در جامعهی ما نباید دیگر از منظر پوپولیستی به سیاست نگاه کرد، تجربههای تاریخی، گسترش شبکههای اجتماعی سایبری و گره خوردن زندگی ایرانیان با مسائل سیاسی داخلی و بین المللی، افکار عمومی را چنان رقم زده که بدون مشاهده کردن یک امر مصداقی که تغییری در زندگی مردم ایجاد کند، دیگر کسی با سیاستهای پوپولیستی به مثابهی "امر بازتولیدی" ارتباط برقرار نمی کند.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از کردتودی، معتقدم بهتر است از بحث تکراری در این مورد که آیا زنان به عنوان کاندیداتور حق شرکت در انتخابات را دارند عبور کنیم، چرا که در فضای فقهی پویا و علمی، ساختار نهادهای قانونی، فرهنگ معاصر و گفتمان مترقی جامعهی مدنی، دیگر هیچ فرد آگاهی قائل به منع و ممنوعیت شرکت، تایید و احراز صلاحیت یک زن در انتخابات ریاست جمهوری نیست اما این به منزلهی پایان یافتن مشکلات اجتماعی و یا تغییرات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مثبت به شکل آنی نیست و حتی می تواند نوعی استراتژی سیاسی برای ایجاد فضای مشارکت مردمی در انتخابات هم تلقی گردد، آن هم در شرایطی که کشور با قوی ترین فشارهای سیاسی و اقتصادی در روابط بین الملل و با فقر گسترده داخلی، بحران کرونا و سایر مسائل، دست به گریبان است.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, کردتودی,مسالهی اساسی ما این است که آیا زن در این شرایط سوژه ای نمادین برای بازتولید شرایط موجود است یا یک نیروی اجتماعی از کل موجودیت جامعه است که برای برسامان کردن مناسبات عدالت، آزادی و تمدن سازی بر می خیزد!
,این امر که فرهنگ پدرسالار سیاسی خاص جامعهی ایرانی نیست و معدود کشورهایی در جهان وجود دارند که رهبران آنها زن بوده یا باشند و احزاب به قدرت سازماندهی دولتها توسط زنان باور داشته باشند نیز مانع موفقیت زنان در کسوت های عالی نشده است و نمونه هایی چون رهبری زنان در؛ نیوزیلند، آلمان، تایوان و نروژ همین امر را اثبات می کند.
,در جامعهی ما نباید دیگر از منظر پوپولیستی به سیاست نگاه کرد، تجربههای تاریخی، گسترش شبکههای اجتماعی سایبری و گره خوردن زندگی ایرانیان با مسائل سیاسی داخلی و بین المللی، افکار عمومی را چنان رقم زده که بدون مشاهده کردن یک امر مصداقی که تغییری در زندگی مردم ایجاد کند، دیگر کسی با سیاستهای پوپولیستی به مثابهی "امر بازتولیدی" ارتباط برقرار نمی کند.
,بنابراین زنان که خود با استخدامِ استراتژی زنانه که به معنی بسیاری از فعالیت های نشانه شناسیک تا واکنشهای آرام و پیش رونده در برابر ایدئولوژیهای فرهنگی مخالف با هستههای تاریخی و اقتصادی است، در صحنه و گفتمان قدرت حاضر شده اند، نیازمند ارائهی برنامهی اقدام برای به عینیت درآوردن ایده هایشان در قالب دست آوردهای مصداقی و محسوس هستند.
,اما اکثر زنان و نامهایی که در فضای این روزهای رسانه مطرح می شوند خود جزیی از مناسباتی هستند که در گسترش فقر، بی برنامگی و انسدادهای مختلف، مشارکت داشته اند و لذا این افراد که خود بخشی از وضع موجود هستند نمی توانند آن فعالان آگاه و عملمندی باشند که جامعه سازی می کنند.
,فرض کنید در پای گیرندههای تلویزیونی نشسته ایم و می خواهیم مناظرهها و تبلیغات چند نامزد برای منصب ریاست جمهوری را ببینیم که یک زن هم در میان آنان قرار دارد، ملاک ما برای انتخاب از میان آنان چه خواهد بود؟ آیا جز این است که تحلیل نوع رفتار، نوع گفتار، حرکت ها، تصویری که از گذشتهی آنها در پس ذهن داریم و در نهایت به آنکه جذابیت بیشتری از خود به نمایش بگذارد در گرایش سیاسی و قصد انتخابمان اثر گذار است و آیا این شیوه که افراد صرفا بنا بر سرمایه ی رسانهای، فردی و یا عضویت سیاسی در گروهی روی ترازوی جِرم سنج شورای نگهبان قرار بگیرند و سنگینی وزن سیاسی آنها با معیارهای نه چندان روشن، معین گردد و چند نفر دارای وزن بیشتر! (افرادی که پول، رسانه، مسئولیت، ارتباط و ... دارند) انتخاب شده و سپس از مردم خواسته شود که چون صحنه ای از یک تئاتر سیاسی از روی بیان و بدن آنها، یکی را برگزینند، نوعی گردش قدرت در میان افرادی از دایره ای بسته است که در مدارهای نزدیک تری به میدان قدرت و ثروت، قرار دارند که یکی از آنان نیز می تواند زن باشد.
,اما زن آگاه اجتماعی به مثابهی یک کنشگر از بطن یک اندیشهی روشن جمعی بر می خیزد و میدانهای سیاسی موجود را که برسازی شده از سلطهی مردانه است (و زنان هم در این میان اگر منصبی بگیرند در نقش احیاگر این استیلا هستند) در تعامل با نیروی یک میدان سیاسی نوین قرار می دهد که حاصل جمع برآیند تعامل این میدانها، رسیدن به یک استراتژی دموکراتیک برای شنیدن صدای بی صدایان و ریزبدنههای اجتماعی موجود اما نامرئی به میانجی دسترسی پیدا کردن مردم و روشنفکران به ابزار و وسایل تولید عقیده و جمع اندیشی چه در قالب ایجاد ساختارهای مشارکتی و چه در قالب حق دسترسی به رسانه و اطلاعاتِ دستکاری نشده و صاحب تریبون کردن مصرف کنندگان محصولات سیاسی است.
,به عبارت دیگر حضور زن در یک منصب اجرایی که علاوه بر حفظ آرمان سیاسی مردم و ساختار باید تحول آفرین هم باشد و به تسلسلی که نتیجهی آن سرخوردگی اجتماعی است نیانجامد به این امر منوط است که حضور زن در میدانهای سیاسی صرفا برای جلد کردن کتاب مشکلات نباشد، بلکه در بحرانهای اجتماعی و گلوگاههای تاریخی با وارد شدن زنان به صحنهی سیاست شاهد مشا
,شرکت نمایندگان و روشنفکران طبقات مختلف مردم در ساحت قدرت با سازوکارهایی که در خود مسیر ساخته می شوند باشیم تا سرمایهی سیاسی و فرهنگی انقلاب افزایش یابد و خون اجتماعی در ذهن و بدن انقلاب(نخبگان قدرت) به گردش درآید و از این برآیند امنیت ملی کشور افزایش پیدا کرده و با اخذ گفتمانی چند فرهنگی که بر شالودهی آرمانها استوار است در بزرگراه جریانِ میلِ سلطهی امپریالیسم اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جهان به انفعال نرفت و کُنش مقاومت جدیدی را مفصلبندی و چیدمان نمود تا در مقابل نظم تک_ چندقطبی جهان معاصر آمادهی الهام بخشی و ارائهی دومین مدل تمدن سازی ایرانی_اسلامی بود.
,اما حکومت گران آگاه و قوهی عاقلهی نظام، بدون انفعال و نگرانی از چه خواهد شدها و آیا ممکن است ها، می توانند، برای آن که زنان در تمدن سازی به نقشی موثر و تاریخیای ایفا کنند به دو الزام کلان به شرح ذیل توجه و اهمتمام ورزند:
,یکم. ترمیم خلاهای قانونی؛ مجلس و شورای نگهبان در مقام تدوین گر و ناظر قوانین باید عرصهی تعریف رجل سیاسی به نحوی روشن و محیا کنند تا زنانی که فرصت مشارکت کمتری نسبت به مردان در عرصه های اجرایی داشته اند و صرفا از بدنه های جناحهای سیاسی در دولت ها نبوده اند نیز بتوانند با اتکا به نگاه قرآنی که مشارکت زنان را رد نکرده و نیز کلام معصوم که روایاتی که با نظر قرآن مخالف باشد را به ما منسوب نکنید و همچنین با توجه به نقش زنان در مشارکتهای سیاسی در تاریخ و نیز در تاریخ معاصرِ قبل و پس از مشروطه و اضافه بر آن نقش زنان در پیروزی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و حمایتهای پسا انقلابی امام خمینی(ره) از ایفای نقش زنان در امور سیاسی و مخالفت ایشان با تحجرهای ضد زن، بتوانند در عرصه های تایید و احراز صلاحیت با موانع کمتری مواجه شوند. همچنین لزوم حمایت های بیشتر از گسترش سازمانهای مردمنهاد با رویکردهای سیاسی و اجتماعی برای آموزش فعالیتهای حزبی زنان در پایین دست و در بالادست، لزوم تشکیل احزاب در لایه های افقی اجتماعی با گرایشهای مختلف جهت سازمانیابی و کادر سازی نیز از حلقههای مفقوده ای است که می بایست در قوای جمهوری اسلامی مورد اهتمام قرار گیرد تا از به وجود آمدن الیگارشیها و تصاحب قدرت توسط صاحبان نفوذهای خاص، رسانه و پول و احزاب قارچی دم انتخاباتی جلوگیری کند. خلاهای قانونی و نادیده انگاری حق فعالیت سیاسی شهروندان در مجلسها و دولتهای مختلف موجب پسروی و انتقال قدرت در یک حلقهی بسته شده که تهدیدی برای باور دموکراتیک مردم به مردمسالاری دینی است و موجب بسط پوپولیسم عریان و مشکلاتی است که دولتها و مجلسها در علاج آن ناتوانند.
,دوم. توجه به جایگاه زن در نظام آموزشی و سازمان رسانهای؛ متاسفانه اخیرا با بدسلیقگیها و ناهنجاریهایی در حذف تصویر دختران از روی کتابهای درسی یا ساختن عروسکهایی بدون رعایت نکات هنری از دختران در صدا و سیما و اظهارات تاویل پذیر عده ای کمشمار از روحانیان برخی مناطق کشور در مورد برخورد سلبی با زنان مواجه بوده ایم که جدا" دون شان و جایگاه انقلاب اسلامی است که در گام دوم خود شاهد چنین مسائلی باشد.
,تبیین جایگاه سیاسی و اجتماعی زن، عدم منع او از فعالیتهای اجتماعی، مشکلاتی که جوامع ارتجاعی برای زنان در تاریخ ایجاد کرده اند، نقش زنان در انقلاب اسلامی، نگاه ایدئولوژیهای سیاسی شرقی و غربی به زن، تاکید بر فعالیت زنان در محتوا بخشی به جمهوریت نظام و صیانت از حقوق اساسی و مدنی زنان در کشور می تواند رئوس مهم برنامههای آموزشی و رسانه ای باشد و خوب است که تصمیم سازان و تصمیم گیران نیز بیشتر به این نکته توجه کنند که هر چه زن از گفتمان رسمی درون حاکمیت با توجیهات مختلف کنار گذاشته شود، اذهان این قشر مهم اجتماعی را با دست خود در سیطره و استیلای گفتمانهای غیر رسمی و حتی بیگانه قرار می دهیم و آنان تحقق رویاها و حقوق خود را از محلی دیگر جستجو میکنند و این امر موجب ایجاد تضادهای درون اجتماعی خواهد شد.
,اگر این دو الزام مد نظر سیاست گذاران و مجریان قرار گیرد می توان امیدوار بود که در مدت زمانی ده الی بیست ساله، زنان کنشگر سیاسی خلاقیتها، ایدهها و مساعی خویش برای رشد و ترقی جامعه و کشور را به کار گیرند و انقلاب اسلامی نیز یک مدل موفق از زمامداری زنان بر قوا را هم از جنبهی الهام بخشی و هم از جنبهی عقلانی به جهان اسلام معرفی کرده و تبلیغات سو دولت های فرا منطقهای را نیز خنثی نماید و نشان دهد که آزادیهای حقنه شده از جمله ساختن بارهای اسلامی! و کلوپ حیوانات! و اصلاحات به شیوهی سعودیها و دیگر دولتها، نوعی فریب و کلاهبرداری اجتماعی در رژیمهای مرتجع است.
,به این شیوه است که اگر در آینده زنی رئیس جمهور شد می توانیم امیدوار باشیم:
,با لیاقت و شایستگی و در فرآیند یک مشارکت جمعی طولانی به این منصب رسیده است.
,می کوشد که مقتدرانه سیستمی رفاهیرا برای کشورش به ارمغان بیاورد.
,درک درستی از منافع ملی، حقوق و روابط بین الملل دارد و کشورش را در بحرانها مصون نگاه می دارد.
,دولت رانتیر نفتی، نهادهای پولی و بانکی، نظام سلامت و سیستم تامین آتیه را اصلاح می کند.
,مقتدرانه برای مالکیت مردمی بر منابع اساسی کشور در مقابل محافل خاص می ایستد و با تعامل، مذاکره و دور اندیشی سدها را از مقابل بر می دارد.
,وزرایی را معرفی می کند که از آزمون اهل علم و کار با موفقیت بیرون آمده باشند نه از لابی های کاسبکارانه!
,از قانون اساسی و حق آزادی بیان صیانت می کند و مانع انباشت قدرت و ثروت در یک سو و انباشت فقر و فلاکت در سوی دیگر جامعه می شود.
,نیروهای منفعل کار را مولد و شرایط را برای تامین نیازهای اولیهای چون؛ حق کار، حق مسکن و ازدواج، برای جوانان مهیا می سازد.
,در مقابل زیاده خواهیهای خارجی از کشور، مدبرانه عمل می کند و نیروهای سیاسی داخلی را برای اخذ بهترین راهبرد اعلامی و اعمالی سیاسی بسیج می کند.
,همواره به مشورت و خرد جمعی علاوه بر گزارشات و پیشنهادات بوروکراتیک در اعلام مواضع در امور مختلف، پایبند خواهد بود.
,برنامهی اقدام و عمل خود را به صورت شفاف در اختیار دیگر قوا می گذارد و از آنها برای پیشبرد امور کمک می خواهد.
,از اخذ تصمیمات خلق الساعه و وعدههای بیپشتوانه دوری می جوید.
,از تضعیف جایگاههای مهم خودداری کرده و اشتباهات خود را به دیگران نسبت نمی دهد.
,انتقادات را می شنود و درصدد رفع ایرادات عملکرد خود و کابینه اش بر می آید.
,با فساد مالی در مجموعه های تحت امرش برخورد قاطع می کند.
,از رشد، توسعه و پیشرفت، تصویر کاریکاتوری نمی سازد، به محیط زیست و به پایداری و ثبات اقتصادی کشور، متعهد بوده و گلوگاههای فشار و شوک به امور کشور را شناسایی می کند.
,تهدیدات ناشی از نرخ پایین رشد جمعیت را می شناسد و برای رفع آن برنامه دارد.
,نگاه مرکز-پیرامون به کشور ندارد و درصدد تحول و توسعهی نقاط کم برخوردار با الگوهای مشارکتی مردم پایه و کمکهای دولتی خواهد بود.
,با نیروهای سیاسی و فعالان مدنی قهر نمی کند، نمایندگان کلان نگر پارلمان، نخبگان و گروههای مرجع اجتماعی را به حضور می پذیرد.
,ارزشهای انقلابی، دینی و ملی برای اش فقط ژست و شعار نیست و به آنها به شکلی تحقق بخش نگاه می کند.
,در اظهار نظر و رفتار پروتکلها و پرنسیبها را در نظر می گیرد.
,از وزرا، سفرا، استانداران و نیروهای انتظامی و امنیتی می خواهد گزارشات روزانه ای از مسائل و مشکلات، راهکارها و پیشنهادات را هر صبح روی میز کارش بگذارند و به آنها توجه می کند.
,هر سه ماه گزارشی از عملکرد و چاره جویی های خود و مجموعهی دولت را به استحضار رهبری و مردم به صورت ، خصوصی و عمومی می رساند.
,در بحران ها و بلایای طبیعی و غیرطبیعی نقش الهام بخش و آرامش بخشی توام با تدبیر و سرعت عمل خود را در کشور ایفا می کند.
,در امور داخلی و خارجی تا سرحد امکان و توجه به پیش نیازها، آینده و مصالح به دنبال الگوی همکاری های مشترک است.
,لایحهی بودجهی کشور را با نگاه عدالت اجتماعی، صیانت حداکثری از نیروهایکار، تولید دانش، تکنولوژی و مهارت، توسعهی زیرساختهای ریلی، جاده ای و هوایی، حفظ منابع ملی برای نسلهای آینده و حمایت از بخش های تولید کنندهی کالا و خدمات مختلف با نگاه صیانت از حقوق مصرف کننده، تقدیم پارلمان می کند.
,در قراردادهای دو یا چند جانبه، عضویت در کنواسیونها و سایر امور پیوستهای امنیتی، اقتصادی، زیست محیطی و سایر متغیرها را در نظر میگیرد.
,با اشخاص و شرکت های انحصار طلب اقتصادی به صورت گام به گام مبارزه می کند اما بدیلهای خود را برای عدم بر هم خوردن آرامش معیشتی مردم از پیش مشخص می نماید.
,و ده ها نکتهی دیگر را می توان به موارد فوق افزود که یک رئیس جمهور زن می تواند آنها را به کار ببندد. حال پرسش اینجاست که آیا اینها رویا و آرزوهای محال است یا چیزی که می تواند صورت پذیرد؟
,پاسخ به این سوال نمی تواند سادهانگارانه باشد و یا بسیار پیچیده و بغرنج باشد، جامعه ی ایرانی توان درک گزینه زن به عنوان رئیس جمهور را دارد و از پاکستان یا جوامع سایر کشورها عقب تر نیست و نیز بخش هایی در جامعه اعم از مرد و زن که در عرصه های دفاع و جهاد حاضر بوده و سربند یا زهرا(س) را به پیشانی بسته اند نیز در این آزمون مثل سایر برهههای تاریخی، سربلند بیرون می آیند و دیر یا زود ما، ورود کاندیداتورهای زن و یا حتی حضور زن به عنوان رئیس جمهور یا رئیس مجلس را تجربه خواهیم کرد و این می تواند نقطه ای از تاریخ حیات سیاسی ایرانیان برای سبقت در تمدن سازی باشد، اگر الزامات آن را رعایت کنیم و حتی حضور یک رئیس جمهور زن می تواند بر خلاف تصور عده ای از نخبگان قدرت، اتحاد و احساس عمومی را برای کمک به تحقق ایده ها و برنامه هایش به وجود آورد لیک در نگاه کلان زن بودن یا مرد بودن برای انجامتکلیف و تعهد اجتماعی و انقلابیمهم نیست، مهم آن است که ما چقدر برای عدالت اجتماعی و آزادی در ایرانی مقتدر و تمدن ساز، حاضر به انجام وظیفه و دوری از منفعت طلبی های زودگذر شخصی و وفاداری به جمع و آرمان باشیم.
,یادداشت از ثریا مطهرنیا فعال مدنی
,انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه