اخبار داغ

در آئین تشییع شهدای گمنام؛

آسمان نهبندان بارانی شد

آسمان نهبندان بارانی شد
گرچه در زمستان باران نبارید اما امروز آسمان نهبندان باری دیگر بارانی شد و عطر شهدا در کوچه ،پس کوچه های شهر پیچید.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛به  نقل از، نهبندان خبر،«بسم رب الشهداء و الصدیقین»

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, نهبندان خبر,

گرچه در زمستان باران نبارید اما امروز آسمان نهبندان باری دیگر بارانی شد و عطر شهدا در کوچه ،پس کوچه های شهر پیچید.

همه آمده بودند : مرد،زن،پیر،جوان ،کودک و میانسال همه و همه تا در مهمانی لاله ها تجدید بیعتی داشته باشند.

دوربین و قلم قادر به وصف نبود، اما من،منی که از روزها و به جرآت بگویم سالها به انتظار چنین روزی نشسته بودم،غوغا و هیاهوی دوستانم در فراخوان استقبال و تشییع شهدا را به وضوح دیدم و به احوال یکایک آنها غبطه خوردم.

یارای آن نبود تا با پای پیاده به اولین مامن و محفل انس شهدا گام بردارم و در جوار امامزاده سیدناالحسین(ع) ،دیار سرداران شهید خاک را توتیای چشمانم کنم.

شب تا صبح به انتظار و اشک ریختم،گریه کردم .... و با تمام وجود معنای انتظار را چشیدم و بر احوال پدران،مادران،همسران و فرزندان چشم دوخته به راه، التماس دعا گفتم.

و غافل از اینکه شهدا زنده و نزد پروردگار روزی خور اویند...

مردم سرزمین من ،جوانان غیور و رشید نهبندان باری دیگر با عهد و پیمان با شهدا،مشت محکمی بر دهان یاوه گویان شرق و غرب زده و نشان دادند گرچه بیش از چند دهه از دفاع مقدس و جنگ تحمیلی می گذرد اما رنج دورانها،رشادتها،جانفشانی ها و ایثارگری های غیور مردان کانال کمیل و حنظله،عملیات والفجر ،بیت المقدس و... را فراموش نکرده اند.

گویا شهدای گمنام با حضور خود،باری دیگر یاد شهید کاردیده و حلمای نازنین را در خاطره ها زنده کرد.

و اما حرف من !!! مادرم یا فاطمه (س): قلمم در روز محشر به عاشقانه های حضور در استقبال و تشییع شهدا گواهی خواهند داد ،باشد که شفاعت شهدا نصیب مان گردد.

آمین یا رب العالمین

انتهای پیام/

,

گرچه در زمستان باران نبارید اما امروز آسمان نهبندان باری دیگر بارانی شد و عطر شهدا در کوچه ،پس کوچه های شهر پیچید.

همه آمده بودند : مرد،زن،پیر،جوان ،کودک و میانسال همه و همه تا در مهمانی لاله ها تجدید بیعتی داشته باشند.

دوربین و قلم قادر به وصف نبود، اما من،منی که از روزها و به جرآت بگویم سالها به انتظار چنین روزی نشسته بودم،غوغا و هیاهوی دوستانم در فراخوان استقبال و تشییع شهدا را به وضوح دیدم و به احوال یکایک آنها غبطه خوردم.

یارای آن نبود تا با پای پیاده به اولین مامن و محفل انس شهدا گام بردارم و در جوار امامزاده سیدناالحسین(ع) ،دیار سرداران شهید خاک را توتیای چشمانم کنم.

شب تا صبح به انتظار و اشک ریختم،گریه کردم .... و با تمام وجود معنای انتظار را چشیدم و بر احوال پدران،مادران،همسران و فرزندان چشم دوخته به راه، التماس دعا گفتم.

و غافل از اینکه شهدا زنده و نزد پروردگار روزی خور اویند...

مردم سرزمین من ،جوانان غیور و رشید نهبندان باری دیگر با عهد و پیمان با شهدا،مشت محکمی بر دهان یاوه گویان شرق و غرب زده و نشان دادند گرچه بیش از چند دهه از دفاع مقدس و جنگ تحمیلی می گذرد اما رنج دورانها،رشادتها،جانفشانی ها و ایثارگری های غیور مردان کانال کمیل و حنظله،عملیات والفجر ،بیت المقدس و... را فراموش نکرده اند.

گویا شهدای گمنام با حضور خود،باری دیگر یاد شهید کاردیده و حلمای نازنین را در خاطره ها زنده کرد.

و اما حرف من !!! مادرم یا فاطمه (س): قلمم در روز محشر به عاشقانه های حضور در استقبال و تشییع شهدا گواهی خواهند داد ،باشد که شفاعت شهدا نصیب مان گردد.

آمین یا رب العالمین

انتهای پیام/

,

گرچه در زمستان باران نبارید اما امروز آسمان نهبندان باری دیگر بارانی شد و عطر شهدا در کوچه ،پس کوچه های شهر پیچید.

همه آمده بودند : مرد،زن،پیر،جوان ،کودک و میانسال همه و همه تا در مهمانی لاله ها تجدید بیعتی داشته باشند.

دوربین و قلم قادر به وصف نبود، اما من،منی که از روزها و به جرآت بگویم سالها به انتظار چنین روزی نشسته بودم،غوغا و هیاهوی دوستانم در فراخوان استقبال و تشییع شهدا را به وضوح دیدم و به احوال یکایک آنها غبطه خوردم.

یارای آن نبود تا با پای پیاده به اولین مامن و محفل انس شهدا گام بردارم و در جوار امامزاده سیدناالحسین(ع) ،دیار سرداران شهید خاک را توتیای چشمانم کنم.

شب تا صبح به انتظار و اشک ریختم،گریه کردم .... و با تمام وجود معنای انتظار را چشیدم و بر احوال پدران،مادران،همسران و فرزندان چشم دوخته به راه، التماس دعا گفتم.

و غافل از اینکه شهدا زنده و نزد پروردگار روزی خور اویند...

مردم سرزمین من ،جوانان غیور و رشید نهبندان باری دیگر با عهد و پیمان با شهدا،مشت محکمی بر دهان یاوه گویان شرق و غرب زده و نشان دادند گرچه بیش از چند دهه از دفاع مقدس و جنگ تحمیلی می گذرد اما رنج دورانها،رشادتها،جانفشانی ها و ایثارگری های غیور مردان کانال کمیل و حنظله،عملیات والفجر ،بیت المقدس و... را فراموش نکرده اند.

گویا شهدای گمنام با حضور خود،باری دیگر یاد شهید کاردیده و حلمای نازنین را در خاطره ها زنده کرد.

و اما حرف من !!! مادرم یا فاطمه (س): قلمم در روز محشر به عاشقانه های حضور در استقبال و تشییع شهدا گواهی خواهند داد ،باشد که شفاعت شهدا نصیب مان گردد.

آمین یا رب العالمین

انتهای پیام/

,

گرچه در زمستان باران نبارید اما امروز آسمان نهبندان باری دیگر بارانی شد و عطر شهدا در کوچه ،پس کوچه های شهر پیچید.

همه آمده بودند : مرد،زن،پیر،جوان ،کودک و میانسال همه و همه تا در مهمانی لاله ها تجدید بیعتی داشته باشند.

دوربین و قلم قادر به وصف نبود، اما من،منی که از روزها و به جرآت بگویم سالها به انتظار چنین روزی نشسته بودم،غوغا و هیاهوی دوستانم در فراخوان استقبال و تشییع شهدا را به وضوح دیدم و به احوال یکایک آنها غبطه خوردم.

یارای آن نبود تا با پای پیاده به اولین مامن و محفل انس شهدا گام بردارم و در جوار امامزاده سیدناالحسین(ع) ،دیار سرداران شهید خاک را توتیای چشمانم کنم.

شب تا صبح به انتظار و اشک ریختم،گریه کردم .... و با تمام وجود معنای انتظار را چشیدم و بر احوال پدران،مادران،همسران و فرزندان چشم دوخته به راه، التماس دعا گفتم.

و غافل از اینکه شهدا زنده و نزد پروردگار روزی خور اویند...

مردم سرزمین من ،جوانان غیور و رشید نهبندان باری دیگر با عهد و پیمان با شهدا،مشت محکمی بر دهان یاوه گویان شرق و غرب زده و نشان دادند گرچه بیش از چند دهه از دفاع مقدس و جنگ تحمیلی می گذرد اما رنج دورانها،رشادتها،جانفشانی ها و ایثارگری های غیور مردان کانال کمیل و حنظله،عملیات والفجر ،بیت المقدس و... را فراموش نکرده اند.

گویا شهدای گمنام با حضور خود،باری دیگر یاد شهید کاردیده و حلمای نازنین را در خاطره ها زنده کرد.

و اما حرف من !!! مادرم یا فاطمه (س): قلمم در روز محشر به عاشقانه های حضور در استقبال و تشییع شهدا گواهی خواهند داد ،باشد که شفاعت شهدا نصیب مان گردد.

آمین یا رب العالمین

انتهای پیام/

,

گرچه در زمستان باران نبارید اما امروز آسمان نهبندان باری دیگر بارانی شد و عطر شهدا در کوچه ،پس کوچه های شهر پیچید.

,

همه آمده بودند : مرد،زن،پیر،جوان ،کودک و میانسال همه و همه تا در مهمانی لاله ها تجدید بیعتی داشته باشند.

,

دوربین و قلم قادر به وصف نبود، اما من،منی که از روزها و به جرآت بگویم سالها به انتظار چنین روزی نشسته بودم،غوغا و هیاهوی دوستانم در فراخوان استقبال و تشییع شهدا را به وضوح دیدم و به احوال یکایک آنها غبطه خوردم.

,

یارای آن نبود تا با پای پیاده به اولین مامن و محفل انس شهدا گام بردارم و در جوار امامزاده سیدناالحسین(ع) ،دیار سرداران شهید خاک را توتیای چشمانم کنم.

,

شب تا صبح به انتظار و اشک ریختم،گریه کردم .... و با تمام وجود معنای انتظار را چشیدم و بر احوال پدران،مادران،همسران و فرزندان چشم دوخته به راه، التماس دعا گفتم.

,

و غافل از اینکه شهدا زنده و نزد پروردگار روزی خور اویند...

,

مردم سرزمین من ،جوانان غیور و رشید نهبندان باری دیگر با عهد و پیمان با شهدا،مشت محکمی بر دهان یاوه گویان شرق و غرب زده و نشان دادند گرچه بیش از چند دهه از دفاع مقدس و جنگ تحمیلی می گذرد اما رنج دورانها،رشادتها،جانفشانی ها و ایثارگری های غیور مردان کانال کمیل و حنظله،عملیات والفجر ،بیت المقدس و... را فراموش نکرده اند.

,

گویا شهدای گمنام با حضور خود،باری دیگر یاد شهید کاردیده و حلمای نازنین را در خاطره ها زنده کرد.

,

و اما حرف من !!! مادرم یا فاطمه (س): قلمم در روز محشر به عاشقانه های حضور در استقبال و تشییع شهدا گواهی خواهند داد ،باشد که شفاعت شهدا نصیب مان گردد.

,

آمین یا رب العالمین

,

انتهای پیام/

,

 

]

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه