اخبار داغ

موافقان و مخالف‌نماهای حق جلسه 5 میلیونی در شورا پاسخگو باشند + سند/ فالوده‌خوریِ پارلمان شهری کرج با پول مردم!

موافقان و مخالف‌نماهای حق جلسه 5 میلیونی در شورا پاسخگو باشند + سند/ فالوده‌خوریِ پارلمان شهری کرج با پول مردم!
طی روزهای اخیر پیشنهاد شهرداری کرج برای افزایش 5 میلیون تومانی حق جلسه کمیسیون ماده 100 با اعتراضات فراوانی همراه شد و موجی از انتقادات نسبت به عملکرد شورای شهر پنجم را به دنبال داشت.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از تیتریک، طی روزهای اخیر، انتشار اخبار لایحه رهن میلیاردی مسکن برای دو مدیر غیر بومی استان البرز توسط شبکه خبری تیتریک و جریان سازی فضای مجازی موجب شد رسانه ملی نیز به آن واکنش نشان دهد. 

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, تیتریک, تیتریک, تیتریک,
علاوه بر این لایحه میلیاردی، پیشنهاد شهرداری کرج برای افزایش 5 میلیون تومانی حق جلسه کمیسیون ماده 100 با اعتراضات فراوانی همراه شد و موجی از انتقادات نسبت به عملکرد شورای شهر پنجم را به دنبال داشت به گونه ای که نماینده ولی فقیه در استان البرز نیز نسبت به آن واکنش نشان داد. 
,
 
,
آیت الله حسینی همدانی 26 مهر ماه در خطبه های نماز جمعه کرج گفت: "برخی اوقات مشاهده می کنیم برای آزادی زندانی، مهدویت در شهر، مساجد و مصلی، مباحث فرهنگی و ... به گونه ای دیگر برخورد می شود و پولی وجود ندارد اما به حق الجلسه که می رسد مشاهده می کنید 15 میلیون تومان پاداش برای مدیری که در آن جلسه بوده است تصویب می شود و 5 میلیون تومان حق الجلسه نیز به تصویب می رسد.  
,
 
,
امضای 6 نفر برای مصوبه مذکور موجود است، مگر می شود با پول مردم فالوده خورد؟ بترسید از روزی که باید حساب و کتاب پس دهید؟ علی (ع) هر روز جمعه بیت المال را جارو می کرد و به اهلش می داد و با خواندن نماز می فرمود خدایا همه را شاهد می گیرم که علی یک ریال از بیت المال را پیش خود نگاه نداشت. آقایان بدانند هر ریالی که خارج از عرف گرفتید و مصرف کردید از شما پوستی کنده شود که به این سادگی ها جبران نشود".  
 
آنچه مسلم است موافقان لایحه مذکور باید پاسخگوی افکار عمومی باشند زیرا در شرایط اقتصادی کنونی، وضعیت معیشتی مردم و وجود معضلات فرهنگی و اجتماعی، اختصاص هزینه های میلیونی چه ضرورتی دارد؟ 
,
,
,
 
,
 
,
, ,
 
,
 
,
همچنین با کمی بررسی در مستندات، می توان به خوبی پی برد که برخی از مخالفین نیز به ظاهر مخالفت خود را نشان داده اند اما در اسناد ثبت شده، پذیرش این لایحه را در گرو افزایش حق کمیسیون های خود قرار داده اند، در نتیجه باید پاسخگوی افکار عمومی باشند.  
 
مگر نه اینکه عدالت علی (ع) در اداره بیت المال و زندگی سرداران شهیدی که در انقلاب همه چیز خود را گذاشتند تا امروز صاحبان قدرت بر کرسی های خود تکیه بزنند باید الگوی مسئولین باشد؟ پس چرا امروز با مصوبه های نجومی مردم را از انتخابشان دلسرد می کنند؟ 
,
,
,
 
,
بد نیست اعضای شورا و شهردار کرج ماجرای اقدام خیرخواهانه شهید مهدی باکری را بخوانند، شهرداری که رفتگر یکی از محلات ارومیه شد؛
,
 
,
"اوایل انقلاب بود و مهدی باکری شهردار ارومیه؛ در گرگ و میش سحر، یکی از دوستان شهید باکری برای خرید نان از خانه خارج شد. چشمش به رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود؛ دید امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است. نزدیکتر رفت، او رفتگر همیشگی محله نبود. کنجکاو شد، سلام داد و دید رفتگر امروز، آقا مهدی است.  
 
سوال کرد آقا مهدی، شما اینجا چیکار میکنی؟ آقا مهدی علاقه ای به جواب دادن نداشت. او ادامه داد، آقا مهدی شما شهرداری اینجا چیکار میکنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کارا؟ جارو رو بدین به من، شما آخه چرا؟ خیلی تلاش کرد تا بالاخره زیر زبون آقا مهدی رو کشید.
,
,
,
 
,
 
,
, ,
 
,
 
,
اصل ماجرا این بود؛ زن رفتگر محله، مریض شده بود؛ بهش مرخصی نمی دادن می گفتن اگه شما بری، نفر جایگزین نداریم؛ رفته بود پیش شهردار، آقا مهدی بهش مرخصی داده بود و خودش اومده بود جاش.
,
 
,
اشک تو چشماش حلقه زد. هر چی اصرار کرد، آقا مهدی جارو رو بهش نداد؛ ازش خواهش کرد که هرچه سریعتر بره تا دیگران متوجه نشن، رفتگر امروز محله، شهردار ارومیه است.
,
 
,
یا یک روایت خیلی عجیب از نحوه استخدام یکی از کارمندان شهرداری ارومیه. یکی از کارمندان شهرداری ارومیه ماجرای استخدامش را اینگونه شرح می‌ دهد: «تازه ازدواج کرده بودم و با مدرک دیپلم دنبال کار می‌گشتم. از پله ‌های شهرداری می‌رفتم بالا که یکی از کارکنان شهرداری را دیدم و از او پرسیدم آیا اینجا برای من کار هست؟ تازه ازدواج کردم و دیپلم دارم.
,
 
,
یک کاغذ از جیبش درآورد و امضا کرد و داد دستم گفت: بده فلانی، اتاق فلان. رفتم و کاغذ را دادم به کسی که گفته بود. تا امضا را دید گفت: چه می ‌خواهی؟ گفتم کار. گفت: فردا بیا سرکار. باورم نمی‌شد. فردا رفتم مشغول شدم. بعد از چند روز فهمیدم آن آقایی که برگه را امضا کرد شهردار بود. 
,
 
,
چند ماه کارآموز بودم. بعد یکی از کارمندان که بازنشسته شده بود من جای آن مشغول به کار شدم. شش ماه بعد رئیس شهرداری استعفا کرد و جبهه رفت. بعد از اینکه در جبهه شهید شد یکی از همکاران گفت: در آن مدتی که کارآموز بودی و منتظر بودیم که یک نفر بازنشسته شود تا شما را جایگزین کنیم، حقوقت از حقوق شهردار کسر و پرداخت می‌ شد. یعنی از حقوق شهید باکری. این درخواست خود شهید بود.»
,
 
,
 
,
انتهای پیام/
]

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه