تقاضای فراگیر ملت ایران درباره انتقام از شهادت شهدای سرشناس ترور در سالهای اخیر این بار فراتر از موج انسانی «ما عاشق مبارزه با صهیونیستها هستیم»، رفته است.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صبح توس؛ در جریان سیاهه کردن جنایاتی که جهان امپریالیسم در مصاف با جمهوری اسلامی در چهاردهه گذشته پیادهسازی کرده است، فهرست بلندبالایی قابل تنظیم است اما باید اذعان کرد که در این میان، «ترور»ها بیش از رویدادهای دیگر برای ملت ایران عواقب دردناک درپی داشته و بار روانی این مظهر توحش دشمن بر ذهنیت عمومی جامعه شدیدتر بوده است.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, صبح توس,ترور شهیدان رجایی، باهنر، بهشتی و مطهری جزو سری قدیمیتر این کوردلیها بود و شاید بتوان اذعان نمود که خسارت ناشی از این ترورها تا به امروز و علیرغم بهروزرسانی بافت جمعیتی جامعه ایران با نسلهای جدید، هنوز هم بهخوبی رفع نشده است.
,بدون شک ترور جهاد مغنیه بهعنوان فرمانده خطوط دفاعی حزبالله لبنان در بلندیهای جولان، نقطه آغازی در سری جدید سلسله ترورهای غرب به شمار میرود که به سرکردگی ایالاتمتحده و عاملیت صهیونیستها صورت گرفته و با شانتاژ خبری افسارگسیخته از جانب متحدان اروپاییشان پوشش داده میشود.
,سردار شهید محمدعلی الله دادی از فرماندهان عملیاتی سپاه قدس که همراه با شهید جهاد مغنیه در همان کاروان حضور داشت و هدف سوءقصد موساد قرار گرفت، رسماً جمهوری اسلامی را هم درگیر این ترور کوردلانه میکرد و باتوجه به اینکه این سوءقصد همچون ترور آیتالله سیدعباس موسوی دبیرکل سابق حزبالله لبنان ازجمله عملیات اطلاعاتی شاخص دستگاههای امنیتی و گروههای ترور نظام سلطه بود، همه کارشناسان و تحلیلگران منطقه و حتی فرماندهان نظامی ارتش اسرائیل در انتظار واکنش درهم کوبندهای از جانب حزبالله لبنان و حتی جمهوری اسلامی بهطور مستقیم بودند.
,با اینحال، پرونده همه واکنش سختی که از محور مقاومت انتظار میرفت، باهدف قراردادن یک کاروان نظامی سربازان اسرائیلی با 6 موشک ضدتانک تاو توسط حزبالله لبنان بسته شد و جمهوری اسلامی هم در انتقام خون سردار شهید خود به احضار کاردار سوئیس و ابلاغ مراتب اعتراض ایران در قالب یک واکنش دیپلماتیک تشریفاتی اکتفا کرد.
,ترور سردار سلیمانی نقطه عطفی در سری جدید عملیات ترور بیگانگان در منطقه به شمار میرود؛ چراکه با نگاهی دقیقتر به ساختارهای ماهیتی این اقدام میتوان حمله مسلحانه کشور ثالث به مقام ارشد نظامی یک کشور را که در قلمروی سرزمینی دیگری بهعنوان میهمان رسمی حضور یافته است، در حکم اعلانجنگ کشور مهاجم تلقی نمود اما واکنش دولت عراق به سبب زیرساختهای نظامی آسیبدیده از جنگ قدیم با ایالاتمتحده و جنگ جدید با داعش، محدود به چند بیانیه سیاسی در محکومیت این اقدام شد و به زبان ساده، بار دیگر پس از ترور جهاد مغنیه همه سرها برای مشاهده ابعاد واکنش شایسته به سمت جمهوری اسلامی چرخید.
,حمله به عینالاسد از جایی اهمیت پیدا میکند که 31 تیرماه 1397 پس از مجادله لفظی صریح رؤسای جمهور ایران و آمریکا درباره اقدام نظامی احتمالی، کلیدواژه «بازی با دم شیر» بر سر زبانها افتاد و پاسخ تند دونالد ترامپ مبنی بر اینکه «مقامات جمهوری اسلامی نباید با دم شیر بازی کنند»، در خبرگزاریها بازتاب گستردهای پیدا کرد و پس از شهادت شهید سلیمانی، این موشکهای ایرانی بود که در عین الاسد - «چشم شیر» - فرود میآمد.
, ,با اینحال هیچکس نمیداند که آیا جمهوری اسلامی انتقام ترور سردار خود را منحصر در حمله به عین الاسد میداند یا اینکه حملات دیگری درراه است؟ هوشمندانه است که مقامات ایرانی پاسخ روشنی به این پرسش ارائه نکنند و ایالاتمتحده را که امروز بیش از هرزمان دیگری در منطقه تنها مانده است، بهطور شبانهروزی در بیم و امید برای یک یا چند حمله موشکی دیگر نگه دارد اما بررسی وضعیت منطقه در دوران پساسلیمانی، ابعاد دیگری هم دارد.
,هفتم آذرماه 1399 ترور دانشمند هستهای ایران آنهم در نزدیکی پایتخت و درحالیکه طبق شواهد، هیچ فردی بهعنوان عامل ترور در محل حضور نداشته و تمام عملیات بهصورت الکترونیکی مدیریت و اجراشده بود، نمود تام و تمامی از جسارت و گستاخی صهیونیستها را به نمایش گذاشت؛
,گویی پس از اکتفای جمهوری اسلامی به حمله به عین الاسد پس از شهادت فرمانده سپاه قدس دشمن گستاخ تر شد و تقاضای فراگیر ملت ایران درباره انتقام از شهدای سرشناس ترور در سالهای اخیر این بار فراتر از موج انسانی «ما عاشق مبارزه با صهیونیستها هستیم»، رفتهرفته رویکردهای چالشی به خود میگیرد و بسیاری انتقام سخت را بهصورت یک مطالبه برآورده نشده دنبال میکنند.
,در سالهای اخیر که ملت ایران زخمخورده از معیشت و اقتصاد، همواره چشم امید به ثبات امنیتی مرزها و اقتدار دشمنشکن نیروهای مسلح خود داشته است، شهادت شهید سلیمانی وفاق ملی بینظیری را ایجاد کرد که حداقل پس از جنگ تحمیلی کمتر مظاهر آن به چشم آمده بود و آحاد ملت یکپارچه سیاهپوش از دست دادن شخصیتی شدند که در هیچ چهارچوبی ازنظر ردهبندیهای کلاسیک سیاسی یا فرهنگی نمیگنجید و ابعاد فراگیر هویتی او بهگونهای بود که نهفقط برای جامعه انقلابی مصداق مالک اشتر دوران بود بلکه حتی برای پان ایرانیستها هم در حکم یک سورنای بازآفریده شده به شمار میرفت؛ درواقع، سلیمانی با تمام شفافیت و اخلاص ذاتیاش، تصویر روشنی از هیبت همه قهرمانان ایران و اسلام را دگرباره پیش چشم ما زنده کرد.
, ,روشن است که انتقام سخت نباید باز به موشکباران یک پایگاه نظامی خلاصه شود و «اخراج آمریکا از منطقه جنوب غرب آسیا» و «نابودی زیرساختهای ماهیتی رژیم صهیونیستی» بهترین، کاملترین و منطقیترین انتقام از قاتلان نفوس زکیهای است که سیزدهم دیماه سال 1398 آسمانی شدند اما حقیقت آن است که نهفقط مردم ایران بلکه همه ملتهای آزاده جهان که با مکتب سلیمانی آشنا بودند و به کار بردن لقب «سردار دلها» برای او را میپسندند، هر بار با شنیدن نامش داغ شهادت مظلومانه او را در دل تازه میکنند.
,فارغ از اینکه انتقام سخت جمهوری اسلامی چه ابعاد و جوانبی در حقوق بینالملل درپی خواهد داشت و تا چه حد در اعاده حیثیت جبهه مقاومت مؤثر است، میتوان گفت که جمهوری اسلامی یک انتقام سخت به ملت خود بدهکار است؛ به تمام ایرانیانی که بدون چشمداشت سیاسی و فرهنگی دلداده شخصیت اقتدار آفرین قاسم سلیمانی بودند و دل درگرو تفکرات و اظهارات ضداستکباری او داشتند؛ چراکه به استناد اظهارات همه حاضران در مراسم تشییع پیکر شهدای مقاومت، آحاد مردم فارغ از گرایشات سیاسی، مذهبی و طبقهبندی اجتماعی بهسان فرزندانی که از چهارسوی عالم به سوگ پدر گردهم میآیند، در عزای شهادت غریبانه سردار دلها گریستند و اکنون باز پس ستاندن خونبهای این پدر، بر عهده جمهوری اسلامی است.
,نویسنده: مرتضی محمدپور
,انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه