اخبار داغ

کنگره 5400 شهید استان کردستان؛

آرزوی شهادت فرزند شهید برای دیدار با پدر / شهادت نردبان آسمان بود

آرزوی شهادت فرزند شهید برای دیدار با پدر / شهادت نردبان آسمان بود
در راستای گرامیداشت یاد و خاطره 5400 شهید استان کردستان و در آستانه برگزاری اجلاسیه شهدای شهرستان قروه به دیدار خانواده شهید خدامراد برزگر احسان آمدیم تا بیشتر از حال و هوای روزهای پرافتخار دفاع مقدس مطلع شویم.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از کردتودی،  اینجا کردستان است سرزمین مجاهدت­های خاموش؛ سرزمین آلاله های خونین؛ سرزمین رودهای خروشان که روزی مردان جنگ را در آغوش خود گرفتند؛ سرزمین مجاهدان گمنام؛ سرزمین سر به داران حماسه؛ سرزمین پیشمرگان کرد.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, کردتودی,

 

,

در این دیار سرافراز امروز به دیدار فرزند یکی از شهدای هشت سال جنگ تحمیلی از خطه شهید پرور دلبران آمده ایم ، فرزندی که آرزوی دیدار با پدرش را در شهادت خودش می بیند .

,

از شما همراهان گرامی نیز دعوت می کنیم تا امروز خواننده گفتگوی ما با روح الله برزگر احسان فرزند شهید خدامراد برزگر احسان باشید:

,

 

,

 

,

آقای برزگر احسان لطفا از پدر بزرگوارتان برای ما بگویید که چگونه وارد عرصه دفاع مقدس شدند و در چه خانواده ای زندگی می کردند؟

,

شهید خدامراد برزگر احسان در دهم آذرماه سال 1346 در خانواده ای مذهبی و در دلبران به عنوان فرزند پنجم خانواده به دنیا آمد و دوره ابتدایی و راهنمایی را که پشت سر گذاشت با آغاز جنگ تحمیلی وارد سپاه پاسداران شد و در ابتدا به صورت بسیجی در سال 61 به سنندج اعزام گردید

,

 

,

شهید به همراه دیگر بسیجیان کردستانی یک دوره آموزشی در تهران گذراندند و در سه دسته و یک گروهان قرار داشتند.

,

 

,

وی به بیان خاطراتی از شهید برزگر احسان از زبان پاسدار بازنشیته محمد حسابی پرداخت و گفت:

,

محمد حسابی یکی از پاسداران بازنشته و سردار رجبی هم که هم اکنون فرمانده سپاه بیت المقدس استان کردستان هستند همرزم پدر شهیدم بودند و در سال 62 به عنوان پاسدار رسمی در مناطق مختلف عملیاتی سنندج در کنار یکدیگر حضور داشتند و در سه دسته که یک گروهان بودند خدمت می کردند.

,

 

,

, ,

 

,

وقتی وارد منطقه می شوند با نام گردان جندالله در عملیات ها مشارکت دارند و برای پاکسازی مناطق سنندج که توسط کومله و دموکرات گرفته شده بود اقدام می کردند.

,

پدرم در ان روزها در مناطق عملیاتی حسین آباد ، دیواندره ، سقز و بانه فعالیت داشته و در عملیات ها شرکت نموده بود.

,

 

,

آیا خاطره ای از حضور پدر شهیدتان در عملیات ها و درگیری ها شنیده اید؟

,

بله به نقل از همرزمان پدرم خاطراتی از شجاعت و ایستادگی ایشان در جبهه های جنگ شنیده ام که در یکی از این نقل قول ها در یکی از روستاها که به نام روستای سنته بوده است 3 نفر از دوستان پدرم در یک درگیری شهید می شوند که شهید یوسف لاهوتی انور ، شهید زوار علی رضایی و شهید خداوردی لطفی نام داشته اند و پدرم نیز در آن عملیات حضور داشته است اما در یک عملیات دیگر 3 نفر از نیروهای بسیج در لشکر بیت المقدس سنندج به گشت زنی می روند و در کمین ضد انقلاب قرار می گیرند و پدرم که پشت سر آنها بوده متوجه می شود که در کمین قرار گرفته اند و در آستانه اسارت هستند که پدرم در این عملیات وارد می شود و علاوه بر اینکه آن 3 همرزم شهید از کمین خارج می گردند افراد ضد انقلاب این درگیری را نیز اسیر می کنند.

,

 

,

پدر شما در چه سالی و در چه عملیاتی به درجه رفیع شهادت نائل امدند؟

,

اواخر سال 64 که منطقه کردستان از لوث وجود ضد انقلاب  پاکسازی شده بود پدرم به منطقه جنگی خوزستان و اهواز می رود و در عملیات های کربلای 4 و کربلای 5 شرکت می کند که نهایتا در روز چهارم بهمن ماه سال 65 و در عملیات کربلای 5 بر اثر تیر مستقیم دشمن شهید می شوند

,

 

,

در آن زمان شما چند سال داشتید و آیا از روز شهادت پدر چیزی در ذهن دارید؟

,

روزی که پدرم شهید شد من حدود حدود 10 ماه سن داشتم و متاسفانه نه تنها خاطره ای از پدرم ندارم بلکه ان روز را هم نمی توانم به ذهن بیاورم اما خاطراتی که برادران پاسدار از رشادت و صبوری ایشان برای من تعریف کرده اند بسیار جذاب و  جالب بوده است

,

 

,

آقای حسابی تعریف می کرد: پدرم قد بلند و شجاع بوده و یکی از برادران رزمنده اهل شهرهای شمالی کشور بود و در این منطقه حضور داشت که به همراه پدرم پشت خاکریزها از کمر به بالا می ایستادند و شلیک می کردند و ترسی از دشمن نداشته اند و در شرایطی که همه ما پشت خاکریزها قرار می گرفتیم اما ایشان می ایستادند و تیر اندازی می کردند.

,

 

,

 

,

, ,

 

,

فرزند شهید برزگر احسان بودن، چه حسی دارد؟

,

بیینید شهادت واژه ای عظیم است و این موهبتی الهی است که نصیب هر کسی نخواهد شد و من امروز آرزوی شهادت دارم تا به پدرم نزدیک تر شوم چرا که در آن زمان شهدا برای دفاع از وطن و برای دفاع از ناموس خودشان و به فرموده رهبر کبیر انقلاب قدم در مسیری گذاشته بودند که شهادت را به جان خریده بودند و هم اکنون نیز ما در جنگ نرم با دشنمن هستیم که باید پیرو خط رهبر معظم انقلاب باشیم و در راه دفاع از اسلام ناب محمدی (ص) جان خود را فدا کنیم.

,

 

,

شهادت، نردیان آسمان

,

 

,

خورشید، بزرگ ترین مؤذن صبح است و شهید، والاترین مکبر آزادگی؛ و کدام تکبیر، رساتر و فراگیرتر از شهادتینی که در بی تعلق ترین ثانیه های زندگی، بر زبان شهید جاری می شود؟!

,

آری! رهایی، محصول دل سپردگی مردان جهاد، به عالمی فراتر از خاک است؛ محصولی که توازن عقل های زمین را درهم می شکند. پس سلام بر شهدا که ایستاده می میرند.

,

 

,

 

,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه