به مناسبت ۱۶ آذر بزرگداشت روز دانشجو:

• سه‌شنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۰ ۰۹:۳۶
• کد خبر : 1790184

• اخبار
• سایر رسانه ها

دانشجویان شهید برگ زرین دفاع مقدس هستند. نماد غیرت دینی انسانی که تلکیف اجتماعی را بر مصلحت شخصی ترجیح داد. استان کردستان نیز مفتخر به تقدیم هشت شهید دانشجو در راه اعتلای انقلاب پرفروغ اسلامی است.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از کردتودی، کردستان، سرزمین ایثار و مردانگی، مهد حمیت و غیرت و زادگاه شهیدان بی نام و نشان و دیار رخدادهای پرالتهاب در دوران مختلف و قطعه ای از ایران پهناور که سهم فراموش ناشدنی در برپایی انقلاب اسلامی و مجاهدت های جنگ تحمیلی داشته است، چه بسیار جوانان رشید و صاحب علم و دانش که بر پیشانی شهادت بوسه زدند و جاودانه شدند.

به مناسبت فرا رسیدن شانزدهم آذر، روز دانشجو، سایت کردتودی اقدام به معرفی ۸ شهید والامقام دانشجوی این استان نموده است که در ادامه مشاهده می‌فرمایید.

شهید فریدون تعریف

شهید فریدون تعریف از شهدای دانشجو استان کردستان است که در اولین روز شهریور ۱۳۳۶ در خانواده‌ای پاک سیرت و آکنده به تسنیم روح‌انگیز ساحت و بندگی حضرت‌حق در شهرستان سنندج چشم به جهان گشود.

شهید تعریف در پی پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه به عضویت شورای فرماندهی سپاه سنندج درآمد و پس از فرمان حضرت امام(ره) فعالیت نظامی خود را آشکار کرد.

وی پس از چند سال فعالیت صادقانه در سپاه سنندج، از طریق این نهاد به مشاور ریاست جمهوری وقت در کردستان منصوب شد و در این سمت اقدامات بسیار ارزنده‌ای را در راستای امداد و کمک رسانی به منطقه محروم ارائه داد.

شهید تعریف به دلیل کوتاهی خدمات رئیس جمهور وقت در کردستان با وی به مشاجره پرداخت و اقدامات شوم و نامیمون وی را در حضور عموم فاش کرد تا اینکه به دلیل مشاجرت شهید دانشجو، دستان پلید ظلم و ناجوانمردی از آستین استکبار بیرون آمد و  در روز ۲۵ خردادماه سال ۵۹ توسط گروهک منافقین در تهران ترور شد.

شهید منوچهر سعیدی

شهید منوچهر سعیدی اولین شهید مدافع حرم استان کردستان است که در سال ۱۳۵۹ در روستای میهم از توابع شهرستان قروه دیده به جهان گشود، فرزند سوم خانواده ای پر جمعیت بود و چهار برادر و دو خواهر دارد.

سال ۱۳۷۸ عازم خدمت مقدس سربازی شد و پس از گذراندن دوره آموزشی در اراک ادامه خدمتش را در سیستان و‌ بلوچستان گذراند و بعد از اتمام خدمت در تهران مشغول بکار شد.

شهید بزرگوار سال ۱۳۸۳ ازدواج کرد و صاحب دو فرزند پسر به نام های رادمهر و ماهان است، در زمان شهادتش رادمهر ۶ ساله بود و ماهان هنوز بدنیا نیامده بود و سه ماه پس از شهادت پدر، متولد شد.

این شهید عاشق یک سال پس از ازدواج یعنی ۱۳۸۴ وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و لباس سبز پاسداری از مام وطن بر تن کرد و یک دهه بعد با اوج گرفتن جنگ در سوریه داوطلبانه برای مقابله با عوامل تکفیری - تروریستی داعش به این کشور اعزام شد.

مدتی در این کشور در جنگ با داعشیان بود و پس از بازگشت از سوریه به صورت خودجوش و داوطلبانه و در راستای کمک به روستاهای محروم عراق برای ۲ ماه به این کشور رفت اما این ماموریت فقط ۱۰ روز طول کشید منوچهر سعیدی در دهمین روز از آخرین ماه بهار در حمله انتحاری عوامل تکفیری تروریستی داعش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

شهید مسلم جلالی زاده

شهید مسلم جلالی زاده در سال ۱۳۳۴ در روستای گلین از توابع سنندج متولد شد.این شهید بزرگوار با راهنمایی های پدر و علاقه وافر خود به ادامه تحصیل در مدرسه علوم دینی پرداخت و در محضر روحانیون به کسب این معارف همت گماشت.

پس از آن در سال ۵۷ در کنکور سراسری دانشگاه تهران و در رشته علوم قضائی پذیرفته شد. همزمان با شروع انقلاب اسلامی در جهت براندازی نظام فاسد پهلوی وارد فعالیت های سیاسی شد.

تلاش های مستمر وی گروهک هایی چون منافقین را دچار تشویش و نگرانی کرد که مبادا فعالیت های این شهید و پدر بزرگوارش دست کثیف آنان را رو کند به همین دلیل نقشه ترور وی و پدرش را در سر پروراندند و سرانجام در تاریخ ۱۹ تیر ۱۳۶۰ به ضرب گلوله منافقین کینه توز، این پدر و پسر روحانی به درجه رفیع شهادت نائل شدند.

در بخش هایی از وصیت نامه شهید دانشجو «مسلم جلالی زاده» می خوانیم:

برادران و خواهران مسلمان آشکار است که هیچ ملتی بدون عقیده راسخ و ایمان ثابت به زیربنای فکری و کوشش به وصول هدف در این راه و به نتیجه رساندن آن نمی تواند دوام داشته باشد و اگر بدین جهت به همه شما عزیزان مسلمان می گویم با آرامش خاطر و سعی بالغ عمیقا به اسلام بنگرید از اصلاح فردی خود شروع کرده تا به اتحاد جمعی ثابتی منتهی گردد.

وقتی که از راه منطق صحیح به اتحاد دست یافتیم هنگام مبارزه بخاطر اسلام و با دشمن اسلام فرا می رسد. این اتحاد و اتحاد منجر به مبارزه و این مبارزه اسلامی است و نوید از مبارزه محمد(ص) و علی(ع) می دهد و سرانجام آن پیروزی است.

شهید محمد علی حق وردی

شهید محمد علی حق وردی در سال 1346 چون لاله ای زیبا و گلی از گلشن اسلامی ، در روستای جعفر آباد از توابع شهرستان بیجار شکفته شد.

والدینش با پیروی از مکتب جان بخش اسلام او را محمد علی نام نهادند.

محمد علی دوران کودکی را در دامن پاک و مطهر مادر و تحت سرپرستی پدر بزرگوارشان سپری نمودند.

تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در زادگاهش به اتمام رساند و برای ادامه ی تحصیلات راهی شهر بیجار شد و در دبیرستان شهید بهشتی موفق به اخذ دیپلم شدند و آنگاه وارد مدرسه ی دارالفنون (تربیت معلم) تهران شد و در رشته ی پرورشی ادامه تحصیل داد.

شهید بزرگوار با وجود فعالیت گروهکهای ضد انقلاب در منطقه همیشه علیه آنها افشاگری و مردم را نسبت به افکار پلیدشان آگاه می کرد، به مردم روستا و پاکی و سادگی آنها عشق می ورزید و از آنها به نیکی یاد می کرد در مورد جنگ عامل اصلی را آمریکا می دانست و با توجه به اینکه قبلا دو بار به جبهه اعزام شده بود، باز احساس وظیفه کرد و برای بار سوم به میدان نبرد شتافت و با اینکه زخمی شده بود زخمش را با دستمال می بندد و به مبارزه عاشقانه می پردازد.

شهید حیدر عزیزی

شهید حیدر عزیزی فرزند غالب در شهرستان سنندج دیده به جهان گشود. شهید عزیزی در حالیکه در رشته حسابداری در دانشگاه علمی کاربردی امام حسین(ع) سنندج مشغول به تحصیل بود، در سال 1393 در شهرستان کامیاران در درگیری با مزدوران ضد انقلاب به شهادت رسید.

شهید حبیب الله عبدالملکی

شهید بزرگوار در مرداد ماه سال ۱۳۵۸ در خانواده مذهبی چشم به دنیا گشود و تحت تعلیم اسلامی فرار گرفت پدر او کشاورز و در روستای قلعه از توابع شهرستان قروه زندگی می کرد. وی فردی امین و معتمد اهل محل بود.

شهید بزرگوار پس از اخذ مدرک دیپلم به خدمت مقدس سربازی اعزام و دوران خدمت خود را در لشگر ۲۸ پیاده کردستان با افتخار تمام به پایان رسانید و به خاطر نظم، مسئولیت پذیری و ولایتمداری که داشت همواره مورد تشویق سلسله مراتب فرماندهی خود قرار می گرفت.

در سال ۱۳۸۱ با اعتقاد به سربازی ولایت و شهادت مفتخر به عضویت در سپاه پاسداران گردید و پس از گذراندن دوره های آموزشی در لشگر ۲۲ بیت المقدس همیشه پیروز سپاه کردستان مشغول انجام وظیفه شد.

وی در سال ۱۳۸۲ ازدواج نمود و ثمره ازدواج وی پسری به نام آقا متین است. شهید عبدالملکی فردی عاشق و دلسوخته ولایت ، بی ادعا، صدیق ، ساده زیست، پاک و بی آلایش بودکه هر ماموریتی به وی واگذار می شد، بدون لحظه ای درنگ مهیا و آماده بود. او بخاطر تعهد و ایمان و تیزهوشی که داشت قبل از شهادتش به عنوان پاسدار نمونه معرفی شده بود.

وی به خاطر برقراری امنیت مردم کردستان عمده خدمت خود را به دور از خانواده و در مناطق عملیاتی و قله‌های سر به فلک کشیده و جنگل های انبوه کردستان از جغرافیای استراتژیک و منحصر به فردی برخورداری است، سپری نمود و در مورخه ۲/۵/۹۰ در ماموریتی که در منطقه شمالغرب در دفاع از کیان و سرزمین انقلاب اسلامی و به منظور پاک سازی کردستان عزیز و برقراری امنیت حضور داشت پا به پای همرزمانش در حال خدمت به اسلام و ملت شریف ایران اسلامی در درگیری مسلحانه با گروهک ملحد پژاک شربت شهادت را نوشید و با سرافرازی به لقاء الله پیوست. حقا که آقا حبیب ما به آرزوی دیرینه اش دست یافت و دنیا برایش کوچک و به جمع یاران حسینی اش پیوست و در مزار شهداء قلعه آرام گرفت.

شهید جواد کاکه جانی

شهید جواد کاکه‌جانی یکی از شهدای مدافع حرم و مظلوم سرزمین مجاهدت‌های خاموش استان کردستان است که جواد تنها پسر خانواده در سال ۶۸ در روستای دلبران از توابع شهرستان قروه متولد شد و در راستای دفاع از وطن در منطقه کوهسالان شهرستان سروآباد در ششم تیرماه سال 95 در ماه مبارک رمضان و در شب پرفضیلت قدر در درگیری با عناصر ضدانقلاب به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به آرزویش که نوشیدن شربت گوارای شهادت و وصال به معبود وهمنشینی با سیدالشهدا بود، رسید.

شهید دکتر اکبر عربزاده

شهید دکتر اکبر عربزاده روز چهارم آذر ماه سال ۱۳۴۱ در شهرستان بیجار از میان خانواده‌ای متدین و مذهبی به دنیا آمد.

اکبر دوران کودکی را در کانون گرم خانواده سپری کرد و از همان اوایل کودکی از استعداد و هوش سرشاری برخوردار بود به طوریکه قبل از ورودش به مدرسه به کمک آموزش‌های که در منزل آموخته بود بعضی از کلمات به راحتی می‌توانست بخواند.

وی در سن ۶ سالگی وارد دبستان شد و دوران دبستان و راهنمایی و دبیرستان را در زادگاهش با موفقیت پشت سر گذاشت و در تمام این سال‌ها جزو شاگردان ممتاز بود.

اکبر در کودکی با نماز و قرآن و جلسات مذهبی انس گرفت و چندین بار نیز در سطوح مختلف موفق به اخذ جوایز شد.

وی دوران دبیرستان را با بالاترین معدل به پایان رسانید و فارغ التحصیل او مصادف بود با انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاهها، داوطلبانه به جبهه اندیمشک رفت و به صف مجاهدان پیوست.

اکبر پس از سال‌ها مجاهدت و از جان گذشتگی روز یازدهم آذرماه سال ۱۳۶۱ در عملیات والفجر مقدماتی از ناحیه کمر قطع نخاع شد.

وی علیرغم درد‌های شدید و ناملایمات جسمی ناشی از جانبازی در کنکور سراسری شرکت کرد و پس از کسب رتبه عالی در رشته پزشکی در دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت.

به گفته دوستانش در آسایشگاه، با وجود اینکه اکبر از ناراحتی کلیه مدت‌ها رنج می‌برد و مشکلات و درد‌های جسمانی اش غیرقابل تحمل بود، اما هیچوقت صدایش را از حد معمول بلندتر نمی‌کرد و هرگز ناسپاس و گله‌مند نبود. در واقع جراحات نتوانست اکبر را مغلوب کند.

او از اینکه جسمش را در راه انقلاب و میهنش ایثار کرده بود نه تنها شاکر و سپاسگزار بود بلکه به شهدا غبطه می‌خورد و سعادت شهادتش را از خدا تمنا می‌کرد.
در سال ۱۳۷۲ مقاومت جسمی او در مقابل جراحات و صدمات ناشی از جانبازی به به پایین‌ترین حد ممکن رسید و این در حالی بود که آخرین واحد‌های درسی خود را می‌گذراند و همچنان تلاش خود را برای به پایان رساندن تحصیلاتش انجام می‌داد.

اکبر سرانجام در غروب روز ۱۹ خرداد ۱۳۷۳ پس از تحمل سال‌ها رنج و مشقت به شهادت رسید.

انتهای پیام/

• برچسب ها
• #
• #
• #