سلام | کانال تلگرام |
اینستاگرام | توئیتر |
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
چرا انقلاب یمن پیروز شد؟
جعفر بلوری در کیهان نوشت:
سال 94 و تقریبا در چنین ایامی بود که «عربستان» با چراغ سبز دولت اوباما طرح جنگ یمن را کلید زد تا بهزعم استراتژیستهای آمریکایی، کار انصارالله را دو سه ماهه یکسره کند. برای رسیدن به این «هدف»، همه آن محدودیتهایی که معمولا در جنگها رعایت میشوند هم، کنار گذاشته شد تا هرچه سریعتر، یمن، این کشور دارای موقعیت استراتژیک به تسلط آمریکا و متحدانش درآید. آن حملات وحشیانه به شهرهای این کشور که بعضا اخبار آن منتشر و شنونده را در شوک فرو میبُرد، در واقع ریشه در همین «هدف» داشت. این جنایات آنقدر زیاد و متنوع شد که سازمان ملل در نهایت مجبور شد نام «جنایت قرن» را روی آن بگذارد.
دو روز پیش بود که موسسه بینالمللی صلح استکهلم، برای چندمینبار، وقتی آمار خرید و فروشهای سلاح در دنیا را برای سالهای 2016 تا 2020 منتشر کرد نوشت، بزرگترین صادرکننده سلاح جهان در این سالها (سال 94 تا 98) آمریکا و بزرگترین واردکننده نیز عربستان بوده است. یعنی دقیقاً از همان سال آغاز تجاوز به یمن تا همین دو سال گذشته این سلاحها خرید و فروش شدهاند و این جنایات، با سلاحهای آمریکایی صورت گرفته است.
این تمام ماجرا نیست. امروز خبرهای دقیقی وجود دارد که نظامیان رژیم صهیونیستی نیز کنار مستشاران نظامی آمریکا در یمن حضور دارند و همراه با اماراتیها، مشغول توطئهچینی علیه این کشور فقیر اما ثروتمند! هستند. آنها برای از پا درآوردن مردم یمن، فقط به بمباران مراسمهای عروسی و عزا، مساجد و تکایا، بیمارستانها و درمانگاهها، خانهها و کارخانهها و...
اکتفا نکردند. به استفاده از سلاحهای ممنوعه نیز بسنده نکردند. این جبهه برای رسیدن به هدف شوم و فوریِ خود، اقدام به شیوع انواع ویروسها و بیماریهای خطرناک در این کشور نیز کردند. از ویروس ایدز گرفته تا وبا و دیفتری و... طبق اظهارات مقامات رسمی یمن، این جبهه، سوای از مواردی که نام بردیم، بهطور گسترده اقدام به پخش مواد مخدر، مشروبات الکلی و... نیز در این کشور کردند تا، بزرگترین جنایتهای قرن را نیز
به نام خود ثبت کنند.
اما انقلابیون یمن با سلاحهای ابتدایی و بنا به دلایل متعدد (که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد) از جمله، مهارت در جنگ، ایمان و بیعرضگیِ ارتشی که ائتلاف سعودی با پول جمع و جور کرده است، از این شرایط عبور و رفتهرفته با دسترسی به سلاحهای مهم و دقیق مثل موشکهای بالستیک و نقطهزن و پهپادهای مدرن و تهاجمی ورق را در این جنگ برگرداندند؛ طوری که امروز دیگر مثل سه چهار سال پیش، نه خبر بمباران مردم یمن که، خبر موشکباران مراکز حساس عربستان است که رأس اخبار یمن قرار دارد. همین حالا کافی است نام «یمن» را در موتور جستوجوگر گوگل وارد کنید تا معنای «ورق برگشتن» در جنگ یمن را به عینه ببینید. امروز وقتی این کلمه را به فارسی جستوجو میکنید، حملات موثر و دقیق موشکی انقلابیون یمن به عمق خاک عربستان در صفحه ظاهر میشود و اگر همین کلمه را به انگلیسی جستوجو کنید، اعتراض حامیان سعودی در جنگ یمن و تلاش آنها برای آتشبس را خواهید دید! حملات دقیق موشکی به عمق خاک عربستان و درهم کوبیدن مراکز حساس نظامی و اقتصادی این کشور تقریبا هر روز و مثل آب خوردن انجام میشود طوری که سعودی و متحدان بیرحمش را به معنای واقعی کلمه درمانده کرده است. نکته جالب توجه دیگر اینکه، برخی از این حملات با اطلاع قبلی انجام میشود. بندر نفتی «التنوره» که 10 مارس 2021 (حدود یک هفته پیش) با یک موشک بالستیک و 10 پهپاد صماد3 هدف قرار گرفت،با اطلاع قبلی بود. انقلابیون یمن اعلام کرده بودند اگر محاصره زمینی، دریایی و هوایی کشورشان متوقف نشود، مراکز نظامی و اقتصادی حساس سعودی را هدف قرار میدهند. آنها نام همه مراکزی را که مورد هدف قرار میدهند، از قبل، بهعنوان لیست «بانک اهداف» منتشر کردهاند!
این هم یعنی، بزرگترین صادرکننده و بزرگترین واردکننده سلاحِ جهان حریف انقلابیون یمن نیستند و آن صدها میلیارد دلاری که عربستان بابت خرید سلاحهای مدرن آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی هزینه کرده، به هدر رفته است چرا که اصولا، کار ویژه بسیاری از این سلاحها مثل پاتریوت، جلوگیری از فرود این موشکها و پهپادها به مراکز نفتی و نظامی سعودی است.
این خبر مهم را هم همینجا، داخل پرانتز اعلام کنیم که، سعودیها وحامیان آنها به دفعات و از طرق مختلف و با اعزام واسطههای متعدد، هم به ایران و هم به انقلابیون یمن التماس میکنند، این حملات متوقف شود: «ائتلاف سعودی و حامیان آن به ما التماس میکنند که عملیات نظامی را متوقف کنیم. درخواست ائتلاف متجاوز از صنعا برای توقف عملیات نظامی مسخره است. چگونه از آزادی خاکمان و پاکسازی مناطق و استانهای اشغالشده که متجاوزان و مزدوران آن را آلوده کردند، دست بکشیم». (11 اسفند 99/ المیادین، علی الموشکی، معاون رئیس مرکز ستاد وزارت دفاع یمن) اینکه چرا ائتلاف سعودی با این همه حامی و سلاح، حریف مردمان قبایلنشین یمن نمیشوند را پیش از این در همین ستون نوشتهایم. این همه بیعرضگی، ضعف و ناتوانی بهرغم این همه، پول و سلاح و حامی، دلایل متعددی دارد. ائتلاف عربستان، تشکیل شده از عدهای مزدور که از کشورهای فقیر عربی، آسیایی و آفریقایی جمعآوری شدهاند. یک ارتش اجارهای بیانگیزه که فقط برای پول میجنگد. چنین ارتشی قطعاً با جان و دل و تحت هر شرایطی نمیجنگد. در مقابل، انقلابیون یمن، با ایمان و اعتقاد میجنگند و غالباً جنگجویان بیاباننشینی هستند که، نبرد در بدترین شرایط و سختترین وضعیت را بلدند.
این نکته مهم را هم نباید فراموش کرد که، انقلاب یمن سال 2011 و همزمان با انقلاب سایر کشورهای درگیر در منطقه و آفریقا شروع شد. جنبش مردم در این کشور نیز علیه رژیم صهیونیستی بود و خواستار برکناری رهبران وابسته به آمریکا بودند. اما همه این انقلابها یا «سرکوب» و «خفه» شدند یا، مصادره گردیدند الا انقلابِ همین یمن. امروز انقلابیون یمن - هرچند با هزینه سنگین- به نقطهای رسیدهاند که به قول «علی الموشکی» آلسعود و متحدانش به التماس افتادهاند. چرا انقلاب مصر به نتیجه نرسید اما این یکی رسید؟ راز این موفقیت که سخت هم به دست آمده چیست؟ ما فکر میکنیم پاسخ این سؤالها در همین یک تکه پارچه است. رهبر انقلابیون مصر به آمریکا اعتماد کرد و برای نتانیاهو هم نامه فدایت شوم نوشت. در نهایت هم، به دست همینها کشته شد. درست مثل یاسر عرفات و...
مخاطب جملات پایانی این نوشتار، کشور دوست و همسایه، ترکیه است. طبق گزارشهای غیررسمی، سعودیها پس از تحمل ضربات سنگین در یمن، احتمالا با وسوسه دلار، سراغ آقای اردوغان رفتهاند. این خبر در صورت صحت، نشان از ضعف و استیصال مفرط سعودیها دارد چرا که هیچکس نیست که نداند، عربستان و ترکیه طی سالهای گذشته، با هم کارد و پنیر بوده و به شدت رقبای یکدیگر بودهاند. در ماجرای قتل وحشیانه خاشقجی، این ترکیه بود که به جد پیگیر این جنایت بود و برای تحت فشار قرار دادن سعودیها، دست به هر کاری زد. در صورت ورود ترکیه به جنگ یمن، هیچ بعید نیست، بلایی که موشکهای دوربرد انصارالله بر سر عربستان آورده، بر سر ترکیه نیز بیاورد. ضمن اینکه، این همکاری احتمالی، روابط بنسلمان، ولیعهد سعودی را با بنزاید، رئیس امارات نیز تیره و تار میکند. این ورود، قطر را هم مقابل اردوغان قرار میدهد. با این حساب، احتمالا آقای اردوغان با یک حساب سرانگشتی ساده متوجه خواهد شد که، زیان ورود به جنگ یمن برای ترکیه، بیش از دلارهایی خواهد بود که از بنسلمان میستاند لذا ما پیشبینی میکنیم، این کشور، بهطور واقعی و جدی وارد جنگ یمن نخواهد شد اما اگر شد، در محاسباتش درگیری با محور پرقدرت مقاومت را هم لحاظ کند!
صبر و استقامت لازمه رسیدن به اهداف متعالی
رسول سنائیراد در جوان نوشت:
یکی از الزامات موفقیت و تعالی، هدفگذاری است که هدف هم باید به صورت دقیق و روشن، قابل اندازهگیری، زمانبندی شده و قابل دسترسی تعیین شود. همانگونه که تحرک، تلاش، پشتکار نیز از الزامات رسیدن به هدف بهحساب میآیند که باانگیزه، باور و اراده درونی پیوند خوردهاند و حرکت به سمت هدف را سرعت و تداوم میبخشند، در فرایند انقلاب اسلامی نیل به اهدافی، چون سقوط حکومت دیکتاتوری و وابسته به بیگانگان و برپایی نظام جمهوری اسلامی ایران با تمامی سختیها و موانع در سایه مبارزه و جهاد انقلابیون با چنان سرعتی پیش رفت که دشمنان را غافلگیر و در بهت و ناباوری آنان به سرانجام رسید. البته آشوبهای ضدانقلابی سالهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی و تحمیل فتنههای رنگارنگ و در ادامه جنگ ظالمانه تحمیلی به مثابه سرعتگیر و مانع، زحمات بزرگی در این راه پدید آورد و هزینههایی بر مردم و کشور عزیزمان تحمیل کرد، اما با صبر و استقامت جانانه ملت بزرگ ایران بهویژه ایثار و جانفشانی شهیدان گرانقدر، این موانع پشت سر گذاشته شد. اما در ادامه مسیر نیل به اهدافی، چون دولت و جامعه اسلامی با چالشهایی مواجه شده است که به عواملی، چون نفوذ و جنگ نرم و روانی دشمن از یکسو و غفلتها، تنبلیها و سستیهای داخلی از سوی دیگر برمیگردد.
دشمنان بیرونی برای ممانعت از تحقق هدف عالی انقلاب اسلامی که برپایی تمدن اسلامی-ایرانی است با تمام توان بهکارگیری تمامی شیوهها و ابزار به میدان آمدهاند که نفوذ و جنگ روانی برای درهم شکستن ارادهها، اصلیترین شیوه برای کمرنگ ساختن هویت انقلابی و غیرت ملی یا زمینهسازی برای انصراف ملت بزرگ ایران از حرکت و فراموشی اهداف بزرگ پیشرو به حساب میآید.
باطلالسحر این سیاست پیچیده و جنگ نامحسوس، اما خطرناک دشمن، از نگاه دیدهبان بیدار انقلاب، حضرت امام خامنهای تواصی به حق و تواصی به صبر و بصیرت است که موجب استقامت و پافشاری بر ادامه راه میشود. بصیرت عامل تشخیص و شناخت حق از باطل، فتنه پیچیده دشمن، راه درست از نادرست و دوست از دشمن در شرایط خطر و تواصی هم توصیه یکدیگر برای حرکت در راه درست است که با توصیه به صبر و توصیه به حق و تأیید راه حق و ترغیب به ادامه این راه ازسوی مؤمنان به این راه به یکدیگر صورت میگیرد. نتایج تواصی به حق وقتی در جامعه عمومیت پیدا کند، بسیار مبارک است و موجب میشود.
۱- افراد احساس میکنند که در حرکت در مسیر حق و اهداف متعالی آن یعنی برپایی جامعه اسلامی و تمدن بزرگ اسلامی-ایرانی تنها نیستند و دیگران هم در این راه با او همراه هستند و او تنها نیست.
۲- احساس همراهی دیگران به تقویت امید در یاران حق میانجامد که اراده را برای تداوم حرکت و سرعتبخشی به آن تقویت میکند.
۳- تحکیم اراده و داشتن امید و دلگرم بودن به همراه و یاور داشتن موجب افزایش جرئت میشود و افراد را از هرگونه انفعال و تردید و بیعملی نجات میدهد.
در این صورت حتی وجود دشمنانی فعال و ظالم، چون امریکای جنایتکار و متحدان فاسد او هم نمیتوانند ملت بزرگ ایران را از حرکت در این راه نورانی نیل به اهداف متعالی و انقلابیاش بازدارند و ذرهای در اراده این ملت برای تحقق این اهداف خللی وارد نمایند.
کمااینکه در عرصه علم و فناوری یا میدانهای پرخطری، چون جنگ با تروریستهای تکفیری، این اراده ملت رشید ایران اسلامی بود که با وجود دشمنیهای آشکار، خباثتها و شقاوتهای ظالمانه پیش رفته و به موفقیتهای بزرگ منجر شده است. پر واضح است نیل به هدفهای بالاتر که در بازه زمانی طولانیتر و تحمل سختیهای بیشتر، قابل دسترس میباشند، به صبر و استقامت بیشتری نیاز است. چنانچه دشمن نیز با بهکارگیری تجارت قبلی و کینه برآمده از خسارتهای غافلگیری گذشته، امکانات و تجهیزات بیشتری برای ممانعت از دستیابی ما به این اهداف را به میدان آورده باشد، عبور از این سطح از دشمنی و فائق آمدن بر آن بصیرت و صبر بالاتر و استقامت بیشتر طلب میکند. این نقطه همان گرانیگاه تاریخی است که به تعبیر مولای متقیان، امام علی (ع) «ولا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر و العلم بمواضعالحق».
پشت پرده یک بحران جدید در منطقه
امیر مسروری در خراسان نوشت:
در پشت پرده سیاست در منطقه تحولاتی در جریان است که می تواند بسترساز تنش و بحران هایی جدید باشد. در یکی از این تحولات زمزمه هایی از حضور ارتش ترکیه در کنار سربازان سعودی در جنگ یمن به گوش می رسد حرکتی که می تواند در ادامه ماجراجویی های آنکارا مانند پرونده سوریه و لیبی پایه گذار تنشی جدید شود. اردوغان پس از روی کار آمدن جو بایدن، تلاش کرده فصل جدیدی از برقراری ارتباط با اسرائیل از یک سو و عربستان از دیگر سو را آغاز کند. حتی پالس هایی نیز برای قاهره فرستاده است.در این میان اما نزدیک شدن به ریاض که پس از بهار عربی و سپس ماجرای محاصره قطر و موضوع خاشقچی بالاترین سطح تنش بین دو کشور را تجربه می کرد، حائز اهمیت است. هر چند برخی کارشناسان معتقدند ترکیه و عربستان برای رسیدن به روابطی آرام مسیر پر سنگلاخی را پیش رو دارند.
کافی است در سال های اخیر به سیاست های ترکیه نگاه مجددی بیندازیم. از راهبرد تنش صفر با همسایگان تا امروز که اردوغان بالاترین سطح تنش را در 30 سال اخیر تجربه می کند. از یک سو ارتش را ترغیب کرده تا به بهانه تعقیب پ.ک.ک به سنجار عراق وارد شود تا تنش میان آنکارا – بغداد را به بالاترین سطح خود برساند و از سوی دیگر با اشغال رسمی شمال سوریه، عملا مناطق کردنشین سوریه در اختیار ارتش ترکیه قرار گرفته و آنکارا اعلام جنگ غیررسمی به دمشق کرده تا منطقه پرواز ممنوع خود را به کرسی بنشاند. اما این دو موضوع تنها درگیری ترکیه با همسایگان نیست، اردوغان با ورود به پرونده لیبی و حمایت از گروه های درگیر عملا به یکی از طرف های درگیری در این کشور جنگ زده تبدیل شده است. ماجرای تنش سنتی ترکیه با قبرس نیز دیگر تنش موجود در جنوب غرب ترکیه است. جنگ در یمن و حمایت از عربستان و خبرهای غیررسمی از ارسال نیروی نظامی و تجهیزات به این کشور برای مقابله با انصار ا... در کنار حضور رسمی در جنگ آذربایجان – ارمنستان موسوم به قره باغ حکایت از سطح جدید تصمیم گیری و فرامنطقه ای نگری اردوغان دارد.
سلطان این روزهای ترکیه خوب می داند ژئوپلیتیک غرب آسیا متفاوت است. اردوغان سعی می کند از اهرم انرژی و نقشش به عنوان هاب انتقال انرژی به اروپا حداکثر بهره را ببرد. او خوب می داند این بعد از قدرت می تواند چه تاثیری بر ژئوپلیتیک منطقه غرب آسیا بگذارد. با این حال بررسی رفتار اردوغان علاوه بر این که نشان دهنده عبور این کشور از سیاست چند ساله خود یعنی «سیاست تنش صفر با همسایگان» است از یک الگوی دیگر نیز رونمایی می کند، یعنی تاکتیک «استفاده از نیروهای نیابتی»، در حالی که تشکیل ارتش بین المللی مقاومت در منطقه توسط سردار سپهبد شهید سلیمانی، ابتکاری بود که از ایشان برای مقابله با تروریسم، مهار فروپاشی کشورهای منطقه ای و تجزیه دولت و حمایت از مردم به یادگار ماند. تمام جهان در برابر سوریه، لبنان و عراق ایستادند اما این نیروهای مقاومت بودند که مالکیت سرزمین ها را مشخص و از مردم سرزمین ها دفاع کردند.
کپی برداری اردوغان از حاج قاسم موجب شد تا آنکارا به جای تشکیل یک نیروی مقتدر برای مقابله با تروریسم، یک سازمان تروریستی فراملیتی را تحت پوشش سرویس اطلاعاتی خود قرار دهد. حمایت از جبهه النصرة، ارتش آزاد، انتقال نیروی تروریستی به جنگ قره باغ از سوریه، ارسال نیروهای جنگی تروریستی از سوریه به یمن برای مقابله با انصار ا... و تجهیز نیروهای القاعده در لیبی بخشی از سناریوی اردوغان در منطقه است. فراموش نشود که اردوغان پیاده نظام خود را از ساختار رسمی به نیروهای نیابتی سوق داده است. اردوغان در کودتای نافرجام 2016 ترکیه متوجه شد که نمی تواند در چالش های اساسی، چندان به ارتش تکیه کند. اکنون به نظر می رسد این مهره بازی اردوغان در منطقه در حال ورود به نبردی است که عملا سعودی در آن زمین گیر شده است. ورودی که اگر حالت جدی تری به خود بگیرد، باید منتظر برافروخته شدن شعله های بحران منطقه ای دیگری بود.
دیوار بلند بیاعتمادی
حسن بهشتیپور در آرمان نوشت:
وزیر امورخارجه فرانسه مشکلات تاکتیکی و اضاع داخلی ایران را مانع مذاکرات پیرامون برجام دانست چون آمریکاییها و اروپاییها نمیخواهند این واقعیت را بپذیرند که با خروج از برجام مسبب همه مشکلات شدند و میخواهند مشکلات را به نوعی به اختلافنظر در داخل ایران مربوط کنند. درحالیکه این آمریکا بود که در اردیبهشت 1397 از برجام خارج شد و واقعا اگر میخواهد برجام را اجرا کند باید به تعهداتش در قبل از اردیبهشت 97 برگردد و همانها را اجرائی کند. دراینصورت بنا بر آنچه ایران اعلام کرده، بلافاصله تعهداتی که کاهش داده را برمیگرداند. این مساله الان معضل روح ماجراست و آنچه بهانه است فعلا همین موضوع است ولی واقعیت این است که ایران خواستار لغو کلیه تحریمهاست تا بعد احیانا درباره چگونگی اجرای برجام مذاکره کند و طرف آمریکایی هم میخواهد ایران را مجاب کند که اولا تعهداتش را انجام دهد بدون اینکه خودش تعهداتش را کامل انجام داده باشد و از طرفی هم درباره برجام جدیدی صحبت شود که در آن مسائل موشکی و قدرت دفاعی و همچنین موضوع مربوط به تروریسم و آنچه ادعا میشود و بحث مربوط به حقوق بشر را پیش بکشد. موضوعاتی که در دوره اوباما به توافق نرسیدند و اوباما نتوانست آن را انجام دهد، اکنون بایدن و تیمش میخواهند انجام دهند که به نظر میرسد شدنی نیست.
درواقع هم خواسته ایران که میخواهد تمام تحریمها لغو شود، شدنی نیست و هم بحث آمریکاییها که میخواهند برجام را توسعه دهند درحالی که خودشان هنوز برجام اولیه را اجرا نکردهاند و خواهان یک برنامه جامع دیگری هستند که در مذاکرات آتی به آن برسند! گره کوری که به نظر میرسد باز شدنش منوط به دو کار است: نخست اینکه طرف ایرانی تحریمها را بیخاصیت یا کمخاصیت کند که در اینصورت آمریکاییها یا اروپاییها تجدیدنظر خواهند کرد یا طرف آمریکایی به نتیجهای مثل دیماه 1391 برسد که اوباما پذیرفت غنیسازی اورانیوم در ایران ولو محدود ادامه پیدا کند؛ گره کوری که با این توافق اوباما باز شد.
بنابراین آمریکاییها باید بپذیرند فعلا همین برجامی که توافق و به عنوان یک مدل موفق دیپلماسی برای حل مشکل مطرح شده را اجرا کنند تا اعتمادسازی اولیه انجام شود و بعد درباره سایر موضوعات صحبت کنند. چون اکنون با توجه به فضایی که در ایران و آمریکا وجود دارد، متاسفانه هیچ دورنمای مثبتی برای این موضوع نیست و از طرفی راهحلی که قابل اجرا باشد هم پیشنهاد نمیشود. درواقع طرفین از طریق دیپلماسی رسانهای سعی میکنند نقطه نظرات را با هم تبادل کنند ولی در دیپلماسی رسانهای گره به این بزرگی باز نخواهد شد و لازم است اقدامات دیگری که بدان اشاره کردم، انجام شود. اما اکنون نه طرف ایرانی حاضر به کوتاه آمدن است و نه طرف آمریکایی. درحقیقت الان دیوار بیاعتمادی بین دو همچنان بلند است؛ دیواری که قرار بود سر برجام کوتاه شود ولی با کاری که ترامپ در اردیبهشت 97 انجام داد، این دیوار را بلندتر کرد.
بورس و اقتصاد در چشم انداز 1400
محمد یوسفی آرامش در ابتکار نوشت:
سال 99 با همه چالشهای بزرگ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود رو به پایان است؛ سالی که تا به مدت های طولانی به یاد همه ما خواهد ماند؛ اما آنچه که دردناک است آنجاست که سیاستگذاریهای اقتصادی، تاثیرات تصمیمات غیرمنطقی برخی از مسئولین کشور و شرایط سختی که کرونا ایجاد کرد، قرار است به صورت جدی در سال 1400 نیز همراه ما باشد؛ به نوعی قرن جدید را با چالش هایی جدید شروع خواهیم کرد. یکی از پرسش های مهم این روزهای مردم این سوال مهم است که چه چیزی پیش روی بورس و اقتصاد ایران است؟ در خصوص این پرسش مهم، باید با احتیاط بیشتری به مردم نگران کشورم پاسخ دهم. اقتصاد پیش روی ایران، جاده ای مه آلود و در هاله ای از ابهام است؛ نمی توان در خصوص آن با قطعیت کامل سخن گفت؛ چرا که ذات زندگی در دنیای مدرن همراه با عدم قطعیت های بسیاری است؛ اما می توان با چیدمان صحیح داده های محیطی، نتایجی احتمالی را پیش بینی کرد؛ واقعا چه چیزی پیش روی ماست؟
برای پاسخ به این پرسش، باید نگاهی به چند موضوع مهم داشته باشیم؛ برجام، FATF، نرخ ارز، رشد نقدینگی و انتظارات تورمی و اخبار سیاسی حاکمیت به مردم، از موارد اثرگذار بر اقتصاد پیش روی ایران هستند. در خصوص برجام، به نظر منطقی نمی رسد که سیاستها و دخالت های حاکم حزبی در ایران و همچنین انتخابات ریاست جمهوری پیش روی ماه های آینده، اجازه دهند که حداقل تا ماه های ابتدایی سال 1400 شاهد بازگشت طرفین به برجام باشیم. حقیقت این است که آمدن بایدن یکی از حلقه های اقتصاد ایران است و به معنای گشایش کامل اقتصادی نیست. این خود یکی از سیگنال های مهم در خصوص وضعیت پر ابهام اقتصادی فصل اول سال پیش روست؛ در خصوص نرخ ارز و کرونا نیز مواردی چون نیازهای جدید مردم، مثل سفرهای خارجی با بازگشایی بیشتر مرزها بعد از واکسیناسیون، بیشتر باید مورد توجه باشد؛ البته با قطعیت صحبت کردن در چنین موضوعی ممکن نیست و باید منتظر تصمیمات کلان دولت در خصوص اجرای طرح واکسیناسیون برای مردم باشیم و تفاوت اجرایی جمهوری اسلامی با دیگر کشورها را در نظر بگیریم. در این میان احتمال افزایش صادرات نفتی کشور را نباید نادیده گرفت که می تواند موجب ارز آوری بیشتر شود؛ البته این عدد قطعا کمتر از عدد پیش بینی شده در بودجه مجلس ایران است؛ چرا که بازگرداندن مشتریان از دست رفته، به همین راحتی که روی کاغذ مطرح شود نیست؛ مگر آنکه سرعت کنترل کرونا موجب بهبود وضعیت کسب و کار جهانی و نیاز گستردهتر کشورهای جهان شود. از طرفی دیگر، سیاستگذاریهای مجلس در بودجه سال 1400، خبر از احتمال رشد تورم در سال پیش رو می دهند که بر دیگر نگرانی ها میافزاید و در برخی تحلیل ها تا 30 درصد هم پیش بینی می شوند؛ کما این که درآمدهای مالیاتی پیش بینی شده با وضعیت اسفناک کسب و کارها، خود یکی از چالش های جدی پیش روست. آنچه که نگران کننده است، اخبار در خصوص پیش گیری پول از شبه پول است؛ ترجمه روان و ساده این جمله آن است که نقدینگی به زودی باری دیگر در کشور خیز بر خواهد داشت و آنچه که به صورت مستقیم پس از آن انتظار می رود چیزی جز افزایش تورم نیست. سیاستگذاریها در خصوص FATF هم از موارد مهم تسهیل کننده هستند که به صورت مستقیم بر قیمت ها اثرگذارند و متاسفانه همچنان در ابهام هستند.
درخصوص نگرانی های بسیاری از مردم عزیزمان در رابطه با بورس، از نگاه اقتصاد کلان باید مطرح کنم احتمالا با توجه به رشد دوباره نقدینگی و شرایط سیاسی و اقتصادی سال آینده و همچنین با پیش بینی رشد مثبت تر برای برخی صنایع در بازارهای جهانی، احتمال خیز دوباره مثبت بورس ایران امری منطقی است؛ اما آنچه که وظیفه جدی خود می دانم تا به خواننده محترم تذکر دهم، این نکته مهم است که بورس ایران دیگر آن رشد پر سرعت پرشی را که نتیجه هیجان بیش از حد جامعه بود نخواهد دید؛ و انتظار رشدهای اصولی تر و منطقی تر از بورس ایران میرود. بسیاری از سهم ها در وضعیت مناسب برای خرید قرار دارند که مدیریت ریسک آن به سرمایه گذار و مشاورین او باز می گردند. دردآور است که علیرغم هشدار متخصصین در رسانه های کشور، همچنان عده ای بی توجه به نگرانی و امنیت اقتصادی مردم راه خود را پیش می برند. به طورخلاصه، بازگشت به برجام، عضویت در FATF و افزایش فروش نفت می تواند یک فرصت تنفسی دوباره برای اقتصاد ایران باشد. در صورت اجرای صحیح واکسیناسیون، اثر آن بر روی اقصاد احساس خواهد شد و ایران به روال گذشته خود برخواهد گشت؛ اما در صورتی که ایران با اصرار به تکرار سیاست های گذشته خود به برجام بازنگردد؛ نمی توان چشم انداز مثبتی را برای کشور ترسیم کرد. یکی از شرایط سخت کشور آنجاست که به علت عدم پاسخ گویی مسئولین و نامحرم دانستن آنها در تصمیمات مهم و سرنوشت ساز جلسات خصوصی، اثرات نامطلوب این عدم شفافیت را به صورت مستقیم با ضربه به اقتصاد می بینیم.تصمیماتی که غیرشفاف که بعضا موجب سردرگمی تحلیلگران نیز می شود. همچنان نباید نقش مهم دولت آینده در اعتمادسازی عمومی را نادیده گرفت، چرا که بیش ازهرچیزی تجربه ثابت کرده این انتظارات تورمی هستند که پیشاپیش اقتصاد ایران را فلج می کنند.
انتهای پیام/ک