روز دوم شهریور ۱۳۵۷ رژیم شاهنشاهی به شدت در تعقیب او بود و اندرزگو مجبور شد که مدام جابجا شود تا نتوانند او را ردیابی کنند.این عنصر انقلابی برای این که مورد شناسایی ساواک قرار نگیرد، با نامهای مستعار و قیافههای متفاوت خودش را نشان میداد.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صبح زاگرس سیدعلی اندرزگو از فعالان مبارزه مسلحانه علیه حکومت پهلوی، در سال 1318 متولد شد. در 12 سالگی در بازار تهران و در یک نجاری مشغول به کار شد. او روزها کار میکرد و شبها به تحصیل میپرداخت. اندرزگو در سنین نوجوانی به عضویت جمعیت مؤتلفه اسلامی درآمد و در 1341 ـ در 23 سالگی ـ مبارزه مسلحانه علیه شاه را آغاز کرد. او در این مبارزه در کنار شهیدان بخارایی، هرندی، نیکنژاد و تحت هدایت شهید صادق امانی و شهید مهدی عراقی قرار داشت.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, صبح زاگرس,او پس از قیام ۱۵ خرداد دستگیر شد و در زیر شکنجههای طاقتفرسا اعترافی نکرد و آزاد شد. از آن زمان، وارد شاخه نظامی «هیئت مؤتلفه اسلامی» شد و در اولین حرکت خود در حالی که ۱۹ ساله بود، در اعدام انقلابی «حسنعلی منصور»، سرسپرده آمریکا و عامل تصویب «کاپیتولاسیون» و تبعید امام خمینی(ره)، همکاری کرد.
,روز دوم شهریور ۱۳۵۷ رژیم شاهنشاهی به شدت در تعقیب او بود و اندرزگو مجبور شد که مداوم جابجا شود تا نتوانند او را ردیابی کنند.این عنصر انقلابی برای این که مورد شناسایی ساواک قرار نگیرد، با نامهای مستعار و قیافههای متفاوت خودش را نشان میداد. از جمله اسامی مستعار او دکتر «سید حسین حسینی»، «ابوالقاسم واسعی»، «عبدالکریم سپهرنیا»، «ابوالحسن نحوی» و «آقای جوادی» بود.
,همسر شهید اندرزگو خاطره جالبی از پیشگویی همسرش درباره مقام معظم رهبری بیان می کند : یکدفعه کارتر با همسرش به ایران آمده بود، شهید نشسته بود [و از تلویزیون] نگاه میکرد؛ گفتم: آقا! برای این قضیه هیچکار نکردی!؟(چون گفته بود 6 ماه میخواهم زحمت بکشم و ان شاءالله پهلوی را از بین ببرم) گفتم پس چه شد؟ چرا راهی پیدا نمی کنی؟ باز دوباره امریکاییها به ایران آمدند! گفت: پهلوی یا به دست من یا با خون من از بین میرود! بعد از آتش قلیان یک ذغال سرخ برداشت و روی دست گرفت، گفت حفظ دین برای مردم در آخرالزمان مثل تحمل کردن آتش این ذغال میماند! قشنگ کف دستش بود؛ گفتم: آقا! دستت نمیسوزد؟ گفت بدن ما به آتش جهنم هم نمیسوزد.
,
بعد گفت دو سال اول انقلاب همه ملت ایران مورد امتحان خدا قرار میگیرند و بعد از دو سال سید علی نامی میآید رئیسجمهور میشود. من گفتم: سید علی خودت هستی دیگر؟ خودت میخواهی رئیس جمهور بشوی؟! گفت آنموقع من نیستم، آن موقع کس دیگری است میآید رئیس جمهور میشود و بعد از چند سال که بگذرد آقا امام زمان ظهور میکنند.
,
,
برای من خیلی تکاندهنده بود. بعد از اینکه آقا رئیسجمهور شده بود به بچهها گفتم که به ایشان بگویند و بچهها هم گفتند. این خاطرهای بود که من از زبان خودشان شنیدم و این آتش هم برای فهم چگونگی دینداری مردم در آخرالزمان واقعاً برای من جالب بود که دستش نسوخت، یعنی همانطوری که [ذغال] را کف دستش نگه داشت، دوباره آن آتش سرخ را گذاشت روی همان قلیان.
,وی در عملیات ترور حسنعلی منصور ـ عامل کاپیتولاسیون ـ در سال 1343 مشارکت جست و پس از شناسایی، غیاباً به اعدام محکوم شد. او مخفیانه به عراق سفر کرد و در سال 1345 به قم بازگشت، اما توسط ساواک شناسایی شد، به همین دلیل راهی تهران شد و در منطقه چیذر در یک خانه اجارهای اسکان یافت و حوزه علمیه چیذر را مرکز فعالیت خود قرار داد.
,اندرزگو در سال 1349 به اصرار برادرانش با تغییر نام به «شیخ عباس تهرانی» ازدواج کرد.
,,
, ,
,
در سال 1351، یکی از دوستانش توسط ساواک بازداشت شد و در زیر شکنجه به ارتباطش با اندرزگو اعتراف کرد و وی ناچار از چیذر به قم رفت. او در قم متوجه شد که ساواک در سراسر کشور در پی اوست، اما با این حال از مبارزه علیه حکومت شاه مأیوس نشد و به تهیه پول و اسلحه پرداخت.
,اندرزگو از قم به تهران و سپس به مشهد رفت و در مشهد به زابل و از آنجا همراه همسرش، به افغانستان رفت و پس از یک ماه با تغییر چهره به ایران بازگشت. اندرزگو علاوه بر تغییر چهره، از نامهای مستعار، گذرنامههای متعدد و 24 شناسنامه استفاده میکرد. اندرزگو بین قم، تهران و مشهد تردد میکرد.
,وی پس از مدتی راهی مکه شد و از آنجا به نجف رفته و با امام خمینی ملاقات کرد. سیدعلی اندرزگو پس از نجف، دو ماه در سوریه و لبنان به سر برد و در لبنان دورههای فشرده آموزش نظامی را سپری کرد و با هدف ترور شاه به ایران بازگشت، اما قبل از آن که نقشه خود را عملی سازد به دام مأموران ساواک افتاد.
,,
سیدعلی اندرزگو، در آستانة افطار روز 19 رمضان 1357 که راهی منزل یکی از دوستانش بود، به محاصره مأموران ساواک افتاد. مأموران ابتدا او را از ناحیه پا زخمی کردند. در این فرصت، اندرزگو که نقش بر زمین شده بود، با خوردن کاغذهای حاوی شماره تلفن دوستان و نزدیکانش و آغشته کردن بقیه مدارک به خون خود و نابود کردن آنها، مانع از آن شد که نشانی کسی به دست ساواک بیفتد. شهید اندرزگو در ماه مبارک رمضان 1318 متولد و در ماه مبارک رمضان 1357با زبان روزه به شهادت رسید. از وی 4 فرزند به نامهای مهدی، محمود، محسن و مرتضی باقی مانده است.
,انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه