اخبار داغ

یادداشت؛

"سرخپوست" فیلمنامه‌ای که حرف برای گفتن دارد

"سرخپوست" فیلمنامه‌ای که حرف برای گفتن دارد
«سرخ‌ پوست» با یک ایماژ تصویری آغاز می شود و حادثه محرکی که در غیاب زندانی رخ می دهد، فرصتی برای سفر قهرمان در فیلمنامه فراهم می سازد.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از "تیتریک"؛ سرخ‌ پوست فیلمی به کارگردانی و نویسندگی نیما جاویدی و تهیه‌کنندگی مجید مطلبی محصول سال ۱۳۹۷ است. این فیلم برای نخستین بار در سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و با نامزدی در ۸ رشته این جشنواره، توانست سیمرغ بلورین جایزه ویژه هیئت داوران را به خود اختصاص دهد.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, تیتریک,

«مهدیه سادات نقیبی» منتقد سینما و تلویزیون در نقد فیلم سینمایی «سرخپوست» به کارگردانی نیما جاویدی از فیلم های جشنواره فجر 37 در یادداشتی که در اختیار تیتریک قرار داده است، نوشت: سرخپوست فیلم اجتماعی با مزامین بسیار ظریف و هوشمندانه ای است که کارگردانی در دومین اثر خود توانسته است پله ها ی موفقیت را در مسیر جذب مخاطب و داوران جشنواره ای به خود جلب کند. با توجه به فیلم های سینمایی که تا کنون ساخته شده است و آنچه که از فیلم های اجتماعی استنباط می شود شکست و تلخی های آن چه که در روزگارمان اتفاق می افتد، است بنابراین نباید همیشه از یک دید و از یک بعد به تمام فیلم های سینمایی نگاه کرد برای مثال در فیلم سرخپوست مخاطب شاهد بسیاری از عناوین متفاوت تری نسبت به سایر آثار دیگر است این فیلم بر خلاف سایر آثار اجتماعی که اغلب در پایان منجر به تاسف و دل زدگی مخاطب نسبت به جامعه می شود اما دارای یک روزنه امید و مهربانی است که در پس هر سختی دیده می شود و مخاطب را هیجان زده می کند.

,

سرخپوست روایتگر سال 1347 هجری شمسی در موقعیت مکانی یک زندان است که قرار است تخریب شود و در یک زمان تعیین شده از سوی مقامات بالا همه زندانیان باید به زندان دیگری انتقال یابند اما گم شدن زندانی که بدلیل تیره بودن رنگ پوستش به سرخپوست معروف شده است همه روایت حول محور پیدا کردن او می گردد.

,

اما آنچه که در درجه اول در این فیلم حائز اهمیت است فیلم نامه خوبی است که در بیست دقیقه اول فیلم مخاطب متوجه گره اصلی فیلم می شود و مرحله به مرحله وارد کشمکش های کارکترهای اصلی فیلم می شود، به تعبیر دیگر می توان گفت اگر بخواهیم نمودار گره فیلم نامه را به تصویر بکشیم می توان گره اول را کمی رو به بالا داشته باشیم و بعد از لحظاتی این نمودار را به پایین می آید و تا دقایق نیم ساعت به آخر فیلم همچنان رو به پایین است که ناگهان توسط نویسنده نقطه اوج فیلم فرا می گیرد و تا نقطه پایان که تمام می شود ادامه دارد به همین منظور بر اساس قوانینی که نگارش یک فیلم نامه خوب دارد یک فیلم سینمایی بلند حداقل می تواند دو نقطه اوج داشته باشد که کارگردان سرخپوست نقطه اوج دوم را با پایان بنا به سلیقه خود یکی کرده است.

,

این بداهه گری در نگارش فیلم نامه سرخپوست جزء یکی از نقاط قوتی است که به نحو احسنت دارد بنابراین فیلم به لحاظ نگارش فیلم نامه ای در بهترین ها قرار دارد اما پس از فیلم نامه خوب باید به نور پردازی بصری و مفهومی و نمادینی که فیلم دارد اشاره کرد اگر دقت داشته باشیم در زندان نور طبیعی و خالص بنا به محیطی که دارد کم دیده می شود و اگر هم باشد به صورت روزنه ای بسیار کوچک از ترک برداشته های پنجره ای است که صرفا فرد زندانی بتواند از آن نفس بکشد و روز و شب را تشخیص بدهد ، نورهای تاریک و سیاهی که در زندان دیده می شود نشانگر حکم فرد زندانی است که محکوم به قتل است و قرار است تا سه هفته دیگر تا پای چوب دار برود اما در این حین گاهی شاهد نورهای روشنی هستیم که نشانگر نجات دهنده زندانی است ، به لحاظ بصری بهترین قاب بندی در بستن قاب چهره گناه کار تا فردی که به دنبال گم شده زندانی است دیده می شود اما این قاب بندی ها صرفا در بستن چهره ها متمرکز نمی شود بلکه برای نشان دادن موقعیت مکانی ، اتاق های زندان ، دفتر کار کاراکتر اصلی سرهنگ (نوید محمد زاده) و .. دیده می شود به علاوه در بعضی از قسمتهای فیلم صحنه های بیرون زندان بقدری زیبا گرفته شده است که مخاطب را به اشتباه می اندازد که این یک نقاشی است اما این صحنه ها و قاب بندی و رنگ و نوری که شاهد آن است هستیم شاهکارهای همون بهمنش مدیر فیلم برداری است.

,
, ,

این ترکیب بندی های نوری و صحنه ای، در کنار موسیقی و میزانسن هایی زیبا است که خود از یک شاهکار دیگری برخوردار هستند از جمله بازی بسیار زیبا همانند همیشه در سطح بالای نوید محمد زاده و پریناز ایزدی و .. شکل گرفته است.

,

با این حال در میان این نقاط مثبت ، در یک اثر سینمایی حرفه ای و خوب در حد بالا همیشه انتقاد گرانی وجود دارند که باید پذیرفت و شنید زیرا همیشه منتقدین هستند که باعث رشد و بالا رفتن یک فرد و یا یک اثر می شوند. به عقیده جمعی از منتقدین و حتی بازیگران نقش اول سرخپوست تعداد سکانس ها نسبت به زمان فیلم کم است و دیگر این چنین انتقادهایی وجود دارد که به عقیده من این جور مسائل در آثاری همچون سرخپوست با کاهش سکانس ها و دیگر عوامل دیگر کیفیت خود را از دست نمی دهند بلکه اگر هم نقصی داشته باشند آنقدر نقاط مثبت و قوتی را دارد که بتوان از آن سخن نگفت زیرا آثاری همچون سرخپوست در رده ژانر های اجتماعی ، سیاسی ، درام و پلیسی که خود تنها یک سبک را به ببینده منتقل می کند آنقدر زیاد است که دیگر نقد کردن آن ها کلیشه ای شده است مگر در عناوین خاص اما سرخپوست همه این ها را با هم یکجا دارد و این در فیلم های سینمایی ایرانی یا با این صراحت دیده نشده است و یا بسیار کم دیده شده است به همین منظور با توجه به قواعد بین المللی سینمایی ، سرخپوست جزء آن دسته از فیلم هایی است که استاندارد لازم را با توجه به المان های موجودی که الزام است را دارد .

,

روایت فیلم برخلاف فضای خشن و خشک ترین جایی که به تصویر کشیده شده است بسیار ساده، شاعرانه و تاثیر برانگیز است در سکانس های بسیار کوچک اما سخت به دل رحمی شخصیت سرهنگ اشاره می کند و در ساده ترین دیالوگ به دل باخته شدن او نسبت به شخصیت مدد جوی زندان ( پریناز ایزدیار ) اشاره می کند فیلم درام نیست و نمی توان به عشق میان دو فرد به صورت تمام و کمال پرداخت ولی می توان در یک ژانر اجتماعی و پلیسی با کمترین سکانس و ساده ترین دیالوگ رنگی از درام را به آن داد که البته قابل ذکر است حضور ناگهانی و کوتاه مدد جو در زندان و عاشق شدن سرهنگ کمی برای مخاطب تردید ایجاد میکند و ممکن است مخاطب دریابد که این علاقه از قبل اتفاق افتاده بود اما چرا نشان داده نشده است؟ و دیگر این که دلیل به عقب انداختن حکم زندانی و یا تلاش برای فرار زندانی از زندان توسط مدد جو چه بوده است؟ آیا در گذشته مدد جو با فرد زندانی با وجود همسر و فرزند رابطه عاطفی داشته است و یا صرفا این تلاش به جهت حس مسئولیت پذیری درشغلش بوده است ، این تلاش تا آن جایی ادامه دارد که نه تنها مخاطب هیچگاه متوجه این فداکاری ها نمی شود بلکه سرهنگ ( نوید محمد زاده ) هم نمی داند این تلاش برای چیست و جالب تر از همه این که با وجود علاقه به او ولی هیچگاه تلاش نمی کند متوجه حقیقت ماجرا شود.

,

به عقیده من، این چنین فیلمی با ساختارهای بسیار خوب و سنجیده جواب این عملکرد را باید انجام مسئولیت پذیری مدد جو دانست همان طور که در سکانسی او می گوید که باید برود با مادر یکی از زندانیان قرار ملاقات دارد.

,

, , ,

با این حال آن قدر نقاط قوت زیاد است که همان طور که گفته شد می توان از این ضعف ها فاکتور گرفت زیرا در سینمایی که تماما به آه و ناله و وضعیت بحران انگیز جامعه کنونی می پردازد فیلم های چون سرخپوست را باید غنمیت شمرد و باید این طور نگاه کرد که وقتی فیلم نامه خوب و هوشمندانه ای در کار باشد از کارگردان گرفته تا دیگر عوامل با بازی خوب و پذیرفتن نقش های خود علاوه بر ایفای نقششان و انجام وظیفه چیزی بر جهان فیلم نامه و تصویر اضافه می کنند که این یک شاهکار تولیدی را در دنیای سینما خلق می کند و دیگر این که این چنین فیلمی آنقدر المان دارد که میتوان از آن یک کتاب نوشت زیرا برای مثال از وجود قورباغه که به عنوان یار زندانی است تا لحظه ای که سرگرد متوجه مردن قورباغه در اتاقش می شود که نشانگر تحولی است که در درون سرگرد رخ می دهد اگر بخواهیم از تمام آن چه که نویسنده و کارگردان برای پیش برنده روایت فیلم می خواهند به عنوان المان یاد کنیم ممکن است تا جایی این کار جواب بدهد اما در اینجا نویسنده هوشمندانه با وسیله بسیار ساده و غیر قابل حدس ( واکس ) استفاده می کند که هیچ کاربردی در فیلم ندارد و بسیار بی منطق است اما چنان سرعت روایت فیلم را پیش برده است که اتفاقا برای مخاطب ممکن است به اشتباه یک المان کاملا منطقی و قابل بحث داشته باشد واکس برای گمراهی مخاطب استفاده شده است، برای گره انداختن و جذب مخاطب تا جایی که سرهنگ متوجه بازی واکس توسط مددجو و گمراه شدنش می شود تا پایان قصه که ادامه دارد.

,

تحلیل سرخپوست و امثال سرخپوست زیاد است زیرا بسیار دارای المان ، حرف و سخن است که باید مو به مو به آن پرداخت ، یکی از ویژگی های فیلم خوب و قابل سخن این است که از نماد و المان زیاد استفاده کرده باشد که سرخپوست تا اندازه زیادی دارد. در کلام آخر می توان گفت سرخپوست از فیلم نامه بسیار خوب و سنجیده در قبال خشن ترین جای ممکن پیش رفته است تا به شاعرانگی برسد که این را می توان در یک سینمای خوب ، آزاد و بدون هیچگونه محدودیتی مشاهده کرد.

,

علاقه‌مندان می توانند این فیلم را ساعت 16:30 از شبکه یک سیما تماشا کنند.

,

انتهای پیام/

]

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه