام کند. در کوتاه‌مدت، شاید عقلانی‌ترین راهبرد را بتوان در «مشارکت مشروط»‌ جست، از فرصت انتخابات استفاده کرد، ولی چنانچه شروط مطرح شده برآورده نشد، باید عطای انتخابات را به لقایش بخشید.» همچنین رئیس دولت اصلاحات طی سخنانی از اصلاحات طلبان و معترضین به وضع موجود خواسته بود که از خود گذشتگی کنند و در انتخابات شرکت کنند اما در تکمیل برای ایجاد فضا در جهت به کارگیری مشارکت مشروط گفته بود که البته اصلاح طلبان نمی توانند به هر قیمتی وارد انتخابات شوند.

, .,

پر واضح است که استراتژی جریان اصلاحات یعنی همان «مشارکت مشروط»، چند پیش نیاز دارد. یکی هجمه ی تبلیغاتی و رسانه ای و دیگری تلاش افراد منتسب به این جریان در راستای فشار بر نهاد ها و ارکان های رسمی انتخابات در کشور. نگاهی به رسانه های اصلاح طلب در یک ماه گذشته به خوبی این مسئله را به نمایش می گذارد که چگونه بی پروا سعی بر تخریب یکی از اصلی ترین ارکان نظام اسلامی دارند که امام (ره) در مورد آن فرمودند: «هر کس رای شورای نگهبان را نپذیرد مفسد فی الارض است».

,

, ,

البته نمی توان گفت که مسیر انتقاد بر نهاد یا ارگانی بسته شود اما آنچه که باید مورد بررسی و توجه قرار گیرد ابتدا مسئله تخریب و دیگر مسئله تهدید نظام توسط یک جریان سیاسی است. جریان اصلاحات در تلاش است شورای نگهبانی را تخریب کند که خود از این مسیر چندین دوره از انتخابات ریاست جمهوری و چندین دوره از انتخابات مجلس را در اختیار گرفته است. اما آن چه که مشهود است هر بار پس از پایان دوره مسئولیت جریان اصلاحات، فضای سیاسی کشور باید این التهاب و تنش آفرینی را تجربه کند چرا که جریان اصلاحات خوب می داند که در حالت عادی به دلیل عدم موفقیت در عملی ساختن وعده های خود و ضعف عملکردی، توانایی اقناع افکار عمومی را ندارد و مجبور است که متوسل به هیجان آفرینی های سیاسی و اجتماعی شود تا شاید هم افکار عمومی را در فضایی غبار آلود راضی کند و هم اینکه با استفاده از فشارهای سیاسی، ارکان بی طرف و غیر سیاسی را هم جهت و همراه با امیال سیاسی خود کنند.

,

از طرفی این جریان در تلاش است تا رایِ بخشی از جامعه را در گروگان خود داشته باشد و با استفاده از حربه های رسانه ای با این تعداد رای بازی کند. روزی آنها را به میدان بیاورد و روز دیگر با آن نظام را تهدید به عدم مشارکت کند که البته سابقه تاریخی نشان داده است که این نوع حربه ها نمی تواند عملکرد ضعیف یک جریان را پوشش دهد.

,

باید گفت جریان اصلاحات در این میان اهمیتی برای منافع ملی قائل نیست و با تمام قدرتِ توپخانه های رسانه ای خود، شروع به تخریب های متعدد می کند و حتی قانون اساسی را آن طور که خود صلاح می داند به تفسیر می نشیند و اگر نیاز باشد حتی دست به تحریف تاریخ نیز خواهند زد. به تعبیری دیگر اصلاحات منافع ملی را در چارچوب منافع حزبی اش تعریف می کند و منافع حزبی محیط بر منافع ملی است.

,

دراین میان گویا عده ای در تلاشند که از راه تخریب و ایفای نقش اپوزوسیون برای خود اعتبار و عملکرد جذب کنند. نگاهی به صحبت های رئیس جمهوری که خود برآمده از همین سیستم انتخاباتی است نشان از این دارد که او نیز در تلاش است تا از این فرصت استفاده کرده و با بیان جملاتی تنش آفرین یا نقش لیدر را بازی کند و یا اینکه به هرشکلی خود را در چارچوب یاران اصلاحاتی اش قرار دهد و ضعف عملکردی خود و مجلس همراهش را پشت همه این سخنان پنهان سازد.

,

بنظر می رسد جریان اصلاحات به جای تلف کردن وقت برای جریان سازی سیاسی اگر به چرایی عدم توفیقش در ۶ سال گذشته، علی رغم اینکه همه ارکان اجرایی و قانون گذاری را در اختیار داشتند، بپردازند موفقیت بیشتری نصیبشان خواهد شد وگرنه این چنین اقدام آنها در عقب جلو کردن های سیاسی بر شاکله حزبی خودشان ضربه وارد خواهد ساخت؛ همانطور که برای برخی از جریانات سیاسی ابتدای انقلاب این اتفاق رخ داد.

,

انتهای پیام/

,

 

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه