روایت اسرای ایرانی که در موصل «دولت» تشکیل دادند

غلامحسین باغانی، نویسنده کتاب «دولت سری» روایتگر داستان اسرایی است که در اردوگاه موصل دولتی سری و پنهانی تشکیل می دهند تا برنامه هایشان را عملیاتی کنند.

[

به گزارش خبرنگار فرهنگی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ غلامحسین باغانی در گفت و گو با خبرنگار دانا درباره این کتاب می گوید: «دولت سری» کتابی است شامل مجموعه ای از افرادی است که در عملیات خیبر به اسارت دشمن درآمدند. خیبر یک عملیاتی بود که ما از مرز و بوسیله هور گذشتیم و وقتی شبانه نیروها از قایق ها آن طرف مرز پیاده شدند به همه آنها گفتند که دیگر راه برگشتی وجود ندارد و تا رسیدن نیروهای کمکی و تجهیزات، باید اینجا مقاومت کنند و بزرگراه هایی که به ناصریه و فرات می رسد را مسدود کنند تا دشمن زمین گیر شود. پلی به نام القرنه نزدیکی های بصره وجود داشته و چون این نیروها شبانه و به موقع نتوانستند به آن پل برسند و صبح، قبل از رسیدن نیروهای کمکی، عراقی ها تحرکات آنها را شناسایی می کنند و همه آنها را به اسارت درمی آورند.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, غلامحسین باغانی در گفت و گو با خبرنگار دانا,

وی ادامه داد: اکثر این نیروها چون سپاهی بودند به اردوگاه موصل 2 منتقل می شوند. سر در این اردوگاه جمله «پاسداران خمینی» را حک کرده بودند و معمولا نیروهای اسیر پاسدار را به آنجا می بردند. آن اسرا تصمیم می گیرند به نحوی رفتار کنند تا دشمن از اسرار و برنامه های آنها باخبر نشود. به همین دلیل درآنجا یک «دولت سری» تشکیل می دهند و به صورت تخصصی نیرو پرورش می دادند و عده ای در آن دولت مسئول و نیروهای پزشکی، بعضی آموزش و پرورش، برخی اطلاعاتی، هلال احمر، نهضت سواد آموزی و همه به کاری مشغول بودند.

وی افزود: من سعی کردم با همه کسانی که بعدها از این گروه در دسترس بودند مصاحبه کنم که بالغ بر 800 صفحه گفت و گو جمع آوری شد؛ این مطالب به مرور خوانده شد، روایت های مرتبط در کنار هم قرار گرفته شد، قسمتهای اضافه را حذف کردیم، مطالبی به آن اضافه کردیم و درنهایت آن چکیده اصلی را در اختیار همان اسرا قرار دادیم تا اگر نکاتی به ذهنشان می رسد به آن اضافه کنند و من هم سعی کردم بعضی جاهای کتاب را برای جذابیت به شیوه داستانی تنظیم کنم تا برای خوانندگان کتاب خواندنی و روان باشد.

غلامحین باغانی، نویسنده کتاب «دولت سری» درخصوص اینکه چگونه سوژه این کتاب برایش مهم شد و شروع به نوشتن آن کرد، به خبرنگار دانا گفت: من در گذشته بیشتر رمان و کتاب های تاریخی می نوشتم و روزی با مراجعه به یک موسسه ازمن خاستند که درباره زندگی شهید عرب پور برای آنها کتابی بنویسم که خروجی کار برایشان بسیار جذاب آمد. همین اسرای دولت سری در آنجا جمع بودند و درباره ماجرای نوشتن کتابی صحبت می کردند که برای من جذاب و شنیدنی بود. داستان را پیگیری کردم و درنهایت بواسطه نوشتن همان کتاب قبلی، قرار شد من این کتاب را نهایی و بازنویسی کنم.