آیا آیتالله منتظری واقعا با اعدام اعضای سازمان مجاهدین مخالف بود؟ آیا در سال 1367 سازمان مجاهدین خلق تغییر رفتاری داده بود که ایشان از نظر «مفسد فی الارض» بودنشان عدول کردند؟ چرا وی تا سال 1366 (زمان اعدام سید مهدی هاشمی) با این اعدامها مخالفت نکرد؟ آیا اعدام سید مهدی هاشمی و مخالفت امام خمینی با وساطت آیتالله منتظری، در این تغییر نگرش تاثیر داشت؟!
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ چند روزی بود که تقویمهای نوی روی دیوار، خبر از بهار میدادند اما هوای تهران هنوز هم به سردی زمستان گذشته بود. بوی سوختن نفت در بخاریها به مشام میرسید. این نوروز تفاوت عمدهای با نوروزهای چند سال گذشته داشت؛ پس از سالها جنگ، برای اولین بار مردم نوروزی بدون جنگ را سپری میکردند. هنوز رد چسبهای کرمی، روی پنجرههای مشجر مانده بود. در دید و بازدیدهای عید کسی نگران شنیدن آژیر خطر نبود. چند ماهی میشد که مردم با صدای وحشتآور «صدایی که هم اکنون می شنوید اعلام خطر یا وضعیت قرمز است و معنی و مفهوم آن این است که حمله هوایی انجام خواهد شد.» خداحافظی کرده بودند.
از طرف دیگر آن سال نوروز با اعیاد شعبانیه همزمان بود و شور و شوق مردم برای این اعیاد به زیبایی نوروز افزوده بود. خیابانهای تهران با اشیا متفاوت تزیین شده بود و در گوشه و کنار شهر نیز مردم به هم شیرینی و شربت تعارف میکردند. جشن و سرور تهران را در برگرفته بود که ناگهان خبری مثل بمب منفجر شد!
در چند سال گذشته کمتر پیش آمده که در تعطیلات غیررسمی نوروز اتفاق خاصی رخ دهد. غالبا در نوروز تعطیلات رسمی و غیررسمی با هم آمیخته میشوند و کشور برای سیزده روز به تعطیلی فرو میرود. اما سال 1368 از همان اول آمده بود که متفاوت باشد!
تمام روزنامههای نهم فروردین 1368 با تیتری درشت در صفحه اول، خبر از استعفا میدادند. مضمون خبر واحد بود: «امام با استعفای آیتالله منتظری از قائم مقامی رهبری موافقت کردند»
خبر پذیرش این استعفا برای مردمی که روحشان هم از اصل نامه استعفا خبر نداشت، عجیب بود. مردمِ از همه جا بیخبر ناگهان با دو نامه مواجه شدند؛ اولی درخواست استعفای آیتالله منتظری از قائم مقامی رهبری که در 7 فروردین نوشته شده بود و دومی پذیرش این استعفا توسط امام در 8 فروردین.
امام خمینی در این نامه پس از آنکه خطاب به آیتالله منتظری مینویسد:
«همه میدانند که شما حاصل عمر من بودهاید؛ و من به شما شدیداً علاقهمندم.»
با لحنی دلسوزانه شروع به نصیحت حاصل عمر خود میکند و در عین حال زخمی قدیمی را باز میکند:
« به شما نصیحت میکنم که بیت خود را از افراد ناصالح پاک نمایید و از رفت و آمد مخالفین نظام، که به اسم علاقه به اسلام و جمهوریاسلامی خود را جا میزنند، جداً جلوگیری کنید. من این تذکر را در قضیهی «مهدی هاشمی» هم به شما دادم»
اما «قضیه مهدی هاشمی» چه بود که امام خمینی در آخرین نامهاش به منتظری، روی آن تاکید دارد؟!
در چرایی عزل آیتالله منتظری توسط امام خمینی دلایل زیادی مطرح است که یکی از آنها مسئله دفاع آیتالله منتظری از برادر دامادش، سید مهدی هاشمی است.
مهر 1366 حکم اعدام سید مهدی هاشمی، برادر داماد آیتالله منتظری، به جرم محاربه، فساد و ایجاد فتنه و رعب و وحشت در بین مردم به اجرا درآمد. در جریان دستگیری و محاکمه سید مهدی هاشمی، آیتالله منتظری تلاش زیادی کرد تا حکم وی تعلیق شود اما با سرسختی امام و مسئولین قضایی وقت در پیگیری، این حکم اجرا شد. آخرین تلاش آیتالله منتظری دو روز قبل از اعدام بود. زمانی که وی نامهای به امام نوشت تا شاید این نامه سبب لغو حکم اعدام سید مهدی هاشمی شود؛ اما امام وساطت ایشان را نپذیرفت و این حکم اجرا شد.
اجرای این حکم، آغاز تقابل آیتالله منتظری با نظام جمهوریاسلامی بود. در مورد نمونههای تقابل ایشان با تصمیمات نظام مصادیق فراوانی موجود است اما در این نوشته به بررسی تناقض گفتار آیتالله منتظری در مورد برخورد با اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) میپردازیم:
آیتالله منتظری که امروزه بهعنوان روحانیِ عادلِ مخالفِ اعدام مشهور شده است، روزگاری در پیام نوروزی خود در بهار 1361 میگفت:
«اگر میبیند کسانی به انقلاب و کشورش لطمه میزنند چارهای ندارد جز اینکه آنها را به جوخه اعدام بسپارد. سرطان را بایستی برید»
آیتالله مهدوی کنی در خاطرات خود راجع به حکم اعدام منافقین از نظر آیتالله منتظری میگوید:
«من حکم ایشان را درمورد «مفسد فیالارض» یادم هست، افرادی که مسلحانه وارد میدان یا منافقین که محارب بودند و با اسلحه به جنگ نظام میآمدند ... فتوای آقای منتظری در اینگونه موارد این بود که محارب و مفسد فیالارض هر دو به اعدام محکوماند و همانطور که در قرآن آمده است: «انما الذین یحاربون الله و رسوله ...» که اطلاق این حکم شامل مسلح و غیرمسلح میشود.»
با وجود این مواضع صریح علیه سازمان مجاهدین خلق، پس از اعدام سید مهدی هاشمی ناگهان آیتالله به مخالفت با اعدام آنها پرداخت!
آیتالله منتظری که روزگاری رفیق گرمابه و گلستان صادق خلخالی بود و تا آخر عمرِ رفیقش، این رفاقت را ادامه داد، امروزه بهعنوان روحانی روشنفکری درآمده که نظراتش در مخالفت با اعدامها دست به دست میشود؛ اما کمتر کسی از علت این مخالفت میپرسد؛ آیا آیتالله منتظری واقعا با اعدام اعضای سازمان مجاهدین مخالف بود؟ آیا در سال 1367 سازمان مجاهدین خلق تغییر رفتاری داده بود که ایشان از نظر «مفسد فی الارض» بودنشان عدول کردند؟ چرا وی تا سال 1366 (زمان اعدام سید مهدی هاشمی) با این اعدامها مخالفت نکرد؟ آیا اعدام سید مهدی هاشمی و مخالفت امام خمینی با وساطت آیتالله منتظری، در این تغییر نگرش تاثیر داشت؟!
انتهای پیام؛