زنجیرهی تمدنی اسلام که با انقلاب شروع شده و حال با گذر از مرحلهی نظام اسلامی به تشکیل دولت رسیده است، بعد از جامعه اسلامی قرار است به تمدن برسد. اساساً اگر خروجی انقلاب اسلامی (در ایران) افق تمدنی نداشته باشد ابتر است.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صبح توس، نگاه به مقوله وحدت اسلامی در بین مسلمانان چند حالت کلی دارد. عدهای تصورشان از وحدت اسلامی آنقدر بسیط است که بهنوعی به پلورالیسم یا تکثرگرایی میرسند. انگار که هیچ حق و باطلی که بتوان حول آنها بحث کرد وجود ندارد و حتی تفاوتی نمیکند که شیعیان بر سر اعتقادات خود بمانند یا اعتقادات سایر مذاهب را داشته باشند.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, صبح توس,این نگاه وحدت را با «یکی شدن در تمام عرصههای دینی» یکی میداند و با مضامین کلی مثل صلح و برادری هیچ مرزی را بین مذاهب قائل نیست. از آنطرف نگاه رایج دیگری وجود دارد که وحدت را بهمثابه نفاق دانسته و خود را بریّ از آن میدانند. در نگاه این گروه، لازمه اسلام کامل اعلام برائت از ظالمان به هر نحوی است و در نتیجه از هیچ فرصتی برای ضربه زدن به سایر مذاهب و یا حتی تکفیر آنها چشمپوشی نمیکنند. اگر هم بهناچار وادار به سکوت شوند آن را در قالب تقیه میدانند و شرایط اضطراری را دلیل میدانند.
,نگاه علمای اسلام نسبت به «وحدت اسلامی»
, نگاه علمای اسلام نسبت به «وحدت اسلامی», نگاه علمای اسلام نسبت به «وحدت اسلامی»,آنچه در نگاه اکثر علمای اسلام نسبت به «وحدت اسلامی» وجود دارد متغایر از هر دو نگاه بالاست. وحدت در این نگاه را میتوان بهطور ساده «اهم و مهم» یا «تأکید بر اصول» دانست. وحدت یعنی ببینیم اختلافات مذهبی بین مسلمانان در چه سطحی ضربه به اصل اسلام میزند. از این زاویهی دید آنچه ثمرهی وحدت است پرهیز از درگیریها و مجادلات کوچهبازاری و تقویت ریشهی اسلام است.
,در اینجا نیاز نیست کسی در لایه اعتقادات وحدت پیدا کند. عقاید را با بحث علمی و منطقی میتوان در معرض مذاهب دیگر قرار داد و با دلیل و برهان آنها را به بحث گذاشت. نه یکقدم سستی در آن عقاید نیاز است و نه مسامحه و تساهل اعتقادی. اما در لایهی اجتماعی در عین وجود اختلافات اعتقادی، نیازی به چنددستگی و ایجاد تفرقه و اختلاف نیست. البته که نمیتوان منکر اثر اعتقادات مردم بر ساختارها و تعاملات اجتماعی شد. اما از آنطرف هم نمیتوان درگیری بر سر اعتقادات را تا فروپاشی امت اسلامی ادامه داد. خلاصه آنکه «تفکیک بین اعتقادات و ابراز آنها» در کنار «توجه به اثرات سوء جدال بین مذاهب برای اصل اسلام» دو رکن این نگاه است.
,زنجیره تمدنی اسلام
, زنجیره تمدنی اسلام, زنجیره تمدنی اسلام,زنجیره تمدنی اسلام که با انقلاب شروع شده و حال با گذر از مرحله نظام اسلامی به تشکیل دولت رسیده است، بعد از جامعه اسلامی قرار است به تمدن برسد. اساساً اگر خروجی انقلاب اسلامی (در ایران) افق تمدنی نداشته باشد ابتر است.
,تشکیل تمدن اسلامی، یعنی تشکیل جامعه که مردم مسلمان آن برای نیازهایشان پاسخی برگرفته از تفکر و فرهنگ خودشان داشته باشند، غایت نهایی انقلاب است. در آن اوج است که میتوان گفت کارخانهی انسان(کامل)سازی به بهرهوری رسیده و هدف حاصل شده است.
,تمدن غرب نمونه آنطرفیِ ماجراست. تفکر اومانیستی (انسانگرایی یا اصالت انسان) که در قرون چهارده و پانزده میلادی رواج مییابد به نگاه لذتگرا در بین مردم میانجامد. رفتهرفته این تفکر در هنرهایی چون موسیقی، ادبیات و نقاشی و در رفتارهایی چون مصرفگرایی، لاقیدی اخلاقی و تنوعطلبی به لایه فرهنگ میرسد. بعدازآن است که ساختار حکومت و سیاست، اقتصاد، روابط اجتماعی و علم غربی متناسب با آن فرهنگ، شکل جدیدی به خود میگیرند و تازه از این به بعد است که مظاهر تمدنی چون سینما، صنعت، دانشگاه، پارلمان و بانک دیده میشوند. مسیری که تابهحال چهارصد سالی از ابتدای آن میگذرد.
,زنجیرهی تمدنی اسلام نیز سه لایهی تفکر، فرهنگ و تمدن را در نظر گرفته و در هر حلقه بخشی از این سه لایه را بیشتر تحت اثر قرار میدهد.
,نسبت تمدن نوین اسلامی با وحدت اسلامی
, نسبت تمدن نوین اسلامی با وحدت اسلامی, نسبت تمدن نوین اسلامی با وحدت اسلامی,اما نگاهی به پرسش اصلی داشته باشیم. نسبت تمدن نوین اسلامی با وحدت اسلامی که در نگاه علما وجود دارد چیست؟ اولاً در تعریف تمدن به «تمدن نوین اسلامی» میپردازیم و نه «تمدن نوین شیعی». چرایی این امر را میتوان در اشتراکات بسیار زیاد مذاهب اسلامی در سه لایه تمدنی دانست. اساساً باوجوداین اشتراکات فراوان در تفکر و فرهنگِ مسلمانان امکان تمیز بین لایه تمدن در مذاهب وجود ندارد.
,ثانیاً با وجود سیطره فرهنگی تمدن غرب بر جوامع فعلی جهان (که خود دلایل مفصلی دارد) باید تأثیر عدم وحدت را در تشکیل تمدن اسلامی ملاحظه کرد. گزافه نیست اگر بگوییم نبود وحدت مساوی است با عدم امکان تشکیل تمدن.
,مثالی هست که بهخوبی شرایط فعلی ما را برای تشکیل تمدن اسلامی نشان میدهد. تشکیل این تمدن در جهانی که مسلمانانِ آنهم بهشدت دچار اثرات تمدن غرب هستند، مثل تعویض لاستیک ماشینی است که در سراشیبی در حرکت است. چهبسا اینجا قرار است شاسی و بدنه ماشین هم درحالیکه سرنشین دارد و در حال حرکت است عوض شود! در این شرایط نادیده گرفتن اشتراکات بین مذاهب و جدالهای غیرضروری نتیجهای جز رسیدن به قعر دره نخواهد داشت. تنها با وحدت و تمرکز بر اصول است که میتوان در شرایط سخت غلبه فرهنگی غرب بر جهان، امتی را گرد هم آورد و مرکبی برای حرکت این امت مهیا کرد.
,وحدت با مسلمانانی که برای اسلام شأن تمدنی قائل هستند
, وحدت با مسلمانانی که برای اسلام شأن تمدنی قائل هستند, وحدت با مسلمانانی که برای اسلام شأن تمدنی قائل هستند,نقطه تمایز جدی مذاهب را شاید بتوان سیاست یا حکومت دانست. مشهور است که نگاه شیعیان به دین، سیاسیترین نگاه دینی بین مسلمانان است. اگر این تمایز را مانع وحدت تمدنی بدانیم آشکارا اشتباه کردهایم. اولاً به خاطر آنکه وحدت با تعریف صحیح آن ضرری به این بعد نمیرساند و ثانیاً میتوان با نگاهی به وجود گروههای اسلامگرا در بین سایر مذاهب متوجه اشتراکات بسیار در این زمینه با مذاهب دیگر شد.
,نمونههای خارجی موفق یا ناموفق این گروهها را میتوان در منطقه مشاهده کرد. اگر دقیق نگاه کنیم تفاوتهای اندکی را بین کلیات اسلام سیاسی آنها با اسلام سیاسی انقلاب ایران میتوان یافت و البته که وقتی صحبت از تمدن اسلامی شده است منظور از وحدت، وحدت با مسلمانانی است که برای اسلام شأن تمدنی را قائل باشند.
,علی نخعی کوشه
,انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه