اخبار داغ

سرمقاله روزنامه های امروز کشور؛

«شاد» اما نگران!/قدرت برتر در میدان غرب آسیا

«شاد» اما نگران!/قدرت برتر در میدان غرب آسیا
نگاهی به سرمقاله روزنامه های کثیرالانتشار و چاشنی که هر کدام از رسانه های مکتوب به محتوای امروز نشریات اضافه کردند.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛  روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,

 

,

, ,

 

,
«شاد» اما نگران! 
, «شاد» اما نگران! , «شاد» اما نگران! ,
  
,   ,   ,
عباس شمسعلی ئر کیهان نوشت:
, عباس شمسعلی ئر کیهان نوشت:, عباس شمسعلی ئر کیهان نوشت:,
 
,
 کرونا سال قبل در شرایطی مدارس را به تعطیلی کشاند که پنج ماه از سال تحصیلی گذشته بود و باقی مانده سال تحصیلی به‌صورت آموزش مجازی و آموزش تلویزیونی از سر گرفته شد. با گذشت زمان، شبکه «شاد» برای یک پارچه‌سازی و ساماندهی آموزش مجازی دانش‌آموزان توسط آموزش و پرورش رونمایی شد و مورد استفاده قرار گرفت.
در سال تحصیلی جدید نیز که درصد بالایی از دانش‌آموزان با تصمیم خانواده‌ها گزینه آموزش غیرحضوری را انتخاب کرده‌اند، شبکه «شاد» با ارتقای امکانات در کنار آموزش تلویزیونی دروس، به محوری‌ترین ابزار آموزشی دانش‌آموزان تبدیل شده است. 
,
,
 
,
تهدید عدالت آموزشی از جمله مواردی بود که از همان ابتدا در مورد آموزش مجازی دانش‌آموزان از سوی کارشناسان و رسانه‌ها مطرح شد، حال آنکه به گفته مسئول شبکه «شاد»، سه میلیون و ۲۰۰ هزار نفر یعنی ۲۱ درصد دانش‌آموزان به دلایلی همچون نداشتن ابزار هوشمند یا دسترسی به اینترنت از شبکه «شاد» محروم هستند.
,
 
,
رهبر معظم انقلاب نیز یازدهم شهریور امسال در ارتباط تصویری با رؤسا و مدیران آموزش و پرورش، ضمن تأکید بر اهمیت تحقق عدالت آموزشی فرمودند:«حالا که مسئله‌ آموزش مجازی و مانند این حرف‌ها پیش آمده، یک مقداری مسئله‌ عدالت حسّاس‌تر است، برای خاطر اینکه ممکن است همه امکان استفاده‌ از فضای مجازی را نداشته باشند، تمکّن مالی نداشته باشند؛ باید برای این فکری کرد.. .. صدا و سیما به خصوص بایستی کمک کند و آموزش از طریق صدا و سیما می‌تواند بخش مهمّی از این را جبران کند. بالاخره عدالت آموزشی بسیار مهم است.»
,
 
,
راهکار آموزش و پرورش در پاسخ به انتقادها و نگرانی‌ها در سال گذشته، ارجاع دانش‌آموزان به آموزش تلویزیونی و وعده تامین بسته‌های آموزشی مناسب در مناطق محروم بود. امسال اما آموزش و پرورش راهکار حضور در مدارس را پیش روی خانواده‌های محروم یا ناتوان از تهیه ملزومات آموزش مجازی قرار داده است که با وجود نگرانی خانواده‌ها از شیوع گسترده کرونا قابل تأمل است.
,
 
,
گذشته از اینها یک نگرانی مهم نیز در زمینه آموزش مجازی دانش‌آموزان به‌صورت پررنگ و ویژه از همان سال گذشته مطرح شد که اکنون هم ادامه دارد و آن هم موضوع مهم خطرات حضور گسترده دانش‌آموزان سنین مختلف در فضای مجازی به بهانه و علت دریافت مطالب آموزشی و درسی است.
,
 
,
پیش از این و در سال‌های گذشته نیز با گسترش دامنه‌دار تکنولوژی گوشی‌های همراه و سایر ابزارهای فضای مجازی، کارشناسان بسیاری نه تنها در ایران بلکه در سراسر دنیا نسبت به خطرات‌تربیتی، روحی و حتی جسمی‌حضور بدون ضابطه و افراطی کودکان و نوجوانان در فضای مجازی و دسترسی آسان آنها به ابزار هوشمند همچون گوشی، تبلت و. .. هشدار داده بودند. در این میان در کشورمان نیز بسیاری از خانواده‌های دغدغه‌مند با توجه به هشدارهای کارشناسان، موضوع کنترل و نظارت بر دسترسی فرزندانشان به ابزار هوشمند و فضای مجازی را سرلوحه خود قرار داده‌اند تا از بروز آسیب‌های موجود و گسترده فضای مجازی بر فرزندان خود پیشگیری نمایند.
,
 
,
اما ارجاع ناخودآگاه و یک‌ باره آموزش مدارس به فضای مجازی در همه پایه‌ها و مقاطع، بسیاری از این کنترل‌ها و برنامه‌ریزی‌های خانواده‌ها را به هم ریخته و نگرانی بسیار زیاد آنها را در پی داشته است.
رهبر انقلاب در ارتباط تصویری شهریور ماه با رؤسا و مدیران آموزش و پرورش تذکر مهمی‌را خطاب به این مسئولان مطرح کردند و گفتند: «در باب آموزش مجازی، یک نکته‌ دیگر هم وجود دارد و آن، زیان‌هایی است که احتمالاً در آموزش مجازی وجود دارد.
,
,
 
,
حالا این شبکه‌ شاد که به‌وجود آمده، بسیار چیز خوبی است منتها بایست مراقبت کنید تا این موجب این نشود که جوان‌ها وارد فضای بی‌‌بند و بار و رهای اینترنت بشوند و سرشان گرم بشود به یک چیزهای دیگری که هم از لحاظ اخلاقی، هم از لحاظ اعتقادی خطرهای بزرگی برای اینها دارد؛ این را باید کاملاًً مراقبت بکنید، یعنی پیش‌بینی کنید. باید کار کنید در این زمینه؛ یعنی کاری است که نمی‌شود رها کرد این را؛ چون بحث به‌اصطلاح اُنس بچّه‌ها با فضای مجازی، محسّناتی دارد، عیوبی هم دارد. یکی از عیوبش این است که گفتم؛ یکی از عیوبش منزوی شدن بچّه‌ها در خانه است؛ وقتی که با این تبلت و مانند اینها آشنا شدند، می‌روند سرگرم آن کار می‌شوند و از محیط خانه و خانواده در واقع به تدریج دور می‌شوند. باید به اینها توجّه کنید و مراقبت کنید.»
اما این روزها که آموزش مدارس به طور جدی در بستر فضای مجازی در جریان است، خودنمایی برخی تبعات جانبی آن بیش از پیش ایجاد نگرانی کرده است. 
,
,
 
,
ابتدا باید گفت نحوه برخورد خانواده‌ها با پدیده جدید آموزش مجازی فرزندان متفاوت است. در کنار اکثریت خانواده‌ها که دغدغه و نگرانی از اثرگذاری آسیب‌های موجود در فضای مجازی، آنها را به سوی کنترل و برنامه‌ریزی دقیق همراه با نظارت در نحوه دریافت این آموزش‌ها توسط فرزندانشان سوق داده است، متأسفانه هستند خانواده‌هایی که یا نسبت به اهمیت موضوع بی‌تفاوتند یا برخی والدینی که از تسلط یا علم و سواد لازم برای نظارت بر فعالیت مجازی فرزندانشان برخوردار نیستند و اصطلاحاً از فرزندانشان در این زمینه عقب افتاده‌اند که این موضوع می‌تواند خطرآفرین باشد.
,
 
,
اگر بخواهیم به‌صورت مصداقی به برخی از تهدیدات روزافزون حضور مستمر و پردامنه دانش‌آموزان سنین مختلف در فضای مجازی برای دریافت آموزش مجازی مثال بزنیم می‌توان به دانش‌آموزانی‌ اشاره کرد که پدر و مادر آنها هر دو شاغل هستند و این دانش‌آموزان در زمان دریافت آموزش مجازی در منزل بدون حضور و نظارت مستقیم والدین با در اختیار داشتن گوشی هوشمند و اینترنت ضمن دریافت آموزش درسی خود فرصت این را دارند که قبل یا بعد از آموزش مجازی در فضای رها شده و تقریباً بدون کنترل و جذاب و فریبنده اینترنت و شبکه‌های اجتماعی متعدد و غالباًً خطرناک یا نامناسب سنشان حضور داشته باشند.
,
 
,
حال باید دید چه کسی پاسخگوی تبعات احتمالی و محتمل این رها کردن دانش‌آموزان کم سن و سال در دنیای پرتهدید مجازی است؟
این روزها خبرهایی به گوش می‌رسد از سرگرم شدن دانش‌آموزان با اصطلاحاً چَت‌های مجازی با دانش‌آموزان دیگر در همین بستر شبکه شاد و ارسال فایل‌ها و محتواهای مختلف و غیردرسی که شاید در بسیاری از موارد نظارتی هم بر آنها نیست. اما آیا این شبکه برای این کار راه‌اندازی شده است یا برای جبران خلأ آموزش حضوری؟
در مواردی تکالیف یا امتحان به جای بازه زمانی مشخص و محدود در ساعت‌های مختلف یا نامنظم ارسال می‌شود و این یعنی دانش‌آموز باید دائم در فضای مجازی حضور داشته باشد تا هر لحظه تکلیف 
یا برنامه خود را دریافت کند.
واقعیت آن است که بسیاری از خانواده‌ها اگر مجبور به دریافت آموزش مجازی دروس نبودند تا چند سال آینده نیز برنامه‌ای برای ورود فرزندان کم سن و سال خود به فضای بی‌در و پیکر مجازی نداشتند اما اکنون نگران تبعات این مسئله هستند.  
,
,
,
,
,
 
,
باید توجه داشت؛ بیان هشدارها به معنی زیر سؤال بردن اهمیت و مزایای فضای مجازی یا فواید آموزش مجازی نیست چرا که شاید در حال حاضر با وجود شرکت نکردن بسیاری از دانش‌آموزان در کلاس‌های درس نیاز به تعامل با معلمان و دریافت دروس و تکالیف تا حد زیادی از این طریق جبران می‌شود، اما مسئله این است که متأسفانه یک‌بار دیگر شاهد هستیم کم‌کاری‌های سال‌های گذشته دولت و وزارت ارتباطات و سایر بخش‌ها در زمینه گسترش زیرساخت‌های شبکه ملی اطلاعات، ساماندهی شبکه‌های اجتماعی و بومی‌سازی فضای تبادل اطلاعات در بستر امن و سالم، کار را به جایی رسانده است که خانواده‌ها با ‌ترس و دلهره و نگرانی فرزندان خود را روانه فضای مجازی کنند و یک دانش‌آموز کم‌ سن و سال که مجبور به حضور در فضای مجازی برای دریافت تکلیف یا درس خود است باید با انبوه تهدیدات جانبی رو‌به‌رو شود، این در شرایطی است که وزیر ارتباطات دو سال پیش گفته بود: «من به پسرم اجازه استفاده از شبکه‌های اجتماعی را ندادم زیرا می‌دانم که این شبکه‌ها تهدیدی برای تغییر سبک زندگی است.» از سویی وزیر آموزش و پرورش هم از منتفی شدن وعده اپراتورها برای ارائه سیمکارت‌های کم‌خطر و امن‌تر «شاد» به بهانه محدودیت شماره خبر داده است.
,
 
,
 از سوی دیگر موضوع آموزش مجازی نیز موضوع جدیدی نیست و حتی در سند تحول آموزش و پرورش که با وجود ابلاغ، سال‌هاست در اجرا دچار تاخیر شده است نیز این موضوع مهم به نوعی دیده شده است اما وقتی به موقع به ایجاد زیرساخت‌های این تکلیف ابلاغ‌شده عمل نمی‌شود در تنگناهایی همچون شرایط امروز سرمایه‌های ارزشمند کشور یعنی دانش‌آموزان به اجبار و به قیمت تهدید و وارد آمدن لطمات در فضای مجازی پرخطر و مین‌گذاری شده توسط دشمن در جنگ فرهنگی و انبوه لغزشگاه‌های فکری و اخلاقی این فضا رها می‌شوند.
البته خسارت حضور پردامنه و بدون ضابطه و کنترل انبوه دانش‌آموزان در فضای مجازی لزوماً انحراف و آسیب‌های متصور در ذهن‌ها نیست بلکه گاهی این خسارت می‌تواند به چشم نیاید اما اتفاقاً عمیق باشد.
,
,
 
,
چه‌بسا دانش‌آموزان مستعدی که می‌توانستند هر کدام دانشمندان برجسته‌ای همچون شهیدان علیمحمدی، شهریاری و احمدی روشن و... شوند اما حضور افراطی در فضای مجازی و درگیری‌های ذهنی و جاذبه‌های این فضا مانع تحقق و بروز کامل آن توانایی و استعداد شده و نهایتاً این دانش‌آموزان به‌جای دانشمند شدن کارمندان ساده‌ای شوند.  به عبارتی دشمن در مواقعی با ‌ترور فیزیکی کشورمان را از خدمات علمی ‌دانشمندان محروم می‌کند و گاهی ممکن است استعدادهای ناب ما را با سرگرم کردن در فضای مجازی از رسیدن به قله علمی ‌بازدارد. آیا این ضایع شدن استعدادها خسارت کمی‌ برای کشور است؟ همان‌طور که رهبر انقلاب فرمودند: «گاهی اوقات می‌بینید که یک استعداد برجسته و برتر یک کشور را از یک گذرگاه مهم و خطرناکی عبور می‌دهد و کارهای بزرگ انجام می‌گیرد؛ ما هم انصافاً احتیاج داریم، استعداد برجسته هم کم نداریم.» (بسا باشد که مردی آسمانی، به جانی سر فرازد لشکری را).
اکنون با توجه به ادامه‌دار بودن شرایط کرونایی و نامعلوم بودن نحوه حضور دانش‌آموزان در کلاس‌های درس در ماه‌ها و شاید حتی سال تحصیلی آینده، مسئولان امر در دولت و مجلس اولا، نباید ادامه این وضعیت را تنها گزینه ممکن بدانند و دوم اینکه باید به‌صورت جدی به موضوع ورود پیدا کرده و به رفع ‌اشکالات موجود در شیوه ارائه و فعالیت آموزش‌های مجازی یا تقویت آموزش از رسانه ملی و شیوه‌های دیگر اقدام نمایند.
همچنین مطالبه انجام وظیفه مسئولان مرتبط و بازخواست از کم‌کاری آنها در زمینه سالم‌سازی فضای مجازی توسط مجلس و دستگاه قضایی نیز می‌تواند راهگشا باشد.
,
,
,
 
,
 
,
, ,
 
,
قدرت برتر در میدان غرب آسیا
 
امیر مسروری در خراسان نوشت:
 
 این روزها رژیم صهیونیستی با همراهی آمریکا در حال به پای میز سازش کشاندن تعدادی از  سران  کشورهای خائن  به آرمان فلسطین است. روندی که توهم افزایش قدرت را برای سران این رژیم پدید آورده است؛ واقعیت ماجرا چیست و قدرت برتر میدان غرب آسیا کیست؟ پس از انقلاب اسلامی و تغییر ابزار بازی، رژیم صهیونیستی تلاش بسیاری کرد که ساختار امنیتی آسیب دیده خود را به نحو دیگری احیا کند. پیش از انقلاب پروژه نیزه سه سر میان «موساد، ساواک و میت» ابزار قدرتمند تل آویو برای تعقیب، برخورد و مقابله با اقدامات ضد امنیت ملی رژیم صهیونیستی بود و از این منظر از هیچ تلاشی دریغ نمی کرد.
 
با این حال در سال 2011 و پس از شکل گیری بیداری اسلامی، محور مقاومت توانست رژیم صهیونیستی را از منظر اجتماعی در فشار و محاصره ژئوپلیتیک قرار دهد. سناریوی به هم ریختگی نظم منطقه ای و انحراف بیداری اسلامی در دستور کار قرار گرفت و فتنه سوریه در سال 2011 آغاز شد. هدف، تضعیف مقاومت و سازش با رژیم صهیونیستی بود. به گفته مقامات ارشد دولت سوریه از جمله بشار  اسد رئیس جمهور این کشور، ارتباط و صلح با صهیونیست ها کلید پایان بحران در این کشور بود اما دمشق این صلح را نپذیرفت و در محور مقاومت باقی ماند. نتیجه آن، پیروزی دمشق بر عناصر تروریستی و افزایش قدرت بازدارندگی است.
 
از ابتدای سال 2014 و تشکیل الحشدالشعبی و در کنار آن تقویت نیروهای حزب ا... در سوریه، تشکیل یگان های عملیاتی مقاومت از جمله فاطمیون، زینبیون، تیپ القدس و... پیروزی ها در سوریه و عراق به نفع محور مقاومت شد. انقلاب یمن نیز تغییرات شگرفی داشت و از سال 2015 به این سو هرچند ریاض در یک تهاجم سراسری عملا زیرساختی برای یمن باقی نگذاشت اما صنعا به قدرت موشکی، توان رزم پهپادی، اجرای رزم جدید در زمین و از همه مهم تر نفوذ استراتژیک در قبایل عربی – یمنی دست یافت و چندین نقطه مهم را در عربستان و امارات هدف عملیات ترکیبی خود قرار داد. با این حال در چند ماه اخیر موج همکاری رژیم صهیونیستی با دولت های پیرامونی ایران افزایش چشمگیری داشت. نخست وزیر این رژیم به عمان سفر کرد و وزیران خارجه بحرین و امارات با امضای توافق نامه ای در کاخ سفید عملا هم‌پیمان راهبردی تل آویو شدند. با این حال سوال این جاست که آیا از سال 2011 به این سو به جای محاصره رژیم صهیونیستی، ایران در محاصره ژئوپلیتیک و تنگنای راهبردی قرار گرفته یا خیر؟
 
یک:  برخلاف تصور بسیاری، اسرائیل در این مناطق هرچند دارای ارتباطات سیاسی، امنیتی و حتی اطلاعاتی است اما همراهی نکردن ملت های محیط پیرامونی ایران و وابستگی فرهنگی این ملت ها با فلسطین به هیچ عنوان به نفع رژیم صهیونیستی نیست. به عبارت دیگر نفوذ اسرائیل در دستگاه حاکمیتی است و به هیچ عنوان این نفوذ در ساختار اجتماعی و فرهنگی دولت های سازشکار نیست و همین مسئله تاثیرچندانی بر محاصره ژئوپلیتیک نخواهد داشت.
 
از سوی دیگر دولت ایران رسما اعلام کرده که هر نوع شیطنت و اقدام علیه ایران از سوی رژیم صهیونیستی به وسیله خاک دولت های همسایه به معنای تخاصم و اقدام دولت ثالث است و ایران به آن واکنش نشان خواهد داد. این پیام برای کسانی که از قدرت نظامی و امنیتی کشورهای حاشیه خلیج فارس یا شمال ایران اطلاع دارند کاملا واضح است که این کشورها دلیلی برای درگیری با ایران ندارند و حاضر نیستند توان موشکی یا رزمی ایران را امتحان کنند. زیرا شروع کوچک ترین جنگی، به معنای نابودی دولت ها و کشاندن شعله جنگ به گستره فرا منطقه ای است.
 
دو: ایران قلب محاصره سوری را در سال 2011 شکسته است. با تشکیل کمربند مقاومت در یمن، سوریه، عراق و لبنان و حتی غزه و کرانه باختری، عملا کمربند مقاومت استحکام و توان رزمی و عملیاتی بسیار زیادی دارد که غیر قابل انکار است. توان رزمی، نیروی انسانی ماهر، قدرت آتش و از همه مهم تر انگیزه نبرد با رژیم صهیونیستی در این منطقه به شکلی باور نکردنی از سال 2011 به این سو افزایش داشته و عملا می توان گفت تل آویو می داند که امکان ندارد با این قدرت مجاوری در محیط پیرامونی ایران، تهران در محاصره ژئوپلیتیک قرار بگیرد. باید اقرار کرد که اقدامات سردار شهید سلیمانی در تثبیت قدرت محور مقاومت در عراق، سوریه و لبنان به طور باور نکردنی امروز به تثبیت امنیت ملی و جلوگیری از قدرت رژیم صهیونیستی تبدیل شده است.به نظر می رسد هرچند تلاش بسیاری از سوی رژیم صهیونیستی شده تا نوع انتخاب کشورها به نحوی باشد که از فشار سال 2011 علیه رژیم صهیونیستی بکاهد اما حوادث رخ داده در مبارزه با تروریسم در سوریه و عراق و همین طور خطای راهبردی ریاض در حمله به یمن، قدرتی را به وجود آورده که غیر قابل انکار است و می توان گفت سناریوی چیده شده تل آویو را به شکل قابل توجهی با شکست مواجه ساخته است. به عبارت دیگر محاصره ژئوپلیتیک ایران تنها یک شوی تبلیغاتی است.
,
قدرت برتر در میدان غرب آسیا
, قدرت برتر در میدان غرب آسیا, قدرت برتر در میدان غرب آسیا,
 
,
امیر مسروری در خراسان نوشت:
, امیر مسروری در خراسان نوشت:, امیر مسروری در خراسان نوشت:,
 
,
 این روزها رژیم صهیونیستی با همراهی آمریکا در حال به پای میز سازش کشاندن تعدادی از  سران  کشورهای خائن  به آرمان فلسطین است. روندی که توهم افزایش قدرت را برای سران این رژیم پدید آورده است؛ واقعیت ماجرا چیست و قدرت برتر میدان غرب آسیا کیست؟ پس از انقلاب اسلامی و تغییر ابزار بازی، رژیم صهیونیستی تلاش بسیاری کرد که ساختار امنیتی آسیب دیده خود را به نحو دیگری احیا کند. پیش از انقلاب پروژه نیزه سه سر میان «موساد، ساواک و میت» ابزار قدرتمند تل آویو برای تعقیب، برخورد و مقابله با اقدامات ضد امنیت ملی رژیم صهیونیستی بود و از این منظر از هیچ تلاشی دریغ نمی کرد.
,
 
,
با این حال در سال 2011 و پس از شکل گیری بیداری اسلامی، محور مقاومت توانست رژیم صهیونیستی را از منظر اجتماعی در فشار و محاصره ژئوپلیتیک قرار دهد. سناریوی به هم ریختگی نظم منطقه ای و انحراف بیداری اسلامی در دستور کار قرار گرفت و فتنه سوریه در سال 2011 آغاز شد. هدف، تضعیف مقاومت و سازش با رژیم صهیونیستی بود. به گفته مقامات ارشد دولت سوریه از جمله بشار  اسد رئیس جمهور این کشور، ارتباط و صلح با صهیونیست ها کلید پایان بحران در این کشور بود اما دمشق این صلح را نپذیرفت و در محور مقاومت باقی ماند. نتیجه آن، پیروزی دمشق بر عناصر تروریستی و افزایش قدرت بازدارندگی است.
,
 
,
از ابتدای سال 2014 و تشکیل الحشدالشعبی و در کنار آن تقویت نیروهای حزب ا... در سوریه، تشکیل یگان های عملیاتی مقاومت از جمله فاطمیون، زینبیون، تیپ القدس و... پیروزی ها در سوریه و عراق به نفع محور مقاومت شد. انقلاب یمن نیز تغییرات شگرفی داشت و از سال 2015 به این سو هرچند ریاض در یک تهاجم سراسری عملا زیرساختی برای یمن باقی نگذاشت اما صنعا به قدرت موشکی، توان رزم پهپادی، اجرای رزم جدید در زمین و از همه مهم تر نفوذ استراتژیک در قبایل عربی – یمنی دست یافت و چندین نقطه مهم را در عربستان و امارات هدف عملیات ترکیبی خود قرار داد. با این حال در چند ماه اخیر موج همکاری رژیم صهیونیستی با دولت های پیرامونی ایران افزایش چشمگیری داشت. نخست وزیر این رژیم به عمان سفر کرد و وزیران خارجه بحرین و امارات با امضای توافق نامه ای در کاخ سفید عملا هم‌پیمان راهبردی تل آویو شدند. با این حال سوال این جاست که آیا از سال 2011 به این سو به جای محاصره رژیم صهیونیستی، ایران در محاصره ژئوپلیتیک و تنگنای راهبردی قرار گرفته یا خیر؟
,
 
,
یک:  برخلاف تصور بسیاری، اسرائیل در این مناطق هرچند دارای ارتباطات سیاسی، امنیتی و حتی اطلاعاتی است اما همراهی نکردن ملت های محیط پیرامونی ایران و وابستگی فرهنگی این ملت ها با فلسطین به هیچ عنوان به نفع رژیم صهیونیستی نیست. به عبارت دیگر نفوذ اسرائیل در دستگاه حاکمیتی است و به هیچ عنوان این نفوذ در ساختار اجتماعی و فرهنگی دولت های سازشکار نیست و همین مسئله تاثیرچندانی بر محاصره ژئوپلیتیک نخواهد داشت.
,
 
,
از سوی دیگر دولت ایران رسما اعلام کرده که هر نوع شیطنت و اقدام علیه ایران از سوی رژیم صهیونیستی به وسیله خاک دولت های همسایه به معنای تخاصم و اقدام دولت ثالث است و ایران به آن واکنش نشان خواهد داد. این پیام برای کسانی که از قدرت نظامی و امنیتی کشورهای حاشیه خلیج فارس یا شمال ایران اطلاع دارند کاملا واضح است که این کشورها دلیلی برای درگیری با ایران ندارند و حاضر نیستند توان موشکی یا رزمی ایران را امتحان کنند. زیرا شروع کوچک ترین جنگی، به معنای نابودی دولت ها و کشاندن شعله جنگ به گستره فرا منطقه ای است.
,
 
,
دو: ایران قلب محاصره سوری را در سال 2011 شکسته است. با تشکیل کمربند مقاومت در یمن، سوریه، عراق و لبنان و حتی غزه و کرانه باختری، عملا کمربند مقاومت استحکام و توان رزمی و عملیاتی بسیار زیادی دارد که غیر قابل انکار است. توان رزمی، نیروی انسانی ماهر، قدرت آتش و از همه مهم تر انگیزه نبرد با رژیم صهیونیستی در این منطقه به شکلی باور نکردنی از سال 2011 به این سو افزایش داشته و عملا می توان گفت تل آویو می داند که امکان ندارد با این قدرت مجاوری در محیط پیرامونی ایران، تهران در محاصره ژئوپلیتیک قرار بگیرد. باید اقرار کرد که اقدامات سردار شهید سلیمانی در تثبیت قدرت محور مقاومت در عراق، سوریه و لبنان به طور باور نکردنی امروز به تثبیت امنیت ملی و جلوگیری از قدرت رژیم صهیونیستی تبدیل شده است.به نظر می رسد هرچند تلاش بسیاری از سوی رژیم صهیونیستی شده تا نوع انتخاب کشورها به نحوی باشد که از فشار سال 2011 علیه رژیم صهیونیستی بکاهد اما حوادث رخ داده در مبارزه با تروریسم در سوریه و عراق و همین طور خطای راهبردی ریاض در حمله به یمن، قدرتی را به وجود آورده که غیر قابل انکار است و می توان گفت سناریوی چیده شده تل آویو را به شکل قابل توجهی با شکست مواجه ساخته است. به عبارت دیگر محاصره ژئوپلیتیک ایران تنها یک شوی تبلیغاتی است.
,

 

,

, ,

 

,
 
,
قره‌باغ خاکریز قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی
, قره‌باغ خاکریز قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی, قره‌باغ خاکریز قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی,
 
,
سیدعبدالله متولیان در جوان نوشت:
, سیدعبدالله متولیان در جوان نوشت:, سیدعبدالله متولیان در جوان نوشت:,
 
,
منازعه جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر مالکیت قره باغ، اگرچه رخداد جدیدی نبوده و ریشه‌ای تاریخی و ۳۰ ساله به قدمت فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی دارد، اما هم‌اینک به دستاویزی مناسب برای توسعه و بسط نفوذ قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی تبدیل شده است. هر یک از بازیگران فعال در منازعه قره‌باغ (به ویژه بازیگران محور اشرار غربی، عبری، وهابی) با اهداف خاص به تحریک طرفین مناقشه و شعله‌ورتر کردن آتش جنگ مشغولند.
,

مسئله نزاع بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر قره‌باغ اولاً از سطح دو دولت فراتر رفته و به میدانی برای زورآزمایی و تحمیل اراده قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای تبدیل شده و ثانیاً این واقعه را فارغ از اتفاقات و رخداد‌های منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) طی مدت یک سال اخیر و پس از شهادت سردار سلیمانی و علنی شدن روابط بین امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی نمی‌توان تحلیل نمود و ثالثاً «برآیند اقدامات»، «بررسی آثار همه مؤلفه‌ها» و «اهداف بازیگران حاضر در صحنه جنگ» حاکی از آن است که هدف مشترک بازیگران منازعه قره‌باغ، جمهوری اسلامی ایران بوده و موضوع قره‌باغ بهانه‌ای برای تنگ کردن حلقه محاصره علیه ایران و چچنیزه کردن شمال غرب ایران است.
,
,

جمهوری آذربایجان برای رژیم صهیونیستی اهمیتی استراتژیکی داشته و دست آن رژیم را برای «بسط نفوذ و سلطه‌گری در قفقاز»، «تضمین تأمین انرژی موردنیازش از آذربایجان»، «ممانعت از حضور، نفوذ و پیشرفت ایران در حوزه قفقاز»، «ایجاد اهرم فشار علیه ایران با ایجاد، سازماندهی، تجهیز و هدایت گروه‌های تکفیری از یکسو و ایجاد و هدایت مباحث پان ترکیستی از سوی دیگر» و «تبدیل شمال غرب ایران به چچنستان تکفیری ها» باز خواهد کرد. ناگفته پیداست که رژیم منحوس صهیونیستی در این منازعه به دو طرف صحنه نبرد سلاح و مهمات فروخته و به عبور از رکود پساکرونایی می‌اندیشد.
,
,

ترکیه نیز در این منازعه به دنبال «توسعه عمق استراتژیکی خود در منطقه قفقاز»، «رسیدن به آب‌های خزر»، «بازگشت به دوران طلایی امپراتوری عثمانی»، «افزایش قدرت چانه زنی خود به‌عنوان بازیگر مؤثر در موضوعات منطقه‌ای نظیر بحران سوریه» و «ایجاد مسئله متناظر جدید در شمال ایران برای حل مسئله سوریه به نفع خود»، «رفع مزاحمت از گروهک‌های تکفیری خودساخته از طریق انتقال بیش از ٤ هزار تروریست تکفیری به منطقه درگیری» است.
,
,

نوع تحلیل‌های ارائه شده از سوی امپراتوری رسانه‌ای غرب نیز نشان می‌دهد، غربی‌ها و به طور اخص امریکا و انگلیس هم به دنبال حل مشکل و اتمام جنگ نبوده و در این واقعه به دنبال «تبدیل قره‌باغ به‌عنوان کانون بحران دائمی و ایجاد اسرائیل دوم»، «درگیر نمودن ایران در جنگ‌های فرسایشی قومی و پانیستی»، «انتقام‌گیری از ایران در نابودسازی رؤیا‌های داعشی غرب در منطقه غرب آسیا و ایجاد خاورمیانه جدید»، «انتقال عناصر داعش به منطقه قره‌باغ و سپردن مأموریت مبارزه با جمهوری اسلامی ایران، ارمنستان و روسیه در منطقه به آنان»، «اعمال فشار بیشتر و به تسلیم کشاندن ایران از طریق تقویت فشار‌های قومی و داعشی» و «ایجاد اختلال در موازنه قدرت در حوزه نفوذ روسیه و ایران از طریق ایجاد و تقویت عفونت‌های مزمن منطقه‌ای» هستند.
,
,

در داخل ایران نیز «مبلغان تشیع انگلیسی»، «شبکه نفوذی‌های دشمن»، و... نیز به مدد بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی آمده و با مغالطه و سفسطه و با هدف تحریک آذری‌های ایران و واداشتن ایران به ورود در مناقشه قره‌باغ، حمایت از جمهوری آذربایجان را حمایت از مسلمان و دارالسلام در برابر غیرمسلمان و دارالکفر تبلیغ و به تحریک آذری‌های ایران می‌پردارند.
,
,

به تصور محور اشرار غربی، عبری، وهابی اینک جمهوری اسلامی ایران بر سر یک دوراهی خطرناک و دوسرباخت قرار گرفته که اگر از ارمنستان حمایت کند با بحران واگرایی قومی و فشار در داخل مواجه شده و ناخواسته پایش به درگیری قره‌باغ باز خواهدشد و چنانچه از آذربایجان حمایت کند اولاً هم‌پیمان خود در منطقه (ارمنستان) را از دست داده و رو در روی روسیه و محور شرق قرار می‌گیرد و ثانیاً به تحقق نیات شوم و پلید محور اشرار غربی، عبری، وهابی کمک کرده و ناخواسته مسیر را برای زیاده خواهی بعدی آذربایجان و طمع ورزی نسبت به شمال‌غرب ایران و آرزوی انگلیسی آذربایجان بزرگ باز و هموار می‌سازد. از این جهت نوع موضعگیری ایران در مواجهه با منازعه قره‌باغ از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
,
,

آنچه که مسلم است اینکه طرفین مناقشه (آذربایجان و ارمنستان) اراده مؤثر و قابل قبولی برای حل مناقشه نداشته و هر یک از طرفین تحت تأثیر مستقیم و غیرمستقیم حامیان منطقه‌ای و بین‌المللی و با برآورد‌های غیرمنطقی و بر اساس آرزو‌های متأثر از پیشینه تاریخی بحران قره‌باغ، به دنبال حل مناقشه به نفع خود و با مدل‌های خشن و غیردیپلماتیک هستند و به این نکته بسیار مهم کم توجهی می‌کنند که دخالت‌های سایر دولت‌های منطقه‌ای آینده تاریک و وحشتناکی را برای این دو کشور و منطقه رقم خواهد زد. جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان کشور بی‌طرف، ضمن به میدان آوردن سایر بازیگران منطقه‌ای نظیر روسیه، باید
,
,

۱ - تمام سعی خود را برای متقاعد کردن طرفین منازعه به تن دادن به روش‌های مسالمت‌آمیز و دیپلماتیک و فرونشاندن آتش خشم دو طرف به کار گیرد.
,
,

۲ - از شعله‌ور شدن زبانه‌های جنگ در منطقه جلوگیری نماید.
,
,

۳ - علاوه بر آن لازم است با روش‌های مناسب و ابلاغ استراتژی توازن وحشت به بازیگران غربی صحنه نبرد، خطرات و پیامد‌های دخالت دول غربی و منطقه‌ای را به آنان گوشزد نماید.
,
,

٤ - در این میان مهم‌ترین وظیفه رسانه ملی و اصحاب قلم و بیان و دستگاه‌ها و نهاد‌های فرهنگی، اقدامات هماهنگ در راستای آگاه سازی دقیق و کامل مردم و اقناع سازی در باره مناقشه قره‌باغ و نقشه‌های شوم و ویرانگری که دزدان و اشرار غربی و صهیونیستی برای از بین بردن امنیت و آرامش مردم ایران است.
,
,
 
,
 
,
 
,
, ,
 
,
اگر بایدن پیروز شود...
 
داریوش قنبری در آرمان نوشت:
 
در روزهای اخیر بعضی نظرسنجی‌ها حاکی از جلو افتادن جو بایدن نسبت به دونالد ترامپ است؛ به‌خصوص بعد از مبتلا شدن ترامپ به بیماری کرونا و بستری شدن در بیمارستان که فرصت تبلیغاتی را از دست داده و در عوض فرصت تبلیغاتی بهتری در اختیار بایدن قرار گرفته است. شاید ترامپ شبیه بایدن نیاز به تبلیغات آنچنانی نداشته باشد چون چهار سال رئیس‌جمهور بوده و براساس عملکردی که داشته، قضاوت خواهد شد.
 
اما در کنار نتایج نظرسنجی‌ها این نکته را باید در نظر داشته باشیم که انتخابات در آمریکا، انتخابات دو درجه‌ای است. چون این سبک انتخابات در کشور ما مرسوم نیست، شاید با این روش یا سبک انتخاباتی که در آمریکا رایج است، چندان آشنایی نداشته باشیم که هر ایالتی براساس تعداد جمعیتی که دارد، چند رای الکترال دارد که توسط هیات‌هایی داده می‌شود و نه به‌واسطه رای مستقیم مردم. درواقع مردم مستقیما رئیس‌جمهور را انتخاب نمی‌کنند بلکه آنها اعضای کالج‌های انتخاباتی را انتخاب می‌کنند و آنها هستند که رئیس‌جمهور را انتخاب می‌کنند. وضعیت هم به‌گونه‌ای است که در یک ایالتی فرضا اگر شش رای الکترال وجود داشته باشد، دو رای باقیمانده هم به نام کاندیدای دیگر نخواهد بود و به اسم کاندیدای برنده ثبت می‌شود و هر شش رای را تصاحب می‌کند. هیلاری کلینتون در انتخابات 2016 نسبت به دونالد ترامپ به لحاظ عددی آرای بیشتری داشت اما این کارت‌های الکترال بودند که تعیین کردند چه کسی رئیس‌جمهور است.
 
بنابراین قضاوت براساس نظرسنجی‌ها که رای چه کسی بالاتر است، خیلی زود است، هرچند جو بایدن جلو افتاده ولی فعلا مشخص نیست که این جلو افتادن به معنی جلو افتادن در کارت‌های الکترال هم باشد. سیستم انتخابات آمریکا پیچیدگی‌های خاص خود را دارد که باید اینها را هم لحاظ کرد. اما با فرض اینکه جو بایدن به کاخ سفید راه یابد، به نظر نمی‌رسد که خیلی باید خوش‌بین باشیم چون باوجود‌ اینکه قصد بازگشت به برجام را دارد اما با انتقاداتی که به برجام دارد، برای توافق دیگری با ایران تلاش می‌کند که مسائل موشکی راهم دربر‌بگیرد.
 
این موضوع را نباید از نظر دور داشت که دموکرات‌ها حقوق بشری را هم مطرح می‌کنند و در کل مسائل دیگری با آمریکا در صورت برنده شدن بایدن خواهیم داشت. بنابراین وضعیت ما در صورتی که حتی بایدن هم برنده انتخابات آمریکا شود، فرقی به آن معنا نخواهد کرد. البته فشارهای هسته‌ای با توجه به بازگشت بایدن به برجام، کاهش پیدا می‌کند و شاید گشایشی حاصل شود اما با توجه به بعضی تصمیمات که توسط کنگره آمریکا گرفته شده، معلوم نیست که بایدن بتواند ایران را به همان برجام زمان اوباما برگرداند. آنچه هست ایران در سیاست خارجی آمریکا به شکل کلی، تبدیل به یک مساله شده که دموکرات‌ها یا جمهوریخواهان می‌خواهند به نوعی با این مساله برخورد کنند.
 
هرچند شکل برخورد دموکرات‌ها، می‌تواند ملایم‌تر باشد و بایدن با سخنانی که مطرح کرده، بازگشت به شرایط دوران اوباما را تا حدود زیادی محتمل دانسته اما بازگشت به‌منظور توافق دیگری از نکات مبهم است. آیا اگر ایران توافق دیگری را نپذیرد، بایدن همان روش ترامپ را ادامه می‌دهد یا روش دیگری برمی‌گزیند؟ بایدن با مطرح کردن بحث موشک‌ها، قصد توافق دارد و قطعا ایران هم خطوط قرمزی برای مذاکره تعیین کرده که یکی از آنها همین مساله موشکی است. درواقع اندیشیدن به اینکه با پیروزی بایدن همه مشکلات حل می‌شود، تا حدودی ساده‌انگارانه است ضمن اینکه نباید از نظر دور داشت با اینکه بایدن در نظرسنجی‌ها جلوتر است اما مناظره‌های بعدی بین دو رقیب تعیین‌کننده است که کدام یک بتوانند حریف را از صحنه خارج کنند و تاثیرگذار باشند.
,
اگر بایدن پیروز شود...
,
 
,
داریوش قنبری در آرمان نوشت:
,
 
,
در روزهای اخیر بعضی نظرسنجی‌ها حاکی از جلو افتادن جو بایدن نسبت به دونالد ترامپ است؛ به‌خصوص بعد از مبتلا شدن ترامپ به بیماری کرونا و بستری شدن در بیمارستان که فرصت تبلیغاتی را از دست داده و در عوض فرصت تبلیغاتی بهتری در اختیار بایدن قرار گرفته است. شاید ترامپ شبیه بایدن نیاز به تبلیغات آنچنانی نداشته باشد چون چهار سال رئیس‌جمهور بوده و براساس عملکردی که داشته، قضاوت خواهد شد.
,
 
,
اما در کنار نتایج نظرسنجی‌ها این نکته را باید در نظر داشته باشیم که انتخابات در آمریکا، انتخابات دو درجه‌ای است. چون این سبک انتخابات در کشور ما مرسوم نیست، شاید با این روش یا سبک انتخاباتی که در آمریکا رایج است، چندان آشنایی نداشته باشیم که هر ایالتی براساس تعداد جمعیتی که دارد، چند رای الکترال دارد که توسط هیات‌هایی داده می‌شود و نه به‌واسطه رای مستقیم مردم. درواقع مردم مستقیما رئیس‌جمهور را انتخاب نمی‌کنند بلکه آنها اعضای کالج‌های انتخاباتی را انتخاب می‌کنند و آنها هستند که رئیس‌جمهور را انتخاب می‌کنند. وضعیت هم به‌گونه‌ای است که در یک ایالتی فرضا اگر شش رای الکترال وجود داشته باشد، دو رای باقیمانده هم به نام کاندیدای دیگر نخواهد بود و به اسم کاندیدای برنده ثبت می‌شود و هر شش رای را تصاحب می‌کند. هیلاری کلینتون در انتخابات 2016 نسبت به دونالد ترامپ به لحاظ عددی آرای بیشتری داشت اما این کارت‌های الکترال بودند که تعیین کردند چه کسی رئیس‌جمهور است.
,
 
,
بنابراین قضاوت براساس نظرسنجی‌ها که رای چه کسی بالاتر است، خیلی زود است، هرچند جو بایدن جلو افتاده ولی فعلا مشخص نیست که این جلو افتادن به معنی جلو افتادن در کارت‌های الکترال هم باشد. سیستم انتخابات آمریکا پیچیدگی‌های خاص خود را دارد که باید اینها را هم لحاظ کرد. اما با فرض اینکه جو بایدن به کاخ سفید راه یابد، به نظر نمی‌رسد که خیلی باید خوش‌بین باشیم چون باوجود‌ اینکه قصد بازگشت به برجام را دارد اما با انتقاداتی که به برجام دارد، برای توافق دیگری با ایران تلاش می‌کند که مسائل موشکی راهم دربر‌بگیرد.
,
 
,
این موضوع را نباید از نظر دور داشت که دموکرات‌ها حقوق بشری را هم مطرح می‌کنند و در کل مسائل دیگری با آمریکا در صورت برنده شدن بایدن خواهیم داشت. بنابراین وضعیت ما در صورتی که حتی بایدن هم برنده انتخابات آمریکا شود، فرقی به آن معنا نخواهد کرد. البته فشارهای هسته‌ای با توجه به بازگشت بایدن به برجام، کاهش پیدا می‌کند و شاید گشایشی حاصل شود اما با توجه به بعضی تصمیمات که توسط کنگره آمریکا گرفته شده، معلوم نیست که بایدن بتواند ایران را به همان برجام زمان اوباما برگرداند. آنچه هست ایران در سیاست خارجی آمریکا به شکل کلی، تبدیل به یک مساله شده که دموکرات‌ها یا جمهوریخواهان می‌خواهند به نوعی با این مساله برخورد کنند.
,
 
,
هرچند شکل برخورد دموکرات‌ها، می‌تواند ملایم‌تر باشد و بایدن با سخنانی که مطرح کرده، بازگشت به شرایط دوران اوباما را تا حدود زیادی محتمل دانسته اما بازگشت به‌منظور توافق دیگری از نکات مبهم است. آیا اگر ایران توافق دیگری را نپذیرد، بایدن همان روش ترامپ را ادامه می‌دهد یا روش دیگری برمی‌گزیند؟ بایدن با مطرح کردن بحث موشک‌ها، قصد توافق دارد و قطعا ایران هم خطوط قرمزی برای مذاکره تعیین کرده که یکی از آنها همین مساله موشکی است. درواقع اندیشیدن به اینکه با پیروزی بایدن همه مشکلات حل می‌شود، تا حدودی ساده‌انگارانه است ضمن اینکه نباید از نظر دور داشت با اینکه بایدن در نظرسنجی‌ها جلوتر است اما مناظره‌های بعدی بین دو رقیب تعیین‌کننده است که کدام یک بتوانند حریف را از صحنه خارج کنند و تاثیرگذار باشند.
,

 

,

, ,

 

,

ایرانیان و جنگ قره باغ

,

جلال خوش چهره در ابتکار نوشت:

,

جنگ قره‌باغ، بدترین اتفاق در مرزهای شمال غربی ایران در ماه‌های اخیر است. این جنگ نه تنها برای آذری‌ها و ارمنی‌های آن سوی مرزهای ایران خسارت‌بار و خونبار است بلکه ادامه آن به شکل کنونی می‌تواند بحران را فراتر از مرزهای آن گسترش دهد. بدون تردید ایران در معرض این تهدید قرار دارد.

,

منافع ایران در حفظ بی‌طرفی‌ و پایان سریع جنگ در همسایگی آن است. استقرار ثبات و صلح در میان همسایگان شمالی، ایران را از دغدغه‌تازه و خطرآفرین کنونی می‌رهاند. از این ‌رو تهران با نگاه به منافع امنیتی خود و مصلحت همسایگانش، متعهد به بی‌طرفی فعال در منازعه کنونی بوده و براین اساس سیاست‌هایش را تنظیم کرده است. هرگونه آسیب به این سیاست می‌تواند پیامدهای ناگوار و مخرب علیه امنیت ملی وارد کند. مهم‌ترین کارویژه لازم در این امر به ویژه نزد همه کسانی که تریبون‌های عمومی را در اختیار دارند، شناخت روشن از مختصات جنگ کنونی، تبیین آن و بهره‌گیری از راهکارهایی است که بتواند فهم مشترک را میان آحاد ملت دراین‌باره فراهم کند.

,

مهم‌ترین درک از وضع کنونی، پرهیز از گره زدن چرایی جنگ قره‌باغ با رویکردهای ایدئولوژیک است. تمکین از چنین رویکردی مملو از تناقضات و تعارض‌ها با واقعیت‌های جاری در قفقاز جنوبی است. درواقع اشتباه بزرگ آن خواهد بود که این جنگ، میان‌ اسلام و مسیحیت تفسیر شود. ادیان، بی‌رنگ‌ترین نقش را در بحران قفقاز و به ‌ویژه نزد نظام‌های سکولار جمهوری‌های آذربایجان و ارمنستان دارند. پیش از کاشت بذرهای اختلاف میان ارامنه و مسلمانان قفقاز، این مردم با صلح و صفا کنار هم می‌زیستند. هنوز هم چنین خواهد بود اگر قدرت‌های بیرونی فرصت تکرار آن را ایجاد کنند.

,

جنگ کنونی از آن ‌رو برای ایران از اهمیت ملی و امنیتی برخوردار است که ایرانیان گلچینی از اقوام و ادیان را از هزاران سال تاکنون تشکیل داده و مهم‌ترین ویژگی آنان ملتی حقیقی با امتزاج فرهنگی است. ایرانیان در همزیستی خود هرگز یکدیگر را با دین، مذهب و نژاد متر نکرده‌اند. خانواده‌های ایرانی ترکیبی است از پیوندهای مبارک کرد، بلوچ، عرب، آذری، ترکمن، گیلک، لر، فارس و... . نژاد‌گرایی و پنهان‌کاری در بروز گرایش‌های مذهبی و نژادی همواره برای ایرانیان واژگان و رفتاری غریب و بیگانه بوده است. ایران همواره ماوای ادیان مختلف بوده است. اگر فرصت‌ها به درستی میان همه ایرانیان توزیع نشده را باید در کم‌کاری برخی مدیران اوضاع جستجو کرد. آنچه اهمیت دارد، همزیستی و همدلی همه ایرانیان در کنار یکدیگر طی همه قرون گذشته تاکنون و پس از این است. بنابراین ترکش جنگ قره‌باغ را با هوشیاری همه ایرانیان می‌توان در این سوی مرز ناکار کرد.

,

حقوق جمهوری آذربایجان در حفظ تمامیت ارضی این کشور انکار ناپذیر است. جمهوری ارمنستان نیز سرانجام باید در این‌باره تصمیم بگیرد. حفظ وضع موجود به مثابه استخوان لای زخم خواهد بود. اما تردید در اهداف عوامل بیرونی است که با نگاه به سیاست‌های راهبردی خود جنگی نیابتی را به مردم آذری و ارمنی قفقاز تحمیل کرده‌اند.

,

این جنگ همچنین در روزهای نخستین خود شاهد اتفاقاتی است که نه تنها مردم جمهوری‌های آذربایجان و ارمنستان را باید نسبت به پیامدهای آن هشیار کند بلکه ایرانیان مرز نشین را نیز به‌ویژه با خطر نفوذ عوامل سلفی، داعش و دیگر گروه‌های مخرب در کنار مرزهای شمالی ایران روبه‫رو خواهد کرد. بی‌ثباتی در مرزهای شمالی ایران برای هموطنان آذری و به‌طور عام همه ایرانیان نامیمون‌تر خواهد شد اگر جنگ قره‌باغ با القاهای تبلیغاتی دشمنان ایران به جنگ آذری ـ ارمنی با رویکردهای ایدئولوژیک و نژادی تعبیر شود.
حفظ بی‌طرفی فعال و نگاه به جنگ قره‌باغ از دریچه منافع و امنیت‌ملی اصلی‌ترین راهکار است. همه ایرانیان با حفظ همدلی با قربانیان این جنگ و چارچوب‌های حقوقی آن می‌توانند رویکرد خود به این جنگ تنظیم کنند.

,
,

جنگ قره‌باغ یکی از بدترین رخدادها در کنار مرزهای شمال غربی ایران است. پایان مسالمت‌آمیز این جنگ صادقانه‌ترین خواستی است که در میان مدعیان دیگر بیان شده است. تهران حتی با نگاه به منافع خود، خارج از این رویکرد عمل نخواهد کرد.

,

 

,

انتهای پیام/ک

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه