اخبار داغ

مبارز انقلابی اراکی از جنایات پهلوی می گوید:

میدان ژاله و لوله تفنگ هایی که به سمت مردم نشانه رفت/ مامورین گرگ صفت پهلوی حتی به زنان هم رحم نکردند

میدان ژاله و لوله تفنگ هایی که به سمت مردم نشانه رفت/ مامورین گرگ صفت پهلوی حتی به زنان هم رحم نکردند
یکی از مبارزین انقلابی اراک که در سالهای قبل از انقلاب شاهد جنایات پهلوی بوده است از خاطرات جنایت این رژیم در ۱۷شهریور ۵۷ می گوید.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از دیار آفتاب؛ محمد علی عباسی یکی از مبارزان اراکی که دوران پیش از انقلاب را در تهران گذرانده است در خصوص جنایت های رژیم منحوس پهلوی با دیارآفتاب گفتگو کرد.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, دیار آفتاب,

وی با اشاره به جنایات صورت گرفته در ۱۷ شهریور ۵۷ گفت: ماه رمضان در سال ۵۷ که طی شد برخی از آقایان تصمیم گرفتند که نماز عید فطر را در صاحبقرانیه در بالای تهران بخوانند. جمعیت به همان سمت رفتند و در آن منطقه جمع شدند و تصمیم گرفته بودند بعد از اقامه نماز نیز حرکت مسالمت آمیز اعتراضی داشته باشند. شعار ها هم فقط تکبیر و صلوات بود و شعاری علیه حکومت داده نمی شد.  

این مبارز انقلابی افزود: وقتی نماز اقامه شد. از صاحب قرانیه به سمت پایین شروع به حرکت کردند. این اجتماع در مسیر خود سر هر چهارراهی که می رسیدند، می ایستادند و روحانیت مبارز نیز، هر کدام به نوبت سخنرانی می کردند و آرام آرام جمعیت هم به اینها افزوده می شد و مسیر را ادامه می دادند. دیدم که در میدان ژاله جمعیتی حضور دارند و حالت طبیعی هر روز برقرار نیست. آرام آرام جمعیت رو به افزایش بود. وقتی جریان را سوال کردم، گفتند که جمعیت از بالای شهر به سمت میدان ژاله در حال حرکت است و سخنرانی اصلی در میدان ژاله اتفاق خواهد افتاد. در این میان تعدادی موتور سوار بودند که پیام ها را بین جمعیت مستقر در میدان ژاله و جمعیت در حال حرکت رد و بدل می کردند.

چه شد که مردم در ۱۷شهریور به خیابان آمدند

عباسی تصریح کرد: اصل مطلب این جا بود که جمعیتی که از صاحب قرانیه و محل نماز عید به راه افتاده بود تا نماز مغرب به میدان ژاله نرسیدند. موتور سواران ناقل پیام خبر رساندند که وعاظ گفته اند که مردم منتظر نمانند ولی فردا صبح (صبح جمعه ۱۷ شهریور) به میدان ژاله بیایند. مردم وقتی این پیام را شنیدند متفرق شدند. صبح فردا از اقصی نقاط تهران به سمت میدان ژاله حرکت کردند. وقی به میدان ژاله رسیدند با صحنه دیگری روبه رو شدند. دور تا دور میدان ژاله را تانک گذاشته بودند و لوله تانک ها هم رو به چهار خیابان اصلی تنظیم شده بود. روی هر تانک هم چند سرباز به همراه اسلحه مستقر شده بودند. حتی بالای پشت بام ها هم ماموران گاردی حضور داشتند.

وی اضافه کرد: مردم آمده بودند که سخنرانی آقایان را بشنوند ولی با این شرایط بلاتکلیف بودند و نمی دانستند که چه کنند. ناچارا به خیابان ها و کوچه های فرعی رجوع کردند، به شکلی که هر چه خیابان فرعی دور میدان ژاله بود مملو از جمعیت شد. در کوچه ها جمعیت موج می زد. مامورین نیز گاز اشک آور می انداختند. من هم در مسیر حرکت کردم.

این مبارز اراکی با بیان اینکه برخی از راه دور و با وسایل نقلیه خودشان آمده بودند و خانواده را در وسایل نقلیه گذاشته بودند، گفت: حس کردیم که یک سری از مامورین لابلای این جمعیت هستند که امکان دارد شماره ماشین های در حال حرکت در جمعیت را بردارند. برای جلوگیری از این کار درب خانه ها را می زدیم و شلنگ های آب را بیرون می کشیدیم و در خاک های باغچه های کنار خیابان می انداختیم و گِل درست می کردیم. گِل ها را روی پلاک می مالیدیم. حتی برخی از اوقات صاحب ماشین از این حرکت ما تعجب می کرد.

وی تصریح کرد: زمانی گذشت تا اینکه از طرف آقایان پیغام آمد که مردم متفرق شوند و هر کس از ناحیه خیابان اصلی خودش حرکت کند. منتهی به سمت میدان ژاله نروید و به خیابان دیگر حرکت کنید. از یک فرعی به سمت خیابان ایران حرکت کردیم. از خیابان ایران هم به سمت خیابان نیروی هوایی. همانطور که در خیابان ایران در حال حرکت بودیم خانم ها که پشت سر آقایان حرکت می کردند خودشان را به جلوی جمعیت رساندند.

عباسی ادامه داد: یکی دو تا از خانم هایی که شیر زن هایی به نظر می آمدند به نمایندگی شروع به صحبت کردند. گفتند که بگذارید خانم ها جلوتر از شما حرکت کنند که اگر به آنجا رسیدیم، مامورین، وقتی ببینند که ما زن هستیم و بعضی هم بچه در بغل داریم، شاید حیا کنند و تیراندازی نکنند اما شما آقایان که باشید قطعا به سمتتان تیراندازی می کنند.

زنانی که زیر چادر هایشان بال بال می زدند

این مبارز انقلابی در ادامه اظهار کرد: نزدیک به ۱۰-۲۰ دقیقه بین آقایان و خانم ها جر و بحث بود و دلیل و برهان می آوردند. آخر آقایان حریف خانم ها نشدند و خانم ها در جلوی جمعیت به راه افتادند. قرار بر این بود که وقتی به تقاطع ایران و نیرو هوایی رسیدیم به سمت میدان ژاله نرویم و مسیر دیگری را انتخاب کنیم. منتهی با توجه به عدم اطلاع همه خانم ها از این تصمیم، برخی به سمت میدان ژاله چرخیدند و با توجه به اینکه خانم ها به تنهایی نیامده بودند و مردانشان هم همراهشان بودند ناچارا مردها هم همراه آنها راهی شدند. متاسفانه آن تصور که احتمال دارد سربازان از زنان حیا کنند و تیراندازی نکنند درست از آب در نیامد و آن چنان این بندگان خدا را به رگبار بستند که همینطور کف آسفالت افتاده بودند. وقتی مادر تیر می خورد بچه از بغلش رها می شد و با سر زمین می خورد. این خانم ها زیر چادر مشکی بال بال می زدند و از طرفین خیابان خون سرازیر شده بود به سمت جدول های کنار خیابان. مردم هم برخی از آقایان را که شهید شدند بر روی دوش گرفتند و پنجه ها را به خون ها آغشته کردند و به عنوان علامت جنایت نمایش داده شد.

عباسی بیان داشت: مردم از آن منطقه متفرق شدند و به سمت های دیگر رفتند تا در قسمتی دیگر دوباره جمع شدند و راهپیمایی دوباره برقرار شد و حتی در مسیر های دیگر هم گاردی ها می آمدند و مردم را به رگبار می بستند. برخی از مردم درب خانه های خود را باز گذاشته بودند و مردم دیگر وارد خانه ها می شدند. من هم با چهار ۵ نفر دیگر وارد یک باغ شدم که پرورش گل داشت. خانمی در آنجا بود که خاک برسر خودش می ریخت و فریاد می زد که برای چه به اینجا آمدیم و آن بیرون برادران ما را می کشند. به هر حال بعد از کشت و کشتار و انتقال جنازه ها توسط مامورین، وقتی صدای تیراندازی کم شد، مردم هم به سمت منزل خود به راه افتادند. در مسیر راهپیمایی تا تهران پارس رفته بودم و بعد از آرام شدن با پای پیاده و از کوچه و پس کوچه ها به خانه برگشتم و آن شب را تا صبح نخوابیدم و تمام اتفاقات روز را در ذهن مرور می کردم.

وی خاطرنشان کرد: از آنجا به بعد از طرف مراجع و آقایان هر روزی که راهپیمایی عمومی اعلام می شد، اجتماعات بزرگی شکل می گرفت ولی راهپیمایی و تظاهرات عادی مردم هیچ وقت قطع نمی شد.

انتهای پیام/

,

وی با اشاره به جنایات صورت گرفته در ۱۷ شهریور ۵۷ گفت: ماه رمضان در سال ۵۷ که طی شد برخی از آقایان تصمیم گرفتند که نماز عید فطر را در صاحبقرانیه در بالای تهران بخوانند. جمعیت به همان سمت رفتند و در آن منطقه جمع شدند و تصمیم گرفته بودند بعد از اقامه نماز نیز حرکت مسالمت آمیز اعتراضی داشته باشند. شعار ها هم فقط تکبیر و صلوات بود و شعاری علیه حکومت داده نمی شد.  

,

این مبارز انقلابی افزود: وقتی نماز اقامه شد. از صاحب قرانیه به سمت پایین شروع به حرکت کردند. این اجتماع در مسیر خود سر هر چهارراهی که می رسیدند، می ایستادند و روحانیت مبارز نیز، هر کدام به نوبت سخنرانی می کردند و آرام آرام جمعیت هم به اینها افزوده می شد و مسیر را ادامه می دادند. دیدم که در میدان ژاله جمعیتی حضور دارند و حالت طبیعی هر روز برقرار نیست. آرام آرام جمعیت رو به افزایش بود. وقتی جریان را سوال کردم، گفتند که جمعیت از بالای شهر به سمت میدان ژاله در حال حرکت است و سخنرانی اصلی در میدان ژاله اتفاق خواهد افتاد. در این میان تعدادی موتور سوار بودند که پیام ها را بین جمعیت مستقر در میدان ژاله و جمعیت در حال حرکت رد و بدل می کردند.

,

چه شد که مردم در ۱۷شهریور به خیابان آمدند

, چه شد که مردم در ۱۷شهریور به خیابان آمدند, چه شد که مردم در ۱۷شهریور به خیابان آمدند,

عباسی تصریح کرد: اصل مطلب این جا بود که جمعیتی که از صاحب قرانیه و محل نماز عید به راه افتاده بود تا نماز مغرب به میدان ژاله نرسیدند. موتور سواران ناقل پیام خبر رساندند که وعاظ گفته اند که مردم منتظر نمانند ولی فردا صبح (صبح جمعه ۱۷ شهریور) به میدان ژاله بیایند. مردم وقتی این پیام را شنیدند متفرق شدند. صبح فردا از اقصی نقاط تهران به سمت میدان ژاله حرکت کردند. وقی به میدان ژاله رسیدند با صحنه دیگری روبه رو شدند. دور تا دور میدان ژاله را تانک گذاشته بودند و لوله تانک ها هم رو به چهار خیابان اصلی تنظیم شده بود. روی هر تانک هم چند سرباز به همراه اسلحه مستقر شده بودند. حتی بالای پشت بام ها هم ماموران گاردی حضور داشتند.

,

وی اضافه کرد: مردم آمده بودند که سخنرانی آقایان را بشنوند ولی با این شرایط بلاتکلیف بودند و نمی دانستند که چه کنند. ناچارا به خیابان ها و کوچه های فرعی رجوع کردند، به شکلی که هر چه خیابان فرعی دور میدان ژاله بود مملو از جمعیت شد. در کوچه ها جمعیت موج می زد. مامورین نیز گاز اشک آور می انداختند. من هم در مسیر حرکت کردم.

,

این مبارز اراکی با بیان اینکه برخی از راه دور و با وسایل نقلیه خودشان آمده بودند و خانواده را در وسایل نقلیه گذاشته بودند، گفت: حس کردیم که یک سری از مامورین لابلای این جمعیت هستند که امکان دارد شماره ماشین های در حال حرکت در جمعیت را بردارند. برای جلوگیری از این کار درب خانه ها را می زدیم و شلنگ های آب را بیرون می کشیدیم و در خاک های باغچه های کنار خیابان می انداختیم و گِل درست می کردیم. گِل ها را روی پلاک می مالیدیم. حتی برخی از اوقات صاحب ماشین از این حرکت ما تعجب می کرد.

,

وی تصریح کرد: زمانی گذشت تا اینکه از طرف آقایان پیغام آمد که مردم متفرق شوند و هر کس از ناحیه خیابان اصلی خودش حرکت کند. منتهی به سمت میدان ژاله نروید و به خیابان دیگر حرکت کنید. از یک فرعی به سمت خیابان ایران حرکت کردیم. از خیابان ایران هم به سمت خیابان نیروی هوایی. همانطور که در خیابان ایران در حال حرکت بودیم خانم ها که پشت سر آقایان حرکت می کردند خودشان را به جلوی جمعیت رساندند.

,

عباسی ادامه داد: یکی دو تا از خانم هایی که شیر زن هایی به نظر می آمدند به نمایندگی شروع به صحبت کردند. گفتند که بگذارید خانم ها جلوتر از شما حرکت کنند که اگر به آنجا رسیدیم، مامورین، وقتی ببینند که ما زن هستیم و بعضی هم بچه در بغل داریم، شاید حیا کنند و تیراندازی نکنند اما شما آقایان که باشید قطعا به سمتتان تیراندازی می کنند.

,

زنانی که زیر چادر هایشان بال بال می زدند

, زنانی که زیر چادر هایشان بال بال می زدند, زنانی که زیر چادر هایشان بال بال می زدند,

این مبارز انقلابی در ادامه اظهار کرد: نزدیک به ۱۰-۲۰ دقیقه بین آقایان و خانم ها جر و بحث بود و دلیل و برهان می آوردند. آخر آقایان حریف خانم ها نشدند و خانم ها در جلوی جمعیت به راه افتادند. قرار بر این بود که وقتی به تقاطع ایران و نیرو هوایی رسیدیم به سمت میدان ژاله نرویم و مسیر دیگری را انتخاب کنیم. منتهی با توجه به عدم اطلاع همه خانم ها از این تصمیم، برخی به سمت میدان ژاله چرخیدند و با توجه به اینکه خانم ها به تنهایی نیامده بودند و مردانشان هم همراهشان بودند ناچارا مردها هم همراه آنها راهی شدند. متاسفانه آن تصور که احتمال دارد سربازان از زنان حیا کنند و تیراندازی نکنند درست از آب در نیامد و آن چنان این بندگان خدا را به رگبار بستند که همینطور کف آسفالت افتاده بودند. وقتی مادر تیر می خورد بچه از بغلش رها می شد و با سر زمین می خورد. این خانم ها زیر چادر مشکی بال بال می زدند و از طرفین خیابان خون سرازیر شده بود به سمت جدول های کنار خیابان. مردم هم برخی از آقایان را که شهید شدند بر روی دوش گرفتند و پنجه ها را به خون ها آغشته کردند و به عنوان علامت جنایت نمایش داده شد.

,

عباسی بیان داشت: مردم از آن منطقه متفرق شدند و به سمت های دیگر رفتند تا در قسمتی دیگر دوباره جمع شدند و راهپیمایی دوباره برقرار شد و حتی در مسیر های دیگر هم گاردی ها می آمدند و مردم را به رگبار می بستند. برخی از مردم درب خانه های خود را باز گذاشته بودند و مردم دیگر وارد خانه ها می شدند. من هم با چهار ۵ نفر دیگر وارد یک باغ شدم که پرورش گل داشت. خانمی در آنجا بود که خاک برسر خودش می ریخت و فریاد می زد که برای چه به اینجا آمدیم و آن بیرون برادران ما را می کشند. به هر حال بعد از کشت و کشتار و انتقال جنازه ها توسط مامورین، وقتی صدای تیراندازی کم شد، مردم هم به سمت منزل خود به راه افتادند. در مسیر راهپیمایی تا تهران پارس رفته بودم و بعد از آرام شدن با پای پیاده و از کوچه و پس کوچه ها به خانه برگشتم و آن شب را تا صبح نخوابیدم و تمام اتفاقات روز را در ذهن مرور می کردم.

,

وی خاطرنشان کرد: از آنجا به بعد از طرف مراجع و آقایان هر روزی که راهپیمایی عمومی اعلام می شد، اجتماعات بزرگی شکل می گرفت ولی راهپیمایی و تظاهرات عادی مردم هیچ وقت قطع نمی شد.

,

انتهای پیام/

,

 

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه