اصرار در باشگاه ذوب آهن برای جذب مربیان خارجی بهویژه از نوع کروات و آنهم با هزینههای سنگین و سرسام آور، عجیب و شائبه برانگیز است.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ در روزهای پوکر قهرمانی پرطمطراق پرسپولیس و دعوای سپاهان، استقلال، تراکتور و شهرخودرو بر سر کسب مقام نایبقهرمانی و جواز حضور در رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا، کسی خبر از ذوب آهن ندارد. تیم ریشهدار و پرهواداری که سابقه حضور در فینال مسابقات لیگ قهرمانان آسیا در دهه میلادی جاری و نمایشهای قدرتمند در لیگ برتر را دارد.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,مشکلات ذوب آهن فصل جاری از تغییرات مدیریتی در ساختار مالکیت و ریاست کارخانه ذوب آهن و متعاقباً هیئت مدیره باشگاه اصفهانی آغاز شد. سعید آذری از تیم اصفهانی جدا شد و راه خوزستان را در پیش گرفت تا وضعیت گاندوها از چیزی که بود هم بدتر شود. منصوریان که پس از تجربه ناموفقش در استقلال به اصفهان و ذوب آهن ملحق شده بود، نتوانست با شرایط مدیریتی باشگاه کنار بیاید و از هدایت سبزهای اصفهانی اخراج شد تا در یک انتخاب عجیب و ناگهانی ذوبی ها به مربی خارجی روی بیاورند.
,,
از رادولوویچ تا بوناچیچ
, از رادولوویچ تا بوناچیچ,بعد از اخراج علیمنصور نوبت به یک انتخاب عجیب رسید؛ رادولوویچ کروات که تقریبا هیچ رزومه قابل اعتنایی نداشت. رادولوویچ نیز نتوانست نتایج چندان مناسب و درخور نام باشگاه را کسب کند و پس از تعطیلی اجباری لیگ بهعلت بحران کرونا و قرنطینه 4 ماهه هرگز به کشور برنگشت تا دست اعضای هیئتمدیره باشگاه روی یک نام آشنا بنشیند. یک کروات دیگر و یک ویچ ناکام دیگر!
,لوکا بوناچیچ در شرایطی سرمربی تیم ذوب آهن شد که از در سالهای اخیر از او تجربه و عنوان موفقیت خاصی در لیگ ایران را بهخاطر نداریم. لوکا بعد از دوره اول در سپاهان که با موفقیت همراه بود، همیشه بین تیمهای آسانسوری جابهجا میشده و لقب یک سرمربی موقت و آلترناتیو را برای تیمهایی داشته که شرایط مناسبی نداشتهاند. لوکا همیشه تهدیدی برای سرمربیان جوان و کمتجربه بود تا با اولین تشر جا بزنند و بلیط پرواز بوناچیچ از کرواسی به ایران را امضا کنند.
,اما چرا و چگونه ذوب آهن به اینجا رسید؟ سوالی که پاسخ دادن به آن مشکل است اما غیرممکن نیست. تغییرات عمده در ساختار مدیریتی باشگاه ذوب آهن ناشی از تغییرات بزرگ در ساختار سهامی و مدیریتی کارخانه ذوب آهن است. اتفاقات کاملاً اقتصادی کارخانه اصفهانی مستقیماً در افراد و تصمیمگیریهای هیئت مدیره باشگاه ذوب آهن تاثیر گذاشت تا هم علیمنصور به مشکل بخورد، هم رادوولویچ و هم نهایتاً آخرین مسیر به بوناچیچ سازشکار ختم شود.
,
تغییرات خیلی زود استارت حرکت گاندوها به مرداب نفرین شده را کلید زد و حالا باعث شده ذوبآهن که همین فصل گذشته موفقترین تیم ایرانی حاضر در لیگ قهرمانان به حساب میآمد، جزو کاندیدای سقوط به دسته پایینتر باشد. مشکلات مدیریتی در ذوب آهن از زمان عملکرد مناسب قلعهنویی نیز وجود داشت اما اکنون که خطر سقوط تیم محبوب نیمی از اصفهان را تهدید میکند، پردهها کنار رفته و مشکلات سرباز کردهاند. ذوبیها با فروش سیدمحمدرضا حسینی و محمدرشید مظاهری به تیمهای رقیب نهتنها قدرت خود را کاهش دادند، بلکه به قدرت رقبا را افزایش دادند تا سبزها از همین نقطه در لیگ ضربه بخورند و فصل جاری را تماماً در نیمه دوم جدول لیگ وقت بگذرانند.
دعوا برای انتخاب لوکا
, دعوا برای انتخاب لوکا,در نحوه انتخاب لوکا بوناچیچ بهعنوان سرمربی اتفاقات جالبی در هیئت مدیره گاندوها رخ داد. ابتدا قرار بود تا مدیران ذوب آهن برای سپردن سکان هدایت نیمکت تیم خود روی یک گزینه ایرانی به اتفاق نظر برسند و حتی در انتخاب مورد ایرانی خود به یک تجمیع نیز رسیده بودند، اما منفعتطلبی 3 تن از اعضای هیئتمدیره این باشگاه باعث شد تا لوکا بوناچیچ به یکباره با پیراهن ذوب آهن عکس بگیرد. در جلسه تعیین سرمربی تیم ذوب آهن آنقدر درگیری و بحثها روی انتخاب یا عدم انتخاب لوکا بوناچیچ بالا گرفت که در نهایت دو تن از اعضای هیئت مدیره این باشگاه با ناراحتی جلسه را ترک کردند و در پایان همان 3 نفر نامه انتصاب لوکا را امضا کردند.
,ذوب آهن در هفته بیستوهفتم مسابقات لیگ برتر در خانه مقابل نفت مسجدسلیمان به تساوی یک - یک رسید تا لوکا در 6 هفته گذشتهای که هدایت این تیم را در اختیار گرفته 4 شکست، یک تساوی و یک برد را تجربه کرده باشد. بوناچیج با کسب تنها 4 امتیاز از 6 بازی، نتایج ناامیدکنندهای را رقم زده که شاید دوباره مدیران این باشگاه و حتی کارخانه ذوبآهن را به فکر تغییر سرمربی در فاصله سه هفته مانده به پایان لیگ وا دارد.
,
نکته اما جایی عجیب میشود که عنوان شده ذوبآهن برای این همکاری باید ماهیانه 18 هزار دلار آنهم بدون احتساب پاداش و هزینههای اضافی به لوکا پرداخت کند. با افزایش لجامگسیخته نرخ ارز رقمی در حدود 400 میلیون تومان به دست میآید، برای هر ماه فعالیت بوناچیچ در لباس سبز ذوب. البته با توجه به نوسانات ارزی ممکن است این رقم در زمان پرداخت بازهم افزایش پیدا کند و شاید هم با شکایت و شکایتکشی مشمول ارقام بیشتر، غرامت و حتی محرومیت نیز گردد.
دلارسوزی برای ناکامها
, دلارسوزی برای ناکامها,ذوب آهن در شرایطی تصمیم به انتخاب یک گزینه خارجی آنهم با سروصدای عجیب در هیئتمدیره جنجالیاش گرفت که میتوانست با یک گزینه داخلی هم از هدررفت ارز جلوگیری کند و هم برای فصل آینده با خیال راحتتری تصمیم بگیرد. مدیران کارخانه و باشگاه ذوب آهن با یک انتخاب بیمورد و مشکوک خود را در مظان شائبه های عجیبی قرار دادهاند که شاید از این قرارداد به شکل مستقیم سودی به جیب افراد موافق برود.
,در شرایطی که پرسپولیس و استقلال هر دو قید همکاری با مربیان موفق خارجی خود را زده و در نیم فصل به سراغ مربیان ایرانی رفته و البته نتیجه گرفته اند، اصرار در باشگاه ذوب آهن برای جذب مربیان خارجی عجیب و شائبه برانگیز است.
,سبزها در فصل جاری 2 مربی خارجی بدون کارنامه و زیر متوسط آنهم از یک کشور و مکتب را جذب کرده اند که نه تنها هیچ دستاوردی برای آنها نداشته اند، بلکه با وجود صرف هزینه گزاف و سنگین تنها ناکامی به بار آورده اند تا گاندوها در یکی از بدترین فصول خود در انتهای جدول برای فرار از سقوط بجنگند. تیمی که روزگاری تا فینال لیگ قهرمانان آسیا با مربی ایرانی پیش رفته بود، امروز با خارجی های ناکام دست به گریبان با کابوس سقوط است.
,مشخص نیست که جذب دو مربی خارجی در یک فصل آن هم در شرایط قیمت افسارگسیخته دلار که حتی برای خرید مایحتاج ضروری نظیر دارو با محدودیت روبرو هستیم، چه توجیهی دارد؟ مربیان که البته به جز ناکامی دستاوردی نداشته اند اما از خزانه کارخانه ذوب آهن که یک نهاد عمومی محسوب می شود، برای آنها هزینه شده تا پول بیت المال این چنین تلف شود. پشت پرده این هزینه های بی مورد و بریز و بپاش و جذب مربیان خارجی بی مصرف و ناکام چیست؟ کاش در باشگاه ذوب آهن مسئولی پیدا شده و پاسخ این پرسش ها و شائبه های تکان دهنده را بدهد.
,,
,
انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه