اخبار داغ

گفت‌وگوی ویژه با مداح 8 ساله ساکن مشهدالرضا؛

اولین بار که مداحی کردم از خجالت گریه‌ام گرفت/نوحه خوانی را شغل نمی‌دانم/من سنه ننگم ولی سن افتخاریمسن حسین

اولین بار که مداحی کردم از خجالت گریه‌ام گرفت/نوحه خوانی را شغل نمی‌دانم/من سنه ننگم ولی سن افتخاریمسن حسین
علی اصغر اسماعیل پور مداح 8 ساله اهل بیت(ع) می‌گوید: اولین بار 4 ساله بودم که میکروفون به دست شدم اما از خجالت اشک ریختم و اگر آن روز پدرم مرا بغل نمی‌کرد نمی‌توانستم به مداحی ادامه دهم.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از آناج، علی اصغر مداحی است پر شور و شوق که تنها 8 سال دارد، در هیئت‌های مشهد صاحب نام است و در دسته‌جات آذربایجانی نوحه سرایی می‌کند، در ایام محرم سیاه پوش می‌شود و با صدای شیرینش مجالس اباعبدالله الحسین را حسابی گرم می‌کند. شیطنت‌های خاص خود را دارد ولی در هنگام مداحی جدی است و با سبک خاص خود شعر می‌خواند.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, آناج,

پدرش اصالت آذری دارد و 13 سال پیش از تبریز به مشهد سفر کرده است. از آنجایی که عموی علی اصغر مداح است، او هم به مداحی ترغیب شده و به کمک عمویش در این راه قدم نهاده است. در ادامه گفت‌وگوی آناج با این مداح اهل بیت(ع) را می‌خوانید:

,

کودکی که در 4 سالگی میکروفون به دست شد

,

آناج: از چند سالگی مداحی را شروع کردی؟

, آناج: از چند سالگی مداحی را شروع کردی؟,

اولین بار 4 سالم بود که شروع به نوحه خوانی کردم، عموی من مداح است و او در این راه خیلی کمکم کرد. البته پدرم نیز در حفظ شعرها مرا یاری می‌رساند.

,

هزار بیت شعر حفظ کرده‌ام/هفته‌ای 2 ساعت تمرین می‌کنم

,

آناج: روزانه چند ساعت برای حفظ شعرها وقت می‌گذاری؟

, آناج: روزانه چند ساعت برای حفظ شعرها وقت می‌گذاری؟,

بستگی به مناسبت‌ها دارد، در ایام محرم روزانه 3 ساعت برای یادگیری اشعار وقت می‌گذاشتم، در سایر ایام نیز هفته‌ای به صور میانگین 2 ساعت تمرین می‌کردم، در حال حاضر مابین 25 الی 30 شعر حفظ کردم که به صورت کلی هزار بیتی را شامل می‌شود.

,

 

,

, ,

 

,

اولین بار که مداحی کردم از خجالت گریه‌ام گرفت/اگر در آغوش پدرم آرام نمی‌گرفتم نمی‌توانستم مداحی کنم

,

آناج: کودک‌های هم سن شما سیار خجالتی هستند، زمانی که 8 ساله بودی و شروع به مداحی کردی جالتی نبودی؟

,

اولین بار با پدرم به هیئتی در مشهد رفتیم که عزاداران زیادی در آنجا حضور داشتند، شعر را حفظ کرده بودم اما اضطراب داشتم و از نگاه آدم‌ها خجالت می‌کشیدم، گریه‌ام گرفت و نتوانستم شعر بخوانم. پدرم برای آرام کردنم مرا در بغل خود نشاند و من کردم به نوحه خوانی. از آنجایی که استقبال مردم خوب بود و تشویقم می‌کردند روز به روز ترسم ریخت و دیگر خجالت نمی‌کشیدم.

,

به جای کارتون به مداحی نگاه می‌کردم

,

آناج: چه چیزی باعث شد که به سمت مداحی بروی؟

,

در خانه همیشه به مداحی گوش می‌دادم، صبح که از خواب بیدار می‌شدم به جای کارتون سی‌دی مداحی پخش می‌کردم.

,

زبان ترکی سخت است اما بلدم

,

آناج: آیا زبان و شعر ترکی را هم بلدی؟

,

پدر و مادرم در خانه با یکدیگر ترکی حرف می‌زنند اما با من فارسی صحبت می‌کنند تا در مدرسه دچار مشکل نشوم. زبان ترکی را دوست دارم و تا حدی هم بلدم حرف بزنم اما یادگیری این زبان واقعا سخت است. شعر ترکی را هم حفظ هستم اما بیشتر شعر فارسی حفظ می‌کنم.

,

مداح شدنم مرا خاص کرد/نوحه خوانی را شغل نمی‌دانم/در آینده می‌خواهم کفش فروش شوم

,

آناج: هم‌کلاسی هایت می‌دانند مداحی می‌کنی؟

,

بله، اکنون کلاس دوم ابتدایی می‌روم و از همان ابتدا در مدرسه مداحی و قرآن خوانی کرده‌ام. از آنجایی که سن و سالم کم است و در هیئت‌ها مداحی می‌کنم همین امر مرا در مدرسه تبدیل به فردی خاص کرده است. بعضا به دوستانم هم در مدرسه مداحی را یاد می‌دهند. مداحی‌ام برای خیلی از افراد جالب است و همه از چگونگی مداح شدنم می‌پرسند. دوست دارم این راه را ادامه بدهم و در آینده تبدیل به یکی از مداحان معروف شوم. البته مداحی را یک شغل نمی‌دانم و می‌خواهم در آینده مغازه کفش فروشی باز کنم.

,

 

,

, ,

ای کرامت صاحبی محشرده یاریمسن حسین...

,

آناج: کدام شعر ترکی را بیشتر دوست داری و حفظ هستی؟

,

اختر تابنده گردون مداریمسن حسین

,

گرچه من بی اعتبارم اعتباریمسن حسین

,

اولماقا نوکر وجودیمده لیاقت گورمورم

,

من سنه ننگم ولی سن افتخاریمسن حسین

,

هر یره قویدوم قدم منن خطا سنن عطا

,

ای کرامت صاحبی محشرده یاریمسن حسین

,

شعرهایی از جنس رشادت و قهرمانی/نوحه خوانی را به علی اصغر تحمیل نکردیم

,

پدرش در رابطه با نحوه مداح شدن علی اصغر می‌گوید: علی علاقه خاصی به امام حسین، حضرت عباس و امام رضا دارد. بیشتر شعرهایی که حفظ کرده در وصف رشادت و قهرمانی اهل بیت(ع) است. واقعه عاشورا را به خوبی می‌داند و هنگام ورود به هیئت با جسارت کامل شروع به مداحی می‌کند.

,

زمانی که عمویش برای اولین بار به او شعر و نوحه خوانی یاد داد دیگر پیگیر نشد. عمویش می‌خواست علی اصغر بار دوم خودش به سراغ او برود و بگوید شعر دوم را هم به من یاد بده، برای همین هم اصلا تحمیلی در کار نبود.

,

علی اصغر هم به مانند دیگر کودکان بازی گوشی می‌کند، همیشه به او اجازه دادیم تا ابتدا بازی کند و هر زمانی که خواست مداحی و حفظ اشعار را شروع کند. بعضا در هنگام مداحی برخی کلمات را فراموش می‌کند اما زمانی که کلمه را به او می‌رسانیم مداحی را ادامه می‌دهد.

,

 

,

, ,

 

,

زدور خردسالی ام تو را زدم صدا حسین / الهی آن که جان من شود تو را فدا حسین

,

در پایان علی اصغر یک شعر فارسی را برای ما می‌خواند:

,

اگر که عضو عضو من ز هم شود جدا حسین

,

جدا نگردد از غمت به عزت خدا حسین

,

زدور خردسالی ام تو را زدم صدا حسین

,

الهی آن که جان من شود تو را فدا حسین

,

تمام عمر بوده ام گدای یک نظاره ات

,

به سینۀ شکسته و به قلب پاره پاره ات

,

نه من تو را رها کنم نه تو مرا رها حسین

,

به اشک دیدۀ ترت به خون پاک حنجرت

,

به حنجر بریده و به قطعه قطعه پیکرت

,

به رأس از بدن جدا به صورت منورت

,

به جای تازیانه و تن کبود دخترت

,

مرا ز من جدا کن و ز خود مکن جدا حسین

,

به مجلس عزای تو یکی گلاب می دهد

,

یکی به دست تشنگان به گریه آب می دهد

,

یکی ز کف برای تو قرار و تاب می دهد

,

بعزّت خدا قسم خدا جواب می دهد

,

به هر که با زبان دل تو را زند صدا حسین

,

آقا...!

,

تیر سقیفه آمد و قاتل اصغر تو شد

,

چاک تر از قبای گل پیکر اکبر تو شد

,

مصحف مانده زیر پا دست برادر تو شد

,

سوخته ز آتش حرم دامن دختر تو شد

,

محشر دیگری شد از ناله او بپا حسین

,

آه که شد جدا سرت به پیش چشم مادرت

,

گرفت عرض تسلیت زتازیانه خواهرت

,

زخون حنجر تو شد خضاب روی دخترت

,

نبود جای بوسه ای به پیکر مطهّرت

,

گلوی تشنه شد جدا سر تو از قفا حسین

,

گفت‌وگو از مجید قنبرزاده

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه