سلام | کانال تلگرام |
اینستاگرام | توئیتر |
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از آناج، امروز به اتفاق سردار خرّم و مسئول حوزه نمایندگی ولیفقیه در سپاه عاشورا به دیدار دو تن از آزادگان سرافراز رفتیم. حاج احمد تیزچنگ و حجتالاسلام و المسلمین شیخ مهدی عالی.
برداشت ما از دوران اسارت، با حال و هوای آزادگان سرافراز، قدری متفاوت است. ما میگوییم حدود نه سال اسارت! اسارتی که لحظهلحظههای آن دوران در هالهای از ابهام قرار داشت. معلوم نبود یک ساعت دیگر، چه اتفاقی برای اسرا خواهد افتاد. فشار روانی، غریبانه زیستن و مشکلات جسمی و روحی. آزادگان معتقدند ما در دوران اسارت زیر بیرق و عنایات خاص اهلبیت(ع) بودیم و بعد از اسارت یتیم شدیم! این واقعیت را حاج احمد تیزچنگ در دیدار فرمانده سپاه عاشورا و حجتالاسلام سرائی روایت میکند.
تاریخ شفاهی دوران اسارت
حاج احمد تیزچنگ به کاروان پیادهروی حرم تا حرم شهره است. هر سال دوبار در ایام سالگرد رحلت امام خمینی(ره) و اربعین حسینی، کاروان پیادهروی او براه میافتد. امسال هم در شرایط کرونایی، کاروان نیمبندی براه افتاد و به گفته او با رعایت موازین بهداشتی در حرم امام سکنی گزید. روایتهای تیزچنگ تاریخ شفاهی دوران اسارت است، البته اگر متولیان فرهنگی، اراده ثبت و تولید محصول داشته باشند.
شکست عملیات رسانهای منافقین توسط اسرا
منزل با صفای او مامن و ملجا اهالی قرهآغاج، محله قرمزیباغی است. وارد که شدیم، صفا و صمیمیت از در و دیوارش نمایان بود. پس از تبریک به مقام والای آزادگان به پای روایتهای عبرتآمیزش نشستیم. برایمان از بعثیها و منافقین گفت. وقتی میخواستند زیارت عاشورا بخوانند و نماز جماعت ادا کنند، کتکشان میزدند. عراقیها بعدها گفتند باید به کربلا و زیارت امام حسین(ع) بروید. اسرا از عملیات رسانهای منافقین باخبر شدند و امتناع کردند.
بعد از اسارت یتیم شدیم!
بی خبری! اینکه ندانی در دنیا و کشورت چه میگذرد، یکی از سختترین شرایط است. خیلی از اسرا در آن زمان حتی نفهمیدند که مرشدشان چه زمانی، عزم سفر کرد و این دنیای فانی را ترک نمود. تیزچنگ میگوید: تلقی من اینست که در دوران اسارت، بیمه سیدالشهدا(ع) بودیم. کل اردوگاه این تلقی را داشتیم که یک نیروی الهی در دوران اسارت ما را نگه داشته بود. وقتی آزاد شدیم، در مرز خسروی ناخودآگاه همه به طرف کربلا، به سجده افتادیم و گریه کردیم. پنج ماه بعد از آزادی بیدار شدیم و دریافتیم که یتیم شدهایم. واقعا عنایات اهلبیت(ع) در دوران اسارت وصف ناپذیر است.
بُهت پدرمسیحی از اعتقاد والای اسرا
سینه تیزچنگ مالامال از خاطره و اندوه است. او میگوید: در یکی از روزهای اسارت، پدری مسیحی آوردند. او وقتی ما را دید نیم ساعت گریه کرد. سپس خطاب به ما گفت: شما چرا اینطور شدهاید؟ چرا رمق ندارید؟ یکی از رفقا در پاسخ گفت: ما روی عقاید خودمان جنگیدیم و کاملا راضی هستیم. به تبعیت از رهبر خود وارد جبهه شدیم و پیامبر و اهلبیت(ع) نگهبان ما هستند. پدر مسیحی به فکر فرو رفت و سپس محکم به سرش کوبید و گفت: بروید به رهبرتان افتخار کنید. من به پیامبر اسلام افتخار میکنم که امتش فکر و اعتقاد والایی دارند.
عنایات فاطمه زهرا(س) زیر کُتکِ بعثیها
تیزچنگ به سکه رایج اسارت اشاره میکند. او میگوید: کُتکِ ما از غذا بیشتر بود. این کتکها حکمتی داشت و اگر نبودند این کتکها و کماشتهایی اسرا، در شرابط غیربهداشتی، بدنهای ما مقاوم نمیشد و در مدت کوتاهی تلف میشدیم. کتکها معمولا بعد از نمازمغرب شروع میشد. ما ذکر ائمه(ع) میگرفتیم و وقتی ذکرمان به نام مقدس فاطمه الزهرا(س) میرسید، بعثیها از کتک زدن منصرف میشدند.
تحول کمپ13 با همت روحانی تبریزی
دیدار با حجتالاسلام عالی یکی دیگر از آزادگان جنگ تحمیلی، به سبب سبقهی دینی و علمی او قدری پرمحتوا و متفاوت بود. او در این دیدار از مقطعی روایت نمود که حاوی نکات مهمی است. حاجآقا عالی که در میان رزمندگان لشگر عاشورا به شیخ مهدی عالی مشهور است، برایمان از کمپ۱۳ سخن گفت. کمپی که اسرای متفاوتی داشت و باید کار فرهنگی بیشتری انجام میگرفت. عالی و رفقایش را که سابقه و مقاومت بیشتری داشتند، با هدف فشار مضاعف به کمپ13 روانه کردند. به گفته او وضعیت آسایشگاه بقدری اسفناک بود که باید دست بکار میشدند. عراقیها به عالی گفته بودند، شما را به جایی میبریم که خمینی را فراموش کنید. اما دست برقضا و با همت والای شیخ مهدی عالی و همراهانش، کمپ13 به یکی از کمپهای اعتقادی تبدیل شد.
ندای مرگ بر منافق در حضور ابریشمچی
عالی میگوید: اسرای جدید وقتی دیدند ما از عراقیها هراسی نداریم، رفته رفته به سمت ما گرایش پیدا کردند. ما به صورت غیرمحسوس فضای اردوگاه را مدیریت کردیم و روزبه روز اردوگاه متحول شد. گفتیم شما هیچ کاری در آسایشگاه نکنید، نظافت بر عهده ماست. پس از مدتی آمدند و گفتند که از این کار شما خجالت میکشیم. ما با همین رویکرد فضای سنگین را شکستیم. دعای توسل شروع کردیم و کار بجایی رسید که معاون صدام آمد و تهدید کرد. حتی در جریان برنامهریزی منافقین و سفر ابریشمچی به اردوگاهها، کمپ13 کمترین هزینه را داد و در حضور ابریشمچی ندای مرگ بر منافق سر داده شد!
سفیران جمهوری اسلامی در قلب کُفر
سردار خرّم، فرمانده سپاه عاشورا در جریان این دیدارها و در تجلیل از مقام بلند آزادگان گفت: آزادگان ما سفیران حقیقی جمهوری اسلامی در قلب کفر بودند. صدام بعد از آزادسازی خرمشهر در صحبتهایی خطاب به فرماندهانش میگوید خدا همه شما را بکشد. اگر من جای ایران بودم با همان بسیجیها دنیا را فتح میکردم. این مقاومت و اعتقاد راسخ به انقلاب اسلامی درباره آزادگان سرافراز هم صادق است.
فرمانده سپاه عاشورا در توصیف مقام معنوی و علمی حجتالاسلام عالی اظهار داشت: ایشان در خطبههای نمازجمعه، نکاتی از دفاع مقدس و دوران اسارت را با مسائل روز ممزوج میکنند و این برای مخاطب جذاب است.
انتهای پیام/