کارگران شرکت ماشینلنت این روزها حال و روز خوشی ندارند؛ بیش از 60 نفر از کارگران جداشده مطالباتی از شرکت دارند اما در این شرایط اقتصادی، با بیمهری مواجه شدهاند.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مرآت، نیروی انسانی اگر مهمترین عامل پیشران صنعت نباید دستکم یکی از مهمترینهاست. در این میان، کارگران همواره در لسان مسئولان ستایش میشوند و در هفته کارگر در مراسمهای مختلف دادِ سخن از اهمیت فعالیت این قشر سر داده میشود اما واقعیت این است که این قشر هنوز جایگاه درخورِ شأن خود را نیافتهاند و دستکم به لحاظ انسانی، آنگونه که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفتهاند.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, مرآت,الغرض؛ هفته گذشته سه تن از کارگران شرکت ماشینلنت واقع در شهرک صنعتی سمنان به نمایندگی از حدود 60 نفر از کارگران جداشده از این شرکت به خبرگزاری مرآت آمدند تا از پسِ انبوهی از پیگیریهای بیسرانجام، دردِدلهایشان را با رسانه در میان بگذارند؛ شاید گرهی باز شود. باسابقهترین فرد از میان کارگران که 28 سال در شرکت ماشینلنت فعالیت کرده است، از ماجرای وخامت اوضاع کارگران از زمانِ تغییر مدیریت جدید شرکت میگوید.
,آقای ابراهیمنژاد میگوید مدیر پیشین شرکت رفتار حسنهای با کارگران داشت و حق و حقوق آنان را پرداخت میکرد اما از سال 92 که مدیریت شرکت تغییر میکند، همهچیز بهم میریزد. از آن سال تا کنون کارگران حتی 5 ماه متوالی و منظم حقوق نگرفتهاند. مدیر شرکت هر دو سه ماه مبلغی آن هم نه بر مبنای قرارداد به کارگران میداده و همین باعث شده که حالا حجم انبوهی از طلبها، معیشت بیش از 60 نفر از کارگرانِ جداشده از شرکت را دچار اختلال کند.
,جمالی از دیگر کارگران شرکت که ایام فعالیتش در شرکت به 6 ماه محدود بوده و جانباز هم هست، ماجرای جداییاش از شرکت را اینگونه تعریف میکند:«روزی به رئیس شرکت درباره غذایی که به کارگران میدادند، انتقاد کردم و گفتم این غذا، مناسب کارگری که 12 ساعت در شرکت کار میکند، نیست. رئیس شرکت با فریاد گفت که مگر کارگرها در خانهشان کباب میخورند؟ همین انتقاد ساده بر رئیس شرکت گران آمد و گفت این آقا تسویه کند و برود! وقتی هم حق و حقوقم را طلب کردم گفت برو شکایت کن و حقوقت را بگیر!»
,, ,
سفتههای سفیدامضایی که در واقع به گرو گرفته شدند!
, سفتههای سفیدامضایی که در واقع به گرو گرفته شدند!, سفتههای سفیدامضایی که در واقع به گرو گرفته شدند!,مشکل اما به همینجا ختم نمیشود. آقای جمالی میگوید رئیس شرکت گفت که اگر شکایت کنید هم سفتههایتان را به اجرا میگذارم! اما قصه سفتهها چیست؟ آقای جمالی تعریف کرد که رئیس شرکت از تمامی کارگران سفتههایی را گرفته منتها سفتههای سفید، یعنی در آن قید نشده که این سفتهها بابت حسن انجام کار دریافت میشود؛ به همین خاطر به هر بهانهای ممکن است این سفتهها به اجرا گذاشته شوند!
,آقای جمالی در این ارتباط به نکته قابل تأملی اشاره کرد:«اولا گرفتن سفته سفید غیرقانونی است اما ما ناگزیر از دادن سفته بودیم چون رئیس شرکت میگفت اگر سفته ندهید، نمیتوانید در این شرکت کار کنید. هرکس هم که کارش به شکایت میکشید، تهدید میشد که سفتههایت را اجرا میگذاریم! حتی یکی از کارگران مهدیشهری شرکت با مشکل عجیبی در خصوص سفتهاش مواجه شده؛ شرخری از تهران با او تماس میگیرد و میگوید باید مبلغ سفته را پرداخت کنی!»
,نمیدانستیم سفتهها به سندی علیه خودمان تبدیل میشود
, نمیدانستیم سفتهها به سندی علیه خودمان تبدیل میشود, نمیدانستیم سفتهها به سندی علیه خودمان تبدیل میشود,محمودی، از دیگر کارگران شرکت است که به نمایندگی از کارگران آسیبدیده شرکت سخن میگوید. او میگفت:«پرداختهای شرکت به این صورت بود که اگر سه میلیون تومان طلب داشتید، یک میلیون تومان آن هم با منت واریز میشد و اساسا مفاد قراردادی که داشتیم، رعایت نمیشد؛ ضمن این که همین مبالغ هم هرچند ماه یکبار پرداخت میشد. از برخی از کارگرها هم در میانه کار سفته طلب میشد؛ طبعا کسی که زن و بچهدار است و سه سال از عمرش را در شرکت گذاشته، راضی میشود که سفته بدهد؛ ما البته نمیخواستیم سفتهها را امضا کنیم اما رئیس شرکت میگفت خیالتان راحت باشد، این سفتهها را همینطوری میگیرم! نمیدانستیم این سفتهها وقتی حقوقمان را طلب کنیم، سندی علیه خودمان خواهد شد.»
,آقای محمودی میگوید میزان طلبهای کارگران متفاوت است، از 14 میلیون گرفته تا 165 میلیون و این آخری مربوط به همین آقای ابراهیمنژاد است. بابت عدم پرداخت حق و حقوق، فشار روانی زیادی به کارگرها وارد شده است؛ این را میشود از لابلای حرفهای ناشی از استیصالِ نمایندگان کارگران دریافت. آقای جمالی حالا در آژانس کار میکند و میگوید اگر یک روز کار نکنم، آن روز پولی در کار نخواهد بود.
,آنچه که بیشتر کارگران را میآزارد این است که در کار خود کوتاهی نکردهاند. آقای جمالی میگوید:«ما به بهترین وجه کارمان را انجام میدادیم، حالا که حقمان را میخواهیم باید این مصائب را تحمل کنیم؟ هیچ ارگانی به دادمان نمیرسد. شکایت هم کردیم اما هنوز به سرانجام نرسیده. فرایندهای شکایت هم بسیار طولانی است. ما زحمت کشیدیم، پاسخ زحمت مکافات است؟ من اکنون 15 ماه است که برای دریافت کمتر از 15 میلیون درگیرم؛ و 15 میلیون برای منِ کارگر مبلغ زیادی است.»
,حقوقت را ببخش را تا سفتهات را بدهم!
, حقوقت را ببخش را تا سفتهات را بدهم!, حقوقت را ببخش را تا سفتهات را بدهم!,آقای محمودی هم واگویههای مشابهی دارد. او میگوید:«رئیس شرکت مستقیم در چشمهای من نگاه کرد و گفت حقوقات را ببخش تا سفتهات را بدهم. من 65 میلیون تومان طلب دارم و با این وضعیت تورم زندگی سختی را تحمل میکنیم. شما اگر از دادگستری استعلام بگیرید، میبینید که چقدر از رئیس شرکت به محکمه شکایت بردهاند. حرف من این است که دوران بردهداری به پایان رسیده است. درست است که اوضاع مملکت خوب نیست اما این درست نیست که از کارگری که با هزار امید برای کار به شرکتی میرود، سوءاستفاده شود.»
,حرفها که به اینجا میرسد آقای ابراهیمنژاد، کارگرِ باسابقه ماشینلنت میگوید از استانداری گرفته تا فرمانداری و دفتر امام جمعه، به همهجا مراجعه کردهایم و نامه نوشتهایم؛ هیچکس به داد ما نمیرسد. میگویند تنها کاری که میتوانیم بکنیم این است که به اداره کار نامه بزنیم تا کار شما را زودتر پیگیری کنند؛ همین! آقای ابراهیمنژاد از دیماه سال 97 تا الان حقوقی دریافت نکرده!
,, ,
مدارکم را برای بازنشستگی امضا نمیکنند
, مدارکم را برای بازنشستگی امضا نمیکنند, مدارکم را برای بازنشستگی امضا نمیکنند,او میگوید مدارک مرا امضا نمیکنند که بازنشسته شوم؛ از بیمه هم حقوق نمیگیرم. 46 میلیون تومان حق سختی کار من شده اما پرداخت نمیشود. وقتی به تأمین اجتماعی مراجعه کردم، یکی از کارکنان پیگیر کار من شد و با یکی از مسئولان شرکت تماس گرفت که چرا فلانی اذیت میکنید و کارش را درست نمیکنید؟ طرف مقابل هم گفته بود ابراهیمنژاد را آنقدر اذیت کنید تا خودش خسته شود و برود!
,آقای محمودی از جستجوهای قانونیاش خبر میدهد و تأکید میکند که گرفتن سفته سفیدامضا سه سال حبس دارد. او میگوید به ویژه در برابر کسی که سفته برخی را به اجرا گذاشته باید این نکته بیشتر مدنظر قرار بگیرد. رئیس شرکت سفته یکی از همکاران ما را که 35 میلیون تومان طلب داشت اجرا گذاشت و خودروی او را توقیف کرد. این حق ما نیست که کسی صدایمان را نشنود.
,او نیز از طریق فرمانداری سمنان پیگیر مطالبات کارگران بوده. کسی در فرمانداری به او گفته مملکت اینقدرها هم بیقانون نیست که رئیس شرکتی اینطور رفتار کند و این، یک مسأله امنیتی هم هست؛ اما اکنون دو ماه از این مکالمات میگذرد و فرمانداری هم ترتیب اثری به موضوع نداده است. محمودی میگوید وقتی با دیگر کارگران شهرک صنعتی صحبت میکنیم میگویند ما تا بحال چنین چیزی ندیدهایم! سوال من این است که آیا ما اشتباه کردیم که به خاطر شرایط کشور صبر کردیم و تحمل کردیم تا مطالبات عقبافتاده ما به 65 میلیون تومان رسید و حالا هم برای پرداختش سفتههایمان را به اجرا بگذارند؟
,آقای ابراهیمنژاد کارگرِ باسابقه شرکت ماشینلنت از برخی انگزدنها هم گلایه دارد. او میگوید از دست من به جرم خیانت در امانت شکایت کردند و با آبروی من بازی کردند و هیچ کاری از دست من برنیامد؛ در حالی که 28 سال برای شرکت زحمت کشیده بودم؛ حتی در برههای که به خاطر فقدان یکی از مواد اولیه، شرکت باید مدتی تعطیل میشد من پیشنهادی دادم که موثر واقع شد و خط تولید نخوابید اما باز هم اینگونه با من رفتار شد.
,او باید در سال 96 بازنشسته میشد. وقتی به حسابدار شرکت مراجعه میکند تا پزشکیاش را برای بیمه در اختیارش بگذارد، سه هفته او را به بهانههای مختلف معطل میکند و در نهایت هر برگ پرونده را در کارتنی در زیرزمین شرکت پیدا میکند!
,, ,
حرف شما به جایی نخواهد رسید!
, حرف شما به جایی نخواهد رسید!, حرف شما به جایی نخواهد رسید!,آقای محمودی به شیوه مسلمانی اشاره میکند! میگوید پیامبر دست کارگر را بوسیده و فرموده تا عرق کارگر خشک نشده، حقش را پرداخت کنید. به هرکسی با هر مسلکی که ماجرای ماشینلنت را بگویید، خواهد گفت آنچه اتفاق افتاده ظلم است. رئیس شرکت علنا میگوید من آدمهایی در ادارات دارم و حرف شما به جایی نمیرسد. من 65 میلیون تومان طلب دارم اما طلب مرا 30 میلیون برآورد کرده و همان را هم پرداخت نمیکند.
,آقای ابراهیمنژاد هم با مشکل مشابهی دست به گریبان است. او هم بیش از 160 میلیون طلب دارد اما شرکت طلبش را 97 میلیون برآورد کرده! او میگوید کارگری در شرکت داشتیم که به اداره کار شکایت برد و در آنجا به او گفتند طبق اسناد 27 میلیون طلب داری؛ او اعتراض کرده بود که طلب من بیشتر است. وقتی با رئیس شرکت تماس میگیرند، او میگوید اگر این کارگر 40 میلیون تومان هم خواست برایش بنویسید!
,وقتی کارشناسی انجام شد، روشن شد که طلبش 77 میلیون تومان بوده! مسأله این است که فیش حقوقی هیچکدام از ما مهر و امضا ندارد. اصلا 28 سال قبل که من به شرکت آمدم چنین چیزی وجود نداشت؛ الان هم تقریبا هیچ شرکتی فیش حقوقی را مهر و امضا نمیکند. الان دعوی مدیران شرکت این است که چون فیشها مهر و امضا ندارد، پس جنبه قانونی ندارد.
,آخر حرفهای کارگران شرکت به انسانیت ختم شد! آنها دلآزرده بودند از رفتارهای غیرانسانی با کارگران شرکت. آقای جمالی میگفت این رفتارها حق ما نیست. میگفت ما به اندازه کافی درد داریم و تحمل این اوضاع برایمان دشوار است؛ حالا تصور کن رئیس شرکت در چنین اوضاعی به تو بگوید هرکاری دلت میخواهد بکن، تو که جانبازی، من به از تو بزرگتر هم اعتنا نمیکنم.
,, ,
رنجی بالاتر از رنجِ عدم دریافت حقوق
, رنجی بالاتر از رنجِ عدم دریافت حقوق, رنجی بالاتر از رنجِ عدم دریافت حقوق,کارگران به یاد میآورند روزی را که انگشتان دست یکی از بانوان شاغل در شرکت قطع شده بود و وقتی به رئیس شرکت خبر داده بودند، او حتی از دفترش بیرون نیامده و با خونسردی گفته فلانی چرا سهلانگاری میکند؟ رنج این رفتارها از رنج عدم دریافت حقوق، البته کمتر نیست.
,در اثنای گفتگو، یکیدوبار اشک در چشمهای کارگر باسابقه شرکت حلقه زد اما خودداری کرد! آدمی شرم میکند از کارگری که درد بکشد اما همچنان پرغرور، حقش را مطالبه کند.
,کوتاه سخن؛ آقایانِ مسئول! سخن کارگران شرکت ماشینلنت را بشنوید. اقتصاد به حد کفایت به این ضعیفترین قشر جامعه سخت گرفته است. خوب است که نگذاریم این کارگران حقشان را در راهروهای دادگاه مطالبه کنند...
,انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه