اخبار داغ

نقدی بر فیلم سینمایی سروش صحت؛

جهان با من برقص؛ فیلمی برای بیان واقعیت زندگی با تلخ ترین کمدی

جهان با من برقص؛ فیلمی برای بیان واقعیت زندگی با تلخ ترین کمدی
سروش صحت واقعیت زندگی را با تلخ ترین کمدی در هم آمیخته است و به عقیده من با تماشای این فیلم باید اشک ریخت چرا که جهان در غریب ترین وضع ممکن زندگی می کند، در غیر واقعی ترین دنیایی زندگی می کند که اگر خود دچار بیماری نبود نمی تواست این حقیقت را درک کند .
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛  به نقل از "تیتریک"؛ «مهدیه سادات نقیبی» منتقد سینما و تلویزیون در نقد فیلم سینمایی «جهان با من برقص » به کارگردانی سروش صحت در یادداشتی اختصاصی برای "تیتریک" نوشت: جهان با من برقص به عنوان نخستین فیلم بلند سینمایی سروش صحت این روزها با بازار داغ مشکلات اجتماعی و دست و پنجه نرم کردن با بیماری کرونا، مخاطبان واقعی خود را از دست داده است، اما با این حال مخاطبان خود را از دست نداده است و تنها به لحاظ اقتصادی در عرصه سینما دچار نوسانات نا به هنجاری که قطعا طبیعی به نظر می رسد شده است.

جهان با من برقص به لحاظ ساختاری دارای یک فیلم نامه خطی است که در ابتدا می توان به لحاظ فلسفی آن را بررسی کرد و در نهایت جامعه ای را مورد توجه قرار داد که گرفتار نفهمیدن حقیقت های زندگی و جهانی هستند که زندگی روزمره آن ها را به تعویق انداخته است ، به همین منظور به صراحت می توان در ابتدا چنین بیان کرد که جهان با من برقص دارای ضعف ها و قوت هایی است که باید به جدیت آن ها را مورد توجه قرار داد.

سروش صحت بر خلاف آثار گذشته اش این بار مسئله ای را مورد توجه قرار داده است که بیشتر در حوزه فلسفی باید آن را بررسی کرد، مرگ یکی از مهم ترین مسئله هایی است که جهان با من برقص آن را مطرح می کند بدین گونه که ابتدا در ذهن فرد دچار وحشت، انزوا و ترس می شود که طبیعتا به حق است اما زمانی که در زندگی روزمره آن را مطرح می کند که با درد اجتماعی و فرهنگی ادغام می شود.

زندگی در جهانی که رو به ترک حقیقت ها است دیگر نمی شود توقع همدردی با انسان های منزوی داشت و این دقیقا مسئله مهم جهان کاراکتر اصلی فیلم است او در حقیقت می خواهد همانند سایر دوستانش زندگی کند، شاد باشد و برقصد اما مرگ مانع او می شود، جالب است بدانیم که دوستان و اطرافیان او تا حدی می توانند با او همدردی کنند زیرا هر کدام از ان ها درگیری و مشغله های خود را دارند و تنها در ساعاتی دچار شوک مسئله بیماری جهان می شوند و دیگر برایشان عادی می شود.

سروش صحت در این فیلم به جزئیاتی پرداخته است که شاید در نگاه کلی بی اهمیت باشد اما زمانی که ما به مسائل آن ها با دقت می نگریم دقیقا می بینیم درست عین واقعیت است زندگی در مقابل جهانی قرار دارد که ما تنها از آن یک واژه می دانیم مرگ.

مرگ جهانی است ناپیدا ، نامعلوم که هیچ چیزی نمی تواند مانع آن شود و ما تنها برای فراموشی این حقیقت بزرگ غرق در دنیایی هستیم که چه زود و چه دیر به انتها می رسد ، سروش صحت با بیان این حقیقت می خواهد بگوید مرگ زیباست، مرگ را باید پذیرفت چرا که جزیی از زندگی است و باید آن را هر چند تلخ در کنار زندگیمان جای دهیم و با آن زیبا زندگی کنیم.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, تیتریک, تیتریک,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
 
,
 

سبک و سیاق جهان با من برقص در عین تلخ بودنش بسیار کمدی است اما کمدی از جنس تلخی های تراژدی به همین دلیل می توان گفت ژانر فیلم کمدی تراژدی است که با حرکتی محتاطانه رو به سوی چیزی رفته است که در زندگی تلخ به نظر می رسد اما در نهایت کارگردان و نویسنده با مهارتی کاملا جذاب توانسته است نشان دهد که باید این تلخی را گاهی پذیرفت و زندگی کرد.

 این مهارت علاوه بر تلفیق جهان زندگی و جهان مرگ با موسیقی بسیار دلنشین از ابتدا تا انتها مخاطب را طوری با خود همراه می کند که می توان با جهانِ آن ها همزات پنداری کرد چرا که شخصیت های فیلم به واقع آن چنان نزدیک هستند که در اطرافمان زیاد می بینیم و جهانِ جهان با جهانِ دوستانش خیلی فاصله گرفته است زیرا او حقیقتی را می داند که هنوز دوستانش آن را نچشیده اند و نمی دانند جهان چه احساسی در کلبه روستایی خود دارد، در جایی از فیلم می بینیم که جهان با جزئیاتی توجه می کند که برای همسر دوستش که غرق در دنیای غیر واقعی شده است بسیار عجیب به نظر می رسد او از هر آنچه که بعد مرگش وجود خواهند داشت یاد می کند درخت، آسمان، گاو و کلبه .. اما با رفتاری از سوی همسر دوستش مواجه می شود که بدون تردید جهان او را هم درک می کند اما خود را دیگر در موقعیت و شرایطی نمی داند که بخواهد با او صحبت کند.

سروش صحت واقعیت زندگی را با تلخ ترین کمدی در هم آمیخته است و به عقیده من با تماشای این فیلم باید اشک ریخت چرا که جهان در غریب ترین وضع ممکن زندگی می کند، در غیر واقعی ترین دنیایی زندگی می کند که اگر خود دچار بیماری نبود نمی تواست این حقیقت را درک کند . به نظر می رسد روابط انسان ها در این فیلم گویای آن چیزی است که تنها می توان گفت ارزش انسانیت به همان چیزی است که به دنبال آن است و دقیقا من را به یاد مصرع "هر چیز که در جستن آنی، آنی" از مولانا می اندازد زمانی که یکی از کاراکتر ها می گوید من همان ماشینم، من همان کارخانه ای هستم که دارم و ... در واقع کارگردان در این بین می خواهد بگوید این روزها انسان ها ارزش خود را به همان چیزی می دانند که در جستن آن هستند نه حقیقتی که در در ذات خود دارند.

 کیفیت فیلم نامه به قدری است که اگر دچار ضعف باشد اما می توان چنین بیان کرد که حقیقت های آن آنقدر زیاد است که می توان از نقطه ضعف هایش چشم پوشی کرد و در واقع اشک و لبخند در چهره هایی پدیدار می شود که می دانند مرگی در پیش دارند اما نمی خواهند که حقیقت آن را درک کنند.

,
, ,
 
,

سبک و سیاق جهان با من برقص در عین تلخ بودنش بسیار کمدی است اما کمدی از جنس تلخی های تراژدی به همین دلیل می توان گفت ژانر فیلم کمدی تراژدی است که با حرکتی محتاطانه رو به سوی چیزی رفته است که در زندگی تلخ به نظر می رسد اما در نهایت کارگردان و نویسنده با مهارتی کاملا جذاب توانسته است نشان دهد که باید این تلخی را گاهی پذیرفت و زندگی کرد.

 این مهارت علاوه بر تلفیق جهان زندگی و جهان مرگ با موسیقی بسیار دلنشین از ابتدا تا انتها مخاطب را طوری با خود همراه می کند که می توان با جهانِ آن ها همزات پنداری کرد چرا که شخصیت های فیلم به واقع آن چنان نزدیک هستند که در اطرافمان زیاد می بینیم و جهانِ جهان با جهانِ دوستانش خیلی فاصله گرفته است زیرا او حقیقتی را می داند که هنوز دوستانش آن را نچشیده اند و نمی دانند جهان چه احساسی در کلبه روستایی خود دارد، در جایی از فیلم می بینیم که جهان با جزئیاتی توجه می کند که برای همسر دوستش که غرق در دنیای غیر واقعی شده است بسیار عجیب به نظر می رسد او از هر آنچه که بعد مرگش وجود خواهند داشت یاد می کند درخت، آسمان، گاو و کلبه .. اما با رفتاری از سوی همسر دوستش مواجه می شود که بدون تردید جهان او را هم درک می کند اما خود را دیگر در موقعیت و شرایطی نمی داند که بخواهد با او صحبت کند.

سروش صحت واقعیت زندگی را با تلخ ترین کمدی در هم آمیخته است و به عقیده من با تماشای این فیلم باید اشک ریخت چرا که جهان در غریب ترین وضع ممکن زندگی می کند، در غیر واقعی ترین دنیایی زندگی می کند که اگر خود دچار بیماری نبود نمی تواست این حقیقت را درک کند . به نظر می رسد روابط انسان ها در این فیلم گویای آن چیزی است که تنها می توان گفت ارزش انسانیت به همان چیزی است که به دنبال آن است و دقیقا من را به یاد مصرع "هر چیز که در جستن آنی، آنی" از مولانا می اندازد زمانی که یکی از کاراکتر ها می گوید من همان ماشینم، من همان کارخانه ای هستم که دارم و ... در واقع کارگردان در این بین می خواهد بگوید این روزها انسان ها ارزش خود را به همان چیزی می دانند که در جستن آن هستند نه حقیقتی که در در ذات خود دارند.

 کیفیت فیلم نامه به قدری است که اگر دچار ضعف باشد اما می توان چنین بیان کرد که حقیقت های آن آنقدر زیاد است که می توان از نقطه ضعف هایش چشم پوشی کرد و در واقع اشک و لبخند در چهره هایی پدیدار می شود که می دانند مرگی در پیش دارند اما نمی خواهند که حقیقت آن را درک کنند.

,
,
,
,
,
,
,
 
,
,
, ,
 
,
یکی دیگر از مهم ترین مسائلی که کارگردان در جهان با من برقص به آن اشاره کرده است، تلفیق جهان حقیقی با جهان مجازی است و بدون هیچ گونه اغراقی پست بودن جهانی را به تصویر کشیده است که برای انسان ها واقعی ترین و بزرگ ترین جهان به نظر می آید و تنها از جهان حقیقی یک واژه می دانند و آنقدر سرگرم جهان مجازی و غیر واقعی هستند که نمی توانند فهم خود را در حدی قرار دهند که حتی لحظه ای درباره آن چیزی بدانند، این تلفیق در زیبا ترین سکانسی به تصویر در آمده است که زمانی که جهان با الاغ خود احساس همدردی و راحتی می کند زیرا انسان های اطرافش حتی از واژه مرگ فراری هستند اما وی لحظه ای که با الاغ و گاوش تنها می شود صحبت می کند و جویای حال خود و آن ها می شود .

موقعیت جهانِ فیلم دقیقا همانند جهان نمایشنامه های ساموئل بکت نمایشنامه نویس ابزورد قرن بیستم است ، انسان ها در پی ناحقیقت هایی هستند که انتهایی ندارد اما حقیقت واقعی زندگی خود را انکار می کنند ، رابطه انسان ها آن قدر سرد و غیر حقیقی است که همانند سرپوشی در مقابل چشم و گوش قرار گرفته است و نمی گذارد واقعیت ها صحبت کنند .

جهان با من برقص با فضای زیبا و نم آلود شمال، صحبت ساده با گاوی که در تویله تاریک با سو سوی نوری از لابه لای در چوبی نم دار انگار به انسان می خواهد بگوید زندگی همین لحظه های ساده است، زندگی همین لذت های اندک و گذرا است و زندگی همین خوب بودن انسان ها در کنار هم بدون هیچ گونه کینه و دشمنی است، زندگی ارزش لحظه های غیر واقعی را ندارد ، زندگی همانی است که تو در آن زندگی می کنی ساده و بدون هیچ گونه ابزار غیر حقیقی. زندگی همان جنگلی است که کاراکتر جهان در آن زندگی می کند حال اگر صدای موسیقی هم نباشد می توان زندگی کرد می توان شاد بودن بی آنکه بدانی تا کی زنده هستی زندگی حقیقی همانی است که کارگردان در سکانس نهایی به تصویر کشیده است، زندگی به معنای فهمیدن حقیقت ها، تلخی ها اما بودن در لحظه خوشبختی در تفکر کارگردان خواهد بود.
,
,
,
,
,
 
,
 

در پایان آن چه که در این فیلم چه برای من و چه برای سایر منتقدان و شاید مخاطبان قابل توجه بوده است تنها در نوع نگاه نویسنده و کارگردان به جهان حقیقی است، جهانی که ما در آن به روزمره گی ها مشغول هستیم اما نمی دانیم که روزی تمام می شود حال این تمام شدن مرگی در پیش دارد که شاید همانند کارگردان دغدغه خیلی های دیگر باشد و آگاهانه به این روزمره گی هایشان ادامه می دهند و لذت می برند. عقیده من برای دوست داران سینما و طرفداران ژانر های کمدی تراژیک این است که از دیدن این فیلم تنها به لحاظ کیفی و مفهومی در قبال زندگی استقبال کنند و ببینند، ببینند و بیاندیشند.

,
, ,
 
,

در پایان آن چه که در این فیلم چه برای من و چه برای سایر منتقدان و شاید مخاطبان قابل توجه بوده است تنها در نوع نگاه نویسنده و کارگردان به جهان حقیقی است، جهانی که ما در آن به روزمره گی ها مشغول هستیم اما نمی دانیم که روزی تمام می شود حال این تمام شدن مرگی در پیش دارد که شاید همانند کارگردان دغدغه خیلی های دیگر باشد و آگاهانه به این روزمره گی هایشان ادامه می دهند و لذت می برند. عقیده من برای دوست داران سینما و طرفداران ژانر های کمدی تراژیک این است که از دیدن این فیلم تنها به لحاظ کیفی و مفهومی در قبال زندگی استقبال کنند و ببینند، ببینند و بیاندیشند.

,
 
,
 
,

انتهای پیام/
,
]

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه