روحالله شریفی محقق حوزه دفاع مقدس میگوید: در این ایام که به واسطهی کرونا همه جا تعطیل شده، استفاده از کتب الکترونیک میتواند شرایط تغذیهی روح را فراهم کند از سوی دیگر هزینهی خرید این کتابها کمتر از نسخه چاپی است.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صبحقزوین؛ هنرِ به زانو درآمدن قلم در برابر افکار را میتوان یک معجزه و موهبت الهی برای کسانی دانست که قلم را برای بیان حق بکار میبرند و کتاب در این میان بهانهای میشود برای سفر، برای سفر به دنیایی که خالی از لطف نیست.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, صبحقزوین,آری نویسنده یک خالق است، خالق دستخطهایی که در مسیرهای مختلف روی کاغذ مینشینند تا ذهنمان را همراه خود به دنیا و دنیاهای دیگر ببرند و پای اتفاقات تلخ و شیرین یک واقعه بنشانند حتی گاهی همین دست نوشتهها مکتبهایی میشوند برای آموختن، آموختنی شاید به وسعت یک زندگی.
,جهان تا به امروز شاهد خالقان بسیاری بوده که قلمشان به تسخیر افکار درآوردند تا سفر جدیدی را برای مردم رقم بزنند و افراد را برای ماجراجوییهای ذهنی آماده سازند.
,روحالله شریفی یکی از خالقان آثار متنی است که آوازهی کتابهای او را در استان قزوین شنیدهاید.
,این نویسنده در گفتوگو با خبرنگار فرهنگوهنر صبحقزوین؛ دربارهی هنر نویسندگی و فعالیتهای خود اظهار میکند: با علاقهای که به تاریخ شفاهی و داستان دارم، سالهاست که در این وادی کار میکنم.
,وی اضافه میکند: نویسندگی یک امر درونی است و باید آدمی را نویسنده دانست که نمیتواند از نوشتن دست بکشد و من هم از وقتی که ننوشتن برایم تبدیل به کابوس شد، نویسنده شدم.
,از وی خواستیم تا به عنوان یکی از افراد پرکار و موفق در زمینه نویسندگی از دلایل موفقیتش برایمان بگوید. نویسندهی کتاب "حاج حمزه" اذعان میکند: موفقیت امثال من را باید مخاطبان تایید کنند؛ اما به طور کلی نویسنده موفق کسی است که در میان مردم باشد و از دردها و آرزوهای آنان بنویسد.
,نویسنده با بازنمایی گذشته، آینده را پیش چشم افراد میگذارد
, نویسنده با بازنمایی گذشته، آینده را پیش چشم افراد میگذارد,وی میگوید: نویسنده موفق کسی است که همانند یک آینه، تصویر مردم را به خودشان نشان میدهد و گذشتهی مردم، گفتار، کردار و طرز فکرشان را بیان میکند به گونهای که با بازنمایی گذشته، آینده مردم را مقابل چشمانشان میگذارد.
,نویسندهی کتب دفاع مقدس بیان میکند: کتاب "حاج حمزه" اولین کتاب من بود که موضوع این کتاب، بیشتر به خاطرات شفاهی "حاج حمزه قربانی" در دوران دفاع مقدس اختصاص داشت. کتاب حاج حمزه که مربوط به یکی از فرماندهان دفاع مقدس استان قزوین بود، در سال ۹۴ رونمایی شد.
,وی ادامه میدهد: کتابهای دیگری که از من به چاپ رسید شامل هشت عنوان میشود که در این میان کتابهای "شیخ نصرت" و "حاج حمزه" بیشتر مورد استقبال مردم قرار گرفت.
,این نویسنده حوزه دفاع مقدس ابراز میکند: کتاب "بی سنگر" که روایت جهادگران از جهاد سازندگی استان قزوین است در سال ۹۸ به چاپ رسید که این کتاب یک اثر مهم در تاریخ شفاهی انقلاب و دفاع مقدس قزوین محسوب میشود.
,وی ادامه میدهد: برای نوشتن کتاب "بیسنگر" تلاش و زحمات بسیاری در حوزهی مصاحبه و نگارش انجام شد و من خوشحالم که توانستم برای ثبت زحمات جهاد در روستاها کاری انجام دهم.
,از این نویسنده میپرسیم که با توجه به شرایط کنونی و شیوع ویروس کرونا در سطح کشور و روزهایی که افراد در خانه میمانند چه کتابهایی را برای مطالعه معرفی میکنند؟ وی تصریح میکند: از نظر من برای گروه سنی بزرگسال کتابهای "آنک آن یتیم نظر کرده"، "آه با شین" و "روایت دلخواه پسری شبیه سمیر" مناسب است.
,وی اضافه میکند: برای قشر نوجوان، کتابهای "اوسنهی گوهر شاد"، "باغ خرمالو" و "شاخ دماغیها" "لالایی برای دختر مرده" و "عاشقانههای یونس در شکم ماهی" برای خانمها، کتابهای "روزهای بیآینه" و "اتاق شماره 24" مناسب هستند. همچنین کتاب "حاج آخوند" را که برای خود من بسیار تاثیرگذار بود برای مطالعهی مردم در این ایام توصیه میکنم.
,وضعیت مطالعه در استان قزوین مناسب نیست
, وضعیت مطالعه در استان قزوین مناسب نیست,این نویسنده و محقق حوزه دفاع مقدس دربارهی تهیهی کتاب در ایام در خانه ماندن، بیان میکند: این ایام که به واسطهی کرونا همه جا تعطیل شده، استفاده از کتب الکترونیکی میتواند شرایط تغذیهی روح را فراهم کند.
,شریفی ادامه میدهد: هزینهی خرید این کتابها کمتر از نسخه چاپی است و تا 20 فروردین ماه سال جاری با 70 درصد تخفیف همراه بوده و خودِ من هم در این ایام از این کتب استفاده کردم و خیلی هم راضی هستم.
,وی در مورد وضعیت مطالعه در استان میگوید: وضعیت مطالعهی استان قزوین شرایط خوبی ندارد و یک مقایسهی ساده بین تعداد رستورانها و فستفودها با تعداد کتابفروشیهای سطح استان نشان میدهد در چه وضعیتی به سر میبریم.
,این نویسندهی قزوینی دربارهی دلایل افت کتابخوانی عنوان میکند: برای مسئولان وضعیت کتابخوانی مردم خیلی مهم نیست اما در میان ناامیدی میتوان دو نقطهی روشن را مشاهده کرد.
,وی اضافه میکند: یک نقطهی امید این است که مردم امکان دارد برای خود کتاب نخرند، اما برای بچههایشان حتما میخرند و بیشتر بچهها در خانه کتابخانهی خوبی دارند.
,شریفی بیان میکند: این ماجرا نوید بخش آیندهی خوبی است؛ البته به شرطی که جامعه که همه چیز را پول و اقتصاد میبیند این نقاط امید را خاموش نکند و ارزشها و عادتهای خوبی مثل کتابخوانی، فکر کردن و اندیشیدن را در آینده سازان خودش نکُشد و اجازه دهد که فرزندان ما به روشنایی برسند.
,نویسندهی کتاب "بیسنگر" ادامه میدهد: نقطهی امید دیگر برگزاری نمایشگاهای کتاب در استانهاست که ناشران کشور حدود هفت روز در مرکز یک استان جمع میشوند و با تخفیف 30 درصدی آثار خود را عرضه میکنند و این تخفیفها میتواند کمک خوبی به آن بخش از مردم کتابخوان ما باشد.
,وی دربارهی زنده کردن کتابخوانی در جامعه ابراز میکند: برخی مسائل در جامعه نیازمند تصمیم جمعی است. یک ملت باید در خودآگاه و ناخودآگاه تاریخیاش به این تصمیم برسد که تغییر، لازم دارد و متاسفانه ملت ما، ملت نظم پذیری نیست، ما آدمهای سیالی هستیم و در لحظه تصمیم میگیریم.
,شریفی در ادامه میگوید: بسیاری از تصمیم گیریهای ما واکنشی و از روی لجبازی است. همیشه رنجهای بزرگی را در طول تاریخ کشیدهایم، اما به راحتی آنها را فراموش کرده و عبرت نگرفتهایم.
,مطالعهی کتابهای تاریخی دغدغهی همیشگیام بوده است
, مطالعهی کتابهای تاریخی دغدغهی همیشگیام بوده است,این نویسنده تاکید میکند: خانواده هنوز تاثیرگذارترین واحد اجتماعی کشور ما محسوب میشود. خانوادهها در سرد و گرم روزگار از فرزندانشان محافظت میکنند و با وجود مشکلات مالی میتوانند فرزندشان را در مسیر درست قرار بدهند که یکی از آنها الزام به مطالعه است.
,از این فعال فرهنگی میخواهیم که بگوید کتابهای چاپ شده را در چه سطحی ارزیابی میکند، وی پاسخ میدهد: برای ناشران خصوصی در سطح مخاطبان، بالاخره هر کتابی قطعا مشتری دارد که چاپ میشود؛ از سوی دیگر ناشران دولتی خیلی به مشتری مداری فکر نمیکنند و نگاهشان در این زمینه سازمانی است که این مسئله هم میتواند هم خوب و هم بد باشد.
,این نویسنده دربارهی موضوعات مورد علایق خود در کتابخوانی بیان میکند: علاقهی اصلی من مطالعهی کتابهای رمان است و مطالعهی کتابهای تاریخی هم دغدغهی همیشگیام بوده همچنین اگر کتابهای جامعه شناسی و روانشناسی خوبی را پیدا کنم، حتما میخوانم.
,وی میگوید: نویسندگی مانند رفتن ابراهیم(ع) در دل آتش است و نویسنده هر روز باید از یک آتش عبور کند. ممکن است در این آتش بسوزد و یا جان سالم به در ببرد اما هر روز باید این تجربهی هولناک را درک کند.
,شریفی تصریح میکند: این تجربه هم درد دارد و هم هیجان، نویسنده هر روز مانند یونس(ع) در شکم ماهی گیر میافتد و گاهی در تاریکی مطلق فرو میرود یا در ترس بی اندازه دست و پا میزند، اما در نهایت باید خودش را نجات بدهد و این تجربه بینظیر است.
,وی میگوید: بعضی از حرفها بسیار سادهاند؛ اما در ذهن آدم میمانند. من در دوران دانشگاه استادی داشتم که زمان امتحان، وقتی بچههای کلاس از وی میپرسیدند که چطور از ما امتحان میگیرید، پاسخ میداد از همینهایی که به شما درس دادم سوال در میآورم، زمان امتحان فرا میرسد، شما پشت میز مینشینید، به سوالات جواب میدهید، من برگه شما را صحیح میکنم، نمره میدهم و خلاص. برای نویسندگی هم همین است یک کاغذ و قلم برداریم و بنویسیم و خلاص.
,رفتن راههای نرفته برنامهام برای سال جدید است
, رفتن راههای نرفته برنامهام برای سال جدید است,شریفی تاکید میکند: علاقمندان به نویسندگی باید بخوانند و بنویسند. اما مهمتر از اینها فکر کردن است. نویسنده خیلی باید اهل تفکر در مورد خودش و پیرامونش باشد.
,در ادامه از برنامههای وی در سال جدید میپرسیم و این محقق پاسخ میدهد: بنویسم و بنویسم و بنویسم و دوستان بیشتری پیدا کنم تا راههای نرفته بیشتری را طی کنم.
,از این فعال فرهنگی میخواهیم تا ما را مهمان خاطرات تلخ یا شیرین خود در عرصهی نویسندگی کند و وی تشریح میکند: در این ایام من از تلخی سخن نمیگویم، اما شیرینترین لحظه برای من این است که با کسی روبرو شوم که نداند من نویسندهی فلان کتاب هستم و بنشیند راحت هرچه میخواهد از کتاب بد بگوید.
,وی ادامه میدهد: در چنین مواقعی که افراد بی رودربایستی از کتاب بد میگویند من هم به آنها کمک میکنم و بدیهای بیشتری از کتاب را میگویم و به یک رفاقت، اتحاد و توافق در بد بودن آن کتاب میرسیم. بعد طرف متوجه میشود که من نویسندهی آن کتاب هستم و در موضع ضعف افتاده و شروع میکند به خوب گفتن از کتاب و من دوباره از تاریکی به روشنایی میرسم.
,به عنوان آخرین سوال از وی میخواهیم تا دیدگاه یک نویسنده را نسبت به سال 98 بگوید و این محقق و نویسنده پاسخ میدهد: برای من سال 98 مانند سالهای قبل بود امثال من چون در رنج و نوعی تنهایی هستیم،خیلی تکان نمیخوریم و بیشتر سعی میکنیم در روزهای تلخ و شیرین روزگار، مردم را دقیق ببینیم و سوژهی اثری جدید خلق کنیم.
,وی در ادامه میگوید: از سوژهها مینویسیم تا در تاریخ و ادبیات بماند، اما بی شک سال 98 روز تلخی داشت که هیچگاه از یادم نمیرود، روزی که ساعت 5 صبح جمعه یکی از دوستان قدیمیام پیام داد متاسفانه سردار قاسم سلیمانی در عراق به شهادت رسید.
,شریفی در پایان میگوید: سردار سلیمانی برای ما پدری مهربان بود، پدری اسطورهای که کسی نمیتواند جای خالیاش را پر کند؛ اما شهادتش خونی پرحرارت در رگهای امثال من دواند که سرد نخواهد شد.
,انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه