کالبدشکافی فتنه در ایران
ازآنجاکه مؤثرترین، کارآمدترین، پیچیدهترین و درعینحال، خطرناکترین نوع تهدید علیه امنیت ملی هر کشور جنگ نرم است، ابعاد مختلف این حربه از سوی ایالاتمتحده و همپیمانان آن، بعد از سالهای پایانی جنگ تحمیلی علیه ایران بکار گرفتهشده و تا همین امروز هم ادامه دارد.
[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از تنکابن24، پس از فروپاشی شوروی سابق، قدرت برتر جهان - که تا پیش از آن به دو بلوک شرق و غرب تقسیم میشد- تکقطبی شده و تنها، نظام جمهوری اسلامی ایران بود که بهعنوان یک مخالف جدی نظم حاکم بر محیط بینالمللی در مقابل ایالاتمتحده آمریکا قد علم کرد و به مانعی برای تحقق منافع و اهداف نظام سلطه در منطقه تبدیل شد.
,
شبکه اطلاع رسانی راه دانا,
تنکابن24,
بنابراین طبیعی به نظر میرسد که استکبار، تمام تلاش خود را به کار گیرد تا نظام جمهوری اسلامی را سرنگون کند بهویژه آنکه در یک دورانی از تاریخ، حکومت سابق ایران، تمام و کمال در پنجه قدرت آمریکا بوده است.
البته سابقه تلاش برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدای پیروزی انقلاب بوده است. غائله کردستان توسط کومله و دموکرات، غائله گنبد و ترکمنصحرا، کودتای طبس، کودتای نوژه، ترور مسئولان ارشد نظام و جنگ تحمیلی 8 ساله از راهکارهای جنگ سخت بوده که هیچکدام نتوانست مؤثر واقع شود؛ بنابراین لازم به نظر میرسید که راهبرد براندازی تغییر کند.
ازآنجاکه مؤثرترین، کارآمدترین، پیچیدهترین و درعینحال، خطرناکترین نوع تهدید علیه امنیت ملی هر کشور جنگ نرم است، ابعاد مختلف این حربه از سوی ایالاتمتحده و همپیمانان آن، بعد از سالهای پایانی جنگ تحمیلی علیه ایران بکار گرفتهشده و تا همین امروز هم ادامه دارد.
پس از ارتحال امام، در سال 68، جمعبندی تحقیقات مراکز مطالعاتی آمریکایی بر روی ایران به تدوین پروژهای منجر شد که متأثر از مدلهای براندازی در صربستان، اوکراین، گرجستان و قرقیزستان بوده و با عنوان «پروژه 2020» مطرح گردید که در سه مقطع 10 ساله و جمعاً 30 ساله طراحیشده و تاکنون دو مرحله از این پروژه با ناکامی غرب و عوامل داخلی آنها مواجه شده است.
اولین فاز آن در تیر 78 رخ داد که همان غائله کوی دانشگاه تهران بود. فاز بعدی آن، تحولات پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 بوده که به عقیده بسیاری از کارشناسان، یکی از چالشبرانگیزترین رویدادها پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به شمار میرفت که شاید بتوان گفت حتی از جنگ تحمیلی 8 ساله نیز خطرناکتر بوده است.
هر دو مرحله بر اساس تجربه براندازی انقلابهای مخملی (انقلابهای رنگی) بود که در کشورهای مذکور پیاده شد و در همان مرحله نخستین نتیجهبخش بوده است و نظام سیاسی کشورهای هدف، مطابق با مدل طراحیشده، بهصورت بنیادین تغییر یافت.
در مورد ایران دلایل متعددی وجود دارد که در مراحل اول و دوم، طرح براندازی نرم جمهوری اسلامی ایران با شکست مواجه شد. از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- قدرت ولایت و رهبری نظام در مدیریت فتنه و کنترل آن
- باورها و اعتقاد قلبی مردم بهنظام و ولیفقیه بهعنوان نایب امام عصر و واسطه فیض الهی
- سایر عوامل مذهبی و مشخصاً اعتقاد به مهدویت و عاشورا و کربلا
– قدرت بیدارسازی مردم توسط مراجع، علما، روحانیون، بسیج و ... و خنثی کردن توطئهها
– خاطرات تلخ مردم از دخالتهای آشکار و پنهان غرب در امور داخلی ایران و بدبینی نسبت به آمریکا
هماینک قرائن و شواهد بسیاری بر تلاش دشمنان بیرونی با استفاده از عوامل و منابع داخلی خود، برای انجام مرحله سوم فتنه براندازی نظام با بهرهگیری از تجربه مراحل قبلی و بهصورت فتنهای مرکب دلالت میکند. این شواهد و قرائن نشان میدهد، فتنهجویان و افراطیون برخی از جناحهای سیاسی، با حمایت سرویسهای جاسوسی خارجی درصدد تحمیل فتنهای پیچیده، چندلایه و مرکب هستند.
فتنهگران به این باور قطعی رسیدهاند که گسست رابطه مردم با روحانیت و بهویژه با شخص مقام معظم رهبری بهعنوان یک انسان باتقوا و واسطه فیض رحمانی امام عصر(عج) ناممکن بوده و در اکثر موارد نتیجهی عکس داده است. بهاینترتیب، اصحاب فتنه بهخوبی دریافتهاند که هر حرکت و برنامهای که به رابطه مردم با روحانیت و اصول اساسی مکتب شیعه مانند اعتقاد به امام زمان (عج) و کربلا و امام حسین (علیه السّلام) لطمه وارد کند، لزوماً محکومبه شکست خواهد بود.
با توجه به اینکه یکی از دلایل عدم موفقیت فتنههای گذشته، عدم بهرهبرداری از مشکلات و ایجاد یک گفتمان اقتصادی در راستای بسیج تودهها و افکار عمومی بود، در سالهای آتی، موضوع مشکلات اقتصادی و تمرکز بر مسئله معیشت مردم، یکی از اصلیترین عوامل و مؤلفههای فتنه خواهد بود؛ زیرا دشمنان، پس از سالها برنامهریزی و طراحی توطئههای گوناگون داخلی و خارجی به این نتیجه رسیدهاند که بهترین مسیر برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران، ایجاد آشوب داخلی و تقویت جریانهای معارض در داخل کشور است.
آنها به این جمعبندی رسیدهاند که نظام حاکم بر جامعه ایران در برابر آشوبهای گسترده داخلی، آسیبپذیر است و میتوان این کشور را با بحرانهای داخلی به بهانههای سیاسی، اقتصادی و ... در معرض فروپاشی قرار داد.
اینجاست که میبینیم چرا رهبر معظم انقلاب همواره بر حضور حداکثری مردم درصحنههای حساس مانند انتخابات، راهپیماییها و ... تأکید داشته و فرمودند: «سایه جنگ را حضور مردم از کشور برمیدارد، نه مسئولان.»
به نظر میرسد در فتنههای آینده، دو عنصر اصلی پررنگتر از گذشته خواهد بود:
نخست اینکه، نظام سلطه تلاش میکند تا نیروهای مقابلهکننده با فتنهها در داخل کشور را تا جایی که میتواند تضعیف کند. این امر با اعمال تحریمهای گستره علیه سپاه، مسائل موشکی، حضور مقتدرانه در منطقه و ... همراه خواهد بود که برآیند آن برای تضعیف مشروعیت نظام جمهوری اسلامی ایران در نزد مردم عمل کند.
در گام دوم، غرب تلاش خواهد کرد تا مردم را باانگیزههایی مانند فساد اقتصادی، تحریم و نابسامانی وضعیت اقتصادی به خیابانها بکشاند.
بنابراین میتوان اینگونه جمعبندی کرد که این بار بهعکس دو مرحله قبلی که بر ترویج خشونت و اغتشاش و بحرانهای اجتماعی استوار بود، سناریوی براندازی از طریق قیام مردمی به دلیل مشکلات اقتصادی و تنگی معیشت اجرا شود تا نظام جمهوری اسلامی ایران برای حل مشکلات اقتصادی ناچار گردد از مواضع خود عقبنشینی کند، در مسائل امنیتی و نظامی و حضور مقتدرانه در منطقه کوتاه بیاید تا با تعامل بهاصطلاح سازنده با غرب، تحریمها و دشمنیها برداشته شود و گره از مشکلات اقتصادی مردم باز شود.
حال این سؤال مطرح میشود که با توجه به اینکه تکیه بر مسائل اقتصادی بهعنوان ابزار اصلی دشمن برای فتنههای آینده مطرح است، وقت آن فرا نرسیده که باطل السّحر دشمن که همان اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی است اجرا شود و از حد شعار و کنفرانس و همایش و سربرگ نامههای اداری فراتر رفته و توسط دولت که همان دستگاه اجرایی است در اقدام و عمل پیاده شود؟!
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
انتهای پیام/
]
به اشتراک گذاری این مطلب!
ارسال دیدگاه