جسد کارتنخواب مشهدی که در منطقه فکوری مشهد در چادر زندگی میکرد عصر دیروز توسط یکی از شهروندان پیدا شد، شنیدهها حاکی از اقامت ۶ ماهه این کارتنخواب در این محل بوده است و تاکنون هیچ نظارتی توسط مسئولان برای پیگیری حال این افراد در این منطقه نشده است.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صبح توس، حوالی ساعت 20 روز دوم آذرماه خبری مبنی بر فوت یک کارتنخواب در بلوار فکوری مشهد منتشر شد که شنیدهها از مردم محل حاکی از این است که نزدیک به 6 ماه از سکونت این کارتنخواب در بیابانهای مقابل فکوری 90 میگذرد و تاکنون با کمک همسایهها زندگی خود را در چادر سپری کرده است.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, صبح توس,در همین رابطه به محل وقوع حادثه رفتیم و برای دریافت اطلاعات دقیقتر در رابطه با کارتنخواب فوتشده با اهالی محل به گفتوگو پرداختیم.
,امیر یکی از ساکنان فکوری 90 که در همانجا نیز مشغول به نجاری است بابیان اینکه کارتنخواب مذکور را میشناسد و چند ماهی مشغول کمکرسانی به او بوده است، ادعا کرد: نزدیک به شش ماه است که سعید و پدرش مشغول به جمعآوری زباله در محلههای اطراف بلوار فکوری بودند و شبها در بیابانهای مقابل بلوار فکوری در کارتنهای یخچال شب خود را سپری میکردند.
,او میگوید اولین بار یک پدر و پسر برای تهیه چایی نزد من آمدند و همین امر باعث شد تا بیشتر با آنها که پسرش را سعید معرفی کرد آشنا شوم.
,امیر با اشاره به اینکه سعید و پدرش هرماه با زباله گردهای دیگر درگیریهای دستهجمعی داشتند تأکید کرد: چندین بار او و پدرش را آسیبدیده و با صورت زخمی دیدم که میگفتند زباله گردها، برای خودشان محدوده تعیین کردهاند و در صورت دیدن زباله گرد ناشناس او را مورد ضرب و شتم قرار میدهند.
,وی ادامه داد: بعد از مدتی سعید تنها شد و به دلیل عدم تغذیه مناسب قوای فیزیکی خود را از دست داد و دیگر نتوانست مشغول به جمعآوری زباله شود.
,, ,
این شهروند در ادامه گفت: چندین بار در شبکههای اجتماعی خود برای کمکرسانی به سعید از مردم درخواست کمک کردم و حتی توسط یکی از دوستانم که در حوزه خبری فعالیت داشت موضوع را در گروههای تبادل خبر بهعنوان سوژه اجتماعی مطرح کرد ولی انگار نهتنها افراد بیخانمان شهروند بهحساب نمیآیند تا به وضعیتشان رسیدگی شود بلکه ارزش خبری نیز ندارند.
,امیر بابیان اینکه با سرد شدن هوا از یک هفته گذشته و سرماخوردگی شدید روزبهروز حال سعید وخامت پیدا میکرد گفت: بعدازآن که نزدیک به دو روز از آخرین باری که سعید را دیدم میگذشت، به سمت چادری که توسط کمک همسایهها برایش تهیهکرده بودیم رفتم و پس از چندید بار صدازدن در چادر را کنار زدم و با چند بار تکان دادن بدنش متوجه شدم فوت کرده است.
,, ,
وی در پایان گفت: سعید زباله گرد بیخانمانی بود که به مواد مخدر اعتیاد داشت و از ترس خماری از گرمخانههای شهرداری هراس داشت، چراکه در همین چند ماهی که به قول خودش میهمان چایی و قند ما شده بود با او و دوستانش آشنا شدم و همه آنها از طرحهای بهاصطلاح ساماندهی کارتنخوابها فراری بودند.
,انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه