«پلتفرم» صورتِ ساده مسألهای پیچیده است. انگشتِ اتهام در پلتفرم به سوی بشر نشانه رفته! این خود بشر است که عامل شیوع ویروس بیعدالتی در میان بشر است.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مرآت، آنچه در پی میآید تداعیهای نقشبسته بر یک ذهن مغشوش است! تکرار میکنم: تداعی! و نه تحلیل. این قلم، صدالبته شایستگی نقد و تحلیل فیلم را ندارد. راستی! شما هم اگر نظر شخصی یا تخصصی خودتان درباره «پلتفرم» را برایمان بفرستید، منتشرش میکنیم. اما چند نکته!
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, مرآت,1.پلتفرم فیلمی به شدت نمادگراست. این هم چیزی نیست که بر مخاطب پوشیده بماند. استعارهها و نمادهای فیلم تقریبا از همان ابتدا برای مخاطب آشکار میشوند؛ اما این نقطه ضعف فیلم نیست! اتفاقا فیلم میخواهد شما با علم به این استعارهها تماشایش کنید. این که کشش تماشای نمادهای آشکارسازیشده 90 دقیقه در مخاطب زنده میماند، نقطه قوت پلتفرم است.
,2.تقریبا سراسر قصه فیلم، در یک لوکیشن ثابتِ بیروح میگذرد! آیا این، فیلمبینها را خسته میکند؟ نه! همین حجتی است برای تفوق محتوا بر فرم! میدانم که فرم مهم است اما پلتفرم به ما میآموزد که محتواست آنچیزی که ما را پای یک کار نگه میدارد.
,3.اگر از طبقه بالاییها هستید، بیخیال خواندن ادامه این متن شوید و مشغول میز غذایتان باشید! اما درِ گوشی باید با همسیارهایهای طبقه پایین و متوسطم این واقعیت را مرور کنم که طبقه بالاییها میتوانند درباره غذای ما و حیات ما تصمیم بگیرند! آنها پسماندههای عیش و نوششان را به حلقوم ما هدیه میکنند! و لطف میکنند! از دیدن این واقعیت در پلتفرم آزرده میشوید؟
,4.نقدها و تحلیلها را که میخواندم، دیدم کسانی نوشتهاند، آنها که بر فراز طبقات، برای ساکنان زندان، غذا تهیه میکنند، طبقه اشراف هستند. گمان نمیکنم این گزاره درست باشد! آنجا که غذا درست میکند، احتمالا باید طبیعت باشد، یا اکر دیندارانه به ماجرا نگاه کنید، آنجا محل تقسیم رزق است! شاید اشتباه میکنم! اما آخر بالاییها که برای ما غذا آماده نمیکنند! میکنند؟
,5. پلتفرم صورتِ سادهی مسألهای پیچیده است. انگشتِ اتهام در پلتفرم به سوی بشر نشانه رفته! این خود بشر است که عامل شیوع ویروس بیعدالتی در میان بشر است. وحشتناک است اما واقعی است! منبر بروم؟ اعدی عدوک، نفسک!
,6.یادم هست قدیمترها که بچهتر بودم، وقتی بزرگترها، سر سفره تا خرتناق میخوردند و فراسیر میشدند، ناگهان یاد خدا و دیگر گرسنهها میافتادند و میگفتند خدا همه گرسنهها را سیر کند!(الان حتی همین را هم نمیگویند اما) عبارت جالبی است وقتی از زبان یک فراسیر شنیده میشود! بعدها که در دعاهای ماه رمضان خواندم که خدایا همه گرسنهها را سیر کن؛ با خودم گفتم این دعا، دعای کسی است که گرسنگی را چشیده باشد، نه دعای سیرشدهای در مرز انفجار! بله، خدا همه را سیر میکند اگر تو سهم دیگران را نبلعی!
,7.چرا ما آدمها سعی میکنیم زبان خوش حالیمان نشود؟ در پتلفرم، ابتدا روشنفکرهای فیلم میکوشند به دیگران چگونه خوردن را بیاموزند! تو که خودت در طبقات پایین داشتی میمُردی، بیا به خاطر آن بختبرگشتههای دونپایه، کمی کمتر بخور؛ و بلکه اندازه سهمت بخور! این حرفها اما افاقه نمیکند. پلتفرم میگوید تهدید و اقناع هردو با هم معنا دارد! نمیدانم این را باید یک گام مثبت دانست یا نه! شاید بیربط باشد اما چرا حس میکنم بشرِ روشنفکریزده، گویا دارد میفهمد که «دستهای نامرئی بازار» بیشتر برای خفه کردن طبقهپایینیها کاربرد دارد.
,8.گرسنگی با ما کاری میکند که گوشت تن همدیگر را بخوریم! یاد حرف عطار افتادم که گفته بود «در نهاد هرکسی صد خوک هست!» حتی آدمِ خوبِ فیلم هم ممکن است نرم نرمک، تکهای از همسلولیاش را ولو به اکراه به نیش بکشد! این صحنه آشناست.
,9.پلتفرم، نصف یک سوسیس را لای سه نان باگت نمیگذارد و به خورد من و شما بدهد! یک سوسیس را لای خردهای نان لواش پیچیده و روی میز گذاشته! ایده پلتفرم عریان اما نمادین، پیش چشم ماست؛ بدون این که حواشیِ عجیب و غریب به فیلم اضافه شود. «جامه بیرون کن که عریانی خوش است!» فتأمل!
,10.در پلتفرم، گرایشهای فکری و اجتماعی مختلفی را میبینید و راهکارهای آنها را برای برونرفت از شرایط تماشا میکنید. آخر سر هم روشنفکرِ فیلم، با همراهی مذهبی فیلم، منجی میشوند؛ با این تبصره که مذهبی از روشنفکر فرمان میگیرد! زهی! نظر شما چیست؟
,11.قصه پلتفرم، در بستر یک زندان اتفاق میافتد. نگاهِ زندانی به دنیای زندانیها برای ما آشناست! «این جهان زندان و ما زندانیان/ حفره کن زندان و خود را وارهان!» راستی! نام دیگر پلتفرم، حفره است.
,12.حالا چرا زندانی شدهایم؟ هرکس به دلیلی؛ یکی آدم کشته ولو غیرعمد، یکی سیگار میکشد و کسی هم احتمالا از میوههای درخت ممنوعه خورده! زندانی شدن آدمها در پلتفرم، شبیه هبوط است.
,13.چرا از «بیرون» درست نظارت نمیکنند تا گرسنهها مثل آدمیزاد سیر شوند؟ چون نمیشود! قانع شدید؟ بشر باید خودش به داد خودش برسد! یاد سوره یس میافتم، آنجا که جاهلان میگفتند خب! اگر خدا میخواست فلانی را هم مثل ما روزی میداد! و یادش میرفت که در اموالش «حقی معلوم» است برای سائل و محروم! بر همین صراط بخوانید که کاخی برپا نمیشود الا این که کوخی ویران شود! سیری اوردوز نمیکند الا این که گرسنهای جان داده است! بشر باید خودش به داد خودش برسد؛ خدا راه را نشان داده! آی عقلای جمع! کاری بکنید!
,14.از بیدار شدنها در طبقات مختلف، تعبیرهای مختلفی میشود داشت. میشود این طبقهبندیها را به بالا و پایین زندگی ربط داد؛ گهی زین به پشت و گهی فلان! میشود جوگیر شد و گفت این یک تلقی بودیستی از مرگ است؛ تناسخ و حلول روح ما در طبقهای دیگر! میشود هم آدم بود و گفت این یک راهِ ساده است که کارگردان برای نشان دادن وضعیت طبقات مختلف به کار گرفته! پس آدم باشیم!
,15.نکته پانزدهم در واقع پینوشت است. وقتی آدمهایی را میبینم که برای بیشتر خوردن، برای فاخرتر پوشیدن، برای لاکچریتر راندن و هزاران ترِ دیگر، حاضرند گوشت همسیارهایهایشان را بخورند، به پیامبر فکر میکنم و به علیبنابیطالب! علی(ع) روزی گفت که خدا از عالمان عهد گرفته که بر گرسنگی گرسنگان صبر نکنند! و پیامبر، وقتی مخیر شد بین زیستن با طبقهبالاییها و طبقهپایینیها، به طبقهپایینیها گفت زندگی در کنار شما، مرگ در کنار شما! و گفت خدا وحی کرده که ثروت نباید بین ثروتمندهایتان دست به دست شود! بله! ثروت مثل خون است که اگر در سراسر جامعهی بدن جاری نباشد و اگر یکجا جمع شود، سکته میشود، میمیراند! و پیامبر گفت بخورید، اما همه با هم بخورید و متفرق نشوید! کلوا جمیعا و لاتفرقوا! و گفت فقر که بیاید، ایمان میرود! من میگویم ایمان که برود، چه بسا آدمی، آدمیخوار شود! میخواهید برای ایمان پسوند بگذارید؟ مختارید! ایمان به امکان تغییر، ایمان به بهبود شرایط، ایمان به وجود راهحلی برای برونرفت از زندان، ایمان به خدا! توکلت علیالله!
,پینوشت واقعی: خدا را خوش نمیآید حالا که کارگردان اینقدر زحمت کشیده و یک میز پر از غذا برایتان چیده و فیلم ساخته، آن را نبینید!
, پینوشت واقعی:, پینوشت واقعی:,انتهای پیام/ح
]
ارسال دیدگاه