این روزها گویا سیاسیون گیلان هم ترجیح دادند از ایام ارتحال امام (ره) گرفته تا تعطیلات عید فطر یا در مراسم ترحیم شرکت کنند یا استراحتی هرچند کوتاه را پشت سر بگذارند خلاصه اینکه آسمان گیلان این هفته هوایی نسبتا پایدار با جوی آرام را سپری کرد.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از ۸دی، در ششمین شماره انتخابیه گیلان بخوانید:
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, ۸دی,,
** استقلال و پرسپولیس معنا ندارد وقتی پای یک “ایران” در میان است
, ** استقلال و پرسپولیس معنا ندارد وقتی پای یک “ایران” در میان است, ** استقلال و پرسپولیس معنا ندارد وقتی پای یک “ایران” در میان است,همه ما به کری خوانیهای استقلال و پرسپولیس آشنا هستیم اما یادتان که هست، بازی ایران و آمریکا در جام جهانی ۱۹۹۸ را؟! جواد زینچه با سانتری بسیار عالی توپ را به حمید استیلی رساند تا با یک ضربه سر دروازه آمریکا را فرو بریزد و کل ایران یکصدا فریاد شادی سر بدهد.
,قطع بهیقین میشود گفت: در آن لحظه هیچکس فکر استقلالی یا پرسپولیسی بودن این بازیکنان نبود، بلکه آنچه مهم بود ایران و ایرانی بود.
,این را گفتم که بگویم کسانی را باید بهعنوان نماینده مجلس انتخاب کرد که اگر اصلاحطلب یا اصولگرا هستند آنقدری ظرفیت داشته باشند که در بزنگاههای مهم این عرصه، منافع شخصی و گرایش جناحی خود را کنار بگذراند و لج بازی نکند.
,یادمان باشد استقلال و پرسپولیس معنا ندارد وقتی پای یک “ایران” در میان است.
,,
** این روزها روزی هزار بار عاشق میشوم!
** این روزها روزی هزار بار عاشق میشوم!
, ** این روزها روزی هزار بار عاشق میشوم!, ** این روزها روزی هزار بار عاشق میشوم!,آقا، جدیداً من خیلی احساس عاشقی میکنم! روزی هزار بار عاشق میشوم.
,من عاشق میشوم عاشق آن بازنشستهای که بعد از سی سال میخواهد برود مجلس خدمت کند! انگار مجلس پارک است که دورهم جمع شوند و شطرنجبازی کنند!
,عاشق آن شورایی که وظیفه نیمی از اعضایش نیامدن به جلسه است!
,عاشق افزونی ۴۵۰ هزارتومانی پراید ۵۰ میلیونی! عاشق سهمیهبندی ماکارونی، عاشق صف شکر، خلاصه من این روزها هزار بار عاشق میشوم.
,باور کنید اشک در چشمانم جمع میشود وقتی میبینم عضو شورای شهری میخواهد انصراف دهد و در تورنمنتی سیاسی کاندیدا شود اما دیگر اعضا در جلسه حضور پیدا نمیکنند تا آن بنده خدا انصراف ندهد و بین شان جدایی و فراغ نیفتد!
,آخر شما که عاشق نشدهاید اگر عاشق شوید میدانید فراغ خیلی، خیلی سخت است و آدمی را یکشبه پیر میکند!
,مگر میشود عضو شورای اسلامی شهر باشی. آری “شورا” یی که “اسلام” ی است نه “دلبخواهی”! و از خود گذشتی نداشته باشی و اجازه بدهی عشقت انصراف دهد؟! نه! تو اجازه نخواهی داد!
,,
, ,
,
من عاشق آنهایی هستم که بی شهردار بودن کلانشهرشان، آنهم بهاندازه نصف دوره خدمت ۴ ساله اصلاً مهم نیست و بر سر انتخابش بارها تفاهم نداشتند اما انصراف یکی از همکارانشان آنچنان تفاهمی ایجاد میکند که حتی دستور فرماندار هم نمیتواند این عشق را بشکند!
,وای قلبم از عشق فشرده میشود وقتی میبینم اینها همانهایی هستند که در میتینگها و سخنرانیهایشان اول چیزی که مطرح میکنند گذشت و فداکاری است، اصلاً میدانی؟! من عاشق اینهمه عشق سرریز عزیزان شورا هستم. بهسان همین کلیپ!
,
** به آدمهای طماع میدان ندهیم
,
** به آدمهای طماع میدان ندهیم
, ** به آدمهای طماع میدان ندهیم, ** به آدمهای طماع میدان ندهیم,حکایت برخی از آدمها که این روزها حتی از پست وزارت و معاونت استانداری استعفا میدهند آنهم زمانی که دولت دکتر روحانی غرق در گرفتاری و مشکلات عدیده است شاید اینگونه در ذهن ما تبادر کند که برای بقای خود مجبورند اینگونه ریسک کنند.
,فکر میکنید وزیری که مفتخر شد به اینکه در دوران وزارتش جلفترین، مبتذلترین و سبکترین آهنگها در (برخی) مدارس ایران پخش شود و به خورد دانش آموزان داده شود در خود چه توانمندی دیده که بخواهد آن را در بهارستان به منصه ظهور دربیاورد؟!
,میگویند: روزی پادشاهی این سؤال برایش پیش میآید و میخواهد بداند که نجسترین چیزها در دنیای خاکی چیست؟ برای همین کار، وزیرش را مأمور میکند که برود و این “نجسترین” را پیدا کند و اگر جواب این سؤال را بیاورد “تاج و تختش” را به او بدهد.
,وزیر هم عازم سفر میشود و پس از یک سال پرسوجو از افراد مختلف به این نتیجه میرسد که با توجه به حرفها و صحبتهای مردم باید پاسخ، مدفوع آدمیزاد، این اشرف مخلوقات باشد.
,وزیر عازم دیار خود میشود در نزدیکیهای شهر چوپانی را میبیند و به خود میگوید: بگذار از او هم سؤال کنم، شاید جواب تازهای داشته باشد. بعد از صحبت با چوپان، او به وزیر میگوید من جواب را میدانم اما یک شرط دارد.
,وزیر نشنیده شرط را میپذیرد. چوپان هم میگوید تو باید مدفوع خودت را بخوری! وزیر آنچنان عصبانی میشود که میخواهد چوپان را بکشد ولی چوپان به او میگوید تو میتوانی من را بکشی اما مطمئن باش پاسخی که پیداکردهای غلط است. تو این کار را بکن اگر جواب قانعکنندهای نشنیدی من را بکش.
,خلاصه وزیر به خاطر رسیدن به “تاجوتخت” هم که شده قبول میکند تا این کار را انجام میدهد؛ سپس چوپان به او میگوید: “کثیفترین و نجسترین چیزها “طمع” است که تو به خاطرش حاضر شدی آنچه را فکر میکردی نجسترین است بخوردی …!
,انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه