شیخ از زمانی که حبس شد تا موقعی که اعدام گشت تمام ساعات را با بردباری و خونسردی و متانت گذراند و ضعف نفس از خود نشان نداد و راه عجز و ناله و توسل به این و آن را در پیش نگرفت و شخصیت خود را حفظ کرد.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ فضلالله نوری، فضلالله آل کیا کجوری طبرسی مازندرانی از خاندان رستمدار میباشد.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, .,او فرزند عباس کجوری نوری پیشنماز شیخ عباس لاشکی کجوری آل کیا طبرسی مازندرانی از طایفه رستمدار و آسیه مجتهد نوری طبرسی مازندرانی از طایفه رویان فرزند میرزا محمدتقی نوری مازندرانی بود.
,فضل الله که به دروس دینی و حوزوی علاقه زیادی به سبب خانواده اش پیدا کرده بود، به همراه دایی خود به عراق و سامرا سفر کرد و در آنجا به درس خواندن مشغول شد.
,,
آغاز نهضت مشروطه
, آغاز نهضت مشروطه,وی پس از تحصیل علوم دینی مقیم تهران گشت. او در وقایع انقلاب مشروطه ایران با حمایت و همراهی میرزای شیرازی، میرزاحسن آشتیانی، سید جمال الدین اسدآبادی و سایر فقهای عصر خود به حمایت از مشروطه پرداخت.
,, ,
فضلالله نوری الگوهایی ارائه داد که به مشروطه مشروعه مشهور شد. او نوشتن هرگونه قانون و واداشتن شهروندان به پیروی از قانونی که در شرع آورده نشدهاست را نادرست میدانست و با برقراری مجلس انتخابی و نیز مسئله تقسیم قوا مخالفت میورزید.
,,
شیخ فضل الله از کسانی بود که می دانست نهضت مشروطه در حال حرکت غلط است و خواستار نهضت مشروطه مشروعه شد که بخشی از سخنان او بدین شرح است:« ایها الناس من بهیچوجه منکر مجلس شورای ملی نیستم. بلکه من مدخلیت خود را در تأسیس این اساس بیش از همه کس میدانم. زیرا که علماء بزرگ ما که مجاور عتبات عالیات و سایر ممالک هستند هیچیک همراه نبودند. و همه را باقامه دلایل و براهین من همراه کردم. از خود آن آقایان عظام میتوانید این مطلب را جویا شوید. الآن هم من همان هستم که بودم. تغییر در مقصد، و تجددی در رأی من بهم نرسیده است. صریحاً میگویم همه بشنوید، و بغائبین هم برسانید، که من آن مجلس شورای ملی را میخواهم که عموم مسلمانان آن را میخواهند.
,,
رد پناهندگی توسط روس ها
, رد پناهندگی توسط روس ها,ملاعلی مدرس از شاگردان شهید شیخ فضل الله است می گوید روزی در محضر ایشان نشسته بودیم که نماینده سفارت روس ها وارد شد و با حاج شیخ مذاکره و او را دعوت به سفارتخانه نمود.
,حاج شیخ جواب داد: مسلمان نباید پناهنده کفر شود آن هم مثل من.
, .,معاون سفیر گفت: بیائید بیرق را بالای سردر خانه نصب نمائید و بیرق را نشان داد و اجازه خواست سردرب عمارت قرار دهند.
, .,حاج شیخ جواب داد: اسلام زیر بیرق کفر نخواهد رفت؛
,معاون سفیر گفت: برای شما خطر جانی خواهد داشت؛ شیخ پاسخ داد: زهی شرافت و آرزومندم.
,, ,
ترور نافرجام
, ترور نافرجام,در سال ۱۲۸۷ش (۱۳۲۶ق در دوره استبداد صغیر، با توجه به رفت و آمد شیخ فضل الله به دربار محمدعلی شاه، و همراهی با وی در مخالفت با مشروطه برخی از آزادیخواهان نقشه کشتن شیخ را کشیدند و جوانی به نام کریم دواتگر مأمور انجام شد.
,وی در شب ۱۹ دی (۱۶ ذی الحجه) به شیخ فضل الله شلیک کرد که منجر به زخمی شدن وی شد، دواتگر پس از این عمل نافرجام به زندان رفت؛ ولی شیخ فضل الله راضی به کشتن او نبود، او همچنان در زندان بود تا تهران به دست آزادیخواهان افتاد.
,,
خیانت خودی ها و جلسه دادگاه
, خیانت خودی ها و جلسه دادگاه,سرانجام، در ۱۲ رجب جمعی از مبارزان مشروطه به خانه شیخ رفتند و او را دستگیر نمودند و به وسیله درشکه به میدان توپخانه آوردند و در یکی از اطاقهای طبقه فوقانی محبوسش نمودند.
,ظاهراً صورت جلسهای از دادگاه شیخ فضل الله و اینکه دقیقاً وی در برابر اتهاماتش چه پاسخهایی داده است در دست نیست، کسروی مینویسد: ما از این محکمه و از داوران آن و چگونگی محاکمه هیچگونه آگاهی نداریم و این شگفت که با آن همه روزنامهها که همین هنگام آغاز شده بود و سپس شماره آنها بسیار فزونتر گردید در این بارهها چیزی نوشته نشده است و چند ورقی که گویا جداگانه در این باره چاپ شده نیز ما آنها را ندیده ایم.
,شیخ از زمانی که حبس شد تا موقعی که اعدام گشت تمام ساعات را با بردباری و خونسردی و متانت گذراند و ضعف نفس از خود نشان نداد و راه عجز و ناله و توسل به این و آن را در پیش نگرفت و شخصیت خود را حفظ کرد.
, .,,
حکم اعدام و شهادت غریبانه
, حکم اعدام و شهادت غریبانه,مأمورین اجرا، حکم دادگاه انقلاب را به شیخ ابلاغ کردند و بلادرنگ او را در میان گرفته و از پلههای طبقه فوقانی عمارت توپخانه سرازیر شده وارد میدان شدند. محکوم فاصله میان زندان و محل اعدام را با خونسردی و متانت پیمود و با وجود سن بالا، ضعف و ناتوانی از خود نشان نداد و در دقایق آخر عمر ثبات و استقامت خود را به ظهور رسانید.
, . ,ناظرین نزدیک به محل اعدام گفتهاند که جان کندن شیخ بیش از نیم دقیقه طول نکشید و پس از آنکه او را بهدار کشیدند تشنجی در اعضایش ظاهر شد و سپس چراغ عمرش خاموش شد.
,مشهور است که شیخ مهدی پسر شیخ فضل الله که از مشروطه خواهان بود در موقع اعدام پدرش حضور داشته و کف میزده و اظهار بشاشت میکرده. ولی ملک زاده مینویسد: این شهرت به کلی خالی از حقیقت و راستی است. میرزا محمد نجات به من گفته است که همان موقع اعدام شیخ، من به عمارت تخت مرمر رفتم و شیخ مهدی را دیدم زیر درخت چناری نشسته و گریه میکند.
, .,, ,
نظر امام خمینی (ره) در مورد شیخ فضل الله نوری
, نظر امام خمینی (ره) در مورد شیخ فضل الله نوری,در دوران مشروطه... یک عدهای که نمیخواستند که در این کشور اسلام قوه داشته باشند... جوسازی کردند به طوری که مثل مرحوم آقا شیخ فضل الله که آن وقت یک آدم شاخصی در ایران بود و مورد قبول بود همچو جوسازی کردند که در میدان علنی ایشان را بهدار زدند و پای آن هم کف زدند. و این نقشهای بود برای اینکه اسلام را منعزل کنند و کردند.
,,
و از آن به بعد دیگر نتوانست مشروطه یک مشروطهای باشد که علمای نجف میخواستند، حتی قضیه مرحوم آقا شیخ فضل الله را در نجف هم یک جور بدی منعکس کردند، که آنجا هم صدائی از آن در نیامد. این جوی که ساختند در ایران و در سایر جاها، این جو اسباب این شد که آقا شیخ فضل الله را با دست بعضی از روحانیون خود ایران محکوم کردند و بعد او را آوردند در وسط میدان و بهدار کشیدند و پای آن هم ایستادند کف زدند و شکست دادند اسلام را در آن وقت. و مردم غفلت داشتند از این عمل، حتی علما هم غفلت داشتند.
,, ,
انتهای پیام/
,]
ارسال دیدگاه