اخبار داغ

نقد کتاب جهان نا بسامان ریچارد هاوس؛

اعتراف نویسنده آمریکایی به قدرت منطقه ای ایران/ هاوس برای مقابله با ایران چه نسخه‌ای تجویز می کند؟

اعتراف نویسنده آمریکایی به قدرت منطقه ای ایران/ هاوس برای مقابله با ایران چه نسخه‌ای تجویز می کند؟
هاوس معتقد است: ایران قدرت جهانی نیست اما قطعا منطقه ای است و تنها اسرائیل و بعد بترتیب عربستان و ترکیه قابلیت رقابت با ایران را دارند.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از 8دی، کتاب جهان نابسامان نوشته ریچارد هاوس؛ با مشخصات نشر پنگوین ۲۰۱۷ و ۳۳۹ صفحه در ۳ فصل و ۱۲ بخش وارد بازار شده است که خالی از لطف نیست که اگر به بررسی آن بپردازیم.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, 8دی,

نویسنده در بخش ۱و۲ کتاب در خصوص تاریخ روابط بین الملل و تاریخ گذشته صحبت کرده است اما هاوس در بخش سوم به ایران پرداخته و نوشته است با ایران چه کنیم؟ و در واقع؛ نسخه هم تجویز می کند.

,

با توجه به سابقه ریچارد هاوس که قبلا آرمان گرا بود و بعد واقع گرا شد و علقه های فکریش در اکسفورد و کمبریچ شکل گرفته و سخت طرفدار اسراییل است (در کتاب هم به  آن اشاره می کند)  می نویسد؛ چگونه رقابت ابرقدرت ها را کاهش دهیم؟ نظم جدید بین نظام های موجود را چگونه شکل دهیم و چالش ها و پیشنهادات کدامند؟ در کنار تاکید بر حق حاکمیت، نویسنده حق حاکمیت مبتنی بر اخلاق/تعهد Sovereignty Obligation را مطرح می کند. معتقد است کشورها نه تنها در مقابل مردم خودشان متعهد هستند بلکه در برابر شهروندان دیگر کشورها نیز باید تعهد داشته باشند.!

,
, ,

هاوس معتقد است دو جنگ جهانی نشان داده که سیستم حاکم جهانی به راحتی قابل فروپاشی است؛ سپس با طرح سوالِ پس چاره چیست؟ در مقام پاسخگویی خودش جواب می دهد که سیاست خارجی باید همانند یک گروه نوازنده نواخته و ارایه شود. از رقابت جلوگیری و از جنگ پیشگیری شود. و  اگر رقابت ابرقدرت ها ادامه یابد، دیگر کشورها یا؛ با یکی متحد می شوند و یا برای قدرتمند شدن اقدام می کنند. اگر اقدام نکنیم نابسامانی ها رو به افزایش خواهند گذاشت.

نویسنده رقابت امریکا با چین و روسیه را مهمتر از رقابت یا تنش با کره شمالی و ایران و گروهای تروریستی تقسیم بندی می کند. تحریم را راه سوم بین کاری نکردن و  جنگ تعریف می کندو معتقد است آمریکا باید خویشتن‌داری هم بکند مثلا در روابط با روسیه، نباید اوکراین و گرجستان را برای ناتو کاندید می کرد. پوتین باید تصمیم بگیرد که خراب کننده spoiler یا بخشی از راه حل است. آینده جهان بستگی به روش/رفتار سیاسی مشترک common approach قدرت ها دارد.

ایشان به حق دفاع از شهروندان دیگر کشورها R2P اشاره می کند اما obligation را هم اضافه می کند. تعهد نسبت به دیگر کشورها به خصوص مردم دیگر کشورها را ضروری می داند اما سوال این است که برای R2P چه کسی باید تصمیم بگیرد.

در مسایل اقتصادی هم این تعهد obligation مد نظر نویسنده هست. البته بعضی کشورها ممکن است مخالفت کنند یا ابزار همراهی نداشته باشند و چند جانبه گرایی و عملگرا بودن مهم است. باید گروهای غیر دولتی non state actor را هم اضافه کنیم که در خاورمیانه بسیار قوی هستند.

نویسنده با طرح سوال با ایران چه کنیم؟ پای جمهوری اسلامی راهم در عرصه بین المللی به عنوان قدرت منطقه ای به وسط می کشد و می نویسد: (ص ۲۷۵) سیاست با ایران باید چند بعدی باشد.و توافق هسته ای ناقص بود.

هاوس ادامه می دهد: ایران قدرت جهانی نیست اما قطعا منطقه ای است و تنها اسراییل و بعد بترتیب عربستان و ترکیه قابلیت رقابت با ایران را دارند.

هاوس ایران را بازیگری پیچیده و مشکل ساز می داند ومعتقد است دولت[ایران] دو قطبی دارد و مذاکره را مشکل می کند. از ایدیولوژی قوی برخوردار است و نیروهای نیابتی زیادی دارد و از شبکه شیعه منطقه ای برخوردار است. رژیم با ثبات است و مقابله با ایران باید ادغامی از آنچه در مورد روسیه و چین انجام می دهیم در دستور کار باشد و مثل افغانستان که در کنار تنش ها، همکاری شد. مذاکره کنیم و بعلاوه تحریم ایران با همسایگان ایران افزایش همکاری داشته باشیم. حمله نظامی برای هنگامی که منافع ملی در خطر باشد در دستورکار قرار داشته باشد.

بعد دیگر مقابله با ایران؛ حمایت از اسراییل است. یک شورای مشورتی دایمی در مورد ایران تشکیل شود و حمایت های بیشتر نظامی و اقتصادی و اطلاعاتی با اسراییل داشته باشیم.

اعتماد trust بین امریکا و اسراییل باید بیشتر شود و مثلا امریکا بعد از حمله موشکی صدام به اسراییل، از مقامات اسراییل خواست پاسخ ندهند و ندادند و باید اعتماد بین دو کشور به یکدیگر بیشتر شود.

بعد دیگر مقابله با ایران، حمله نظامی است. توصیه من فی نفسه جنگ با ایران نیست زیرا باید هرگونه اقدام نظامی با توجه به تبعات هزینه انسانی/اقتصادی/دیپلماتیک/نظامی مد نظر باشد و out weight داشته باشد و ممکن است اقدامات نظامی با حملات مشخص و نقطه زنی و محدود باشد.

 و اما نقد کتاب

نویسند طبق عرف اندیشمندان غربی در صدد ابداع گری و نظریه پردازی در روابط بین الملل است و مثلا به حق حاکمیت یک تعهد Sovereign Obligation برای شهروندان دیگر کشورها/جهانی نیز اضافه کرده است. اما آیا تجویز ایشان برای همگان/همه شهروندان جهانی است یا خیر، مشخص نیست.

در مورد ایران حمله نظامی هم تجویز می کند اما برای اسراییل اعتماد بیشتر را توصیه می کند و ته فکر ایشان؛ همکاری امریکا با ابرقدرت ها برای از بین بردن چالش های/کشورهای کوچکتر و مخالف امریکا است.

تعهد و اخلاق از سوی بسیاری از اندیشمندان امریکایی مثل جوزف نای هم مطرح شده اما استاندار دوگانه در رفتار با متحدین و مخالفین را یا نادیده می گیرند و یا با پرویی تمام مورد تاکید و تایید قرار می دهند.

,

هاوس معتقد است دو جنگ جهانی نشان داده که سیستم حاکم جهانی به راحتی قابل فروپاشی است؛ سپس با طرح سوالِ پس چاره چیست؟ در مقام پاسخگویی خودش جواب می دهد که سیاست خارجی باید همانند یک گروه نوازنده نواخته و ارایه شود. از رقابت جلوگیری و از جنگ پیشگیری شود. و  اگر رقابت ابرقدرت ها ادامه یابد، دیگر کشورها یا؛ با یکی متحد می شوند و یا برای قدرتمند شدن اقدام می کنند. اگر اقدام نکنیم نابسامانی ها رو به افزایش خواهند گذاشت.

,

نویسنده رقابت امریکا با چین و روسیه را مهمتر از رقابت یا تنش با کره شمالی و ایران و گروهای تروریستی تقسیم بندی می کند. تحریم را راه سوم بین کاری نکردن و  جنگ تعریف می کندو معتقد است آمریکا باید خویشتن‌داری هم بکند مثلا در روابط با روسیه، نباید اوکراین و گرجستان را برای ناتو کاندید می کرد. پوتین باید تصمیم بگیرد که خراب کننده spoiler یا بخشی از راه حل است. آینده جهان بستگی به روش/رفتار سیاسی مشترک common approach قدرت ها دارد.

,

ایشان به حق دفاع از شهروندان دیگر کشورها R2P اشاره می کند اما obligation را هم اضافه می کند. تعهد نسبت به دیگر کشورها به خصوص مردم دیگر کشورها را ضروری می داند اما سوال این است که برای R2P چه کسی باید تصمیم بگیرد.

,

در مسایل اقتصادی هم این تعهد obligation مد نظر نویسنده هست. البته بعضی کشورها ممکن است مخالفت کنند یا ابزار همراهی نداشته باشند و چند جانبه گرایی و عملگرا بودن مهم است. باید گروهای غیر دولتی non state actor را هم اضافه کنیم که در خاورمیانه بسیار قوی هستند.

,
, ,

نویسنده با طرح سوال با ایران چه کنیم؟ پای جمهوری اسلامی راهم در عرصه بین المللی به عنوان قدرت منطقه ای به وسط می کشد و می نویسد: (ص ۲۷۵) سیاست با ایران باید چند بعدی باشد.و توافق هسته ای ناقص بود.

هاوس ادامه می دهد: ایران قدرت جهانی نیست اما قطعا منطقه ای است و تنها اسراییل و بعد بترتیب عربستان و ترکیه قابلیت رقابت با ایران را دارند.

هاوس ایران را بازیگری پیچیده و مشکل ساز می داند ومعتقد است دولت[ایران] دو قطبی دارد و مذاکره را مشکل می کند. از ایدیولوژی قوی برخوردار است و نیروهای نیابتی زیادی دارد و از شبکه شیعه منطقه ای برخوردار است. رژیم با ثبات است و مقابله با ایران باید ادغامی از آنچه در مورد روسیه و چین انجام می دهیم در دستور کار باشد و مثل افغانستان که در کنار تنش ها، همکاری شد. مذاکره کنیم و بعلاوه تحریم ایران با همسایگان ایران افزایش همکاری داشته باشیم. حمله نظامی برای هنگامی که منافع ملی در خطر باشد در دستورکار قرار داشته باشد.

بعد دیگر مقابله با ایران؛ حمایت از اسراییل است. یک شورای مشورتی دایمی در مورد ایران تشکیل شود و حمایت های بیشتر نظامی و اقتصادی و اطلاعاتی با اسراییل داشته باشیم.

اعتماد trust بین امریکا و اسراییل باید بیشتر شود و مثلا امریکا بعد از حمله موشکی صدام به اسراییل، از مقامات اسراییل خواست پاسخ ندهند و ندادند و باید اعتماد بین دو کشور به یکدیگر بیشتر شود.

بعد دیگر مقابله با ایران، حمله نظامی است. توصیه من فی نفسه جنگ با ایران نیست زیرا باید هرگونه اقدام نظامی با توجه به تبعات هزینه انسانی/اقتصادی/دیپلماتیک/نظامی مد نظر باشد و out weight داشته باشد و ممکن است اقدامات نظامی با حملات مشخص و نقطه زنی و محدود باشد.

 و اما نقد کتاب

نویسند طبق عرف اندیشمندان غربی در صدد ابداع گری و نظریه پردازی در روابط بین الملل است و مثلا به حق حاکمیت یک تعهد Sovereign Obligation برای شهروندان دیگر کشورها/جهانی نیز اضافه کرده است. اما آیا تجویز ایشان برای همگان/همه شهروندان جهانی است یا خیر، مشخص نیست.

در مورد ایران حمله نظامی هم تجویز می کند اما برای اسراییل اعتماد بیشتر را توصیه می کند و ته فکر ایشان؛ همکاری امریکا با ابرقدرت ها برای از بین بردن چالش های/کشورهای کوچکتر و مخالف امریکا است.

تعهد و اخلاق از سوی بسیاری از اندیشمندان امریکایی مثل جوزف نای هم مطرح شده اما استاندار دوگانه در رفتار با متحدین و مخالفین را یا نادیده می گیرند و یا با پرویی تمام مورد تاکید و تایید قرار می دهند.

,

نویسنده با طرح سوال با ایران چه کنیم؟ پای جمهوری اسلامی راهم در عرصه بین المللی به عنوان قدرت منطقه ای به وسط می کشد و می نویسد: (ص ۲۷۵) سیاست با ایران باید چند بعدی باشد.و توافق هسته ای ناقص بود.

هاوس ادامه می دهد: ایران قدرت جهانی نیست اما قطعا منطقه ای است و تنها اسراییل و بعد بترتیب عربستان و ترکیه قابلیت رقابت با ایران را دارند.

هاوس ایران را بازیگری پیچیده و مشکل ساز می داند ومعتقد است دولت[ایران] دو قطبی دارد و مذاکره را مشکل می کند. از ایدیولوژی قوی برخوردار است و نیروهای نیابتی زیادی دارد و از شبکه شیعه منطقه ای برخوردار است. رژیم با ثبات است و مقابله با ایران باید ادغامی از آنچه در مورد روسیه و چین انجام می دهیم در دستور کار باشد و مثل افغانستان که در کنار تنش ها، همکاری شد. مذاکره کنیم و بعلاوه تحریم ایران با همسایگان ایران افزایش همکاری داشته باشیم. حمله نظامی برای هنگامی که منافع ملی در خطر باشد در دستورکار قرار داشته باشد.

بعد دیگر مقابله با ایران؛ حمایت از اسراییل است. یک شورای مشورتی دایمی در مورد ایران تشکیل شود و حمایت های بیشتر نظامی و اقتصادی و اطلاعاتی با اسراییل داشته باشیم.

اعتماد trust بین امریکا و اسراییل باید بیشتر شود و مثلا امریکا بعد از حمله موشکی صدام به اسراییل، از مقامات اسراییل خواست پاسخ ندهند و ندادند و باید اعتماد بین دو کشور به یکدیگر بیشتر شود.

بعد دیگر مقابله با ایران، حمله نظامی است. توصیه من فی نفسه جنگ با ایران نیست زیرا باید هرگونه اقدام نظامی با توجه به تبعات هزینه انسانی/اقتصادی/دیپلماتیک/نظامی مد نظر باشد و out weight داشته باشد و ممکن است اقدامات نظامی با حملات مشخص و نقطه زنی و محدود باشد.

 و اما نقد کتاب

نویسند طبق عرف اندیشمندان غربی در صدد ابداع گری و نظریه پردازی در روابط بین الملل است و مثلا به حق حاکمیت یک تعهد Sovereign Obligation برای شهروندان دیگر کشورها/جهانی نیز اضافه کرده است. اما آیا تجویز ایشان برای همگان/همه شهروندان جهانی است یا خیر، مشخص نیست.

در مورد ایران حمله نظامی هم تجویز می کند اما برای اسراییل اعتماد بیشتر را توصیه می کند و ته فکر ایشان؛ همکاری امریکا با ابرقدرت ها برای از بین بردن چالش های/کشورهای کوچکتر و مخالف امریکا است.

تعهد و اخلاق از سوی بسیاری از اندیشمندان امریکایی مثل جوزف نای هم مطرح شده اما استاندار دوگانه در رفتار با متحدین و مخالفین را یا نادیده می گیرند و یا با پرویی تمام مورد تاکید و تایید قرار می دهند.

,

نویسنده با طرح سوال با ایران چه کنیم؟ پای جمهوری اسلامی راهم در عرصه بین المللی به عنوان قدرت منطقه ای به وسط می کشد و می نویسد: (ص ۲۷۵) سیاست با ایران باید چند بعدی باشد.و توافق هسته ای ناقص بود.

,

هاوس ادامه می دهد: ایران قدرت جهانی نیست اما قطعا منطقه ای است و تنها اسراییل و بعد بترتیب عربستان و ترکیه قابلیت رقابت با ایران را دارند.

,

هاوس ایران را بازیگری پیچیده و مشکل ساز می داند ومعتقد است دولت[ایران] دو قطبی دارد و مذاکره را مشکل می کند. از ایدیولوژی قوی برخوردار است و نیروهای نیابتی زیادی دارد و از شبکه شیعه منطقه ای برخوردار است. رژیم با ثبات است و مقابله با ایران باید ادغامی از آنچه در مورد روسیه و چین انجام می دهیم در دستور کار باشد و مثل افغانستان که در کنار تنش ها، همکاری شد. مذاکره کنیم و بعلاوه تحریم ایران با همسایگان ایران افزایش همکاری داشته باشیم. حمله نظامی برای هنگامی که منافع ملی در خطر باشد در دستورکار قرار داشته باشد.

,

بعد دیگر مقابله با ایران؛ حمایت از اسراییل است. یک شورای مشورتی دایمی در مورد ایران تشکیل شود و حمایت های بیشتر نظامی و اقتصادی و اطلاعاتی با اسراییل داشته باشیم.

,

اعتماد trust بین امریکا و اسراییل باید بیشتر شود و مثلا امریکا بعد از حمله موشکی صدام به اسراییل، از مقامات اسراییل خواست پاسخ ندهند و ندادند و باید اعتماد بین دو کشور به یکدیگر بیشتر شود.

,

بعد دیگر مقابله با ایران، حمله نظامی است. توصیه من فی نفسه جنگ با ایران نیست زیرا باید هرگونه اقدام نظامی با توجه به تبعات هزینه انسانی/اقتصادی/دیپلماتیک/نظامی مد نظر باشد و out weight داشته باشد و ممکن است اقدامات نظامی با حملات مشخص و نقطه زنی و محدود باشد.

,

 و اما نقد کتاب

,  و اما نقد کتاب,

نویسند طبق عرف اندیشمندان غربی در صدد ابداع گری و نظریه پردازی در روابط بین الملل است و مثلا به حق حاکمیت یک تعهد Sovereign Obligation برای شهروندان دیگر کشورها/جهانی نیز اضافه کرده است. اما آیا تجویز ایشان برای همگان/همه شهروندان جهانی است یا خیر، مشخص نیست.

,

در مورد ایران حمله نظامی هم تجویز می کند اما برای اسراییل اعتماد بیشتر را توصیه می کند و ته فکر ایشان؛ همکاری امریکا با ابرقدرت ها برای از بین بردن چالش های/کشورهای کوچکتر و مخالف امریکا است.

,

تعهد و اخلاق از سوی بسیاری از اندیشمندان امریکایی مثل جوزف نای هم مطرح شده اما استاندار دوگانه در رفتار با متحدین و مخالفین را یا نادیده می گیرند و یا با پرویی تمام مورد تاکید و تایید قرار می دهند.

,
,
,
,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه