اخبار داغ

یادداشت؛

من در مرکز دنیای خود هستم

من در مرکز دنیای خود هستم
یکی از حساس ترین و سخت ترین مرحله از تربیت فرزندان در سنین میان 3 تا 5 سالگی است؛ در این مقطع سنی کودک تا حدودی مستقل شده و هر لحظه در صدد اندوختن تجارب بیشتر است. از این جهت آشنا شدن با شیوه تفکر کودکان در 5 سال ابتدای زندگی بسیار با اهمیت است
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از مرآت، هر لحظه از زندگی یک خردسال یک مسئله و چالش تربیتی محسوب می شود و گاه و بی گاه پدر و مادر کودک را جهت به کارگیری روش تربیتی مناسب در خصوص فرزندشان، مضطرب و سردرگم می کند. به لحاظ اهمیت موضوع، فاطمه پیوندی روانشناس و فعال در حوزه تعلیم و تربیت در این مطلب به بررسی چگونگی تفکر در کودکان ۳ ساله پرداخته و راهکارهایی درباره شیوه برخورد مناسب با کودکان در این سنین ارائه می دهد.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, مرآت,

من عاشق اکتشاف هستم

,

کودک ۳ ساله هم زمان با به دست آوردن اطلاعات تازه از محیط پیرامون خود، به طور مستمر فهم خود را از دنیای اطرافش، بازبینی کرده و نظم می دهد. هر عمل و عکس العملی برای او یک فرصت جهت کشف دنیای اطرافش است. لذا هر چه محیط اطراف کودک جزئیات و نکات بیشتری داشته باشد به همان میزان فرصت تجربه و آزمون و خطای افزون تری برای او فراهم می شود و به طور قطع اکتشافات او نیز زیادتر و مسیر برای فکر کردن او سهل تر میشود. منظور از محیط سرشار از جزئیات و نکات، فضایی است که خردسال بتواند در آن به کشف و شهود بپردازد. به طور مثال منزلی خالی از مخاطرات احتمالی مانند وسایل تزئینی متعدد و شکستنی و گرانقیمت، یا پله های زیاد که خردسال بدون ترس از آسیب دیدن در آن بدود، بپرد یا اجازه آب بازی و خاک بازی داشته باشد. فضایی با این مشخصات مطلوب و غنی محسوب می شود.

,

پدر و مادر باید مطلع باشند کودکان ۳ساله در ین سن چیزی از قوانین و یا رابطه علّی و معلولی، زمان و یا ماده فیزیکی نمیدانند. کودک در این سن توان این را ندارد که حتی قوانین منطقی و متداول را بپذیرد. پس قانون گذاری برای اکتشافات و شهود کودک در این سنین و یا حتی تعیین قواعد تنبیهی برای کارهایی که از نگاه والدین خطا محسوب می شود نه تنها بی فایده است؛ بلکه تأثیر نامطلوبی نیز خواهد داشت. زیرا کودک نمیتواند درک کند که تنبهی که برایش در نظر گرفته شده  به علت انجام کار اشتباهی است که انجام داده و آن کار از منظر والدینش، کودک را مستحق تنبیه می کند. لذا تنبیه صورت گرفته از سوی والدینش را  صرفاً به پای طرد شدن و دوست داشته نشدن میگذارد. به همین دلیل حیاتی است که والدین مراقب روح کوچک و حساس کودک باشند.

,

علاوه بر خصوصیت یاد شده کودک ۳ ساله تفکری عینی و محسوس دارد. او صرفاً آن چیزی را که لمس و تجربه کند؛ ادراک می کند. یکی از ویژگی های قابل توجه در کودکان ۳ ساله، تفکر سحرآمیز است. یعنی کودک به این مسئله یقین دارد که فکرها، تصورات و آرزوهای خوب می توانند بر حوادث و اتفاقات پیرامونشان تأثیر گذار باشد. به طور مثال این گونه می اندیشد که چون او از برادر کوچکترش به علت شکستن اسباب بازی اش ناراحت و دلخور شده و در دلش آرزو کرده تا از دست او خلاص شود؛ اکنون برادر کوچکش به بیماری مبتلا شده است. پدر و مادر باید به وجود چنین تفکراتی در فرزند خود توجه کرده و به تأثیر آن در روحیات کودک واقف باشند ، زیرا این مسئله در مواردی مانند از دست دادن نزدیکان می تواند باعث ایجاد آسیب های شدید و دراز مدت در روحیات کودک شود.

,

 

,

من در مرکز دنیای خود هستم

,

کودک ۳ ساله خود را مرکز دنیای خویش می داند و از منظر او همه چیز متعلق به او و تماماً به نفع اوست. باید توجه کرد که او فردی خودخواه نیست اما نمی تواند خود را در جای دیگران تصور کند و آنان را به درستی درک کند. پس اگر کودک نمی تواند با خواهر یا برادر خود که مبتلا به بیماری است هم دردی کند و یا بدون درکی از  شرایط کاری و یا بیماری والدین اصرار به دریافت توجه و بازی کردن از سوی والدین خویش دارد؛ نباید او را با یک فرد بزرگ سال و خود محور اشتباه گرفت بلکه باید در نظر داشت که او تنها یک خردسال خود مدار است.

,

خصیصه دیگر تفکر کودکان ۳ساله جان دار پنداری درموجودات بی جان است. بدین معنی که آنان عواطف و احساسات انسانی را به اشیاء بی جان نسبت داده و موجودات بی جان را به این روش جان دار می پندارند. به طور مثال زمانی که با عروسک ها یا ماشین هایشان بازی می کنند به جای آنها حرف زده، می خندند و یا ناراحت می شوند. در نتیجه لزومی ندارد والدین هر دفعه که شاهد چنین رفتاری از سوی فرزند خود هستند؛ به کودکشان یادآوری کنند که « ماشین که نمی خندد » زیرا از نظر کودک این گونه نیست و با تذکر والدین کودک گیج خواهد شد و حس می کند که از سوی والدینش درک نمی شود و یا لحظه ای که کودک به علت افتادن عروسکش از دست والدین، گریه می کند، اصرار پدر و یا مادر بر این موضوع که « عروسک که درد را احساس نمی کند » از سوی کودک نوعی توهین تلقی می شود و حتی احتمال دارد این نوع از برخورد حال کودک را دگرگون تر کند. همدردی با فرزند در مسائلی از این دست بهترین شیوه برخورد با تفکر کودک است. این که والدین نشان دهند کودک را درک میکنند و به احساساتش احترام می گذارند راه حل کلیدی در لحظات این چنینی است. نکته مهم این اسن که یک والد بالغ برای به معرض نمایش گذاشتن بلوغ والد بودن خود بایستی همراه کودکش، کودک باشد و نه یک فرد بزرگ سال باهوش و منطقی.

,

نکته دارای اهمیت دیگر این است که فراموش نشود کودکان نیز مانند تمامی انسان ها روی زمین دارای مشخصات و تفاوت های فردی هستند، پس در هیچ شرایطی نباید کودکان را با یکدیگر مقایسه کرده و به طور دائم توقع انجام رفتار ایده آل از آنان داشت. هر کودکی نقاط قوت و ضعفی دارد، والدین باید سعی کنند تا به نقاط قوت فرزند خود افتخار کردهو باعث شوند کودک هم نقاط قوت خود را دارای ارزش بداند. ضمنان نقاظ ضعف او را هرگز تحقیر نکرده و سعی کنند به کمک راه حل های سازنده، آن ضعف هل را برطرف و یا کمرنگ کنند.

,

 

,

من می توانم…

,

شمردن تا عدد ۵، بلد بودن و نام بردن قسمت های مختلف بدن، دانستن کاربرد وسایل معمول در زندگی مثل جاروبرقی، تشخیص مواردی که با هم متضاد هستند، انجام دستورالعمل های نهایتاً ۳ مرحله ای از توانایی های کودکان در سال سوم زندگیشان است.

,

پدر و مادر می توانند برای هر کدام از این توانایی ها بازی های خلاقانه و کم هزینه در نظر گرفته و محیط پیرامون کودک را بیش از پیش برای فرزند خود سرشار سازند.

,

باید در نظر داشت کودک ۳ ساله، درکی از تفکر زمانی ندارد و نمی تواند زمان و طول مدت ساعت ها و روزها را درک کند، البته این امکان وجود دارد تا برای کمک به کودک، ترتیب کارهای روزانه او را برایش تشریح کرد.

,

درک مفاهیم دیروز، امروز و فردا از این سن آغاز می شود. کودک در ۳سالگی درکی ابتدایی از رنگ ها و اشکال  و اندازه وسایل دارد. پدر و مادر می توانند برای قوت بخشیدن این خصیصه از بازی هایی برای مرتب کردن اشکال بر مبنای رنگ، ظاهر و اندازه آن ها انجام دهند.

,

 

,

در جست و جوی پاسخ

,

فرزندان در این محدوده سنی تمایل زیادی دارند تا مسائل بیشتری بیاموزند. آن ها روزانه ده ها سؤال می پرسند و هوشمندانه ترین عکس العمل پدر و مادر در این شرایط، پاسخی به صورت ساده و مستقیم است. البته باید در نظر داشت که کودک تفکری عینی دارد و توان درک مفاهیم انتزاعی را ندارد. اگر والدین قصد دارند مفهومی انتزاعی را برای کودک توضیح دهند لازم است تا آن مفهوم را به مفهومی عینی و ساده تبدیل کنند. مسئله پر اهمیت این است که هیچ گاه نباید از به کار بردن کلمه «نمیدانم» وحشت داشت زیرا این پاسخ هیچ خللی در تصور ذهنی کودک نسبت به دانش و عزت والدین ایجاد نمیکند، بلکه می تواند خود یک آموزش برای فرزند باشد. در این زمان کودک متوجه این موضوع می شود که ممکن است هر فردی برخی چیزها را نداند و برای دانستن آن باید تلاش و مطالعه کرده و بیندیشد تا به جواب درست سؤال خود برسد. یکی از راه های پاسخگویی به سؤالات فرزند بازگرداندن سؤال کودک به خود اوست. به این صورت که پس از پرسش کودک، به او گفته شود « خودت چه فکر میکنی؟ » به کمک این شیوه هم خردسال به تفکر وا داشته می شود و هم اعتماد او نسبت به توانایی هایش بیشتر می شود. مضافاً کودک دعوت به چالش با دانسته های خود میشود.

,

 

,

شکل گیری ابتکار عمل

,

۳ سالگی شروع دوره ای است که خردسال با مسئله ابتکار عمل در برابر احساس گناه رو به رو است. بدین معنی که کودک در این مرحله که دوره ای حدوداً ۳ ساله دارد و تا ۶ سالگی ادامه پیدا می کند به طور مداوم در حال روبرو شدن با این دوگانه است که آیا کارهایش را به خوبی و درست انجام داده است یا خیر؟ اگر کودک در این دوره زمانی در مقابل آزمون و خطاها شماتت نشود و به جای نتیجه فعل که ممکن است خوب یا بد باشد به فرآیند عمل کودک توجه شود؛ احساس مثبت و ارزشمند ابتکار عمل در کودک شکل گرفته و این حس می تواند در بزرگ سالی به او کمک کند تا بدون ترس در اجتماع، شغل و خانواده خود تصمیم گیری کرده و عمل کند. اما در مقابل اگر به طور مداوم احساس ابتکار عمل او توسط اطرافیان وبه خصوص پدر و مادر سرکوب شده و فرزند تحقیر شود؛ احساس گناهی که در وجود خردسال شکل می گیرد مانع بسیاری از موفقیت و دستاوردهای دوره بزرگ سالی کودک خواهد شد.

,

باید درنظر داشت پدر و مادر  نخستین و کلیدی ترین منبع الهام‌بخش و تولید کننده احساس اعتماد و عزت نفس در فرزند خردسال خود هستند. لذا مراقبت از این سرمایه و گنجینه ارزشمندی که کودک دارد بسیار حیاتی به نظر می رسد.

,

به قلم فاطمه پیوندی

,

انتهای پیام/

]

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه