اخبار داغ

شهید داریوش چاپاری:

حضور 4 ماهه شهید محمد بروجردی در پاکسازی کردستان

حضور 4 ماهه شهید محمد بروجردی در پاکسازی کردستان
پس از پاکسازی سنندج حدود 4 ماه در کنار شهید محمد بروجردی بودیم. تصور همه ما این بود که ایشان مجرد هستند و هنوز ازدواج نکرده اند، چون در آن مدت حتی یک روز هم به قصد مرخصی از شهر خارج نشدند.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از پیشمرگ روح الله، پیشمرگ مسلمان کرد شهید داریوش چاپاری خاطره ای از حضور مسیح کردستان شهید محمد بروجردی در روزهای ابتدایی پاکسازی کردستان از لوث وجود گروهک های ضدانقلاب را این گونه بازگو می کند:

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, پیشمرگ روح الله,

 

,

از لحظه ای که در کرمانشاه با شهید محمد بروجردی آشنا شدم و بر سر موضوع تأسیس سازمان پیشمرگان مسلمان کرد با هم به توافق رسیدیم، مجذوب و شیفته کردار و اعمال ایشان شدم. صداقت، ایمان، پایمردی، شجاعت و ایثار از جمله ویژگی های این شخصیت وارسته بود که موجب افتراق ایشان از دیگران می شد.

,

 

,

شهید بروجردی بعد از تأسیس سازمان پیشمرگان مسلمان کرد و زحمات فراوانی که در این راه متحمل شدند، در همه عملیات ها همچون دوست و برادر در کنار نیروهای سازمان بود و زمانیکه سنندج را پاکسازی کردیم، ایشان در شهر سنندج و در کنار پیشمرگان ماندند و شهر را ترک نکردند.

,

 

,

سازمان پیشمرگان مسلمان کرد با همت ایشان شکل گرفت، اما در آن مدت ایشان بیشتر وقتش صرف پیگری امور سازمان می شد و بعضاً همدیگر را می دیدیم. از وضعیت خود و زندگی شخصی اش چیزی نمی گفت. پس از پاکسازی سنندج حدود 4 ماه، شبانه روز با هم بودیم. تصور همه ما این بود که ایشان مجرد هستند و هنوز ازدواج نکرده اند، چون در آن مدت حتی یک روز هم به قصد مرخصی از شهر خارج نشدند.

,

 

,

یکی از برادران پیشمرگ به من گفت: آقای بروجردی انسان بسیار لایق و شریفی است؛ کاش می توانستم دختری در شأن ایشان برایش انتخاب کنیم تا در سنندج ماندگار شوند. مدتی گذشت، ظاهراً شهید بروجردی موضوع را شنیده بود، یک روز پیش من آمد و گفت: آقای چاپاری! می خواهم خانواده ام را به سنندج بیاورم.

,

 

,

خیلی تعجب کردم و در کمال ناباوری پرسیدم: مگر شما متأهل هستید؟

,

 

,

ـ خنده ملیحانه ای زد و گفت: بله!

,

 

,

ـ گفتم: چگونه این همه مدت اینجا مانده اید و برای دیدن خانواده اتان نرفته اید؟

,

 

,

ـ گفت: نجات مردم از فلاکت و بدبختی برای من مهم تر از هر چیز دیگری است.

,

 

,

ـ گفتم: فکر نمی کردم شما زن و فرزند داشته باشید.

,

 

,

ـ گفت: حالا که زن و فرزند دارم و می خواهم آن ها را به سنندج بیاورم، جای مناسبی را سراغ ندارم!

,

 

,

ـ گفتم: منزل ما به انداره کافی جا دارد، بچه ها را به خانه ما بیاورید. ایشان نیز پذیرفتند و خانواده اشان به اتفاق برادر خانمش به سنندج آمدند و مدت 15 روز خانه ما ماندند. شهید محمد بروجردی در طول این 15 روز فقط یک بار به دیدن آن ها رفت.

,

 انتهای پیام/

,

 

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه