اخبار داغ

سالخوردگان کردستانی از ماه مغفرت می‌گویند؛

خاطرات ماه رمضان از زبان یک قرن زندگی دایه خدیجه تا فانوس به‌دستِ شب‌های روشن، کاک عبدالله

خاطرات ماه رمضان از زبان یک قرن زندگی دایه خدیجه تا فانوس به‌دستِ شب‌های روشن، کاک عبدالله
ماه رمضان در فرهنگ هر منطقه ای قداست خاص خود را دارد که متاسفانه امروزه توسعه زندگی شهرنشینی بیشتر آداب و رسوم مردم را در سایه فراموشی سپرده است و لزوم احیای سنت‌های مرسوم گذشته بیش از پیش اهمیت دارد.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از کُردتودی، مردم استان کردستان به لحاظ فراوانی آداب و سنن، دارای فرهنگی بسیار غنی بوده و به دلیل داشتن پیشینه فرهنگی بسیار قدیمی، تقریباً برای هر مناسبتی، مراسمی خاص دارند که یکی از این مناسبت‌ها، ماه مبارک رمضان است.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, کُردتودی,

چه بخواهیم، چه نخواهیم، با گذشت زمان آداب و رسوم ها رنگ و بوی خود را از دست می دهند. سال هایی که از پی هم می گذرند، گواه این ادعا هستند که بسیاری از رسوم مردم به مرور در بین مردم کمرنگ می شوند که آداب ماه رمضان نیز مانند بقیه دستخوش این تغییرات شده است.

,

در گذشته روابط مردم در ماه رمضان به شکلی سنتی و با قوانین خاص خودش همراه بود. اگر از قدیمی ها جویا شوید می بینید که در آستانه ماه مبارک، چه سنت هایی را اجرا می کردند که امروز دیگر کسی سراغی از آن ها نمی گیرد.

هرچند حالا کسی تلاشی برای احیای این سنت ها نمی کند اما آن هایی که سن و سالی ازشان گذشته هنوز هم پایبند این رسوم هستند و آن را به فرزندان و نوه های خود نیز می آموزند.

عبدالله حسین پناهی یکی از پیرمردان کردستانی است ، با وجود اینکه 75 سال از زندگیش را سپری کرده است اما از از سال هایی می گوید که درب خانه ها هنوز چوبی بود و باید کلون ها را یکی یکی می کوبید تا اهالی بیدار شوند. درب خانه آن هایی را که می دانست خوابشان سنگین تر است را محکم تر می کوبید و یا این که چند بار با صدای بلند می گفت: «وقته سحره... خواب نمونی همسایه...» و تا از خانه صدای «کیه؟» نمی آمد دست بردار نبود. بعد هم به خانه می رفت تا اذان صبح که به اتفاق اهالی در مسجد محله، نماز به جا می آوردند.

آداب ورود به ماه رمضان

وی حالا در آستانه 76 سالگی هنوز هم به خوبی خاطرات ماه رمضان در سال های گذشته را به خاطر دارد. می گوید: «ماه رمضان برایمان مانند عید بود. با همسایه ها برای دیدن هلال ماه کاسه آب و آیینه را برمی داشتیم و با ظرف سبزه راهی پشت بام خانه می شدیم. دوست داشتیم هلال ماه را با چشم خود ببینیم. بعد از رویت ماه، خوشحال و شاد پایین می آمدیم و از این که یک سال دیگر می توانیم در شهرصیام روزه دار باشیم، خداوند را شکر می کردیم.»

به گفته وی، گرد و غبار از خانه ها و مساجد گرفته می شد. خانه ها را مادران و دخترانشان پاک می کردند، اما پاکسازی مسجد و بازار و مغازه را غالبا جوانان به عهده می گرفتند. به حرمت شروع ماه مبارک مردم لباس های نو را از صندوقچه ها در می آوردند و بر تن می کردند. درست مانند ایام نوروز.

اعلام سحر فانوس به دست ها

وی می گوید؛ آن سال ها در خانه ها ساعت نبود تا کوک کنند برای وقت سحر. اهالی شهر خودشان ساعت بودند! در هر کوچه و محله ای همیشه یک نفر بود که وقت سحر فانوس به دست درب خانه ها را بکوبد و با صدای بلند سحر را اعلام کند تا بقیه خواب نمانند.

در گذشته روابط مردم در ماه رمضان به شکلی سنتی و با قوانین خاص خودش همراه بود. اگر از قدیمی ها جویا شوید می بینید که در آستانه ماه مبارک، چه سنت هایی را اجرا می کردند که امروز دیگر کسی سراغی از آن ها نمی گیرد.

رمضان، ماه کسب و کار عادلانه

این روزها گرانی بیداد می کند. ماه رمضان و غیره هم نمی شناسد. داخل هر سوپرمارکت، میوه فروشی و یا قصابی که شویم برای چند قلم جنس باید جیب هایت پر پول باشد. قدیم ترها اما اوضاع فرق می کرد.» این ها را آقا اسماعیل 70 ساله در مقایسه کسب کار الان و قدیم می گوید. «از قدیم هم گفته اند که کاسبی در ماه مبارک، پربرکت تر از ماه های دیگر است.

با اینکه کسب و کار خیلی از مغازه ها از رونق می افتاد، در عوض حمام های عمومی، شیرینی فروشی ها شلوغ تر از روزهای گذشته می شد.

اول ماه مبارک روز پرهیجانی محسوب می شد، بسیاری از مردم به نیت غسل رمضان، به حمام های عمومی می رفتند، خیلی کم بود خانه هایی که حمام خصوصی داشته باشد. غالبا ترجیح می دادند سر فرصت به حمام بروند و خوب خود را تمیز کنند.

 وی می گوید؛ در قدیم در روستاهای کردستان مرسوم بود که یک ساعت قبل از افطار روزه داران با بقچه‌هایی پر از خرما و یک نوع نان مخصوص (کولیره) به مسجد می‌رفتند و در مسجد مراسم افطاری را برگزار می‌کردند اما امروزه این رسم تقریبا به دست فراموشی سپرده شده است و کمتر کسی برای مراسم افطاری به مسجد می‌رود.

مادر 100 ساله کُرد از رسومات ماه رمضان در کردستان می گوید

در 50 کیلومتری شهرستان سقز روستایی بنام صالح آباد اوباتو از توابع بخش امام وجود دارد که دارای 15 خانه مسکونی است. ابتدا وارد روستا که می شوی خانه های مخروبه خشتی توجه رهگذران را به خود جلب می کند که به گفته ساکنان آنجا زمانی خانه خان و خانان آن روستا بوده است.

سراغ مادربزرگ مسن این روستا رفتم. بانو خدیجه علی محمدی 100 ساله هم اکنون دارای 93 نوه و نتیجه می باشد. باوجود اینکه جسم ضعیفی داشت ولی روزه بود. پس از کمی استراحت هدفم را از آمدن به خانه وی تشریح کردم و از دایه خدیجه خواستم تا به زمان های قدیم برگردد و از حال و هوای ماه مبارک رمضان برایمان بگوید.

دایه خدیجه می گوید: در زمان های گذشته مثل الان نبود که از طریق تلویزیون و رادیو از آمدن ماه رمضان باخبر شویم بلکه مردم به صورت خودجوش و حساب ماه های قمری و با رؤیت هلال ماه رمضان روزه می گرفتند و با دیدن ماه شوال عید فطر را اعلام می کردند.

وی با بیان اینکه قبل از آمدن ماه رمضان زنان روستاها به خانه تکانی مشغول می شدند و همچنین به صورت دسته جمعی نیز در تمیز کردن و آماده کردن مسجد روستا مشارکت داشتند، گفت: با نزدیک شدن ماه مبارک رمضان حال و هوای مردم و کلا روستا عوض می شد و صدای دف و قرآن بیشتر از سایر ماه های سال به گوش می خورد.

این بانوی روستایی اضافه کرد: با توجه به نبود ساعت، در آن زمانها مردم با وجود ستاره ها و تغییر وضعیت خورشید پی به وقت سحر(پارشیو) و همچنین وقت نماز می بردند و این یکی از ویژگی بارز مردمان قدیم بود.

دایه خدیجه با اشاره به اینکه در آن زمان تعامل و همدلی میان مردم زیاد بود، خاطرنشان کرد: برای وقت سحری هر شب افرادی با دف و دایره، دعا و نیاش، طبل و سرنا، و کوبیدن در و پنجره اقدام به بیدار کردن اهالی محله و روستا می کردند.

او به خوراکی های مرسوم در ماه رمضان گذشته ها اشاره کرد و افزود: در آن زمان سفرهای رنگین امروزی پهن نمی شد بلکه سفرهای ساده در کنار خانواده های پرجمعیت حس و حال بیشتری نسبت به امروزه داشت. هرچند غذاهای آنچنانی درست نمیشد اما همه در کنار هم با قناعت شاد و خرم بودند و وضعیت خانوارهای فقیر نیز مد نظر اهالی روستا و محل بود.

وی با بیان اینکه برنج خیلی کم و فقط در اعیاد سال پخت می شد، گفت: در این ماه بیشتر زنان به پخت نان و کلوچه های سنتی بسنده می کردند که کولیره چوره، کولیره ناسکه، برساق، نان ساجی و ناسکه نان از جمله آنان بود و در سحری ها بیشتر کره و عسل، آب ماست و ماست خورده می شد.

دایه خدیجه در ادامه از عبادت و نمازهای فرض و سنت در ماه رمضان برایمان گفت و تشریح کرد: ادای نمازهای فرض و سنت و همچنین تراویح در روستاها باپرجا بود ولی فقط مردان در نمازهای جماعت شرکت می کردند زیرا در آن دوران برای مساجد جایگاه مناسب برای حضور زنان ساخته نمی شد و بنابراین جایز نبود که مثل امروز در نمازهای جماعت شرکت کنیم و در خلوت نماز شب خود را در خانه ادا می کردیم.

وی اضافه کرد: برای روستاهایی که فاقد ماموستا بود گاهاً ماموستاهایی فرستاده میشد و همیشه نیم ساعت قبل از اذان مغرب به موعظه و سخنرانی درباره احکام و فضیلت های  ماه  رمضان می پرداخت و مردان روستا نیز بعد از اذان با آب و خرما روزه خود را باز کرده و پس از خواندن نماز جماعت مغرب به خانه باز می گشتند و سر سفره ای که زنان خانواده پهن می کردند دور هم افطاری می کردند.

او به سنت مرسوم مردم منطقه برای روز 27 رمضان اشاره کرد و افزود: آن زمان مثل امروزه که همچنان این رسم پا برجاست در روز 26 رمضان "کولیره 27 ماه رمضان" توسط زنان هرخانواده درست میشد و پس از آن در میان همسایه ها و همچنین فامیل هایی که در شهر بودند پخش می شد.

مادربزرگ 100 ساله ی ما به حال و هوای عید سعید فطر پرداخت و در ادامه می گوید: پس از یک ماه روزه داری، دف نوازی و قرآن خواندن به آخر ماه رمضان که نزدیک می شدیم خانه ها رنگ و بوی دیگری پیدا می کرد و همه جا سخن از رؤیت ماه شوال بود و بزرگتر ها و کوچکترهای خانواده رخت نو می پوشیدند و انتظار عید را می کشیدند البته باید این را هم اضافه کنم خانواده هایی که دخترهایشان را شوهر داده بودند برای این عید بزرگ به خانه خودشان می آوردند تا در روز عید کل اعضای خانواده با هم باشند و سر یک سفره بنشینند.

وی اضافه کرد: وقتی رؤیت ماه اعلام میشد زنان خانواده قبل از اذان صبح بیدار می شدند و در فکر تدارک غذای عید فطر و یا همان جشن رمضان بودند. در اعیاد بود که زنان بیشتر خورشت و پلو درست می کردند البته این را هم باید بگویم فقط خانواده های با وسع بالا بودند که پلو پخت می کردند و سایر طبقه های پایین به غذاهای ساده تری از جمله «شیربرنج» قناعت می کردند ولی باز صفای و صمیمت بین اعضا بیشتر بود و همه از این وضع راضی بودند.

دایه خدیجه  یادآور شد: عید فطر به‌عنوان یکی از اعیاد بسیار مهم در منطقه کردستانات است که با تشریفات خاصی برگزار می شد که پس از ادای نماز عید فطر همسایه ها همه جمع می شدند و برای عید دیدنی و حلالیت طلبیدن به خانه های یکدیگر می رفتند و اگر افرادی در روستا با یکدیگر خصومتی داشتند و قهر بودند از قبل برنامه ریزی و در این عید بزرگ مراسم آشتی کنان برای آنها برگزار می شد.

در پایان در جواب سوال من که پرسیدم الان چه آرزویی داری؟ گفت: آرزو دارم صفا و صمیمیت، یکدلی و یکرنگی در میان مردم مثل گذشته ها شود چون واقعا من نسبت به گذشته مهربانی کمتری را احساس می کنم طوری که بیشتر همسایه ها هم اکنون باهم بیگانه اند.

کردستانی های قدیم براین باور بودند که با دلی پر از کینه و کدورت نباید گام به رمضان گذاشت، برای همین غبار روبی از دل ها ورفع اختلاف با نزدیکان در زمره آیین های استقبال از ماه مبارک قرار می گرفت.

انتهای پیام/

,

در گذشته روابط مردم در ماه رمضان به شکلی سنتی و با قوانین خاص خودش همراه بود. اگر از قدیمی ها جویا شوید می بینید که در آستانه ماه مبارک، چه سنت هایی را اجرا می کردند که امروز دیگر کسی سراغی از آن ها نمی گیرد.

,

هرچند حالا کسی تلاشی برای احیای این سنت ها نمی کند اما آن هایی که سن و سالی ازشان گذشته هنوز هم پایبند این رسوم هستند و آن را به فرزندان و نوه های خود نیز می آموزند.

,

, ,

عبدالله حسین پناهی یکی از پیرمردان کردستانی است ، با وجود اینکه 75 سال از زندگیش را سپری کرده است اما از از سال هایی می گوید که درب خانه ها هنوز چوبی بود و باید کلون ها را یکی یکی می کوبید تا اهالی بیدار شوند. درب خانه آن هایی را که می دانست خوابشان سنگین تر است را محکم تر می کوبید و یا این که چند بار با صدای بلند می گفت: «وقته سحره... خواب نمونی همسایه...» و تا از خانه صدای «کیه؟» نمی آمد دست بردار نبود. بعد هم به خانه می رفت تا اذان صبح که به اتفاق اهالی در مسجد محله، نماز به جا می آوردند.

,

آداب ورود به ماه رمضان

, آداب ورود به ماه رمضان, آداب ورود به ماه رمضان,

وی حالا در آستانه 76 سالگی هنوز هم به خوبی خاطرات ماه رمضان در سال های گذشته را به خاطر دارد. می گوید: «ماه رمضان برایمان مانند عید بود. با همسایه ها برای دیدن هلال ماه کاسه آب و آیینه را برمی داشتیم و با ظرف سبزه راهی پشت بام خانه می شدیم. دوست داشتیم هلال ماه را با چشم خود ببینیم. بعد از رویت ماه، خوشحال و شاد پایین می آمدیم و از این که یک سال دیگر می توانیم در شهرصیام روزه دار باشیم، خداوند را شکر می کردیم.»

,

به گفته وی، گرد و غبار از خانه ها و مساجد گرفته می شد. خانه ها را مادران و دخترانشان پاک می کردند، اما پاکسازی مسجد و بازار و مغازه را غالبا جوانان به عهده می گرفتند. به حرمت شروع ماه مبارک مردم لباس های نو را از صندوقچه ها در می آوردند و بر تن می کردند. درست مانند ایام نوروز.

,

, ,

اعلام سحر فانوس به دست ها

, اعلام سحر فانوس به دست ها, اعلام سحر فانوس به دست ها,

وی می گوید؛ آن سال ها در خانه ها ساعت نبود تا کوک کنند برای وقت سحر. اهالی شهر خودشان ساعت بودند! در هر کوچه و محله ای همیشه یک نفر بود که وقت سحر فانوس به دست درب خانه ها را بکوبد و با صدای بلند سحر را اعلام کند تا بقیه خواب نمانند.

,

در گذشته روابط مردم در ماه رمضان به شکلی سنتی و با قوانین خاص خودش همراه بود. اگر از قدیمی ها جویا شوید می بینید که در آستانه ماه مبارک، چه سنت هایی را اجرا می کردند که امروز دیگر کسی سراغی از آن ها نمی گیرد.

,

رمضان، ماه کسب و کار عادلانه

, رمضان، ماه کسب و کار عادلانه, رمضان، ماه کسب و کار عادلانه,

این روزها گرانی بیداد می کند. ماه رمضان و غیره هم نمی شناسد. داخل هر سوپرمارکت، میوه فروشی و یا قصابی که شویم برای چند قلم جنس باید جیب هایت پر پول باشد. قدیم ترها اما اوضاع فرق می کرد.» این ها را آقا اسماعیل 70 ساله در مقایسه کسب کار الان و قدیم می گوید. «از قدیم هم گفته اند که کاسبی در ماه مبارک، پربرکت تر از ماه های دیگر است.

,

با اینکه کسب و کار خیلی از مغازه ها از رونق می افتاد، در عوض حمام های عمومی، شیرینی فروشی ها شلوغ تر از روزهای گذشته می شد.

,

اول ماه مبارک روز پرهیجانی محسوب می شد، بسیاری از مردم به نیت غسل رمضان، به حمام های عمومی می رفتند، خیلی کم بود خانه هایی که حمام خصوصی داشته باشد. غالبا ترجیح می دادند سر فرصت به حمام بروند و خوب خود را تمیز کنند.

,

 وی می گوید؛ در قدیم در روستاهای کردستان مرسوم بود که یک ساعت قبل از افطار روزه داران با بقچه‌هایی پر از خرما و یک نوع نان مخصوص (کولیره) به مسجد می‌رفتند و در مسجد مراسم افطاری را برگزار می‌کردند اما امروزه این رسم تقریبا به دست فراموشی سپرده شده است و کمتر کسی برای مراسم افطاری به مسجد می‌رود.

,

, ,

مادر 100 ساله کُرد از رسومات ماه رمضان در کردستان می گوید

, مادر 100 ساله کُرد از رسومات ماه رمضان در کردستان می گوید, مادر 100 ساله کُرد از رسومات ماه رمضان در کردستان می گوید,

در 50 کیلومتری شهرستان سقز روستایی بنام صالح آباد اوباتو از توابع بخش امام وجود دارد که دارای 15 خانه مسکونی است. ابتدا وارد روستا که می شوی خانه های مخروبه خشتی توجه رهگذران را به خود جلب می کند که به گفته ساکنان آنجا زمانی خانه خان و خانان آن روستا بوده است.

,

سراغ مادربزرگ مسن این روستا رفتم. بانو خدیجه علی محمدی 100 ساله هم اکنون دارای 93 نوه و نتیجه می باشد. باوجود اینکه جسم ضعیفی داشت ولی روزه بود. پس از کمی استراحت هدفم را از آمدن به خانه وی تشریح کردم و از دایه خدیجه خواستم تا به زمان های قدیم برگردد و از حال و هوای ماه مبارک رمضان برایمان بگوید.

,

دایه خدیجه می گوید: در زمان های گذشته مثل الان نبود که از طریق تلویزیون و رادیو از آمدن ماه رمضان باخبر شویم بلکه مردم به صورت خودجوش و حساب ماه های قمری و با رؤیت هلال ماه رمضان روزه می گرفتند و با دیدن ماه شوال عید فطر را اعلام می کردند.

,

وی با بیان اینکه قبل از آمدن ماه رمضان زنان روستاها به خانه تکانی مشغول می شدند و همچنین به صورت دسته جمعی نیز در تمیز کردن و آماده کردن مسجد روستا مشارکت داشتند، گفت: با نزدیک شدن ماه مبارک رمضان حال و هوای مردم و کلا روستا عوض می شد و صدای دف و قرآن بیشتر از سایر ماه های سال به گوش می خورد.

,

این بانوی روستایی اضافه کرد: با توجه به نبود ساعت، در آن زمانها مردم با وجود ستاره ها و تغییر وضعیت خورشید پی به وقت سحر(پارشیو) و همچنین وقت نماز می بردند و این یکی از ویژگی بارز مردمان قدیم بود.

,

دایه خدیجه با اشاره به اینکه در آن زمان تعامل و همدلی میان مردم زیاد بود، خاطرنشان کرد: برای وقت سحری هر شب افرادی با دف و دایره، دعا و نیاش، طبل و سرنا، و کوبیدن در و پنجره اقدام به بیدار کردن اهالی محله و روستا می کردند.

,

او به خوراکی های مرسوم در ماه رمضان گذشته ها اشاره کرد و افزود: در آن زمان سفرهای رنگین امروزی پهن نمی شد بلکه سفرهای ساده در کنار خانواده های پرجمعیت حس و حال بیشتری نسبت به امروزه داشت. هرچند غذاهای آنچنانی درست نمیشد اما همه در کنار هم با قناعت شاد و خرم بودند و وضعیت خانوارهای فقیر نیز مد نظر اهالی روستا و محل بود.

,

وی با بیان اینکه برنج خیلی کم و فقط در اعیاد سال پخت می شد، گفت: در این ماه بیشتر زنان به پخت نان و کلوچه های سنتی بسنده می کردند که کولیره چوره، کولیره ناسکه، برساق، نان ساجی و ناسکه نان از جمله آنان بود و در سحری ها بیشتر کره و عسل، آب ماست و ماست خورده می شد.

,

دایه خدیجه در ادامه از عبادت و نمازهای فرض و سنت در ماه رمضان برایمان گفت و تشریح کرد: ادای نمازهای فرض و سنت و همچنین تراویح در روستاها باپرجا بود ولی فقط مردان در نمازهای جماعت شرکت می کردند زیرا در آن دوران برای مساجد جایگاه مناسب برای حضور زنان ساخته نمی شد و بنابراین جایز نبود که مثل امروز در نمازهای جماعت شرکت کنیم و در خلوت نماز شب خود را در خانه ادا می کردیم.

,

وی اضافه کرد: برای روستاهایی که فاقد ماموستا بود گاهاً ماموستاهایی فرستاده میشد و همیشه نیم ساعت قبل از اذان مغرب به موعظه و سخنرانی درباره احکام و فضیلت های  ماه  رمضان می پرداخت و مردان روستا نیز بعد از اذان با آب و خرما روزه خود را باز کرده و پس از خواندن نماز جماعت مغرب به خانه باز می گشتند و سر سفره ای که زنان خانواده پهن می کردند دور هم افطاری می کردند.

,

او به سنت مرسوم مردم منطقه برای روز 27 رمضان اشاره کرد و افزود: آن زمان مثل امروزه که همچنان این رسم پا برجاست در روز 26 رمضان "کولیره 27 ماه رمضان" توسط زنان هرخانواده درست میشد و پس از آن در میان همسایه ها و همچنین فامیل هایی که در شهر بودند پخش می شد.

,

مادربزرگ 100 ساله ی ما به حال و هوای عید سعید فطر پرداخت و در ادامه می گوید: پس از یک ماه روزه داری، دف نوازی و قرآن خواندن به آخر ماه رمضان که نزدیک می شدیم خانه ها رنگ و بوی دیگری پیدا می کرد و همه جا سخن از رؤیت ماه شوال بود و بزرگتر ها و کوچکترهای خانواده رخت نو می پوشیدند و انتظار عید را می کشیدند البته باید این را هم اضافه کنم خانواده هایی که دخترهایشان را شوهر داده بودند برای این عید بزرگ به خانه خودشان می آوردند تا در روز عید کل اعضای خانواده با هم باشند و سر یک سفره بنشینند.

,

وی اضافه کرد: وقتی رؤیت ماه اعلام میشد زنان خانواده قبل از اذان صبح بیدار می شدند و در فکر تدارک غذای عید فطر و یا همان جشن رمضان بودند. در اعیاد بود که زنان بیشتر خورشت و پلو درست می کردند البته این را هم باید بگویم فقط خانواده های با وسع بالا بودند که پلو پخت می کردند و سایر طبقه های پایین به غذاهای ساده تری از جمله «شیربرنج» قناعت می کردند ولی باز صفای و صمیمت بین اعضا بیشتر بود و همه از این وضع راضی بودند.

,

دایه خدیجه  یادآور شد: عید فطر به‌عنوان یکی از اعیاد بسیار مهم در منطقه کردستانات است که با تشریفات خاصی برگزار می شد که پس از ادای نماز عید فطر همسایه ها همه جمع می شدند و برای عید دیدنی و حلالیت طلبیدن به خانه های یکدیگر می رفتند و اگر افرادی در روستا با یکدیگر خصومتی داشتند و قهر بودند از قبل برنامه ریزی و در این عید بزرگ مراسم آشتی کنان برای آنها برگزار می شد.

,

, ,

در پایان در جواب سوال من که پرسیدم الان چه آرزویی داری؟ گفت: آرزو دارم صفا و صمیمیت، یکدلی و یکرنگی در میان مردم مثل گذشته ها شود چون واقعا من نسبت به گذشته مهربانی کمتری را احساس می کنم طوری که بیشتر همسایه ها هم اکنون باهم بیگانه اند.

,

کردستانی های قدیم براین باور بودند که با دلی پر از کینه و کدورت نباید گام به رمضان گذاشت، برای همین غبار روبی از دل ها ورفع اختلاف با نزدیکان در زمره آیین های استقبال از ماه مبارک قرار می گرفت.

,

انتهای پیام/

,

 

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه