پس از انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷، یکی از محوریترین شعارها و دستورالعملها، صدور انقلاب به خارج از مرزها بود.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا بهنقل از شبکه خبری تهران نیوز، پس از انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷، یکی از محوریترین شعارها و دستورالعملها، صدور انقلاب به خارج از مرزها بود. این تلاش در قالب برنامهها و اقدامات فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و نظامی اجرایی شد. سازمانها و نهادهای خاصی نیز مانند رایزنیهای فرهنگی به این منظور شکل گرفتند. با توجه با اسلامی بودن ایدئولوژی انقلاب ایران صدور انقلاب هم جزء ماهیت ذاتی آن بوده است. به تبع حرکت انقلابی ایران، در برخی از کشورهای منطقه غرب آسیا شاهد شکلگیری یا تقویت گروههای اسلامی با حمایت جمهوری اسلامی بودیم. در لبنان بهصورت مشخص، گروه حزبالله را میتوان نام برد و در سرزمینهای دیگر به مرور نطفههای جبهه مقاومت شکل گرفتند.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, شبکه خبری تهران نیوز,در تاریخ معاصر غرب آسیا، مقاومت و مفهوم آن در قالبهای مختلفی بروز و ظهور داشته است. در سرزمینهای اشغالی فلسطین در میانه قرن بیستم، کشورهای عربی و گروههای فلسطینی به مقابله و مقاومت در برابر اشغالگری اسرائیل مبادرت کردند و گروههای مقاومت فلسطینی از نیروهای چپ و مارکسیستی تا مسلمان را شامل میشد. اما آنچه در این یادداشت اهمیت دارد، شکلگیری محور مقاومت حول حرکت انقلابی سال ۵۷ شمسی است. از تولد محور مقاومت در چند دهه اخیر، روندها و تحولات متعددی روی داده که میتوان بخش عمدهای از آن را در دو دهه اخیر مورد توجه قرار داد. این شناخت کمک خواهد کرد تا خوانندگان با اهمیت ذاتی و ماهوی مقاومت آشنا شوند و صحنه گردانیهای رژیم صهیونیستی، آمریکا و عربستان در منطقه برای ایجاد محور خصم را بهعنوان یک بازی شکست خورده در نظر بگیرند.
هستههای اولیه جبهه مقاومت
تعریف مشخصی از جبهه مقاومت در معنای عام آن با توجه به رویکردهای جمهوری اسلامی در چهار دهه اخیر وجود ندارد. با توجه به کارکرد بیرونی انقلاب اسلامی ایران، نظام جمهوری اسلامی به شکلگیری و تقویت برخی از گروهها در منطقه غرب آسیا کمک کرد و به تدریج مجموعهای از این حمایتها و اقدامات هستههای اصلی جبههای با عنوان مقاومت را شکل داد. اما مهترین روندهایی که به تقویت و انسجام جبهه مقاومت انجامید، حملات آمریکا به افغانستان و عراق و تجاوز رژیم صهیونیستی به لبنان بود. مفهوم کلاسیک جبهه مقاومت در دو دهه اخیر ملموستر و فراگیرتر است.
پروفسور «ویلیام بیمن» استاد و رئیس گروه مردم شناسی دانشگاه مینه سوتا در شرح اصطلاح محور مقاومت به سخنرانی جورج بوش پسر در سال ۲۰۰۲ و به کارگیری محور شرارت اشاره میکند: «این اصطلاح ریشه در عکسالعمل لبنان در سال ۲۰۰۲ و به اظهارنظر جورج بوش دارد. جورج بوش در آن سال ایران، عراق و کره شمالی را بهعنوان «محور شرارت» مطرح کرده بود. در واقع «محور مقاومت» در پاسخ به این محور شرارت مطرح شد. اصطلاح “محور مقاومت” در سال ۲۰۰۴ توسط روزنامه جمهوری اسلامی ایران و بهعنوان مقاومت شیعیان عراق مقابل صدام حسین نیز بهکار برده شد. در معنای امروزی آن و آنچه در نظام بینالملل کاربرد دارد «محور مقاومت» به ائتلاف سوریه، حزبالله لبنان و ایران اشاره دارد که مخالف سیاستهای ایالات متحده و اسرائیل در منطقه اشاره دارد.»
آنچه مشخص است از زمان شروع نظام جمهوری اسلامی، صدور انقلاب در قالبهای مختلف از جمله حمایت از جنبشهای آزادیبخش و اسلامی در دستور کار قرار گرفت و تبلور آن شکلگیری محور مقاومت بود. امام خمینی(ره) در بیاناتی به این مهم اشاره کرده بودند: «ما انقلابمان را به تمام جهان صادر میکنیم چراکه انقلاب ما اسلامی است و تا جایی که بانگ لااله الا الله و محمد رسولالله صلیالله علیه و آله وسلم در تمام جهان طنین نیافکند مبارزه هست و تا مبارزه هست و تا مبارزه در هر کجای جهان علیه مستکبرین هست ما هستیم.» (امام خمینی رحمهالله، صحیفه نور، ج۱۱، ص۲۶۶)
شکلبندی اولیه هستههای اصلی محور مقاومت را باید در جنگ تحمیلی و تشکیل «قرارگاه رمضان»، تحت نظر محسن رضایی جستجو کرد. نیاز به جنگهای نامنظم برونمرزی در این دوران، تقویت و شکلگیری برخی از گروههای مقاومت را بهدنبال داشت. علاوه بر حمایت از گروههای معارض کرد در چارچوب قرارگاه رمضان، در دهه ۶۰ بخش عمدهای از فعالیتهای سپاه در لبنان و در نزدیکی مرزهای رژیم صهیونیستی بود که اقدامات و تشکیلات به شکلگیری حزبالله لبنان با هدایت سرتیب حسین دهقان انجامید. سیدحسن نصرالله و عماد مغنیه از افراد مهمی بودند که در این فاصله بروز و ظهور یافتند. بهطور عمده درباره نقش مقاومت لبنان باید به اشغالگری رژیم صهیونیستی اشاره کرد. حمله اسرائیل به لبنان و اشغال بخش وسیعی از این کشور در سال ۱۹۸۲ سبب شکلگیری مقاومت ملی در لبنان شد و مقاومت اسلامی لبنان نهایتاً در جنبش انقلابی حزبالله تجلی یافت و به نماد بارز آن تبدیل شد. مقاومت جنبش شیعی حزبالله در طول سالیان متمادی چنان عرصه را بر اشغالگران صهیونیست تنگ کرد که ارتش این رژیم در اقدامی یک جانبه در ماه مه سال ۲۰۰۰ ناچار به خروج از لبنان شد.
دوران رشد و گسترش محور مقاومت
پس از جنگ تحمیلی، نیروهای مقاومت در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا برپایه مقابله با استکبار جهانی و حمایت از ملتهای مستضعف بهصورت قدرتمندتری در تحولات سهیم شدند و به تدریج به یکی از محورهای مهم تحولات منطقه تبدیل شدند.
در طول دهه ۷۰ شمسی، سپاه قدس که شاخه برونمرزی سپاه پاسدارن محسوب میشود، کارکرد ویژهای در حمایت و تقویت هستههای مقاومت در منطقه پیدا کرد. سردار احمد وحیدی؛ اولین فرمانده سپاه قدس از سال ۶۷ تا ۷۶ بود. نیروی قدس در سالهای نخست به لحاظ تشکیلاتی نوپا محسوب میشد و به نظر میرسد عمده دوران فرماندهی وحیدی صرف سازماندهی و آموزش شد. پس از وی؛ سردار قاسم سلیمانی؛ از فرماندهان مهم دوران جنگ تحمیلی، فرماندهی سپاه قدس را برعهده گرفت که دوره وی از سال ۷۶ تا دیماه ۹۸ ادامه داشت. او در حالی دومین فرمانده نیروی قدس شد که مانند شهید مصطفی چمران جنگ را در کوهستانهای کردستان آغاز کرده بود و ویژگیهای جغرافیایی زادگاه او، کرمان و سالها مبارزه با قاچاقچیان را در تجربیات خود داشت. سلیمانی با همین پشتوانه شاخه برونمرزی سپاه پاسداران را بار دیگر سازماندهی کرد و برنامههای این سازمان را قریب به ۲۲ سال پیش برد. پیروزیهای نیروهای مقاومت اسلامی در منطقه علیه دشمنان و تروریسم از جمله دستاوردهای این دوران بود.
حمله آمریکا به افغانستان و عراق
حضور گسترده نظامی آمریکا پس از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در منطقه غرب آسیا و به بهانه مبارزه با تروریسم، پیامدهایی در ایجاد نارضایتی در میان کشورهای اشغال شده و ظهور و قدرتگیری گروههای تروریستی تکفیری داشت. مقابله با موج اشغالگری آمریکا، جاهطلبی رژیم صهیونیستی و تهدیدات گروههای تروریستی، عناصر مهمی در قوامبخشی گروهها و کشورهای محور مقاومت محسوب میشوند.
در چنین شرایطی، قدرتگیری و انسجامبخشی جبهه مقاومت از سوی حکام عربی خودکامه منطقه و تئوریسینهای غربی، بهعنوان «هلال شیعی» و «طلوع شیعه» ارزیابی شد. برچسبگذاری شیعی به گروههای مقاومت عمدتاً برای طرحریزی گزاره تقابل شیعی – سنی و فروکاستن مبارزات علیه اشغالگریها به جنگ و رقابت مذهبی بود. در ملاقاتی میان پادشاه سعودی و دیک چنی در سال ۲۰۰۵ از اصطلاح هلال شیعی استفاده شد و کارشناسانی نظیر ولی نصر و انوشیروان احتشامی نیز صورت انتقادی، «طلوع شیعه» را مورد ارزیابی قرار دادند.
اقدام نظامی ایالات متحده آمریکا علیه عراق از ۱۹ مارس ۲۰۰۳ و فروپاشی حکومت بعثی صدام، نه تنها باعث تشدید روند قدرتگیری و استحکام بیش از پیش موضع جمهوری اسلامی ایران شد، بلکه شیعیان عراق نیز توانستهاند، پس از سالها، در تعاملات سیاسی – امنیتی این کشور قدرت بگیرند. این وقایع در کنار جنگ ۳۳ روزه حزبالله لبنان و اسرائیل که سبب تبدیل حزبالله به یک بازیگر مهم و تاثیرگذار در منطقه شد، به سهم خود به قوت گرفتن نقش جبهه مقاومت در تحولات منطقه کمک کرد. نکته مهمی که نباید از نظر دور داشت، فعال شدن لاجرم ظرفیت گروههای مقاومت و عمدتاً شیعی در کشورهایی بود که شیعیان بخش مهم و تاثیرگذار جامعه بودند در حالی که حمایت از گروههای مقاومت با ماهیت غیرشیعی نیز از جمله در فلسطین همواره مدنظر بوده است. بنابراین عنصر اصلی را باید در ماهیت جبهه مقاومت در مبارزه با اشغالگری و استکبار جستجو کرد و نه در شیعهگرایی یا ایرانگرایی. طرح هلال شیعی از سوی آمریکا و حامیانش در منطقه را باید در قالب بهانهای برای ماندگاری نظامی در غرب آسیا و تحت لوای حمایت از اسرائیل، منابع نفتی و گازی و همپیمانان غرب ارزیابی کرد.
جنگ ۳۳ روزه و اولین پیروزی بر رژیم صهیونیستی توسط اعراب
از زمان تاسیس رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸ میلادی، کلیه نبردها و درگیریهای میان اسرائیل و کشورهای عرب به شکست اعراب انجامیده بود که این رشته در سال ۲۰۰۶ و در طول جنگی که عنوان «جنگ ۳۳ روزه» به خود گرفت، پاره شد. اسرائیل به بهانه اسارت دو تن از سربازانش توسط حزبالله، تجاوز خود را در تابستان ۲۰۰۶ علیه لبنان آغاز کرد. . تصور صهیونیستها این بود که در ظرف کمتر از یک هفته به تمام خواستههای خود خواهند رسید؛ زیرا در تهاجم خود در سال ۱۹۸۲ به لبنان در مدت دو روز بیروت را اشغال کرده و در جنگ با کشورهای عربی، ظرف شش روز، همه آنها را وادار به تسلیم کرده بودند.
جنگ ۳۳ روزه، کانون اساسی در تحولات منطقه غرب آسیا بود. نتایج پر اهمیت آن نه تنها لبنان، بلکه کل منطقه را دربرگرفت و بر اساس موضعگیری متفاوت کشورها در قبال آن، شکل جدیدی از قطببندیها در خاورمیانه آشکار شد. پشتیبانی جمهوری اسلامی از حزبالله در مقابله با اسرائیل و همچنین حضور سردار شهید قاسم سلیمانی در میانه میدان نبرد، اهمیت استراتژیک آن را در تغییر معادلات آشکار ساخت. این نبرد نشان داد، محور مقاومت از ظرفیت بسیار بالایی برای مقابله و دفاع از منافع خود برخوردار است و میتواند در قالب جنگهای نامنظم و پیشبینی ناپذیر، دشمن را وادار به عقبنشینی و پذیرش شرایط جدید کند.
سردار قاسم سلیمانی در گفتگویی در مهرماه ۹۸، به تلاش اسرائیل و آمریکا برای نابودی حزبالله لبنان و آمادگی بالای آنها اشاره کرده بود که این تصویر، جلوههای گویا از سناریوهای دشمن برای نابودی محور مقاومت داشت: «این حضور (حضور نظامی آمریکا در منطقه) طبیعتاً یک فرصتهایی را برای رژیم صهیونیستی ایجاد میکرد؛ یعنی حضور آمریکا در عراق، مانع تحرک سوریها در سوریه بود، تهدیدی علیه دولت سوریه هم محسوب میشد، تهدیدی علیه ایران هم محسوب میشد. بنابراین شما اگر به جغرافیای عراق در هنگام جنگ سال ۲۰۰۶ (جنگ ۳۳روزه) نگاه کنید، میبینید در عراق که حلقه اتصال کشور محور و کشور مادر مقاومت است، آمریکا یک حائل قریب به ۲۰۰ هزار نفره از نیروهای مسلح خود با صدها فروند هواپیما و هلیکوپتر به اضافهی هزاران دستگاه زرهی ایجاد کرد.»
کاندولیزا رایس؛ وزیر خارجه آمریکا در دولت بوش، تجاوز اسرائیل به لبنان و کشتار و حشیانه زنان و کودکان لبنانی را «درد زایمان خاورمیانه جدید» نامیده بود که این نشان از طرح بزرگ آمریکا و غرب برای منطقه و پس از نابودی حزبالله داشت. بنابراین جنگ ۳۳ روزه نه تنها به ریشهکنی و نابودی حزبالله و شیعیان لبنان نیانجامید بلکه پایههای تقویت جبهه مقاومت و تاثیرگذاری بیشتر حزبالله در تحولات لبنان و منطقه را صدچندان کرد.
دهه دوم قرن بیست و یکم؛ بلوغ محور مقاومت
شروع موج بیداری اسلامی از تونس و مصر از سال ۲۰۱۰، روندهای جدیدی و پرشتابی را منطقه غرب آسیا ایجاد کرد و حکام خودکامه عرب غرب آسیا و شمال آفریقا با انقلاب بیداری ملتها برای سرنگونی خود روبهرو شدند. حرکت شتابنده این موج، پایههای حکومتهای شیخنشینهای خلیج فارس را بهشدت تهدید کرد. غرب برای حمایت و جلوگیری از دمینوی سقوط همپیمانانش، سناریوی جنگ داخلی و حمایت از گروههای تروریستی تکفیری را در دستور کار قرار داد. اما به مانند بسیاری از تحولات نظامی در چند دهه اخیر، این اقدامات منجر به قوامبخشی جبهه مقاومت در مقابله با تهدیدات و مشروعیت بخشی بیشتر آن تحت مبارزه با تروریسم داعش و گروههای تکفیری در عراق و سوریه شد.
در بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴، گروههای تکفیری تروریست موفق شدند، روند پیشرونده بیداری اسلامی را متوقف سازند و بهعنوان تهدید جدید در قالب ناامنسازی و بیثباتی در کشورهای منطقه ظهور یابند. دهها گروه تروریستی تحت عناوین مختلف دولت مرکزی سوریه و عراق را به چالش کشیدند و در این زمان بود که جمهوری اسلامی ایران توانست بهعنوان ناجی این کشورها، نقش فعالی برعهده بگیرد. عمده اقدامات حمایتی ایران توسط سپاه قدس صورت گرفت. سردار قاسم سلیمانی و فرماندهان نظامی ایران با گسیل تجهیزات و مستشاران نظامی به سوریه و عراق، موفق شدند جبهه مستحکمی در مقابل پیشروی موج تروریسم تکفیری ایجاد کنند و گروههای مقاومت در این دو کشور در قالبهای مختلف شکل گرفته و تقویت شدند. شکست داعش در سوریه و عراق، از جمله دستاوردهایی بود که در تاریخ محور مقاومت باید ثبت شود.
در سوی دیگر، تجاوز عربستان سعودی در زمستان سال ۲۰۱۶ به یمن برای سرکوب جنبش مردمی این کشور نیز، شاخص دیگر در قوامبخشی محور مقاومت در غرب آسیا بود. انصارالله یمن در چند سال اخیر توانست علاوه بر مقابله با تجاوزات ائتلاف سعودی، بخش مهمی از قدرت را در این کشور بهدست گیرد و از حالت تدافعی به حالت تهاجمی تغییر موضع دهد.
تمام تحولات دو دهه اخیر، از تجاوز آمریکا به افغانستان و عراق و حملات اسرائیل به لبنان تا جنگ داخلی در عراق و سوریه و تجاوز سعودی به یمن، بسترهای مهمی در بلوغ محور مقاومت در مقابله با دشمنان و ایجاد جبهه مهم مبارزه علیه اشغالگری و تجاوز بودند. جبهه مقاومت در دوران کنونی به یکی از مهمترین بازیگران بینالمللی تبدیل شده که هزینههای اجرای سیاستهای غرب در منطقه را بهطور اساسی افزایش داده است. به هر روی آمریکا با علم به این ظرفیت و قدرت مهم در منطقه، تلاش دارد تا اجماع جهانی علیه بازیگران اصلی محور مقاومت ایجاد کند و با اقدامات خطرناکی مانند ترور سردار قاسم سلیمانی؛ فرمانده سپاه قدس و فرماندههای مهم گروههای مقاومت شاکله آن را از هم بپاشاند. همچنین عربستان سعودی همپیمان با آمریکا، در حال تسهیل روابط اعراب با اسرائیل است تا در برابر محور مقاومت، محور خصمی را شکل دهد که با پایمال کردن حقوق فلسطین حاصل شده است.
گستردگی محور مقاومت در حال حاضر کشورها و مناطقی از جمله ایران، عراق، سوریه، یمن، لبنان، افغانستان، نیجریه، فلسطین و بحرین را شامل میشود که از لحاظ گفتمانی و عملیاتی در حال مقابله با اشغالگری و استکبار هستند.
در تاریخ معاصر غرب آسیا، مقاومت و مفهوم آن در قالبهای مختلفی بروز و ظهور داشته است. در سرزمینهای اشغالی فلسطین در میانه قرن بیستم، کشورهای عربی و گروههای فلسطینی به مقابله و مقاومت در برابر اشغالگری اسرائیل مبادرت کردند و گروههای مقاومت فلسطینی از نیروهای چپ و مارکسیستی تا مسلمان را شامل میشد. اما آنچه در این یادداشت اهمیت دارد، شکلگیری محور مقاومت حول حرکت انقلابی سال ۵۷ شمسی است. از تولد محور مقاومت در چند دهه اخیر، روندها و تحولات متعددی روی داده که میتوان بخش عمدهای از آن را در دو دهه اخیر مورد توجه قرار داد. این شناخت کمک خواهد کرد تا خوانندگان با اهمیت ذاتی و ماهوی مقاومت آشنا شوند و صحنه گردانیهای رژیم صهیونیستی، آمریکا و عربستان در منطقه برای ایجاد محور خصم را بهعنوان یک بازی شکست خورده در نظر بگیرند.
,هستههای اولیه جبهه مقاومت
, هستههای اولیه جبهه مقاومت,تعریف مشخصی از جبهه مقاومت در معنای عام آن با توجه به رویکردهای جمهوری اسلامی در چهار دهه اخیر وجود ندارد. با توجه به کارکرد بیرونی انقلاب اسلامی ایران، نظام جمهوری اسلامی به شکلگیری و تقویت برخی از گروهها در منطقه غرب آسیا کمک کرد و به تدریج مجموعهای از این حمایتها و اقدامات هستههای اصلی جبههای با عنوان مقاومت را شکل داد. اما مهترین روندهایی که به تقویت و انسجام جبهه مقاومت انجامید، حملات آمریکا به افغانستان و عراق و تجاوز رژیم صهیونیستی به لبنان بود. مفهوم کلاسیک جبهه مقاومت در دو دهه اخیر ملموستر و فراگیرتر است.
,پروفسور «ویلیام بیمن» استاد و رئیس گروه مردم شناسی دانشگاه مینه سوتا در شرح اصطلاح محور مقاومت به سخنرانی جورج بوش پسر در سال ۲۰۰۲ و به کارگیری محور شرارت اشاره میکند: «این اصطلاح ریشه در عکسالعمل لبنان در سال ۲۰۰۲ و به اظهارنظر جورج بوش دارد. جورج بوش در آن سال ایران، عراق و کره شمالی را بهعنوان «محور شرارت» مطرح کرده بود. در واقع «محور مقاومت» در پاسخ به این محور شرارت مطرح شد. اصطلاح “محور مقاومت” در سال ۲۰۰۴ توسط روزنامه جمهوری اسلامی ایران و بهعنوان مقاومت شیعیان عراق مقابل صدام حسین نیز بهکار برده شد. در معنای امروزی آن و آنچه در نظام بینالملل کاربرد دارد «محور مقاومت» به ائتلاف سوریه، حزبالله لبنان و ایران اشاره دارد که مخالف سیاستهای ایالات متحده و اسرائیل در منطقه اشاره دارد.»
,آنچه مشخص است از زمان شروع نظام جمهوری اسلامی، صدور انقلاب در قالبهای مختلف از جمله حمایت از جنبشهای آزادیبخش و اسلامی در دستور کار قرار گرفت و تبلور آن شکلگیری محور مقاومت بود. امام خمینی(ره) در بیاناتی به این مهم اشاره کرده بودند: «ما انقلابمان را به تمام جهان صادر میکنیم چراکه انقلاب ما اسلامی است و تا جایی که بانگ لااله الا الله و محمد رسولالله صلیالله علیه و آله وسلم در تمام جهان طنین نیافکند مبارزه هست و تا مبارزه هست و تا مبارزه در هر کجای جهان علیه مستکبرین هست ما هستیم.» (امام خمینی رحمهالله، صحیفه نور، ج۱۱، ص۲۶۶)
,شکلبندی اولیه هستههای اصلی محور مقاومت را باید در جنگ تحمیلی و تشکیل «قرارگاه رمضان»، تحت نظر محسن رضایی جستجو کرد. نیاز به جنگهای نامنظم برونمرزی در این دوران، تقویت و شکلگیری برخی از گروههای مقاومت را بهدنبال داشت. علاوه بر حمایت از گروههای معارض کرد در چارچوب قرارگاه رمضان، در دهه ۶۰ بخش عمدهای از فعالیتهای سپاه در لبنان و در نزدیکی مرزهای رژیم صهیونیستی بود که اقدامات و تشکیلات به شکلگیری حزبالله لبنان با هدایت سرتیب حسین دهقان انجامید. سیدحسن نصرالله و عماد مغنیه از افراد مهمی بودند که در این فاصله بروز و ظهور یافتند. بهطور عمده درباره نقش مقاومت لبنان باید به اشغالگری رژیم صهیونیستی اشاره کرد. حمله اسرائیل به لبنان و اشغال بخش وسیعی از این کشور در سال ۱۹۸۲ سبب شکلگیری مقاومت ملی در لبنان شد و مقاومت اسلامی لبنان نهایتاً در جنبش انقلابی حزبالله تجلی یافت و به نماد بارز آن تبدیل شد. مقاومت جنبش شیعی حزبالله در طول سالیان متمادی چنان عرصه را بر اشغالگران صهیونیست تنگ کرد که ارتش این رژیم در اقدامی یک جانبه در ماه مه سال ۲۰۰۰ ناچار به خروج از لبنان شد.
,دوران رشد و گسترش محور مقاومت
, دوران رشد و گسترش محور مقاومت,پس از جنگ تحمیلی، نیروهای مقاومت در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا برپایه مقابله با استکبار جهانی و حمایت از ملتهای مستضعف بهصورت قدرتمندتری در تحولات سهیم شدند و به تدریج به یکی از محورهای مهم تحولات منطقه تبدیل شدند.
,در طول دهه ۷۰ شمسی، سپاه قدس که شاخه برونمرزی سپاه پاسدارن محسوب میشود، کارکرد ویژهای در حمایت و تقویت هستههای مقاومت در منطقه پیدا کرد. سردار احمد وحیدی؛ اولین فرمانده سپاه قدس از سال ۶۷ تا ۷۶ بود. نیروی قدس در سالهای نخست به لحاظ تشکیلاتی نوپا محسوب میشد و به نظر میرسد عمده دوران فرماندهی وحیدی صرف سازماندهی و آموزش شد. پس از وی؛ سردار قاسم سلیمانی؛ از فرماندهان مهم دوران جنگ تحمیلی، فرماندهی سپاه قدس را برعهده گرفت که دوره وی از سال ۷۶ تا دیماه ۹۸ ادامه داشت. او در حالی دومین فرمانده نیروی قدس شد که مانند شهید مصطفی چمران جنگ را در کوهستانهای کردستان آغاز کرده بود و ویژگیهای جغرافیایی زادگاه او، کرمان و سالها مبارزه با قاچاقچیان را در تجربیات خود داشت. سلیمانی با همین پشتوانه شاخه برونمرزی سپاه پاسداران را بار دیگر سازماندهی کرد و برنامههای این سازمان را قریب به ۲۲ سال پیش برد. پیروزیهای نیروهای مقاومت اسلامی در منطقه علیه دشمنان و تروریسم از جمله دستاوردهای این دوران بود.
,حمله آمریکا به افغانستان و عراق
, حمله آمریکا به افغانستان و عراق,حضور گسترده نظامی آمریکا پس از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در منطقه غرب آسیا و به بهانه مبارزه با تروریسم، پیامدهایی در ایجاد نارضایتی در میان کشورهای اشغال شده و ظهور و قدرتگیری گروههای تروریستی تکفیری داشت. مقابله با موج اشغالگری آمریکا، جاهطلبی رژیم صهیونیستی و تهدیدات گروههای تروریستی، عناصر مهمی در قوامبخشی گروهها و کشورهای محور مقاومت محسوب میشوند.
,در چنین شرایطی، قدرتگیری و انسجامبخشی جبهه مقاومت از سوی حکام عربی خودکامه منطقه و تئوریسینهای غربی، بهعنوان «هلال شیعی» و «طلوع شیعه» ارزیابی شد. برچسبگذاری شیعی به گروههای مقاومت عمدتاً برای طرحریزی گزاره تقابل شیعی – سنی و فروکاستن مبارزات علیه اشغالگریها به جنگ و رقابت مذهبی بود. در ملاقاتی میان پادشاه سعودی و دیک چنی در سال ۲۰۰۵ از اصطلاح هلال شیعی استفاده شد و کارشناسانی نظیر ولی نصر و انوشیروان احتشامی نیز صورت انتقادی، «طلوع شیعه» را مورد ارزیابی قرار دادند.
,اقدام نظامی ایالات متحده آمریکا علیه عراق از ۱۹ مارس ۲۰۰۳ و فروپاشی حکومت بعثی صدام، نه تنها باعث تشدید روند قدرتگیری و استحکام بیش از پیش موضع جمهوری اسلامی ایران شد، بلکه شیعیان عراق نیز توانستهاند، پس از سالها، در تعاملات سیاسی – امنیتی این کشور قدرت بگیرند. این وقایع در کنار جنگ ۳۳ روزه حزبالله لبنان و اسرائیل که سبب تبدیل حزبالله به یک بازیگر مهم و تاثیرگذار در منطقه شد، به سهم خود به قوت گرفتن نقش جبهه مقاومت در تحولات منطقه کمک کرد. نکته مهمی که نباید از نظر دور داشت، فعال شدن لاجرم ظرفیت گروههای مقاومت و عمدتاً شیعی در کشورهایی بود که شیعیان بخش مهم و تاثیرگذار جامعه بودند در حالی که حمایت از گروههای مقاومت با ماهیت غیرشیعی نیز از جمله در فلسطین همواره مدنظر بوده است. بنابراین عنصر اصلی را باید در ماهیت جبهه مقاومت در مبارزه با اشغالگری و استکبار جستجو کرد و نه در شیعهگرایی یا ایرانگرایی. طرح هلال شیعی از سوی آمریکا و حامیانش در منطقه را باید در قالب بهانهای برای ماندگاری نظامی در غرب آسیا و تحت لوای حمایت از اسرائیل، منابع نفتی و گازی و همپیمانان غرب ارزیابی کرد.
,جنگ ۳۳ روزه و اولین پیروزی بر رژیم صهیونیستی توسط اعراب
, جنگ ۳۳ روزه و اولین پیروزی بر رژیم صهیونیستی توسط اعراب,از زمان تاسیس رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸ میلادی، کلیه نبردها و درگیریهای میان اسرائیل و کشورهای عرب به شکست اعراب انجامیده بود که این رشته در سال ۲۰۰۶ و در طول جنگی که عنوان «جنگ ۳۳ روزه» به خود گرفت، پاره شد. اسرائیل به بهانه اسارت دو تن از سربازانش توسط حزبالله، تجاوز خود را در تابستان ۲۰۰۶ علیه لبنان آغاز کرد. . تصور صهیونیستها این بود که در ظرف کمتر از یک هفته به تمام خواستههای خود خواهند رسید؛ زیرا در تهاجم خود در سال ۱۹۸۲ به لبنان در مدت دو روز بیروت را اشغال کرده و در جنگ با کشورهای عربی، ظرف شش روز، همه آنها را وادار به تسلیم کرده بودند.
,جنگ ۳۳ روزه، کانون اساسی در تحولات منطقه غرب آسیا بود. نتایج پر اهمیت آن نه تنها لبنان، بلکه کل منطقه را دربرگرفت و بر اساس موضعگیری متفاوت کشورها در قبال آن، شکل جدیدی از قطببندیها در خاورمیانه آشکار شد. پشتیبانی جمهوری اسلامی از حزبالله در مقابله با اسرائیل و همچنین حضور سردار شهید قاسم سلیمانی در میانه میدان نبرد، اهمیت استراتژیک آن را در تغییر معادلات آشکار ساخت. این نبرد نشان داد، محور مقاومت از ظرفیت بسیار بالایی برای مقابله و دفاع از منافع خود برخوردار است و میتواند در قالب جنگهای نامنظم و پیشبینی ناپذیر، دشمن را وادار به عقبنشینی و پذیرش شرایط جدید کند.
,سردار قاسم سلیمانی در گفتگویی در مهرماه ۹۸، به تلاش اسرائیل و آمریکا برای نابودی حزبالله لبنان و آمادگی بالای آنها اشاره کرده بود که این تصویر، جلوههای گویا از سناریوهای دشمن برای نابودی محور مقاومت داشت: «این حضور (حضور نظامی آمریکا در منطقه) طبیعتاً یک فرصتهایی را برای رژیم صهیونیستی ایجاد میکرد؛ یعنی حضور آمریکا در عراق، مانع تحرک سوریها در سوریه بود، تهدیدی علیه دولت سوریه هم محسوب میشد، تهدیدی علیه ایران هم محسوب میشد. بنابراین شما اگر به جغرافیای عراق در هنگام جنگ سال ۲۰۰۶ (جنگ ۳۳روزه) نگاه کنید، میبینید در عراق که حلقه اتصال کشور محور و کشور مادر مقاومت است، آمریکا یک حائل قریب به ۲۰۰ هزار نفره از نیروهای مسلح خود با صدها فروند هواپیما و هلیکوپتر به اضافهی هزاران دستگاه زرهی ایجاد کرد.»
,کاندولیزا رایس؛ وزیر خارجه آمریکا در دولت بوش، تجاوز اسرائیل به لبنان و کشتار و حشیانه زنان و کودکان لبنانی را «درد زایمان خاورمیانه جدید» نامیده بود که این نشان از طرح بزرگ آمریکا و غرب برای منطقه و پس از نابودی حزبالله داشت. بنابراین جنگ ۳۳ روزه نه تنها به ریشهکنی و نابودی حزبالله و شیعیان لبنان نیانجامید بلکه پایههای تقویت جبهه مقاومت و تاثیرگذاری بیشتر حزبالله در تحولات لبنان و منطقه را صدچندان کرد.
,دهه دوم قرن بیست و یکم؛ بلوغ محور مقاومت
, دهه دوم قرن بیست و یکم؛ بلوغ محور مقاومت,شروع موج بیداری اسلامی از تونس و مصر از سال ۲۰۱۰، روندهای جدیدی و پرشتابی را منطقه غرب آسیا ایجاد کرد و حکام خودکامه عرب غرب آسیا و شمال آفریقا با انقلاب بیداری ملتها برای سرنگونی خود روبهرو شدند. حرکت شتابنده این موج، پایههای حکومتهای شیخنشینهای خلیج فارس را بهشدت تهدید کرد. غرب برای حمایت و جلوگیری از دمینوی سقوط همپیمانانش، سناریوی جنگ داخلی و حمایت از گروههای تروریستی تکفیری را در دستور کار قرار داد. اما به مانند بسیاری از تحولات نظامی در چند دهه اخیر، این اقدامات منجر به قوامبخشی جبهه مقاومت در مقابله با تهدیدات و مشروعیت بخشی بیشتر آن تحت مبارزه با تروریسم داعش و گروههای تکفیری در عراق و سوریه شد.
,در بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴، گروههای تکفیری تروریست موفق شدند، روند پیشرونده بیداری اسلامی را متوقف سازند و بهعنوان تهدید جدید در قالب ناامنسازی و بیثباتی در کشورهای منطقه ظهور یابند. دهها گروه تروریستی تحت عناوین مختلف دولت مرکزی سوریه و عراق را به چالش کشیدند و در این زمان بود که جمهوری اسلامی ایران توانست بهعنوان ناجی این کشورها، نقش فعالی برعهده بگیرد. عمده اقدامات حمایتی ایران توسط سپاه قدس صورت گرفت. سردار قاسم سلیمانی و فرماندهان نظامی ایران با گسیل تجهیزات و مستشاران نظامی به سوریه و عراق، موفق شدند جبهه مستحکمی در مقابل پیشروی موج تروریسم تکفیری ایجاد کنند و گروههای مقاومت در این دو کشور در قالبهای مختلف شکل گرفته و تقویت شدند. شکست داعش در سوریه و عراق، از جمله دستاوردهایی بود که در تاریخ محور مقاومت باید ثبت شود.
,در سوی دیگر، تجاوز عربستان سعودی در زمستان سال ۲۰۱۶ به یمن برای سرکوب جنبش مردمی این کشور نیز، شاخص دیگر در قوامبخشی محور مقاومت در غرب آسیا بود. انصارالله یمن در چند سال اخیر توانست علاوه بر مقابله با تجاوزات ائتلاف سعودی، بخش مهمی از قدرت را در این کشور بهدست گیرد و از حالت تدافعی به حالت تهاجمی تغییر موضع دهد.
,تمام تحولات دو دهه اخیر، از تجاوز آمریکا به افغانستان و عراق و حملات اسرائیل به لبنان تا جنگ داخلی در عراق و سوریه و تجاوز سعودی به یمن، بسترهای مهمی در بلوغ محور مقاومت در مقابله با دشمنان و ایجاد جبهه مهم مبارزه علیه اشغالگری و تجاوز بودند. جبهه مقاومت در دوران کنونی به یکی از مهمترین بازیگران بینالمللی تبدیل شده که هزینههای اجرای سیاستهای غرب در منطقه را بهطور اساسی افزایش داده است. به هر روی آمریکا با علم به این ظرفیت و قدرت مهم در منطقه، تلاش دارد تا اجماع جهانی علیه بازیگران اصلی محور مقاومت ایجاد کند و با اقدامات خطرناکی مانند ترور سردار قاسم سلیمانی؛ فرمانده سپاه قدس و فرماندههای مهم گروههای مقاومت شاکله آن را از هم بپاشاند. همچنین عربستان سعودی همپیمان با آمریکا، در حال تسهیل روابط اعراب با اسرائیل است تا در برابر محور مقاومت، محور خصمی را شکل دهد که با پایمال کردن حقوق فلسطین حاصل شده است.
,گستردگی محور مقاومت در حال حاضر کشورها و مناطقی از جمله ایران، عراق، سوریه، یمن، لبنان، افغانستان، نیجریه، فلسطین و بحرین را شامل میشود که از لحاظ گفتمانی و عملیاتی در حال مقابله با اشغالگری و استکبار هستند.
,نویسنده: مصطفی هدایی
,انتهای پیام/*
]
ارسال دیدگاه