سینمای ایران پدری مهربان و خوش طینت را از دست داد
جمال اجلالی، بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون که مدت ها در بستر بیماری بود، صبح دیروز بر اثر عوارض ناشی از سکته مغزی در منزل خود در تهران درگذشت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ جمال اجلالی متولد 20 خردادماه 1326 در تهران بود و از همان دوران کودکی به واسطه علاقه به تئاتر درگیر مطالعات هنری شد و سپس با رتبه دورقمی در دانشکده هنرهای زیبا در رشته بازیگری تئاتر پذیرفته شد و همزمان با تحصیلات، فعالیت رسمی خودش را آغاز کرد.
اجلالی از نوجوانی به هنر نمایش علاقه مند و از دهه 40 فعالیت هنری او با ورود حرفه ای به عرصه بازیگری تئاتر آغاز شد.
پس از مدتی، توانایی بالای او در اجرا باعث شد تا توسط کارگردانان بزرگی چون علی نصیریان و داریوش مهرجویی برای حضور در آثار سینمایی دعوت شود.
او از جمله هنرمندانی بود که هم در عرصه بازیگری و هم در دوبله سابقه طولانی و تأثیرگذاری داشت.
حمید سمندریان در کشف استعداد اجلالی نقش بهسزایی داشت و به واسطه او بود که نقشی متفاوت در اولین و آخرین تجربهی سینمایی سمندریان با عنوان «تمام وسوسههای زمین» را ایفا کرد.
بسیاری صدای آرام و تاثیرگذار جمال اجلالی را به یاد دارند. او علاوه بر بازیگری، در دوبله نیز فعالیت داشت و صدای او در آثار زیادی شنیده شده است. صدای گرم و شمرده اش در نقش های پدرانه یا مردان خردمند بسیار مورد توجه بود.
او همچنین در نمایش های بسیاری ایفای نقش کرد و همیشه به عنوان بازیگری با لحن آرام، صدای خاص و چهره ای مهربان شناخته می شد.
جمال اجلالی بازیگر توانا ولی کمکاری بود و شاید یک دلیل کمکاری او روحیات شخصی و به خصوص درونگرایی بود که باعث میشد به راحتی با هر متن و کارگردانی ارتباط نگیرد با این حال کیفیت بازیگری او به خصوص در عرصه تئاتر ، مشهود بود چنان که خودش نقل کرده بود: «من این سعادت را داشتم که پرویز فنی زاده یکشب سر یک اجرای نمایشم اولین نفری بود که آمد پشت صحنه و بعد از کلی حرف یا بهتر بگویم فحش(!) و در تمجید از بازی من گفت دیگر از فردا دیگر بازی نمیکنم چون تو بهتری!!!»
اجلالی در قامت یک پیرمرد خوشطینت به سینما معرفی شد ولی بعدتر در فیلمهایی همچون «باد در علفزار میپیچد» و «تابو» نقش پیرمردانی به شدت منفی و طماع را بازی کرد که این نقش آفرینی ها بیشتر به او میآمد.
وی در آثار بسیاری از جمله سریال های تلویزیونی خط به کارگردانی عباس رنجبر، تله فیلم آخرین زمزمه سجاد شهریاری، شیدایی محمدمهدی اصغرپور، توطئه فامیلی رامبد جوان، تله فیلم «جویندگان صندوقچه طلا» حسین تبریزی، خداحافظ بچه ها خسرو معصومی، بچه های بهشت خسرو معصومی، تله فیلم یارش محمدهادی نامور، بایرام مسعود نوابی، برای آخرین بار اکبر منصورفلاح، با من بمان حمید لبخنده، مسافرسیروس مقدم، در قلب من حمید لبخنده، حکایت میرزا یحیی حمید لبخنده به ایفای نقش های متفاوت پرداخته است.
همچنین نقش آفرینی در فیلمهای سینمایی «گینس»، «آرایش غلیظ»، «آبی»، «مدرسه پیرمردها»، «دم سرخها» و «عاشق کوچک» از دیگر تجربه های بازیگری اجلالی بود.
بازی اجلالی در سریال زیرتیغ؛ در نقش بازپرس بسیار مورد توجه قرار گرفت. او همچنین در سریال تاریخی مختارنامه، در نقش یکی از شخصیت های درباری خوش درخشید. از جمله دیگر نقش آفرینی های این هنرمند پیشکسوت می توان به سریال خانه سبز، روزگار جوانی و پیامک از دیار باقی اشاره کرد.
نقش آفرینی در فیلم های سینمایی مهمان مامان، به کارگردانی داریوش مهرجویی، دایره زنگی ساخته پریسا بخت آور، سفر به چزابه ساخته رسول ملاقلی پور و مارمولک کمال تبریزی نیز در کارنامه مرحوم جمال اجلالی به چشم می خورد.
همکاران اجلالی از او به عنوان فردی بااخلاق، متین، فروتن و حرفه ای یاد می کنند. او هیچ گاه وارد حواشی نشد و همیشه تمام تمرکزش را روی کارهای هنری باکیفیت گذاشت. نوعی وقار در چهره و رفتارش بود که بینندگان از همان اولین حضورش روی صحنه یا قاب تلویزیون حس می کردند.
جمال اجلالی سال ها پیش با خانم سمیرا جواهری ازدواج کرد. زندگی مشترک آن ها بسیار آرام و دور از حاشیه بود. حاصل این ازدواج دو فرزند است، یک دختر و یک پسر. همسرش نیز در رشته هنر تحصیل کرده، اما کمتر در انظار عمومی دیده شده است.
متاسفانه این هنرمند پیشکسوت صبح امروز، در سن 78 سالگی در منزل خود دار فانی را وداع گفت.
فرزند جمال اجلالی با اشاره به اینکه وی از حدود 12 سال پیش و اواسط سال 1392 در حالی که سر صحنه فیلمبرداری فیلم سینمایی دور دست ها در شمال کشور بود، دچار سکته مغزی شده و همین سبب کسالت جسمی و شاید روحی او شد به حدی که حتی تارهای صوتیاش با آسیب روبرو شد و امکان فعالیتش را کمتر کرد.
پسر این هنرمند پیشکسوت در ایشان به همراه سکته مغزی، مشکل گوارشی پیدا کردند و نمیتوانستند غذا بخورند. پس از مدتی معالجه، قدرت بلع خود را بازیافتند اما همچنان اثرات بیماری با ایشان همراه بود.
وی با بیان اینکه پدرم تا روزهای آخر سرپا بودند، ادامه داد: سلامت کلی عمومی ایشان وضعیت معمولی داشت اما طی این سال ها به دلیل کهولت سن رفته رفته حالشان بدتر شد. تا ۱۰ روز گذشته که در منزل بستری شدند و صبح امروز از دنیا رفتند.
طبق گفته فرزند این هنرمند پیشکسوت، پیکر اجلالی سه شنبه تشییع خواهد شد.
بر اساس گزارش های رسمی و صحبت های خانواده اش، جمال اجلالی بر اثر ایست قلبی در منزل خود درگذشت. او مدتی با بیماری های زمینه ای مانند فشار خون و مشکلات قلبی دست وپنجه نرم می کرد، اما خبر فوتش برای جامعه هنری ایران شوکه کننده بود.
واکنش هنرمندان به درگذشت جمال اجلالی
بسیاری از چهره های سرشناس هنر ایران پس از انتشار خبر فوت او، با انتشار پست هایی در شبکه های اجتماعی یاد و خاطره اش را گرامی داشتند:
پرویز پرستویی: “یاد تو همیشه در قاب خاطرات ما زنده خواهد بود.”
سیروس الوند: “جمال، نمونه یک هنرمند شریف و بی حاشیه بود.”
مهدی سلطانی: “درگذشت جمال عزیز، غمی بزرگ برای جامعه هنر.”
مرور خاطرات هنرمندان با زنده یاد جمال اجلالی
افسانه چهرهآزاد عضو شورای مرکزی انجمن، علی دهکردی رییس انجمن بازیگران، فرشید زارعی فرد بازرس انجمن و فرامرز روشنایی مسئول اطلاع رسانی این شورا، چندی پیش با حضور در منزل جمال اجلالی به مرور خاطرات و گپ و گفت پرداختند.
آنطور که فرشید زارعی فرد میگفت، جمال اجلالی وقتی دانشجوی مهمان دانشکده هنرهای زیبا میشود، آنقدر خوش مشرب بوده که سریع جای خود را بین بقیه باز میکند طوری که در هر برنامهای همه دوست داشتند او حضور داشته باشد و آخر هم از همان دانشکده و در رشته تئاتر فارغ التحصیل میشود.
وقتی صحبت از تئاتر میشود، اجلالی با لحنی خاص میگوید: «دوست داشتم جوری بود که هر روز به تئاتر میرفتم.» او از بازیهای قدیمیاش یاد میکند، ولی بیشتر از آنکه از خودش بگوید از دیگران یاد میکند؛ از سمندریان، از فنی زاده، از خسرو شکیبایی، تانیا جوهری و ...
وقتی میگویند، «شما فقط یک گریم کم دارید تا باز هم روی صحنه روید» با تواضع جواب میدهد، «من تا مکبث خیلی فاصله دارم.»
علی دهکردی در پاسخ به تواضع اجلالی از سفر پیتر بروک به ایران یاد میکند که پس از آشنایی با کار ِنسلی از بازیگران آن زمان، از دیدن آن نسل بازیگری در ایران غافلگیر شد.
دهکردی تاکید میکند اجلالی همانند آن نسل است و جزو بازیگرانی است که در کار خود کارشناس هستند.
با این حال اجلالی باز هم با یادآوری برپایی بزرگداشتی برای هرولد پینتر تاکید دارد، «ما نباید مدام از خودمان بگوییم و تعریف کنیم».
او سپس به بازیگر فیلم فرانکنشتاین اشاره میکند که با وجود ایرادات ظاهری خدای کمدی است، پس از چند ثانیه که اسم بازیگر را به یاد میآورد، مارتی فلدمن، میگوید: وقتی مثل «فلدمن» بازیگر باشی و مثل او بازی کنی زیبا و باشکوه میشوی، ولی ما خیلی چنین بازیگرهایی نداریم، شاید فقط یکی دو نفر بودند مثل مهدی فتحی و فنی زاده.»
نام فنی زاده که میآید انگار اجلالی به دنیای دیگری میرود و با شور و حالی متفاوت میگوید: «من این سعادت را داشتم که فنی زاده یکشب سر یک اجرای نمایشم اولین نفری بود که آمد پشت صحنه و بعد از کلی حرف یا بهتر بگویم فحش، گفت: من از فردا دیگر بازی نمیکنم.» (در تمجید بازی اجلالی).
پس از ساعتی گپ و گفت، خاطره گوییها از تئاتر و یادآوری نام کسانی که چند سالی است درگذشتهاند یا خبری از آنها نیست، افسانه چهره آزاد را هم به بازگو کردن خاطرهای از هفت سالگی خود واداشت؛ خاطرهای که به همراه مادربزرگش رقیه چهره آزاد به دیدن تئاتری با نام «روسری قرمز» میرفته که کارگردانش هادی اسلامی بوده و خسرو شکیبایی ۲۰ ساله و آزیتا لاچینی هم در آن بازی میکردند.
نقل این خاطرات اگرچه شور و حال تازهای به جمال اجلالی میداد، اما یاد بعضی دوستان قدیمی که دیگر نیستند یا اوضاع خوبی ندارند، افسوس و ناراحتی را به چهرهاش میآورد و آهی بلند که هر از چندی صدایش به گوش میرسید.
با این حال همسر جمال اجلالی که در طول این مدت مراقبت زیادی از این بازیگر قدیمی داشته و توانسته شرایط او را بهبود بخشد، میگوید «شاید رفت و آمد بیرونی برای آقای اجلالی محدود باشد، اما از دیدن دوستان قدیمیاش خیلی خوشحال میشود. چون همینها کمک میکند هم حال خوبی داشته باشد و هم شرایط بهتری برای کار، مثل چندی قبل که در فیلم «دم سرخ ها» که اخیرا اکران شد، بازی کرد.»
این بازیگر که حضورش در فیلمهایی مثل «آرایش غلیظ» حمید نعمت الله با تحسین روبرو بود و از فیلمها و بازیهایش مثل «مدرسه پیرمردها» و «باد در علفزار میپیچد» و نیز سریال «در قلب من» یاد شد، پس از یکی دو ساعت گپ دوستانه مهمانان خود را با رویی خوش بدرقه کرد به این امید که در آیندهای نزدیک باز هم آنها و دیگر همکارانش را ببیند.
اما حرف آخر اجلالی نزدیک در خروج، پس از یک عذرخواهی آرام از مادر همسرش بابت اینکه که شاید سر و صدا و پذیرایی باعث اذیت او شده باشد، نشان میداد اوقات خوشی را با همکارانش سپری کرده، که فقط گفت: «مادر همه روزهای دانشجویی به یادم آمد».
ارسال دیدگاه