«قرار سهشنبهها» بر سر مزار شهید حاج احمد کاظمی برگزار شد؛
انتشار چاپ دوم کتاب شهید احمد کاظمی/ حاج احمد پناه رزمندگان در دوران سخت حوادث بود
به مناسبت ایام شهادت شهید حاج احمد کاظمی و همرزمانش دورهمی با طمع کتاب در گلستان شهدای اصفهان برگزار شد.
[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صاحب نیوز؛ عصر روز سه شنبه همرزمان و خادمان شهید حاج احمد کاظمی دورهم آمدند تا به مناسبت سالگرد شهادت ایشان چاپ دوم کتاب حاج احمد را در بین عموم مردم توزیع کنند.
,
شبکه اطلاع رسانی راه دانا,
صاحب نیوز,
حمید احمدی یکی از مسئولان برگزاری این برنامه اظهار کرد: حضور در گلزار شهدا و در جوار گلهای پرپر که هرکدام به تنهایی امامزادههای عشقاند باعث افتخار است؛ اگر هرکدام از این شهدا پراکنده میبودند، قطعا شایستگی یک حرم را داشتند. حس جالبی است که بعد از سالها و با گذشت چند سال از پایان دفاع مقدس کنار شهدا هستیم و این حس های شهدایی همچنان جاریست. امیدواریم خدا ما را مدیون این خون ها نکند.
,
احمدی افزود: انتشارات شهید کاظمی که در شهر قم مستقر است در جوار کریمه اهل بیت (ع) فعالیت فرهنگی دارند؛ قبل از شیوع کرونا برنامهای داشتند تحت عنوان برنامه دورهمی سهشنبهها و در هر سهشنبه عصر موضوع یک کتابی را بهانه میکردند و از نویسنده یا راوی آن کتاب دعوت به عمل میآمد تا در رابطه با همان کتاب صحبت کنند که این برنامه به علت شیوع کرونا دوسالی متوقف شد و خوشبختانه چند هفتهای است که مجددا از سر گرفته شده است.
,
وی بیان کرد: اکنون ما به ماه دی رسیدیم؛ ماهی پر التهاب، پرحادثه و عجیبی که در تاریخ انقلاب ماه دی از ماههایی است که تقویم انقلاب پرتراکمترین حوادث را در خود جا داده است؛ از ۱۹ دی ماه قیام قم تا عملیات کربلا ۴ و کربلا ۵، نهم دی ماه ۱۳۸۸ شهادت حاج قاسم سلیمانی شهادت حاج احمدکاظمی، همه این موارد در این یک ماه به صورت فشرده در مقابل چشمان ما قرار گرفته است.
,
احمدی ابراز داشت: ما به مناسبت ایام سالگرد شهادت شهید کاظمی که نوزدهم بود، سهشنبه این هفته را ما به جوار مرقد مطهر این شهید بزرگوار در گلزار شهدای شهر شهید پرور اصفهان آمدیم و اینجا برنامهریزیها به بهانه سالگرد شهید کاظمی این است که چاپ دوم کتاب حاج احمد که خاطرات این شهید بزرگوار است توزیع شود؛ البته شهید احمد کاظمی و شهدای دیگر به علت فعالیت های گستردهشان در صفر تا صد جنگ حضور داشتند و بعد هم در پستهای مختلف نظامی در سطح کلان حضور پیدا کردند.
,
,
,
وی تصریح کرد: مسلما با یکی دو کتاب نمی شود از شهدای عزیز کشور تعریف روشنی ارائه کرد و حالا آب دریا را اگر نتوان کشید به قدر تشنگی باید چشید؛ خبر دارم که دوستانی روی پروژه کتابهای بعدی حاج احمد کار میکنند و امیدوارم هرچه زودتر آماده شود و در دسترس عزیزان قرار بگیرد چرا رزمندگان یکی از پناهگاههایشان در دوران حوادث، بودن در کنار احمد کاظمی بود.
,
در ادامه مراسم از دو نفر از خادمان و همرزمان شهید احمد کاظمی دعوت به عمل آمد تا خاطرهگویی کنند. آقای پورشعبان پیک حاج احمد کاظمی در دوران دفاع مقدس و رزمنده خدابنده شروع به خاطرهگویی کردند تا حال و هوایی مردم را شهدایی کنند.
,
سرهنگ اصغر پورشعبان که سابقه همکاری با شهید کاظمی را داشته در ادامه این برنامه، درباره حاج احمد صحبت کرد: من توفیق داشتم که در سالهای دفاع مقدس مدتی پیک سردار کاظمی باشم و از سال 1361 هم در کردستان و هم در جبهه جنوب و تا زمان شهادت در خدمت او بودم. قبلا درباره شهید کاظمی صحبت کردهام. ایشان را با دو ویژگی متفاوت، یا درواقع دو شخصیت به یاد میآورم. یکی شخصیت نظامیاش که با ابهت و جدی و بهویژه در شبهای منتهی به عملیاتها بسیار محکم و بادرایت بود و یکی هم شخصیت غیرنظامیاش که انسانی بامحبت و متفاوت با شخصیت نظامیاش بود. قبل از عملیات خیبر، چند ساعت مانده به شروع پیشروی نیروها به سمت جزیره مجنون، بچههای حاضر در عملیات باهم شوخی میکردند. حواسم به شوخیهای بچهها بود که حاج احمد به من نزدیک شد و گفت «برو با برادرت خداحافظی کن.» پرسیدم چرا؟ گفت «چون برادرت در این عملیات شهید میشود.» راستش ابتدا باورم نشد و حرفش را نپذیرفتم. برادرم از من کوچکتر بود و قبلا در چند عملیات دیگر باهم بودیم و اتفاقی هم نیفتاده بود. اما بعد سعی کردم او را از حضور در عملیات منصرف کنم و او هم همین کار را کرد؛ زیرا پدر نداشتیم و اگر هر دو شهید میشدیم مادرمان تنها میماند.
,
,
وی خاطرهاش را چنین تکمیل کرد: آن شب من و برادرم، تنها عکس دونفره یادگاریمان از سالهای جنگ را گرفتیم و بعدش از هم خداحافظی کردیم. در بحبوحه عملیات دیدم که برادرم مجروح شد. خوشحال شدم، چون فکر میکردم به خاطر این جراحتی که برداشته، به عقب برمیگردد. دیگر او را ندیدم، اما در ذهنم این بود که او به عقب برگشته و شهید نشده است. خود حاج احمد هم مجروح شده و در کانکس نشسته و با خودش خلوت کرده بود. گریه میکرد و کسی را به حضور نمیپذیرفت. من با اصرار داخل رفتم. من را که دید گفت: «دیدی به تو گفتم با برادرت خداحافظی کن، چون شهید میشود.» گفتم حاج آقا، برادرم مجروح شد و برگشت. پرسید «مگر او را ندیدی؟ برادرت برنگشت، با گردان جلو رفت و شهید شد.» آنجا فهمیدم که حاج احمد به جایگاهی رسیده بود که بسیاری چیزها، از جمله این را که چه کسی در عملیات شهید خواهد شد، میدانست. من به او نزدیک بودم و میدیدم نزدیک عملیاتها به بعضیها توجه بیشتری نشان میدهد، و بعد آنها در همان عملیات شهید میشدند.
,
,
,
,
,
حاج احمد همیشه در هر عملیاتی جلودار بود
,
در ادامه مراسم، حمید خدابنده همرزم شهید کاظمی که در چند عملیات از جمله عملیات کربلای پنج نیز همراهش بود، بیان کرد: نمیدانم باید صحبتهایم را از کجا شروع کنم و از چه چیزهایی بگویم. نه فقط از عملیاتها، که از خود حاج احمد صدها خاطره وجود دارد. در کربلای پنج، که مدت کوتاهی پس از کربلای چهار شروع شد، ما با خط دفاعی محکم عراقیها مواجه شدیم. خطر اول را به زحمت شکستیم و به سمت خط دوم پیشروی کردیم، ا
,
,
ما میدیدیم که عراقیها مقاومت عجیبی از خودشان نشان میدهند. با هلیکوپتر، تانکها را میزدند و هواپیماهای آنان هم مدام بمباران میکردند. آتش کاتیوشا و توپخانههای بعثیها نیز لحظهای متوقف نمیشد. من آنجا زخمی شدم. در آن عملیات، بهجز حاج احمد، حاج قاسم و شهید خرازی و مرتضی قربانی هم بودند. نزدیک بود زمینگیر شویم، اما حاج احمد جلو رفت تا برای باز کردن گره، وضعیت را از نزدیک ببیند و دیدههایش را با فرماندهان دیگر در میان بگذارد. دید که مقر لشکر یازده عراق زیر زمین قرار دارد و آنها استحکامات ویژهای ساختهاند و تجهیزاتشان را آن جا مستقر کردهاند.
,
,
وی افزود: گفتنی درباره این عملیات و عملیاتهای دیگر و خود حاج احمد زیاد است. او همیشه در هر عملیاتی جلودار بود و حتی جلوتر از بسیجیها حرکت میکرد. مثلا در عملیات خیبر که خودش در منطقه عملیات حضور داشت و از نزدیک بر کار برنامهریزی و چگونگی پیشروی نیروها و ایجاد خاکریزها نظارت میکرد، ترکش خمپاره یکی از انگشتان او را قطع کرد.
,
سپس از گروه سرود جوانان و نوجوانان ولایت دعوت شد تا سرود انقلابی خودشان را بخوانند. در ادامه مراسم از چاپ دوم کتاب حاج احمد رونمایی شد و بین عموم مردم به همراه گل نرگس توزیع شد. در پایان این مراسم با پخش کلیپی از زندگی شهید حججی به پایان رسید.
,
انتهای پیام/
]
به اشتراک گذاری این مطلب!
ارسال دیدگاه