از روزی که ازدواج کردم سختیها ذرهای از امید، اعتقاد و عشقم را کم نکرد بلکه بیشتر هم شده.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از دزفول امروز:به چهرهاش نمیخورد جوان باشد اما فقط ۴۷سال دارد. اولین چیزی که از صورتش دلم را تکان میدهد آرامش خاص اوست. “راضیه فروتننژاد” ۲۲سال است که همسر جانباز “عبدالنبی فروتننژاد” میباشد. آنچه میپنداشتیم تا چیزی که برایمان گفت، حکایت فرشتهای است که آتش را بر ابراهیم گلستان میکند.
, به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از دزفول امروز:, به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از دزفول امروز:, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, دزفول امروز:, به چهرهاش نمیخورد جوان باشد اما فقط ۴۷سال دارد. اولین چیزی که از صورتش دلم را تکان میدهد آرامش خاص اوست. “راضیه فروتننژاد” ۲۲سال است که همسر جانباز “عبدالنبی فروتننژاد” میباشد. آنچه میپنداشتیم تا چیزی که برایمان گفت، حکایت فرشتهای است که آتش را بر ابراهیم گلستان میکند.,چطور با شوهرتان آشنا شدید و ازدواج کردید؟
, چطور با شوهرتان آشنا شدید و ازدواج کردید؟, چطور با شوهرتان آشنا شدید و ازدواج کردید؟, چطور با شوهرتان آشنا شدید و ازدواج کردید؟,یکی از دوستان خانوادگی، مرا به او معرفی کرد. سال۷۴ ازدواج کردیم و ثمرهاش ۲پسر، بنام مرتضی و محمد است.
, یکی از دوستان خانوادگی، مرا به او معرفی کرد. سال۷۴ ازدواج کردیم و ثمرهاش ۲پسر، بنام مرتضی و محمد است., یکی از دوستان خانوادگی، مرا به او معرفی کرد. سال۷۴ ازدواج کردیم و ثمرهاش ۲پسر، بنام مرتضی و محمد است.,کی و چطور مجروح شد؟
, کی و چطور مجروح شد؟, کی و چطور مجروح شد؟, کی و چطور مجروح شد؟,جزء نیروهای بسیج مردمی مسجد نجفیه بود. داشت سنگر میساخت که با اصابت توپ از ناحیه کمر و پا ترکش خورد. سال۶۵ به سربازی رفته و طی ماموریتی درون شهری تصادف کرد. ۳ماه در کما بود. با خروج از کما مجددا به سربازی رفت ولی اعصابش ضعیف شده بود…
, جزء نیروهای بسیج مردمی مسجد نجفیه بود. داشت سنگر میساخت که با اصابت توپ از ناحیه کمر و پا ترکش خورد. سال۶۵ به سربازی رفته و طی ماموریتی درون شهری تصادف کرد. ۳ماه در کما بود. با خروج از کما مجددا به سربازی رفت ولی اعصابش ضعیف شده بود…, جزء نیروهای بسیج مردمی مسجد نجفیه بود. داشت سنگر میساخت که با اصابت توپ از ناحیه کمر و پا ترکش خورد. سال۶۵ به سربازی رفته و طی ماموریتی درون شهری تصادف کرد. ۳ماه در کما بود. با خروج از کما مجددا به سربازی رفت ولی اعصابش ضعیف شده بود…,بچهها چطور با رفتار او کنار میآیند؟
, بچهها چطور با رفتار او کنار میآیند؟, بچهها چطور با رفتار او کنار میآیند؟, بچهها چطور با رفتار او کنار میآیند؟,بخاطر مراعات حالش هیچ مشکلی را به او نمیگوییم. با بچهها تنهایی مشکلات را حل میکنیم. برای پدرشان احترام بسیاری قائلند. خیلی برایشان توضیح دادم تا با این شرایط کنار بیایند. سعی کردم تمامی آنچه از دفاع مقدس میدانم برایشان توضیح دهم تا متوجه شوند چرا امروز پدرشان شبیه “بابا”ی دوستانشان نیست و الحمدلله الان شرایط را بخوبی درک میکنند. پسر بزرگم مشغول درس و دانشگاه است، پسرم کوچکم دانشآموز و سرگرم مسجد میباشد.
, بخاطر مراعات حالش هیچ مشکلی را به او نمیگوییم. با بچهها تنهایی مشکلات را حل میکنیم. برای پدرشان احترام بسیاری قائلند. خیلی برایشان توضیح دادم تا با این شرایط کنار بیایند. سعی کردم تمامی آنچه از دفاع مقدس میدانم برایشان توضیح دهم تا متوجه شوند چرا امروز پدرشان شبیه “بابا”ی دوستانشان نیست و الحمدلله الان شرایط را بخوبی درک میکنند. پسر بزرگم مشغول درس و دانشگاه است، پسرم کوچکم دانشآموز و سرگرم مسجد میباشد., بخاطر مراعات حالش هیچ مشکلی را به او نمیگوییم. با بچهها تنهایی مشکلات را حل میکنیم. برای پدرشان احترام بسیاری قائلند. خیلی برایشان توضیح دادم تا با این شرایط کنار بیایند. سعی کردم تمامی آنچه از دفاع مقدس میدانم برایشان توضیح دهم تا متوجه شوند چرا امروز پدرشان شبیه “بابا”ی دوستانشان نیست و الحمدلله الان شرایط را بخوبی درک میکنند. پسر بزرگم مشغول درس و دانشگاه است، پسرم کوچکم دانشآموز و سرگرم مسجد میباشد.,سعی کردم فضای آرامبخشی برایشان مهیا کنم؛ اینکه بخاطر آرامش اعصاب پدرشان، کاری خلاف میلش انجام ندهند.
, سعی کردم فضای آرامبخشی برایشان مهیا کنم؛ اینکه بخاطر آرامش اعصاب پدرشان، کاری خلاف میلش انجام ندهند., سعی کردم فضای آرامبخشی برایشان مهیا کنم؛ اینکه بخاطر آرامش اعصاب پدرشان، کاری خلاف میلش انجام ندهند.,در زندگی یک جانباز اعصاب و روان چه میگذرد؟
, در زندگی یک جانباز اعصاب و روان چه میگذرد؟, در زندگی یک جانباز اعصاب و روان چه میگذرد؟, در زندگی یک جانباز اعصاب و روان چه میگذرد؟,بعنوان همسرش وقتی میخواهم حرفی بزنم، درددلی کنم لااقل گوش بدهد. اما یک حرف را آن قدر تکرار و توضیح میدهم که خودم بیخیال میشوم.
, بعنوان همسرش وقتی میخواهم حرفی بزنم، درددلی کنم لااقل گوش بدهد. اما یک حرف را آن قدر تکرار و توضیح میدهم که خودم بیخیال میشوم., بعنوان همسرش وقتی میخواهم حرفی بزنم، درددلی کنم لااقل گوش بدهد. اما یک حرف را آن قدر تکرار و توضیح میدهم که خودم بیخیال میشوم.,زندگی با فردی که دچار جانبازی به اشکال گوناگون شده سخت است، اما میان آنها جانبازان اعصاب و روان بعلت شرایط خاصشان بسیار دشوار میباشد. زندگی یک جانباز اعصاب روان به قرص و دارو بند است.
, زندگی با فردی که دچار جانبازی به اشکال گوناگون شده سخت است، اما میان آنها جانبازان اعصاب و روان بعلت شرایط خاصشان بسیار دشوار میباشد. زندگی یک جانباز اعصاب روان به قرص و دارو بند است., زندگی با فردی که دچار جانبازی به اشکال گوناگون شده سخت است، اما میان آنها جانبازان اعصاب و روان بعلت شرایط خاصشان بسیار دشوار میباشد. زندگی یک جانباز اعصاب روان به قرص و دارو بند است.,تا قبل از فروردین۹۶ تشنج داشت واقعا شرایط سختی بود. تا اینکه از ابتدای۹۶ دکتر داروهای تشنج را قطع کرد. آن سالها که تشنج داشت شرایط سختی بود.
, تا قبل از فروردین۹۶ تشنج داشت واقعا شرایط سختی بود. تا اینکه از ابتدای۹۶ دکتر داروهای تشنج را قطع کرد. آن سالها که تشنج داشت شرایط سختی بود., تا قبل از فروردین۹۶ تشنج داشت واقعا شرایط سختی بود. تا اینکه از ابتدای۹۶ دکتر داروهای تشنج را قطع کرد. آن سالها که تشنج داشت شرایط سختی بود.,مثلا بیوقت بلند شده نماز میخواند، ایراد میگیرد چرا کلمن داخل اتاق نیست و بشرایط عادی که برمیگردد گریه کرده میگوید: تقصیر من نبود، بچهها را بوسیده و حلالیت میطلبد.
, مثلا بیوقت بلند شده نماز میخواند، ایراد میگیرد چرا کلمن داخل اتاق نیست و بشرایط عادی که برمیگردد گریه کرده میگوید: تقصیر من نبود، بچهها را بوسیده و حلالیت میطلبد., مثلا بیوقت بلند شده نماز میخواند، ایراد میگیرد چرا کلمن داخل اتاق نیست و بشرایط عادی که برمیگردد گریه کرده میگوید: تقصیر من نبود، بچهها را بوسیده و حلالیت میطلبد.,دیدن چنین صحنههایی سخت است. اینکه اظهار پشیمانی و سرخوردگی داشته باشد که چرا بیوقت نماز خواندم، مگر وقت نماز بود؟.
, دیدن چنین صحنههایی سخت است. اینکه اظهار پشیمانی و سرخوردگی داشته باشد که چرا بیوقت نماز خواندم، مگر وقت نماز بود؟., دیدن چنین صحنههایی سخت است. اینکه اظهار پشیمانی و سرخوردگی داشته باشد که چرا بیوقت نماز خواندم، مگر وقت نماز بود؟.,بخاطر ناشنوایی باید اخبار را برایش، یواش یواش توضیح بدهم اگر خبری عقب ماندم و نتوانستم بیانش کنم اعصابش بهم میریزد.
, بخاطر ناشنوایی باید اخبار را برایش، یواش یواش توضیح بدهم اگر خبری عقب ماندم و نتوانستم بیانش کنم اعصابش بهم میریزد., بخاطر ناشنوایی باید اخبار را برایش، یواش یواش توضیح بدهم اگر خبری عقب ماندم و نتوانستم بیانش کنم اعصابش بهم میریزد.,فراموشی و سیر در گذشته یکی از مشکلات اصلی جانبازان اعصاب روان است که خاطرات آن دوران برایش تداعی میشود.
, فراموشی و سیر در گذشته یکی از مشکلات اصلی جانبازان اعصاب روان است که خاطرات آن دوران برایش تداعی میشود., فراموشی و سیر در گذشته یکی از مشکلات اصلی جانبازان اعصاب روان است که خاطرات آن دوران برایش تداعی میشود.,با این گرفتاریها باز هم دوستش دارید؟
, با این گرفتاریها باز هم دوستش دارید؟, با این گرفتاریها باز هم دوستش دارید؟, با این گرفتاریها باز هم دوستش دارید؟,از روزی که تصمیم به ازدواج گرفتم خدا شاهد است سر سوزنی از امید و اعتقادم کاسته نشده. نه تنها عشقم کم نشد بلکه بیشتر هم شده. هیچگاه مشکلات ذرهای از محبت و علاقه مرا کم نمیکند.
, از روزی که تصمیم به ازدواج گرفتم خدا شاهد است سر سوزنی از امید و اعتقادم کاسته نشده. نه تنها عشقم کم نشد بلکه بیشتر هم شده. هیچگاه مشکلات ذرهای از محبت و علاقه مرا کم نمیکند., از روزی که تصمیم به ازدواج گرفتم خدا شاهد است سر سوزنی از امید و اعتقادم کاسته نشده. نه تنها عشقم کم نشد بلکه بیشتر هم شده. هیچگاه مشکلات ذرهای از محبت و علاقه مرا کم نمیکند.,بزرگترین آرزویتان…
, بزرگترین آرزویتان…, بزرگترین آرزویتان…, بزرگترین آرزویتان…,سلامتی، فقط سلامتی… .
, سلامتی، فقط سلامتی… ., سلامتی، فقط سلامتی… .,وقتی از او عصبی میشوید چه چیزی آرامتان میکند؟
, وقتی از او عصبی میشوید چه چیزی آرامتان میکند؟ , وقتی از او عصبی میشوید چه چیزی آرامتان میکند؟ , وقتی از او عصبی میشوید چه چیزی آرامتان میکند؟ ,[بغض گلو او را از ادامه صحبت باز میدارد.] آرامش میکنیم، ذکر ائمه اولین چیزیست که آرامم میکند. تماشای تلویزیون، مشغول شدن با کارهای خانه و… بالاخره سعی میکنم با یک چیزی خود را تسکین بدهم.
, [بغض گلو او را از ادامه صحبت باز میدارد.] آرامش میکنیم، ذکر ائمه اولین چیزیست که آرامم میکند. تماشای تلویزیون، مشغول شدن با کارهای خانه و… بالاخره سعی میکنم با یک چیزی خود را تسکین بدهم., [بغض گلو او را از ادامه صحبت باز میدارد.] آرامش میکنیم، ذکر ائمه اولین چیزیست که آرامم میکند. تماشای تلویزیون، مشغول شدن با کارهای خانه و… بالاخره سعی میکنم با یک چیزی خود را تسکین بدهم.,بعنوان همسر یک جانباز، بنظرتان کدام جانبازان مشکلات بیشتری دارند؟ مردم درک میکنند؟
, بعنوان همسر یک جانباز، بنظرتان کدام جانبازان مشکلات بیشتری دارند؟ مردم درک میکنند؟, بعنوان همسر یک جانباز، بنظرتان کدام جانبازان مشکلات بیشتری دارند؟ مردم درک میکنند؟, بعنوان , همسر , یک جانباز، بنظرتان کدام جانبازان مشکلات, بیشتری دارند؟, مردم , درک میکنند, ؟,بنظرم مظلومترینشان، جانبازان اعصاب و روان است، چون ظاهر سالمی دارند و کسی از درونشان خبر ندارد، تلاطمهای روحیشان را درک نمیکند. وضعیت جانباز قطع عضو برای دیگران روشن است اما جانباز اعصاب و روان نمود ِ بیرونی در جامعه ندارد تا درکش کنند. هر شب که به مسجد رفته و او را میبینند احساس میکنند ظاهر سالمی دارد اما امان از وقتی که دچار بیماری اعصاب و روان میشود…
, بنظرم مظلومترینشان، جانبازان اعصاب و روان است، چون ظاهر سالمی دارند و کسی از درونشان خبر ندارد، تلاطمهای روحیشان را درک نمیکند. وضعیت جانباز قطع عضو برای دیگران روشن است اما جانباز اعصاب و روان نمود ِ بیرونی در جامعه ندارد تا درکش کنند. هر شب که به مسجد رفته و او را میبینند احساس میکنند ظاهر سالمی دارد اما امان از وقتی که دچار بیماری اعصاب و روان میشود…, بنظرم مظلومترینشان، جانبازان اعصاب و روان است، چون ظاهر سالمی دارند و کسی از درونشان خبر ندارد، تلاطمهای روحیشان را درک نمیکند. وضعیت جانباز قطع عضو برای دیگران روشن است اما جانباز اعصاب و روان نمود ِ بیرونی در جامعه ندارد تا درکش کنند. هر شب که به مسجد رفته و او را میبینند احساس میکنند ظاهر سالمی دارد اما امان از وقتی که دچار بیماری اعصاب و روان میشود…,شرایط جسمیاش برایتان چه تبعاتی داشته است؟
, شرایط جسمیاش برایتان چه تبعاتی داشته است؟, شرایط جسمیاش برایتان چه تبعاتی داشته است؟, شرایط جسمیاش برایتان چه تبعاتی داشته است؟,قطعا از نظر روحی و جسمی تبعاتی دارد. از جمله فاصله بین ما که باعث میشود نتوانیم بخوبی همکلام شویم.
, قطعا از نظر روحی و جسمی تبعاتی دارد. از جمله فاصله بین ما که باعث میشود نتوانیم بخوبی همکلام شویم., قطعا از نظر روحی و جسمی تبعاتی دارد. از جمله فاصله بین ما که باعث میشود نتوانیم بخوبی همکلام شویم.,تلخترین و شیرینترین خاطره زندگیتان چیست؟
, تلخترین و شیرینترین خاطره زندگیتان چیست؟, تلخترین و شیرینترین خاطره زندگیتان چیست؟, تلخترین و شیرینترین خاطره زندگیتان چیست؟,روزهایی که تشنج میگرفت روزهای بسیار سخت و تلخی بود.
, روزهایی که تشنج میگرفت روزهای بسیار سخت و تلخی بود., روزهایی که تشنج میگرفت روزهای بسیار سخت و تلخی بود.,شیرینترین خاطرهام تولد پسرم بود که پدرش بیمارستان نیامد! شاید برایتان عجیب باشد، خوبیاش این بود که نیامد. بخاطر شرایط عصبی که داشت اگر مشکلی بوجود میآمد، عصبی میشد.
, شیرینترین خاطرهام تولد پسرم بود که پدرش بیمارستان نیامد! شاید برایتان عجیب باشد، خوبیاش این بود که نیامد. بخاطر شرایط عصبی که داشت اگر مشکلی بوجود میآمد، عصبی میشد., شیرینترین خاطرهام تولد پسرم بود که پدرش بیمارستان نیامد! شاید برایتان عجیب باشد، خوبیاش این بود که نیامد. بخاطر شرایط عصبی که داشت اگر مشکلی بوجود میآمد، عصبی میشد.,بنیاد شهید برای جانبازان اعصاب و روان چه خدمات خاصی ارایه میدهد؟
, بنیاد شهید برای جانبازان اعصاب و روان چه خدمات خاصی ارایه میدهد؟ , بنیاد شهید برای جانبازان اعصاب و روان چه خدمات خاصی ارایه میدهد؟ , بنیاد شهید برای جانبازان اعصاب و روان چه خدمات خاصی ارایه میدهد؟ ,۲سالی هست بخاطر پیگیریهایم جانباز ۱۵درصد شده. متاسفانه خدمات زیادی به ما تعلق نمیگیرد چون زیر ۲۵درصد است. در حد پرداخت هزینه نوار مغزی و اعصابش.
, ۲سالی هست بخاطر پیگیریهایم جانباز ۱۵درصد شده. متاسفانه خدمات زیادی به ما تعلق نمیگیرد چون زیر ۲۵درصد است. در حد پرداخت هزینه نوار مغزی و اعصابش., ۲سالی هست بخاطر پیگیریهایم جانباز ۱۵درصد شده. متاسفانه خدمات زیادی به ما تعلق نمیگیرد چون زیر ۲۵درصد است. در حد پرداخت هزینه نوار مغزی و اعصابش.,پینوشت: رهبر انقلاب در پیامی برای کتاب خاطرات یکی از جانبازان (نورالدین پسر ایران) فرمودند:
, پینوشت: رهبر انقلاب در پیامی برای کتاب خاطرات یکی از جانبازان (نورالدین پسر ایران) فرمودند:, پینوشت: رهبر انقلاب در پیامی برای کتاب خاطرات یکی از جانبازان (نورالدین پسر ایران) فرمودند:,…تنها نقصی که بنظر رسید نپرداختن به نقش فداکارانهٔ همسری است که تلخیها و دشواریهای زندگی با رزمندهای یکدنده، مجروح و شلوغ را بجان خریده و داوطلبانه همراهی دشوار و البته پُراَجر با او را پذیرفته است…
, …تنها نقصی که بنظر رسید نپرداختن به نقش فداکارانهٔ همسری است که تلخیها و دشواریهای زندگی با رزمندهای یکدنده، مجروح و شلوغ را بجان خریده و داوطلبانه همراهی دشوار و البته پُراَجر با او را پذیرفته است…, …تنها نقصی که بنظر رسید نپرداختن به نقش فداکارانهٔ همسری است که تلخیها و دشواریهای زندگی با رزمندهای یکدنده، مجروح و شلوغ را بجان خریده و داوطلبانه همراهی دشوار و البته پُراَجر با او را پذیرفته است…, , , , , ,عکس تزیینی و بایگانی است.
, عکس تزیینی و بایگانی است., عکس تزیینی و بایگانی است.,گفتگو: فاطمه دقاقنژاد- دزفول امروز
, گفتگو: فاطمه دقاقنژاد- دزفول امروز, گفتگو: فاطمه دقاقنژاد- دزفول امروز]
ارسال دیدگاه