سلام | کانال تلگرام |
اینستاگرام | توئیتر |
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
در تاریخ بنویسید؛ ایران-3 آمریکا و اروپا- صفر
جعفر بلوری در کیهان نوشت:
ورود واکسن ایرانی کرونا به مرحله «تست انسانی»، آن هم در شرایط تحریمهای غیرانسانی- که روز 8 دیماه سال 99 اتفاق افتاد - آنقدر «مهم» بود که به قول کارشناس تلویزیون چین، ایران را در این حوزه «کنار اروپا، آمریکا، چین و روسیه قرار داد و باعث حیرت و تحسین جهانیان شد». این اتفاق مهم در کنار خبرهای کرونایی که همزمان از آمریکا و برخی کشورهای اروپایی مخابره میشود و جریانسازیِ برخی چهرههای به ظاهر ایرانی علیه واکسن ایرانی کرونا که به زودی مخابره خواهند شد! مسائلی هستند که در این یادداشت، قصد داریم به آن بپردازیم.
1- همین حالا که مشغول خواندن این یادداشت هستید، چند روزی است وضعیت کشور عزیزمان ایران در بحث مبارزه با ویروس کرونا، نسبت به خیلی از کشورهای صنعتی و مدعی غربی بهتر شده است. الحمدلله مدتی است، بنا به دلایلی که در ادامه برخواهیم شمرد، هم در تعداد تلفات و هم در میزان ابتلا به این ویروس، وضعیت «خوبی» را پشتسر میگذاریم. این وضع بنابر اعلام منابع رسمی، در برخی از شهرها به مرحله «عالی» رسیده و شمار تلفات و حتی مبتلایان به عدد حیرتانگیز «صفر» نزدیک شده است! به این نکته مهم هم توجه کنید که این شرایط
(که قطعا متزلزل است و میتواند با کوچکترین کوتاهی از جانب ما و مسئولین تغییر کند) در شرایطی حاصل شده که کشورمان به شدت در دو حوزه علمی و اقتصادی تحریم است و دشمن حتی اجازه ورود داروی کودکان و نوزادان را هم به ایران نمیدهد.
2- اینکه چه عواملی باعث میشود ایران با وجود این همه فشار و تحریم بتواند در بحث مبارزه با کرونا خود را به آن قله نزدیک کند و خود را بین 10 کشور اول دنیا در تولید واکسن وارد نماید، قطعا نیاز به کار دقیق و کارشناسی دارد اما هیچکس نمیتواند، جایگاه فرهنگ ایرانی- اسلامی را که همیشه در بحرانها و سر بزنگاهها خود را نشان میدهد، دستکم بگیرد. این، همان «نقطه کلیدی» و «رمز موفقیت و پیروزی» است که ما فکر میکنیم، تفاوت ما با کشورهای صنعتی و ثروتمند غربی هم از همین نقطه شروع میشود. هفتههای اولیه شیوع ویروس در ایران را یادتان هست؟ تصاویر آن مادر پیر را دوباره بهخاطر بیاورید که در نیمههای شب به سراغ دستگاههای عابربانک میرفت و آن را ضدعفونی میکرد تا مبادا، جوانانی که آنها را مثل پسرش میدانست، مبتلا شوند، یا آن بچههای بسیج که در پمپ بنزینها ایستاده و برای اینکه رانندهها مبتلا نشوند، کار سوختگیری را برایشان انجام میدادند، یا آن طلبههایی که لباس کارگری بر تن کرده و در بیمارستانها زمین را «تِی» میکشیدند و همینطور روحانیونی که مساجد و زیارتگاهها را به کارگاههای تولید ماسک و دستکش تبدیل کردند، جوانانی که خانوادههای پیر یا ضعیف را شناسایی و کار خرید آنها را انجام میدادند تا مبادا بیرون از خانه مبتلا شوند و... اینها از جمله دلایل مهم موفقیت ماست. در حالی که مردم در ایران و در بدترین شرایط کرونایی و اقتصادی مشغول فداکاری و کمک به همنوعان خود بودند، هزاران کیلومتر آن طرفتر و در برخی از این کشورهای صنعتی و مدعی، از برخی مردم عادی بگیر تا بالاترین مقامات سیاسی و اجرایی، مشغول دزدیدن ماسک و دستمال توالت از یکدیگر بودند! گاهی بر سر یک جعبه دستمال، با مشت و لگد به جان هم میافتادند. هواپیماهای کشورهای متحد خود را که حامل دستمال و ماسک و مواد بهداشتی بود، در همان هوا میربودند. همیشه و در طول تاریخ «فداکاری و ازخودگذشتگی»، جزو کالاهای نایاب و مهم برای چیره شدن بر بحرانها بوده که این کالا شکر خدا در ایران به وفور یافت میشود؛ و اگر احیانا جامعهشناسان غربی میخواهند این معضلات اجتماعی را - که در شماره بعد به گوشه جدیدی از آنها اشاره خواهیم کرد- ارزیابی کنند، قطعا باید به این «عامل مهم فرهنگی» که گفتیم توجه ویژهای کنند؛ البته اگر خودشان جزو آن دسته از افرادی نبوده باشند که بر سر ماسک، مشت بر دهان هموطن خود میکوبند!
3- دیروز وقتی تلویزیون جمهوری اسلامی ایران داشت تصاویر اولین تست انسانی واکسن ایرانی کرونا را نشان میداد، شبکه تلویزیونی الجزیره هم به نقل از منابع خود در آمریکا گزارش مهمی را از «افزایش معضلات عجیب و غریب اجتماعی پس از شیوع کرونا در آمریکا» منتشر کرد. طبق این گزارش در سایه کرونا، شهرهای دیترویت، شیکاکو، نیویورک، فیلادلفیا، میشیگان و میلواکی، سال۲۰۲۰ سال مرگباری را تجربه کردهاند و دلیل آن نه فقط شیوع بیماری همهگیر کرونا و مرگهای حاصل از این بیماری که، افزایش خشونتهای مسلحانه بوده است. برخی مسئولان و کارشناسان میگویند دلیل روشنی برای افزایش این خشونتها پیدا نمیکنند اما این را میدانند که، معضلات اقتصادی ناشی از کرونا قطعا در این امر نقش داشته است. در این گزارش چندینبار بر تأثیرات افزایش بیسابقه بیکاری و کمبود شدید منابع در بهوجود آمدن این معضلات بهویژه در محلههای فقیرتر تأکید شد. این یعنی... در تاریخ بنویسید، وقتی یک بحران در کشوری باعث افزایش فداکاری، کمک و بهطور کلی پدیدههای مثبت اجتماعی میشد، در کشورهای دیگر، باعث افزایش معضلات اجتماعی مثل سرقت، قتل و تیراندازی میشد!
4- وقتی اولین تست انسانی واکسن ایرانی کرونا روی دختر آقای «محمد مخبر»، رئیس ستاد اجرایی فرمان امام انجام گرفت، عدهای که از ایرانی بودن فقط، فارسی حرف زدن را بلدند، به کمک نرمافزاری به نام فتوشاپ! تصویر بازوی این بانوی ایرانی را طوری سیاه کردند که بهنظر برسد، واکسن از روی چادر و لباس به او تزریق شده است! بله درست شنیدید، در یکی از پرافتخارترین لحظات تاریخ جمهوری اسلامی ایران که متخصصان جوان کشورمان توانستند با وجود این همه تحریم، واکسن ایرانی کرونا را به مرحله تست انسانی برسانند، برخی جریانهای رسانهای (نه همه آنها) که خود را «اصلاحطلب» مینامند و از ایرانی بودن فقط فارسی حرف زدن را بلدند، تلاش کردند «افتخار ملی» را به «تحقیر ملی» بدل کنند! این اتفاق که از این پس قطعا به اشکال مختلف دنبال خواهد شد، یک دلیل بسیار مهم دارد و آن همان است که لابهلای این متن به آن اشاره کردیم. آنها «جمهوری اسلامی ایران» عقبمانده را ترجیح میدهند. آنها توان دیدن ایران در میان آن 10 کشوری که تاکنون توانسته به این مرحله از تولید واکسن برسد را ندارند. آنها باید روایت خودشان را طوری تنظیم کنند که از دل آن «ناتوانی» خارج شود. به احتمال زیاد طی روزهای آینده شبکههای ماهوارهای و مجازی دشمن، این خط خبری را به اشکال مختلف دنبال خواهند کرد، اگر احیاناً اتفاق ناخوشایندی حین تست این واکسن رخ بدهد (که امری طبیعی هم هست)، آن را برجسته کرده و علیه آن موضعگیری خواهند کرد. «جنگ رسانهای»، موضوع مهمی است که ما همواره در کنار سایر جنگهایی که به کشور تحمیل میشود داشتهایم. میگویند علت اصلی شکست شوروی از آمریکا در جنگ سرد، پیروزی آمریکا در جنگ روایتها بود. این را گفتیم تا به این نتیجه برسیم، در کنار جنگ علمی، اقتصادی، اطلاعاتی و سیاسی، باید روی جنگ در این حوزه نیز، سرمایهگذاری کرد وگرنه، با جادوی رسانه، «پیروزی» را به «شکست» و
«افتخار ملی» را «تحقیر ملی» جا خواهند زد.
دوقطبی سازی غلط درباره واکسن
سید صادق غفوریان در خراسان نوشت:
کرونا از روزی که مهمان ناخواسته شد تا امروز هیچ حد و مرزی را برای محدوده حملات خود قائل نشد، از اقتصاد و اجتماع تا سیاست و فرهنگ و حتی مناسک مذهبی را در سراسر دنیا دستخوش تحولات اساسی کرد. چنان چه در تازه ترین اتفاق و در پی آغاز پروژه جهانی واکسیناسیون، اصل اعتماد را هم دچار چالش جدی کرده است. امروز بخشی از مردم در سراسر جهان که تا دیروز برای درمان بیماری های خود به محصولات داروسازان و شرکتهای دارویی پناه میبردند حالا در استفاده از واکسن کرونا دچار تردید ناخواسته شدهاند. در پی این چالش، سران برخی از کشورها خود و خانواده شان را در معرض واکسیناسیون قرار داده اند تا در فرایند اقناع و اعتماد سازی شهروندان خود به واکسن موثر باشند. در یکی از تازه ترین نمونه های این رفتار، خبرگزاری رویترز عصر دیروز از اقدام خانم "هریس" معاون اول رئیس جمهور منتخب ایالات متحده نوشت که او نیز در جهت اعتمادسازی بیشتر مردم نسبت به واکسن کرونا خودش را واکسینه کرد.
در کشور ما نیز به همت بلند و اراده قوی دانشمندان نخبه و جوان از روز گذشته واکسن ایرانی کرونا وارد فاز آزمایش انسانی شد و به تعبیری امید را در رگ ایرانیان جاری ساخت. همزمان با انتشار اخبار موفقیت های واکسن ایرانی کرونا در روزهای اخیر برخی با واکنش های معنادار به این واکسن که حاصل ماه ها تلاش شبانه روزی دانشمندان این سرزمین است ناجوانمردانه حمله کردند. بی شک موضوع سلامت و حیات انسانها بر هر امر دیگری اولویت و برتری دارد و قابل معامله و مسامحه نیست و قبول داریم که به همین دلیل حساسیت افراد روی این موضوع دوچندان است .اما با مرور و تحلیل محتوای اغلب این حمله ها به واکسن ایرانی ایده و دلیل محکم و قابل اعتنایی در آن نمی یابیم. برخی به طعنه و تخریب عادت کردهاند و اگر در جایی هم حرف و حدیث مستدل و منطقی داشته باشند، حتی نیاموخته اند چگونه آن را بیان کنند و برخی دیگر هم که ممکن است دلسوز باشند با آگاهی یا بدون آگاهی های کافی ممکن است نظراتشان را مطرح کنند که البته وظیفه دستگاههای مسئول پاسخ گویی دقیق و با حوصله به همه آنهاست. بماند که هم اکنون پاسخ گویی و اجرای نقش "اقناع افکار عمومی" نزد اغلب نهادها و دستگاههای مسئول در کشور ما خود یک حلقه مفقوده جدی است که البته اکنون در این یادداشت مجال طرح و بررسی آن نیست.
اکنون و در هنگامه این دستاورد بزرگ جا دارد در این نگاشته به دو نکته اساسی اشاره کنیم. یکی به آنان که دانش و توانمندی ایرانی را باور ندارند و دومی نیز خطاب به مسئولان.
1- صدسال واکسیناسیون ایرانی
وقتی به تاریخ داروسازی واکسیناسیون و کوشش های علمی در حوزه بهداشت و درمان این سرزمین مراجعه میکنیم، خوشبختانه شرمنده و سرافکنده نمی شویم. اگر کوشش های دانشمندان ایرانی از ابن سینا تا رازی در چند سده گذشته را نادیده بپنداریم اما قطعاً آن چه در یک صد سال اخیر از 29دی ماه 1299 یعنی 99 سال قبل با اقدامات مهم انستیتو پاستور ایران در حوزه دارو سازی و تولید واکسن را نمیتوانیم کتمان کنیم. نمونه اقدامات مهم در کنترل بیماری آبله در آن گذشته ها و واکسیناسیون سرخک و فلج اطفال در چهار دهه اخیر نمونه های جدی از توانمندی ایرانی در این بخش است که اکنون ما را به مهم ترین قطب واکسن سازی منطقه تبدیل کرده است. قطعا همین پیشینه و آمار آبرومند ایران در حوزه واکسیناسیون و شیوع بیماری ها و تولید حدود ۹۰ درصد نیازهای دارویی بوده است که دیروز رسانههای مهم منطقه اروپا و آمریکا نیز نتوانستند دستاورد واکسن ایرانی کرونا را نادیده بگیرند. البته مرور این پیشینه هیچ گاه به معنای کمبود و نقص و نارسایی در بخش های فیزیکی و ساختاری کنونی حوزه بهداشت و درمان کشور نیست اما این مختصر مرور برای اهالی طعنه و تردید شاید آنان را به بزرگی و سربلندی وطن و سرزمین خود بیشتر آشنا کند.
۲- دوقطبی تولید داخل یا واردات منطقی است؟
همان طور که در گذشته و به دلیل افراط و تفریط ها در بسیاری از موضوعات در کشور دچار دوقطبی سازی ها شده و میشویم، به نظر میرسد برخی خواسته یا ناخواسته به دام ایجاد این دوقطبی سازی در واکسن داخلی یا خارجی افتاده اند. دوقطبی غلط« یا واکسن داخلی »«یا واکسن خارجی». بی شک عقل راهبردی و حکمرانی سیاسی حکم میکند که در جهان امروز هر میزان که به قله استقلال و خودکفایی نزدیک شوی، تو برنده دو سر برد اقتصادی و سیاسی خواهی بود. چرا که مشخص نیست این بیماری مهلک که هرروز صورت و جلوه جدیدی به خود میگیرد تا کی مهمان خانه و زندگی مردم است و لذا نمی توان همواره چشم به خارج داشت و بایدعلاج قطعی آن را جست وجو کرد . امروز باید به خود ببالیم و افتخار کنیم که همتراز با کشورها و اتحادیه های قدرتمند جهان میتوانیم واکسن کرونا را روی "فرزند و پاره تن خودمان" آزمایش کنیم.چنان چه همسایگان ما نه تنها خود را در قد و قامت تولید واکسن نمیبینند که حتی در بسیاری از داروهای ابتدایی هم هیچ حرفی برای گفتن ندارند. با این حال و با وجود همه این کوشش های در خور تحسین، نباید از ظرفیت واردات واکسن های معتبر برای خروج فوری از بحران کرونا غافل شویم.چرا که باید در اولین فرصت و کمترین زمان حداقل یک بار مردم را واکسینه کرد . همه قبول داریم در تولید واکسن کرونا هنوز در ابتدای راهیم، چنان چه جهان نیز در ابتدای راه خود است پس چاره ای جز بهره جستن از هر دو سوی تولید داخلی و واردات برای پایان دادن فوری به این فاجعه امری منطقی و عقل پسند به شمار میآید.
ایامالله، روزهای بیداری
محمدجواد اخوان در جوان نوشت:
خداوند متعال در سوره مبارکه ابراهیم به حضرت موسی (ع) فرمان میدهد: «ذَکرْهُمْ بِایامالله» (روزهای خدا را به آنها یادآوری کن). یومالله چه روزی است و چرا تا این حد اهمیت دارد که باریتعالی در قرآن کریم به آن اشاره میکند و یادآوری آن را به پیامبر خویش فرمان میدهد؟ آیا ایامالله تنها به دوره حیات پر برکت انبیا تعلق داشته و در زمانه ما مصداق پیدا نمیکند؟ حضرت امام راحل (ره) در سخنان خویش میفرمایند: «باید یادآوری کنید این ایامالله را. چنانچه کردید، از یاد نباید برود این ایامالله برای اینکه این ایاماند که آدم سازند. این ایام است که جوانهای ما را از عشرتکدهها بیرون میآورد به میدان جنگ میبرد. این ایام الهی هست که ملت ما را بیدار میکند، و بیدار کرد. امر میکند: ذَکرْهُمْ بِایامالله؛ «ایامالله» را در ذکر مردم وارد کن. یادتان نرود این ایام بزرگی که بر ملت ما گذشت، و ایامالله بود؛ مثل ۱۵ خرداد؛ مثل ۱۷ شهریور.»
سال گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبههای نماز جمعه ۲۷ دی تهران فرمودند: «این دوهفتهای که بر ما گذشت [نیمه نخست دی ۱۳۹۸]هفته پرماجرا و استثنایی است. ماجراهای تلخ، شیرین، حوادث درسآموز برای ملت ایران پیش آمد در این دو هفته. یومالله یعنی روزی که دست قدرت خدا را انسان در حوادث مشاهده میکند. آن روزی که دهها میلیون در ایران و صدها هزار نفر در بعضی کشورها به پاس خون فرمانده سپاه قدس به خیابانها آمدند و بزرگترین بدرقه جهان را شکل دادند این یکی از ایامالله است. آنچه اتفاق افتاد هیچ عاملی بهجز دست خدا نمیتواند داشته باشد. آن روزی هم که موشکهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، پایگاه امریکایی را در هم کوبید آن روز هم یکی از ایامالله است. ما این دو روز را جزء ایامالله در این چند روز گذشته، دو هفته گذشته در مقابل چشم خودمان ما ملت مشاهده کردیم؛ اینها روزهای نقطه عطف تاریخند. روزهای تاریخسازند. روزهای عادی نیستند. دیدید که یک نیرویی یک ملتی این قدرت و توان روحی را دارد که به یک قدرت متکبر زورگوی عالم اینجور سیلی بزند. این نشاندهنده دست قدرت الهی است و آن روز جزء ایامالله است. روزها تمام میشوند لکن تأثیرات این روزها در زندگی ملتها باقی میمانند و روحیه ملتها در منش و مسیر ملتها آثاری که میگذارند آثار ماندگار و بعضاً جاودانه است.»
حماسه تشییع میلیونی سردار رشید اسلام، سپهبد سلیمانی و همرزمانش در شهرهای مختلف عراق و ایران علاوه بر آنکه قدردانی از این مرد سلحشور و قهرمان بود، تجدید میثاقی دوباره با آرمانهای امام راحل عظیمالشأن و شهدای انقلاب اسلامی و بیعتی دوباره با ولی امر مسلمین، رهبر معظم انقلاب اسلامی به شمار میآید. خیابانهای ایران و عراق، بار دیگر گامهای استوار ملت انقلابی و زمانشناس را به خود دید و امید دشمنان به یأس بدل شد. همچنین پاسخ عزتمندانه سپاه پاسداران در سیلی به امریکا در حمله موشکی به پایگاه عین الاسد نیز روز «تاریخساز» دیگری در صفحات قطور سرنوشت ملت ایران و امت اسلامی بود.
اینگونه حماسههای تاریخساز و احیاگر را تنها در قالبی همچون ۲۳ تیر ۱۳۷۸ و ۹ دی ۱۳۸۸میتوان تحلیل و ارزیابی کرد. چه زیباست که ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ ملت انقلابی تهران، آغوش خود را بهسوی بتشکن بزرگ، خمینی کبیر باز میکند و ۱۰ سال بعد در ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ با همان حضور میلیونی او را تا دیار ابدی بدرقه میکند. ۱۰ سال بعد حضور مردم در ۲۳ تیر ۷۸، آبی است بر آتش فتنه تجدیدنظرطلبان و ۱۰ سال بعدازآن در ۹ دی ۱۳۸۸، تومار فتنه پیچیده ۸۸ به دست ملت، درهمپیچیده میشود. گویی آزمونی مکرر در پیش روی ملت ایران قرار دادهشده و هر ۱۰ سال از این آزمون خطیر سربلند بیرون میآیند. روزهای تشییع میلیونی پیکر پاک سرداران شهید مقاومت را حقیقتاً باید یومالله دانست؛ روزی که بهرغم همه نارضایتیها و سختی اوضاع معیشتی، یکچیز مردم را به خیابانها کشاند و آن ارادهای که فوق ارادههاست و دلها را بیدار و متوجه حق میکند. ازآنرو یومالله است که تجدید حیاتی بر حرکت چهلساله ملت در مسیر پیشرفت بهسوی تعالی و تمدن توحیدیای که به مستضعفان و مؤمنان وعده دادهشده، بود. بیتردید در این روز اراده خداوند قادر متعال، دسیسههای همه شیاطین انس و جن را نقش بر آب کرد و جانی دوباره به اسلام و توحید بخشید. این روزها را باید متعلق به مردم و بلکه روز مردم نیز نامید. روزی که مردم بیداری خویش را به رخ جهانیان کشیده و صحنه را آنگونه که خود خواستند، ترسیم کردند و در امتداد این تجدید میثاقهای متوالی ۱۰ ساله، برگ زرین دیگری در تاریخ درخشان حقطلبی ملت ایران ثبت و ضبط شد. طیفهای مختلف با سلایق گوناگون، اما یکصدا برائت خود را از دشمنان اسلام و ایران اعلام و ادامه راه نورانی مقاومت را فریاد کردند. بدون شک کثیری از مردم حماسهآفرین ایران که روزهای یومالله را در تقویم تاریخ ایران نقش زدند، نسبت به نارساییهای معیشتی و قصور مسئولان اجرایی در حوزه اقتصادی گلایهمند بوده و هستند.
نباید هیچیک از مسئولانی که خصوصاً با عملکرد خود، در هفت سال گذشته سختیهای زیادی بر سفره ملت شریف ایران و اقتصاد این کشور مقتدر تحمیل کردند، تصور کنند که کارنامه ضعیفشان از یاد میروند و یا اینکه میتوانند پشت این وظیفهشناسی ملت خود را پنهان کنند. بیتدبیرها و نجومی بگیران بیعمل باید بدانند که باید پاسخگوی اعمال خود در پیشگاه ولایت و مردم باشند و دیر یا زود مردم از مسیر قانونی و راه مردمسالارانه تکلیف آنان را مشخص خواهند کرد. حتی حماسه نماز جمعه تاریخی ۲۷ دی ماه ۱۳۹۹ تهران را که تجدید بیعتی بی نظیر در طلیعه گام دوم انقلاباسلامی با رهبر معظم انقلاباسلامی بود، باید برگ زرین دیگری در دفتر روزهای تاریخساز ملت ایران دانست.
ایامالله دی ماه ۱۳۹۸ همچون ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، ۱۲ بهمن ۵۷، ۱۴ خرداد ۶۸، ۲۳ تیر ۷۸ و ۹ دی ۸۸ در ذهنها ماند و تاریخی شد. تجدید مطلع ایامالله در واقع حسن طلیعهای برای دهه پنجم انقلاب اسلامی و گام دوم انقلاب اسلامی بود. البته همانگونه که گفته شد، نباید از مطالبات بهحق مردم و جوشش انقلابی آنان که در این روز متبلور شد، غافل شد. سرمایه اجتماعیای که در این ایام برای انقلاب و نظام بازتولید شد فرصتی بینظیر برای تحرک هرچه بیشتر دلسوزان انقلاب و به حرکت وادار نمودن مسئولان بیتدبیر است. باید این فرصت عظیم را مغتنم شمرد.
هفتههای آینده و هزاران اما و اگر
فریدون مجلسی در آرمان نوشت:
هیچچیز به صورت خودکار انجام نمیشود؛ بهخصوص در این برهه زمانی کشورمان با مسائل اقتصادی زیادی در حال دست و پنجه نرم کردن است و فشار زیادی به معیشت مردم وارد شده است. این فشار سبب شده تا یک ضربه روانی نیز به جامعه وارد شود. این احساس به وجود آمده است که در چند سال گذشته از جهان عقب افتادهایم و سایر کشورهای اطراف ما مسیر توسعه را بهسرعت بیشتری از ما طی میکنند. ترکیه، پاکستان و مصر از جمله کشورهایی بوده که در منطقه همچون ایران با مشکلاتی مواجه هستند اما به مراتب سرعت توسعه را از ایران با شتابتر طی میکنند. رفع مسائل مردم و رفع این نگرانیها احتیاج به این دارد که پیرامون آن یک گفتمان شکل گیرد و درخصوص مشکلات کشور هم در داخل کشور و هم در خارج از کشور گفتوگویی انجام شود. این مشکل به خودی خود حل نخواهد شد. بهزودی بایدن به برجام بدون هیچگونه پیششرطی باز خواهد گشت و در این زمینه از هیچ کشوری نیز اجازه نخواهد گرفت.
او معتقد است که خروج آمریکا از برجام یک امر باطل بوده است و بنابراین این رویه اشتباه را اصلاح میکند. این بازگشت به برجام به این معنا نیست که او به خواستههای ایران تن میدهد اما حسننیت را نشان میدهد و حتی ممکن است برخی از تحریمهای دوران اوباما را در این راستا لغو کند تا ایران از بحران اقتصادی کمی رهایی یابد. البته لازمه آن این است که پیرامون آن گفتوگو شود و با تعامل نظرات به یکدیگر نزدیک گردد. در برخی مواضع باید تجدیدنظر کرد تا بتوان در این عرصه به نتیجه مطلوب رسید.
در این زمینه ایران یک بستر کمکی به نام برجام دارد که اگر نمیخواهد به صورت مستقیم با آمریکا گفت وگو کند، میتواند از آن استفاده نماید. باید توجه داشته که کشورهای دیگر نیز خطوط قرمزی دارند و زمانی آنها به خطوط قرمز ما توجه میکنند که ما نیز همین کار را انجام دهیم. این خطوط قرمز دائمی نیست و با زمان ممکن است تغییرکنند. باید با واقعیتهای جهان تصمیم گیری و در راستای آنها برنامهریزی کرد. امروز در عصر تعامل هستیم و باید دراین موضوعات همواره صحبت شود. در این عرصه ایران باید در ابتدا به توانمندیهای خود نگاه کند، سپس خواستههای خود را مطرح کند و در گام آخر این سنجش را انجام دهد که کدام خواستهها با توجه به توانمندیهایی که دارد قابل مطرح کردن است و میتواند معقول و منطقی با عصر حاضر باشد. در این میان بهتر است اهداف خود را به صورت شفاف مورد سنجش قرار دهیم.
اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری یا کمرنگ کردن جمهوریت
شهاب زمانی در ابتکار نوشت:
یکی از مواردی که طی ادوار گذشته هنگام ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری، مورد انتقاد و گاها موجب ایجاد حواشی مختلف و ناخوشایندی میشد، ثبت نام کسانی بود که به دلایل مختلفی همچون سن، میزان تحصیلات، شغل و یا موارد دیگر، هیچگونه سنخیتی با جایگاه ریاست جمهوری به عنوان رئیس قوه مجریه و نماینده منتخب اکثریت ملت ایران در مجامع بینالمللی نداشتند. مسالهای که به دلیل عدم نقش آفرینی موثر احزاب و توسعه فرهنگ تحزب در ساختار سیاسی کشور ، امری طبیعی به نظر می رسد.
با این حال، هرچند برطرف کردن اشکالات و بهبود قوانین انتخاباتی و مطابقت آنها با شرایط روز جامعه و نظرات اکثریت مردم، امری مرسوم و درست در کشورهای با نظام های مردم سالار محسوب میشود، با این وجود نباید این نکته مهم را نیز از نظر دور داشت که در صورت ورود به حوزه های نظری مردم و کاهش نقش آنها در انتخاب فرد مورد نظر خویش، میتواند عملا شاخصهای یک نظام مردم سالار را با «اما و اگر»های مختلفی مواجه، دایره انتخاب مردم را محدودتر و رغبت آحاد مردم جهت شرکت در انتخابات را کاهش دهد، نمونه های مشخص این مساله در کشورهایی قابل رصد است که عملا نتیجه انتخابات از پیش تعیین شده و نظر مردم در انتخابات بلااثر خواهد بود.
آنچه مسلم است در قانون اساسی نقش بیبدیلی به رای و نظر ملت و رجوع به آرا عمومی داده شده است و همچنین شرایطی را به طرق مختلف برای حضور کاندیداهای واجد شرایط و قرار گرفتن در معرض نظر و اقبال مردم درنظر گرفته تا بتوانند از میان آنها، با انتخابی که به نظرشان نزدیکتر است، دچار محدودیت و اجبار نگردند و یا به نحوی، اصل مردم سالار بودن نظام همچنان حفظ گردد.
اما آنچه که از کلیات طرح اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری (که در مجلس شورای اسلامی در حال جریان است) استنباط می شود، اصلاحاتی است که به نوعی عملا مردم را با کاندیداهایی خاص، تعیین شده و مشخص مواجه می سازد که از نظر پایگاه اجتماعی، تفاوت چندانی با یکدیگر نخواهند داشت.
اعلام شرایط خاص برای کاندیداهای ریاست جمهوری که اکثرا مصداقی و قسمتهای از آن، بیشتر به یک بیانیه میماند، مسالهای است که به نوعی، ورود به محدوده حقوق آحاد جامعه در انتخابات است. آنچه در این بین مورد تخطه قرار گرفته، با تعیین مصادیق و شاخص های خاص، عملا دایره انتخاب ملت را محدود و با گرفتن حق تعیین شایستگی کاندیداها از سوی مردم و سپردن آن به قانون مصوب خود، جایگاه و نقش بیبدیل مردم در قانون اساسی تنزل داده خواهد شد.
مساله مهمی که در این اصلاحیه مشخص است، محرومیت شخصیت های است که شاید علیرغم عدم حضور در مناصب رسمی حاکمیتی، مورد نظر و اقبال عمومی نیز باشند و یا در قالب احزاب رسمی و مورد تایید وزارت کشور نیز حضور داشته باشند.
بیاثر کردن نقش احزاب رسمی کشور که ورود به عرصه قوه مجریه نیز یکی از اهداف وجودی و فعالیت آنها قلمداد میشود، نه تنها نادیده انگاشته شده است، بلکه حتی دبیرکل آنها، چنانچه بتوانند نظر اکثریت مردم را نیز جلب نمایند، درصورت نداشتن مناصب ذکر شده، از حضور در جمع کاندیداهای ریاست جمهوری محروم میشوند، مسالهای که کارکرد وجودی احزاب را تا حد حمایت از کاندیداهای موجود و صدور بیانیههای انتخاباتی تقلیل میدهد.
بدون شک نهادهای قانونی باید بنا به وظایف وجودی خود، کاندیداهای ریاست جمهوری را از نظر شرایط عمومی همچون محکومیت قضایی، عدم حسن شهرت، مفاسد مختلف و یا احیانا هرگونه سوء پیشینهای مورد ارزیابی کمی و کیفی قرار دهند، با این حال تعیین شایستگی این افراد از نظر نقطه نظرات و ایدههای مدیریتی، سیاست داخلی و روابط خارجی، امری است که بیشتر در محدوده نظر و انتخاب آحاد ملت و در طول «جمهوریت» نظام است که باید بر آن، مهر تایید یا رد بزنند.
لذا ورود مجلس به حوزه نظر و اراده مردم و تعیین شرایط خاص که اکثرا می تواند از سوی ناظرین وزارت کشور یا شورای نگهبان، دارای تفاسیر مختلفی قرار گیرند، می تواند عملا نظام «ریاستی_پارلمانی» فعلی جمهوری اسلامی ایران را به یک نظام «پارلمانی» مستتر بدل کرده و «جمهوریت» نظام را کمرنگ و به محاق ببرد.
آنچه مسلم است، انتخابات ریاست جمهوری در ایران، نماد جمهوریت نظام است که در کنار اسلامیت آن، به تایید اکثریت ملت ایران رسیده و همیشه با حضور حداکثری مردم در انتخابات ریاست جمهوری از نقاط قوت ایران در بین نظام های سیاسی منطقه بوده است.
لذا هرگونه تغییر یا تفسیری که وضعیت را از حالت اختیار مردم به اجبار در انتخاب کاندیداها بدل نماید، می تواند سطح مشارکت مردم را با کاهش مواجه و تعیین ریاست جمهوری را، به امری خارج از اراده ملت مبدل کند.
آنچه در یک انتخابات درست و حقیقی مدنظر است، فضای رقابتی بین نظرات و گفتمان های مختلف در چارچوب قانون اساسی و در نهایت تعیین شایستگی هر یک از کاندیداها از سوی اکثریت مردم خواهد بود تا رئیس جمهوری با کمترین میزان مشارکت مردم در انتخابات، در این جایگاه مهم داخلی و بین المللی قرار نگیرد.
از این رو باید احزاب، گروهها، جریانات سیاسی و کارشناسان حوزههای مختلف، نسبت به تحلیل و ارزیابی اصلاحات احتمالی مورد نظر نمایندگان اقدام و با آسیبشناسی چنین طرحی و بیان نقطه نظرات کارشناسی، موارد قابل تفسیری که میتواند موجب تضعیف «جمهوریت » نظام جمهوری اسلامی شود را موشکافی و تحلیل کنند تا خروجی چنین طرحی، با ابراز رضایت اکثریت مردم، جناحهای سیاسی کشور و در چارچوب قانون اساسی باشد.
مسالهای که شایسته است که شورای نگهبان نیز در جهت وظایف قانونی خود و پاسداشت اصل ششم قانون اساسی مبنی بر رجوع حقیقی به آرا عمومی و همچنین ممانعت از تعدی به حقوق حقه مردم در انتخابات، نسبت به تبدیل شدن انتخابات ریاست جمهوری به پروسه ای صرفا رای گیری، ممانعت به عمل آورند.
انتهای پیام/ک