رزمنده نهاوندی دوران دفاع مقدس:
ماجرای شهیدی که آرزو داشت با لبان تشنه شهید شود+فیلم
حجت الاسلام والمسلمین محسن هنرور گفت: وقتی خواستند به این بسیجی زخمی شده که آخرین لحظات زندگی را سپری می کرد آب بدهند، قبول نکرد و گفت میخواهم با لبان تشنه مانند حضرت علی اکبر(ع) به شهادت برسم.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از عصر همدان؛ نحوه شهادت و عروج آسمانی شهدای بزرگوار دوران دفاع مقدس داستان ها و اسراری دارد که نشان از ارتباط معنوی این شهیدان با شهدای کربلا دارد.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, عصر همدان,شهدای سرافراز دوران دفاع مقدس راه شهدای کربلا را تداوم بخشیدند و همه زندگی خود را کربلایی کرده بودند و به دیدار معبود شتافتند.
,حجت الاسلام والمسلمین محسن هنرور از رزمندگان نهاوندی دوران دفاع مقدس در گفت و گو با ما خاطره جالب و تاثیرگذاری از نحوه شهادت یکی از رزمندگان بیان می‌کند که نشان از پیوند محکم دفاع مقدس با کربلا است.
,وی می‌گوید: ۱۵ ساله بودم که با توجه به علاقه شدیدی که به جبهه داشتم از حوزه علمیه به عنوان مربی قرآن در اوایل جنگ به کردستان رفتم.
,وی ادامه داد: به شهر دیواندره رفتیم و روزها برای رزمندگان کلاس قرآن برگزار می کردیم و با توجه به شرایط کردستان در اوایل جنگ در شب ها هم نگهبانی می دادیم.
,هنرور افزود: نیم ساعت مانده به نوبت نگهبانی من خبر دادند که نگهبان قبل از شما به شهادت رسیده است؛ چون جای ما مکان حساسی بود امکان شهادت و زخمی شدن وجود داشت.
,این روحانی نهاوندی گفت: نگهبان بسیجی بود که تیر خورده و به شدت مجروح شده بود و این جوان در حال شهادت بود که برایش آب آوردند تا ذره ای بخورد ولی این‌جوان در ان لحظات حساس از این‌کار امتناع کرد و جواب جالبی داد.
,وی با بیان اینکه این جوان در حال جان دادن بود ولی گفت: به من آب ندهید من میخواهم با لبان تشنه مانند حضرت علی اکبر(ع) جان بدهم و این‌چنین نیز شد.
,هنرور با بیان اینکه این خاطره فراموش نشدنی و بسیار تاثیر گذار بود، اطهار داشت: شهادت طلبی از درس های مهم دفاع مقدس بود که نسل جوان آن زمان با این فرهنگ به تاسی از امام حسین(ع) با آن مانوس شده بودند و این شهدای عزیز باید برای همه ما الگو باشند.
,وی با بیان خاطره ای دیگر عنوان کرد: در عملیات مرصاد هم شاهد بودم که حدود ۱۷ ساعت در یکی از مناطق برای زیر نظر داشتن منافقین در حال جست و جو و تحقیق و تفحص بودیم و بسیار خسته بودیم.
,این رزمنده نهاوندی ادامه داد: مسئول پشتیبانی نتوانسته بود برای ما آب بیاورد و حدود ۱۲۰ نفر بودیم و یک قمقمه آب داشتیم و آن را تقسیم کردیم و به هر نفر شاید یک درب قمقمه آب می رسید.
,وی گفت: خودم می دیدم علی رغم گرمای هوا در مردادماه ولی خیلی از جوانان و نوجوانانی که همراه ما بودند با وجود تشنگی شدید از خوردن حتی آن مقدار کم آب هم امتناع می‌کردند.
,این روحانی و رزمنده نهاوندی در پایان گفت: از این ایثارها و از خودگذشتگی ها در دفاع مقدس بسیار زیاد بود و درس های فراموش نشدنی و پیام های بسیار زیادی از دوران دقاع مقدس قابل استخراج است و حقیقتا دفاع مقدس یک گنجینه تمام‌نشدنی از اخلاص، معنویت و ایثار و شهادت است.
,انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه