امروز سالروز عملیات غرور آفرین کربلای 5 و شهادت دو تن از فرماندهان غیور سیستان و بلوچستان است که نقشی مهم در جنگ تحمیلی و پیروزی رزمندگان اسلام در این عملیات داشتند.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از عصرهامون، تاریخ ایران پر است از روزهای حماسه و شکوه، هر روز این خاک با رشادت و گذشت شیرمردانش گره خوره و نمی توان حتی یک روز در کتاب خاطرات این مرزبوم یافت که حماسه ای عظیم در آن رخ نداده و شیر زنان و غیور مردان آن برای دفاع از شرافت و ایمانشان به خاک و خون نیفتاده باشند.
یکی از این روزهای خاص 19دی ماه بوده که یادآور دلاوریهای رزمندگان اسلام در عملیات کربلای 5 است، هنوز هم هر سال در سالروز این عملیات پرشکوه صدای فریادهای یا زهرا(س) شیرمردان این مرزبوم از آسمان ایران شنیده می شود همان فریادهایی که قلب دشمن را در خاک شلمچه لرزاند و هراس را برای دشمن اشغالگر به ارمغان آورد، هنوز هم با وجود گذشتن 32 سال از این روز هر سال بوی خون و باروت در شلمچه به مشام می رسد تا هیچ گاه یادمان نرود این تاریخ مصادف است با روزی که بهترین فرزندان این آب و خاک با رشادتی بینظیر بی هیچ ترسی به استقبال شهادت رفته و بیمحبا برای آزادی خاک میهن به قلب دشمن زدند و برای ابد تاریخ ساز شدند.
بسیاری از کارشناسان نظامی در آن زمان به این حقیقت اعتراف کردند که ایران با این عملیات پیچیده و بزرگ توان نظامی خود را به دشمن نشان داد آری در واقع کربلای 5 برای همیشه در تاریخ به نام سنگینترین و گستردهترین عملیات آن دوران ثبت شد و موجب شد تا کمر دشمن بحثی شکسته شود چرا که عراق در این عملیات هم از نظر تجهیزات تلفات زیادی را دید و هم از نظر سیاسی شکست خورد و همچنین ابتکار عمل به دست نیروهای ایرانی افتاد تا در ادامه بتوانند عملیات های بزرگ دیگری را به سرانجام برسانند.
عملیات کربلای 5 انتقامی سخت از صدام بود
عملیات بزرگ کربلای 5 با رمز یا زهرا (س) از جبهه جنوب شلمچه و شرق بصره در منطقهای به وسعت 150 کیلومتر مربع، با هدف آزادسازی شلمچه، جزایر و مناطق شرق بصره، انهدام ماشین جنگی عراق، پاسخ دندانشکن به شرارتهای دشمن در بمباران مناطق مسکونی، در سه مرحله با 22 لشکر از سه قرارگاه آغاز شد و تا 8 اسفند به مدت پنجاه روز به طول انجامید.
سنگینی شرایط دشوار پس از عملیات کربلای 4 ضرورت انجام عملیات دیگری را ایجاب میکرد، عملیاتی که پیروزی آن تضمین شده باشد و ضمنا از جنبه نظامی و سیاسی بسیار ارزشمند باشد تا آثار نامطلوب عدم فتح کربلای 4 را جبران کند عملیات کربلای 5، در شرایطی انجام گرفت که رژیم صدام قصد داشت با تبلیغات گسترده در میان حامیانش، نسبت به قدرتِ مقاومت ارتش عراق در برابر تهاجمات برقآسای رزمندگان اسلام، امیدی کاذب ایجاد کند اما در نهایت فرماندهان و رزمندگان ایرانی در میانه تردید و امید، 19 دی به خط شلمچه زدند و عراقی ها را در جشن پیروزیشان در کربلای 4 حسابی غافلگیر کردند بی تردید روش و منش چاپلوس پروری صدام از دلایل اصلی این غافلگیری بود که یکی از دلایل اصلی موفقیت رزمندگان ما در اولین ساعات این عملیات بود.
از نکات قابل توجه در این علمیات این بود که قویترین پدافند دشمن که با کمک مستشاران خارجی ایجاد شده بود تا عمق 9 کیلومتری خاک عراق در هم شکسته شد و در ادامه نیز دشمن که برای مقابله با تهاجم برقآسای رزمندگان اسلام، 140 تیپ را به این منطقه اعزام کرده بود با شکستی سخت رو به رو شد به گونه ای که از میان این نیروهای اعزامی صدام 81 تیپ و گردان به طور کامل و 34 تیپ دیگر به میزان 50 درصد آسیب دیدند، و حتی 10 درصد از کل نیروی هوایی عراق منهدم شد و همه اینها در کنار سنگینترین تلفات انسانی عراق در جنگ تحمیلی موجب شد تا به نوعی کمر ماشین جنگی عراق شکسته شده و دنیا به قدرت ایمان و اراده رزمندگان اسلام پی ببرد.
تجهیزات و ادوات ایران و عراق در کربلای 5 "
منطقه عملیاتی "شلمچه" در حوزه پدافندی سپاه سوم عراق بود و سه لشکر 11 پیاده، 5 مکانیزه و 3 زرهی در این منطقه مستقر بودند همچنین با شروع عملیات، تعداد دیگری از لشکرهای عراق به تدریج در منطقه عملیاتی حضور یافتند از سوی دیگر قوای رزمی ایران نیز براساس موجودی 200 گردان نیرو، نحوه رزم خود را به این صورت که قرارگاه "خاتم الانبیاء" صلیاللهعلیهوآلهوسلم به عنوان قرارگاه مرکزی، قرارگاههای " کربلا "، "نجف"، " قدس" که تحت فرماندهی قرارگاه "خاتم الانبیاء" صلیاللهعلیهوآلهوسلم هدایت نیروهای زیر را به عهده داشتند.
هم چنین، گردان مستقل 38 زرهی "ذوالفقار"، تیپ 20 زرهی "رمضان" و تیپ توپخانه " 15 خرداد" تحت امر قرارگاه "خاتم الانبیاء" صلیاللهعلیهوآلهوسلم بودند که در مجموع، 24 گردان توپخانه، آماده آتش وجود داشت و در جریان عملیات نیز قرارگاه عملیاتی "نوح" و تیپ های مستقل 110 "خاتم الانبیاء" صلیاللهعلیهوآلهوسلم و " 22 بدر" نیز به نیروهای عمل کننده ملحق شدند.
در این عملیات بزرگ، بیش از 2هزار و 700نفر از نیروهای دشمن را به اسارت گرفته و بیش از 40 هزار نفر از نیروهای دشمن کشته و زخمی شدند، به تصرف درآمدن 150 کیلومتر مربع از جمله پاسگاههای بوبیان، شلمچه، کوت سواری و خین و همچنین جزایر بوارین و امالطویل، کانال پرورش ماهی و چندین روستا در نتیجه استقرار نیروهای اسلام در 10 کیلومتری بصره، به غنیمت گرفتن 700 دستگاه انهدامی، 220 دستگاه اغتنامی، 80 فروند انهدامی، 250 قبضه انهدامی، 85 قبضه اغتنامی و 400 دستگاه سایر ادوات جنگی، انهدامی، 1500 دستگاه انهدامی، 500 دستگاه اغتنامی، 100 دستگاه اغتنامی، توپ ضدهوایی در کنار 120 قبضه انهدامی و 100 قبضه اغتنامی از دیگر نتایج مثبت در این عملیات بود.
شهادت سردار قاسم میرحسینی و شهید عالی در عملیات کربلای5
این روز برای مردم سیستان و بلوچستان یادآور شهادت دو تن از بهترین فرزندان این مرز و بوم است، شهادت سردار قاسم میرحسینی و شهید عالی در عملیات کربلای5 موجب شد تا این روز برای مردم شهید پرور این استان بیش از پیش با ارزش بوده و همه ساله سالروز این حماسه بزرگ و شهادت دو شیرمرد این دیار را گرامی بدارند
شهید میرحسینی مالک زمان بود
حاج قاسم سلیمانی در وصف شهید میرحسینی که می گوید: قاسم بی شک بزرگ لشکر 41 ثارالله بود به گونه ای که امروز هم من در هر ماموریتی جای خالی او را احساسمی کنم شهید میرحسینی در جایگاه خاص و ویژه خود در تمام صحنه های جنگ یگانه و بی نظیر بوداگر یک دمیا در مورد این شهید بزرگوار هم صحبت کنم بازهم حس می کنم نتوانسته ام حق شهید را ادا کنم ایشان با روح بزرگی که داشت بی شک برای خود یک مالک اشتر به تمام معنا بود اما واقعا نمی دانم مالک هم توی صحنه سخت محاصره جنگ مثل شهید میرحسینی بوده یا نه، میرحسینی تا ابد زنده و جاوید است.
شهید میرحسینی یک سخنور تمام عیار بود وقتی شروع به صحبت می کرد در دل همه غوغا به پا می کرد، به قول بچه های هم رزم، قاسم جادو می کرد تمام حرفهای خودش را با استناد به آیات و روایات نقل می کرد، حتی امروز هم نمی توانم کسی را ببینم که در این سن اینگونه باشد و من واقعا احساس می کنم هیچ روحانی توی سن و سال خودش به پای ایشان نمی رسید؛ در جایگاه فرماندهی هم که دیگر نمی توان روی دست ان شهید کسی را آورد ایشان در جلسات همیشه صائب ترین نظرات را می داد در واقع بهترین نظر همیشه همان نظری بود که شهید میرحسینی می داد و در میدان عمل هم همانها بوقوع می پیوست، به خدای دو جهان سوگند که هیچ وقت در چهره شهید میرحسینی حتی در بدترین شرایط و در سخت ترین لحظه های نبرد هیچ اثری از ترس دیده نمی شد انگار در وجود این مرد چیزی به عنوان هراس، دلهره و تردید وجود نداشت، هر چه بود قوت قلب و باور به خدا بود.
سردار میرحسینی به تنهایی یک لشکر بود
قاسم همواره ناجی عملیاتها بود همیشه در لحظه های سخت به فریادمان میرسید در صحنه جنگ وقتی عراقی ها پاتک می زد و فشار می آمد به ناگاه معجره وار وارد عمل می شد و تنها همین اندازه که در جبهه می پیچید میرحسینی آمد والله قسم انگار یک لشکر برای یاری آمده و به ناگاه همه چیز تغییر می کرد و در کل جبهه تاثیر داشت .
به خوبی به یاد دارم که در عملیات بدر وقتی عراقی ها پاتک کردند شهید میرحسینی رفت توی پاتک، در آن لحظه های سخت و دلهره آور که همه به فکر برگشت بودند شهید میرحسینی رفت و آخرین نفر هم برگشت من قطعا شهید میرحسینی را ناجی همه عملیاتها می دانم نقش شهید میرحسینی در یک کفه ترازو و نقش مابقی گردانها در کفه دیگر چیزی بود که همیشه به چشم می خورد.
وی درباره خصوصیت اخلاقی شهید نیز می گوید که من هیچ جا ندیدم شهید از خودش تعریف کند که من ناجی فلان عملیات بودم، همیشه گمنام گمنام بود امروز نیز قبر شهید میرحسینی مثل یک قبر عادی در یک جای دور افتاده است، و هیچ کس نمی داند که یک شخصیت به این بزرگی در زابل می زیست که اینگونه جنگ را برای ایران وزنه ای عظیم بود.
قبل از عملیات کربلای پنج شبی داخل سنگر نشسته بودیم و با هم صحبت می کردیم. گفت : تیر به اینجای من خواهد خورد و انگشتش را روی پیشانی اش گذاشت و همین طور هم شد و بی سیم های لشکر ثارالله تا پایان جنگ دیگر صدای دلنشین و ارزشمند و پرمعرفت میرحسینی را نشنیدند.
سیمخاردار،مهمان فرمانده جوان
با آغاز جنگ تحمیلی و حمله همه جانبه عراق به خاک کشورمان شهید عالی در حالی که تنها یک دانشآموز 14 ساله بود و جثه کوچکی داشت برای حضور در جبهه داوطلب شده و در مناطق عملیاتی حاضر شد، حسینعلی در کنار تحصیل، به ورزش کشتی نیز علاقمند بود و به زیبایی در هر دو نیز به موفقیت رسیده، هوش ذاتی و قدرت ایمان و اراده او موجب شد تا خیلی زود رسالت و توانایی خود را در جبهه بشناسد و در واحد «اطلاعات-عملیات» لشکر41 ثارالله استان کرمان شروع به فعال کند و در عملیاتهایی همچون والفجر8،کربلای1 و کربلای5حضوری پر رنگ و اثر آفرین داشته باشد و در انتها نیز در همین عملیات کربلای 5 به دیدار معبود شتافت.
برادر شهید عالی در خاطراتی روایت میکند: عملیات والفجر8 بود، بر اثر بمباران شیمیایی دشمن تعدادی از رزمندهها زیر آوار ماندند، حسینعلی بدون توجه به گازهای شیمیایی سریع به طرف بچهها رفت، من نیز به دنبالش رفتم، به سختی بسیجیها را بیرون آوردیم. وقتی از محوطه خارج شدیم حالت تهوع و سرگیجه شدید به ما دست داد، تمام صورت برادرم سوخته بود؛ ما را به بیمارستان «بوعلی» تهران اعزام کردند. مصدومیت حسین از ناحیه چشم بیشتر از دیگر اعضای بدنش بود، اما باز میخندید، در حالیکه نگرانش بودم و به استقامت او در برابر آزمایشهای الهی غبطه میخوردم او با دیدن ناراحتی من مرا به صبوری دعوت کرد و گفت: «اینها نعمتهای الهی هستند، از این نعمتها استفاده کنید، این بالاترین افتخار است، اگر خداوند شهادت را نصیب ما نکرد، همین که جراحتی از جنگ داشته باشیم، بالاترین افتخار برای ما است.
در شب نوزدهم دیماه 1365 در حالی که رزمندگان در منطقه «شلمچه» در حال عبور از زمینی پر از آب بودند، به موانعی همچون میدان مین و 100 متر سیم خاردار فرش شده بر زمین میرسند، تخریب چی سیمها را میچیند که در همین لحظه دشمن منور هشدار دهنده را شلیک میکند، در این درگیری گلولهای به پهلوی حسینعلی برخورد میکند اما او برای اینکه رزمندگان دیگر بتوانند از آن مهلکه نجات یابند و خط دشمن شکسته شود خودش را روی سیم خاردارها میاندازد تا پلی باشد برای رزمندگان اسلام، این رشادت والای شهید عالی امروزه نیز برای فرزندان سیستان و بلوچستان به یاد ماندنی است.
شب عملیات کربلای5 حاج قاسم (سردار سلیمانی( با دوربین دید در شب رزمندگان را نگاه میکرد و مرتب به حضرت زهرا(س) متوسل میشد، بعدها سردار سلیمانی درباره این شب روایت کرده است:« دلهره عجیبی پیدا کردم چون آسمان مهتابی بود و من از شروع کار تا نزدیک دشمن شما را میدیدم و مرتب متوسل به حضرت زهرا (س) میشدم که عملیات لو نرود.»
شهید حسینعلی عالی در یکی از نیایشهایش خواسته است: «خداوندا! میخواهم که همچون شهدا مردانه به راه آنها قدم بردارم و تا آخرین قطره خون راه آنها را ادامه دهم. میخواهم همچون دوستانم به سوسوی آن ستاره ای که نور امید به من بخشیده پر بکشم .»
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه