جنگ روایتها، جنگی است که با قدرت تولید معنا و روایت و قدرت رسانه و فضای مجازی، روایت غالب را تعیین میکند. در جنگ روایتها، اگر طرف برنده، روایت نکند، روایت خواهدشد. از پیروزیها شکست و از شکستها پیروزی ساخته خواهد شد.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از بلاغ، جنگروانی، یک ضلع از اضلاع جنگترکیبی علیه نظام جمهوری اسلامی، بهعنوان کشور محوری ِمقاومت است. درجنگ روانی، جبهه دشمن در صدد است با وارونهسازی وقایع و رخدادها، شرایط را به نفع خود و برعلیه ما، رقم بزند. هدف روانی در این جنگ، برهمزدن امنیتروانی جامعه به قصد رسیدن برای سیطره بر افکار و محاسبات و تغییر آنها است.
یکی از ابعاد جنگروانی، ایراد روایتهایی خاص، برای انحراف افکار عمومی از حقایق و واقعیتهاست. روایت، چیزی فراتر از تلاش برای اطلاعرسانی و پیامرسانی است. جنگ روایتها، ترکیبی از علوم جامعه شناسی، روانشناسی، ارتباطات، روابط بینالملل و سیاسی و هنر و به ویژه فناوری اطلاعات است. حوادث اخیر عراق و لبنان، بهانهای است برای پرداختی دوباره به این موضوع.
روایتی از جنگ روایتها!
۲۵۰۰سال قبل بود که یکی از فرماندهان بزرگ چین، به نام "سان تزو" نظرات و ایدهها و تجربیات نظامی خود را بر روی ورقهای نازکی ازچوب نوشت، که "شیوههای جنگی"یا "روشهای به کارگیری نیروها "نام گرفت. چینیها، کتاب مزبور را ۱۳ قرن، نسل به نسل مخفیانه و محرمانه، حفظ کردند و از آن در جنگهایشان بهره بردند. تا این که در قرن هشتم قبل از میلاد، ژاپنیها به آن کتاب دست پیدا کردند. کتابی که سیصدسال قبل، فرانسویها آن را ترجمه کرده و "هنرجنگ" نام نهادند. کتابی که هم اکنون محل مراجعه برای دانش پژوهان و محققان این عرصه است. سان تزو در این کتاب، از عملیات روانی و "پیروزی بدون جنگ" و به نوعی " جنگ نامتقارن" سخن میگوید.
حدود ۲۰سال قبل، اندیشکده رند، پژوهشی را منتشر کرد که " جنگهای شبکهای" نام داشت. در فرازی از این کتاب، جملهای کلیدی و تأمل برانگیز به چشم میآید: "در جنگهای فردا، برنده کسی نیست که بیشترین بمبها را دارد! پیروز کسی است که بهترین روایت را دارد"!!
چیستی جنگ روایتها!
جنگ روایتها، جنگی است که با قدرت تولید معنا و روایت و قدرت رسانه و فضای مجازی، روایت غالب را تعیین میکند. در جنگ روایتها کسی پیروز است که به دو مؤلفه اصلی توجه کند:
اول؛ زمان: بدین معنا که به سرعت و چابکی، اولین روایت را به افکار عمومی ارایه کند.
دوم؛ جذابیت: یعنی روایت اول را هنرمندانه و جذاب، مطرح سازد.
بنابراین برنده جنگ کسی نیست که بیشترین پیروزی را داشته باشد! پیروز جنگ کسی است که اولین و بهترین روایت را تقدیم افکار عمومی کند. در جنگ روایتها، اگر طرف برنده، روایت نکند، روایت خواهدشد. از پیروزیها شکست و از شکستها پیروزی ساخته خواهدشد.
در جنگ روایتها، واقعیتهای عینی مهم نیستند، تلاش دشمن و رقیب آن است که ما را دچار یک چالش ذهنی کند، آنسان که حتی دیدن حقایق هم، نگاه و ذهن او را تصحیح نخواهد کرد. مانند کسانی که نسبت به وطن خود و تواناییهای او، دچار بدبینی هستند. چنین کسانی، حتی اگر پیشرفتهای خیره کننده کشور را هم ببینند، آن را باور نمیکنند.
چرایی جنگ روایتها؛
جنگروایتها، بخشی از جنگ رسانهای است.در جنگ رسانهای برخلاف جنگ فیزیکی، هدف اشغال سرزمین و خاک نیست. در دوران استعمار فرانو، مهمتر از هر چیز تسخیر حوزه ادراک و اندیشه، حوزه گرایش و انگیزه و عرصه رفتار و عمل است. جنگ رسانهای کم هزینهتر، کارآمدتر، فراگیرتر، عمیقتر، و البته پرخسارتترین جنگهاست.در جنگ رسانهای بیش از آن که سربازان دشمن هدف واقع شوند، سربازان خودی، هدف دوست و دشمن واقع میشوند.
جنگ روایتها قطعهای از جورچین، جنگ رسانهای و روانی است که استکبار جهانی در دهههای اخیر بیشتر به آن روی آورده است.
کافی است بدانیم، اگر آمریکا بخواهد در حال حاضر به ایران حمله کند، حداقل به ۴۰۰میلیارد دلار هزینه و ۲۰۰هزار نیرو نیاز دارد، که باگذر زمان چندین برابر میشود. روی آوردن استکبار جهانی، برای همین کمهزینگی و تأثیرگذاری فراگیرتر و عمیقتر بر سرزمین اندیشه و انگیزه مردم و به ویژه جوانان جامعه هدف است. در جنگ رسانهای بذر روایتهای نادرست در دل و جان مردم کاشته میشود و ثمرات مسموم آن سالها و ماهها بعد به دست خود مردم جامعه هدف برداشت و استفاده میشود.
در جنگ روایتها، این واژهها و کلمات جذاب و زیبا هستند که میکشند و تلفات میگیرند. در این جنگ، هر حادثه و اتفاقی در چهارچوب روایت غالب، معنا مییابد و مورد پذیرش واقع میشود.
کشتار مجازی توسط کلمات و واژهها
هدف اصلی در جنگ روایتها، وارونهسازی تاریخ یک ملت، تحریف حقایق تاریخی و برعکس جلوه دادن واقعیتهایی که در حال حاضر وجود دارند و نیز نمایش مبهم و مخدوش از آینده ملتی است که میخواهد برخلاف فضای غالب جهان و طبق اراده و آرمانهای خود حرکت کند.
جنگ روایتها در سه مرحله اصلی، انجام میشود:
اول؛ یک روایت کلان یا " اَبَرروایت" تعیین شده و مطرح میگردد.
نمونه(1). این گزاره دائماً روایت میشود؛ آمریکا ابر قدرت اول دنیاست و ما توان رویارویی با او را نداریم.
نمونه(2). ما توان استقلال همهجانبه و خوداتکایی نداریم؛ به عبارت دیگر؛" ما نمی توانیم"
دوم؛ ساخت و پرداخت خرده روایتها.
نمونه(1). نتوانستیم بعد ۴۰ سال پیشرفت کنیم.
نمونه(2). انرژی هستهای برای ما دردسرسازاست. باید رهایش کنیم.
نمونه(3). اگر آمریکا یک موشک به تأسیسات ما بزند همه چیز ما نابود خواهد شد.
بر اساس همین روایتهای کلان و خرده روایتها، سیاهنمایی از اوضاع کشور، درشتنمایی ضعفها، دوقطبیسازیهای کاذب، شایعهپردازیهای رسانهای، انگارهسازی ذهنی، انجام میشود، به گونهای که اذهان و افکار مردم و سپس قلوب آنها به گروگان اخبار و تحلیلهای ساختگی و غیر واقعی در میآید. فقط در سالهای اخیر بیش از ۸۰۰۰ هزار رسانه مکتوب، مجازی، تصویری برای دوقطبیسازی جنگ و صلح و سازش و چالش روی افکار عمومی کار کردند که مردم را در مقابل نظام قرار دهند و نظام را به کوتاه آمدن در برابر نظام سلطه وادار کنند که با لطف الهی و هدایت رهبرحکیم انقلاب و بصیرت مردم ما ازدستیابی به این هدف شوم، بازماندند.
سوم؛ تهیه و تولید و تأمین محتواهای لازم برای تبدیل روایتها به روایت غالب!
پس از تعیین روایت کلان و خرده روایت، نوبت ایدهیابی و سوژهیابی و تهیه و تولید و تأمین محتواهای مورد نیاز شبکههای رسانهای تصویری و مجازی و مکتوب است. در این مرحله با تولید و تهیه هزاران خبر و تحلیل و محتوا و پیام ِ مخدوش و آمیخته به راست و دروغ، در قالب ِمقاله، گزارش خبری در روزنامهها و نشریات، و شبکههای خبری ۲۴ساعته مثل بی بی سی و سی ان ان.کار تحریف واقعیتها انجام میگیرد.
همچنین، تولید مستندها و فیلمهای داستانی و سریالهای جذاب و فیلمهای سینمایی، پویانمایی و تصویرسازی و رمان و داستان، عملیات نبرد روایتها در دستور کار شبکه رسانهای دشمن قرار دارد. در سالهای اخیر پدیدآمدن شبکههای اجتماعی و ساختن کلمات و جملات کوتاه در داغ کردن و ترند کردن یک موضوع در دستور کار دشمن، قرارگرفته است.
موضوعاتی که در دستور کار دشمن است!!
تردیدی نیست که ایران انقلابی، هدف اول نبرد ترکیبی دشمن است که جنگ رسانهای و به تبع آن جنگ روایتها جزیی از آن است. از اینرو در حوزه داخل و خارج کشور، اقداماتی در جریان انجام است، مهمترین عرصههای هدف دشمن به کمک عناصر بریده و تجدیدنظر خواه:
اول؛ "تحریف تاریخ ایران اسلامی، تحریف تاریخ انقلاب اسلامی و تحریف تاریخ و وقایع دفاع مقدس است. فقط برای تحریف تاریخ دفاع مقدس بیش از ۵۰ سوژه تهیه شده ودر حال انجام است.
دوم؛ تطهیر خاندان کثیف و پهلوی و رژیم مستبد شاهنشاهی و پردازش آن به عنوان، عوامل پیشرفت ایران!
سوم؛ مخدوش کردن چهره شخصیتهای خدوم و انقلابی نهضت و انقلاب و نظام اسلامی و تطهیر عناصر مسالهدار و مشکوک؛
چهارم؛ تحریف آرمانهای امام و ارزشهای انقلاب اسلامی، با خاطرهسازیها و تحلیلهای وارونه و غلط؛
پنجم؛ سیاهنمایی و دروغ پردازی برای ناکارآمد جلوه دادن نظام اسلامی و درشتنمایی ضعفها و مستورسازی و کوچک نمایی پیشرفتهای نظام؛
ششم؛ ابهامسازی و تاریکنمایی آینده نظام و کشور، با تکیه برتضعیف گفتمان مقاومت و دوقطبیسازیهای دروغین.
در پیرامون ایران اسلامی و کشورهای مقاومت نیز این جنگ روایتها در جریان است. حوادث اخیر لبنان و عراق، برپایه همین جنگ روایتها شکل گرفته است. دشمن جلوه دادن حشدالشعبی و حزبالله و معرفی آنها به عنوان عوامل مشکلات این دو کشور؛ تخریب چهره مرجعیت با برجستهسازی تعصبات ناسیونالیستی، کوچکسازی خدمات ایران اسلامی و معرفی آمریکا و عربستان به عنوان کشورهای نجاتبخش و جا انداختن آن در اذهان گروهی از جوانان این دو کشور، تحریف حوادث سه دهه لبنان و عراق به منظور تطهیر حکومت منحوس صدام و....از این قبیل است.
نکته مهم اما؛ این است که کشورهای مقاومت بهخصوص ایران انقلابی به برکت حکمت و بصیرت الهی رهبرانقلاب اسلامی و هوشمندی مردم عزیزمان، توانستهاند با عقلانیت و بصیرت و مقاومت، الگوی برتر و روایت غالب را گفتمان مقاومت جلوه دهند. این امر البته با دشواریها و سختیهای فراوانی حاصل شده است که تفصیل آن فرصت دیگری را میطلبد.
محسن رحمانی واسوکلایی
انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه