سلام | کانال تلگرام |
اینستاگرام | توئیتر |
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ آناج در یادداشتی به قلم نوید اسماعیلی نوشت: هر سال در این روز، داغ ملت ایران از نفوذ، تاثیر و تغییر ارادهی یک ملت توسط کشوری به ظاهر دوست تازه میشود. 28 مرداد سالروز کودتایی است که هوشیاری و سیاست شناسی رهبران مردم ایران را نشانه گرفت و متاسفانه این تیر چنان به هدف خورد که تا 25 سال آثار زیان بار آن ادامه یافت.
سوال اصلی اینجاست که چگونه مصدق از چاله انگلیس به در شد و در چاه آمریکایی افتاد که خود را حامی ایران میدانست؟ چرا مصدق بدون توجه به توصیه بزرگانی چون آیت الله کاشانی یا دیگر سیاستمدران وطنپرست، درست در یک قدمی پیروزی بزرگ و با وجود مقاومت چندین ماهه در برابر تحریمهای شدید اقتصادی بریتانیا به یک باره قافیه را باخت و سرنوشت یک ملت را در ورطه نابودی نهاد. گفت و شنودها در این باره بسیار است اما به نظر بررسی بخش مهمی از حوادث منتهی به کودتای 28 مرداد در این مدت چندان مورد توجه قرار نگرفته است.
شاید اگر بخواهیم دلایل کودتای 28 مرداد را به روی کاغذ آورده و آن ها را بیان کنیم، چندین و چند علت برایش برشماریم اما آنچه در این نوشته بررسی میکنیم، دو تفکر سیاسی و نگاه به درون کشور در ابعاد شخصیتی مصدق به عنوان رهبر جنبش مردمی ایران است.
مصدق برخلاف همه ادعاها نه ملی ماند و نه ایدئولوژی حکومت داریش را حفظ کرد. او وقتی مجددا با حمایت آیت الله کاشانی و مردم به قدرت رسید نه تنها منابع رسیدن به قدرت خود را فراموش کرد بلکه در برخی مواقع بیتوجه به آنها دقیقا در مقابل آرمانهایی ایستاد که در زمان رسیدن به قدرت برایشان جنگیده بود.
این موضوع را در نگاه افراطی مصدق به آمریکا به عنوان شریک و دوست ایران در مقابل سایر کشورها به وضوح میتوان مشاهده کرد. حضور چندین روزه او در آمریکا و دیدارهای متعددش با سران آمریکا و امضای قراردادهای مختلف با کسانی که طبق اسناد منتشر شده همزمان ارتباط خود را با دشمن آن روزهای ایران یعنی انگلستان حفظ کرده و تمام اخبار ایران را در اختیار آنها میگذاشت، یکی از نشانه ها بود.
مصدق به قدری در آن برهه محو قدرت آمریکا شده بود که هیچ کدام از تحرکات آمریکا علیه سیاستهایش به چشم نمیآمد و هربلایی که متوجه او بود رحمتی واسعه تلقی میکرد.
او همچنین برخلاف ادعای بسیاری از طرفدارانش، هیچ نگاهی به ظرفیت و حمایت های مردم از خود و دولتش نداشت. او حتی در آخرین دقایق نخست وزیری اش، با وجود حمایت مردم از دولتش و حضورشان در کف خیابان، به درخواست سفیر آمریکا در ایران و به اعتماد وعده های او، مردم را متفرق نمود تا با خلوت شدن خیابان ها فرصت کودتا فراهم آید.
این بیمبالاتی به دو رکن اساسی کشورداری یعنی سیاست غیرمستقل و ایدئولوژی غیرثابت در ارتباط با خارج کشور و همچنین بیتوجهی به پتانسیل مردمی بودن حکومت، شاید یکی از اصلی ترین دلایل سقوط مصدق و ادامهی بیراهه 25 ساله رژیم پهلوی بود.
انتهای پیام/